خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ASAL~

مدیر آزمایشی طبیعت و جانداران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
1/4/23
ارسال ها
847
امتیاز واکنش
1,013
امتیاز
153
زمان حضور
10 روز 8 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
*** روز بعد

لایه‌ای از یخ بلورین و کریستالی دور تا دور قلبم را احاطه کرده‌بود. هیچ بافت پیوندی‌ای جهت محافظت از قلبم را حس نمی‌کردم.
خورشید مانند همیشه‌ می‌تابید تا جهانیان را گرم کند، بی‌ آن‌که کسی به فکر گرم کردنِ روح خسته‌ی او باشد.
آن روز، روز سرنوشت سازی‌ بود. روزی بود که صفحه جدیدی از زندگی‌ام باز می‌شد و این کابوس خون‌آلود به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رویای سیاره‌ام | artemisxm کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ~MOHADESE~، Mobina.85، bitter sea و 7 نفر دیگر

~ASAL~

مدیر آزمایشی طبیعت و جانداران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
1/4/23
ارسال ها
847
امتیاز واکنش
1,013
امتیاز
153
زمان حضور
10 روز 8 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
آن‌جا، با نور ماه روشن شده بود و تنها صدای تنفس من پیدا بود؛ البته جیرجیرک‌های بی‌شماری که تصویری ازشان پیدا نبود نیز سر و صدا می‌کردند، گه‌گاهی هم برگ‌‌های فرو ریخته‌ی درخت اکالیپتوس زیر پاهایم به خش‌خش می‌افتادند.
پس از گذشت دقایقی کمی آرام‌تر شده بودم. امیدم نابود شده بود؛ اما می‌دانستم روزی می‌رسد که به تمام سوالاتم پاسخ خواهم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رویای سیاره‌ام | artemisxm کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، ~MOHADESE~، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 7 نفر دیگر

~ASAL~

مدیر آزمایشی طبیعت و جانداران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
1/4/23
ارسال ها
847
امتیاز واکنش
1,013
امتیاز
153
زمان حضور
10 روز 8 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
صبح روز بعد، همان‌طور که با صورتی آکنده از اشک ملحفه را مانع نفوذ نور خورشید بر چشمانم کرده بودم، صدای دینگ‌دینگ همیشگی گوشم را رنجاند.
به ناچار ملحفه سفید رنگ‌رو کنار زدم، همان لحظه بود که خورشید بی‌رحمانه فروغ بی مهرش را بر چشمان سرخ شده‌ ام تابید.
طبق معمول، شرلوت درحال زنگ زدن بود.
- بله؟
- سلام صبحت بخیر. نمی‌خوام چیزی بشنوم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رویای سیاره‌ام | artemisxm کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، ~MOHADESE~، Saghár✿ و 6 نفر دیگر

~ASAL~

مدیر آزمایشی طبیعت و جانداران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
1/4/23
ارسال ها
847
امتیاز واکنش
1,013
امتیاز
153
زمان حضور
10 روز 8 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
پس از آن‌که ونوس و هونا هردو باهم آن منظره‌ی دل‌نواز را تماشا کردند، هونا سکوت را شکست:
- میشه ازت یه خواهشی کنم؟
ونوس، خواهر ناتنی هونا بود. تنها کسی که در این عمارت اندکی به فکر او بود.
- البته عزیزم.
- یادته چند روز پیش بهت گفتم برای تولدم، امسال دیگه جادو جدید یاد نده؟
هونا اندکی درنگ کرد و سپس موهای سبز و موج دارش را تکانی داد و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رویای سیاره‌ام | artemisxm کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، ~MOHADESE~، Saghár✿ و 6 نفر دیگر

~ASAL~

مدیر آزمایشی طبیعت و جانداران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
1/4/23
ارسال ها
847
امتیاز واکنش
1,013
امتیاز
153
زمان حضور
10 روز 8 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
یک ماه بعد

یک ماه از آن اتفاقات هولناک سپری شده بود.
با ریختن آخرین برگ طلسم شده‌ی پاییزی، زمستان غضب‌آلود فرا رسید.
تقریبا یک روز درمیون به همان‌جایی که امید را برایم به ارمغان آورد و سپس خودش با برگ درختانش امیدم را دفن کرد، می‌رفتم؛
اما به امید این‌که آن جادوگر نهان را ببینم، نه.
بلکه تنها بخاطر این‌که اوقاتم را در آن‌جا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رویای سیاره‌ام | artemisxm کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، ~MOHADESE~، M O B I N A و 6 نفر دیگر

~ASAL~

مدیر آزمایشی طبیعت و جانداران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
1/4/23
ارسال ها
847
امتیاز واکنش
1,013
امتیاز
153
زمان حضور
10 روز 8 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
سرزمین سلیان

صدای گام‌هایی آرام کامل کننده‌ی نوای شب‌هنگام سرزمین بود و همچنین واکه‌ی ناقوس قدیمی که حاکی از ورود همان مرد بود.
مرد سیه پوش با درنده‌ای که در بازوانش پیله کرده بود، برای صدمین بار در هفته به آن مرز زل زده بود.
کتی بلند و مشکی رنگ پوشیده و کلاه چسبیده به کت، صورتش را از دید‌ها پنهان کرده بود.
دستانش را سمت در...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رویای سیاره‌ام | artemisxm کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: YeGaNeH، Mobina.85، ~MOHADESE~ و 5 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا