خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
تاجیکستان دربردارندهٔ بخش‌های کهن خجند، فرغانه، زرافشان و پامیر است. این بخش‌های چهارگانه هیچ‌گاه همبستگی سـ*ـیاسی امروزی را نداشتند و هرکدام از آن‌ها در درازنای تاریخ بخشی از ایران بودند. از این رو، سرزمین تاجیکستان را نمی‌توان پایهٔ تاریخ آن کشور قرار داد، هرچند که تاجیک‌ها خود را بازماندگان مردم، سغد، بلخ، خوارزم و سکاها می‌دانند.[۲۱]

پیش از اسلامویرایش

همچنین ببینید: شاهنشاهی هخامنشی

کهن‌ترین نشانه‌های یافت‌شده در تاجیکستان وابسته به مغارهٔ شخته در پامیر خاوری (شرقی) است که از آنِ روزگار دورهٔ میان‌سنگیاند و نیز بقایای کهن‌ترین خانه‌ها در جلگه‌های پایین دستی (جنوبی) تاجیکستان شناسایی شده‌است و وابسته به روزگار نوسنگی است. شمار بسیاری از زیستگاه‌های گروه‌های انسانی همراه با ابزارها و وسیله‌های آن‌ها، وابسته به عصر برنز در قیراقوم کاوش شده‌است. آثار عصر آهن نخستین به ویژه در پامیر فراوان است و بیشتر به تیره‌های کوچندهٔ سکایی وابسته است.[۲۱]

در دوران تاریخی، تا زمان راه‌یابی اسلام به تاجیکستان، قلمروی کنونی تاجیکستان در مرزهای قلمروی فرمانروایی‌های بلخ در جنوب و سغد در شمال بود که با رشته‌کوه‌هایی که امروزه ترکستان خوانده می‌شوند، از یکدیگر جدا می‌شدند. نخستین داده‌های تاریخی از بلخ و سغد در سنگ‌نوشتهٔ داریوش بزرگ در بیستون بازتاب دارد که بر پایهٔ این بن‌مایه (منبع)، این دو سرزمین در آن روزگار در شمار ساتراپ‌های خراج‌گزار شاهنشاهی هخامنشی بوده‌اند. از این روزگار در قبادیان، جا گرفته در کافرنهان سفلا، نشانه‌هایی به دست آمده‌است؛ برای نمونه: «قلعهٔ میر» در نزدیکی آبادی آبادی ناصر خسرو که دربرگیرندهٔ خانه‌ای گلین است. «تـ*ـخت سنگین» نیز که در پایان سدهٔ ۱۹ میلادی به دست گنج‌یابان، گویا در «تـ*ـخت سنگین» یافت شده‌است، دارای ابزارهای زرین (طلا) و نقرهٔ سکایی بوده که رنگ و بوی فرهنگ و هنر هخامنشی دارد.[۲۲]

پس از شاهنشاهی هخامنشیان، اسکندر مقدونی در سال ۳۲۹ پیش از میلاد به آن سوی جیحون و سیحون لشکرکشی کرد که جنگ‌های آن چندین سال به درازا کشید. در دور کردن مقدونیان، اسپیتامن، سرداری سغدی از خود دلاوری‌ها نشان داد. سلوکوس یکم، جانشین اسکندر، در سرزمینهای گرفته‌شدهٔ شرقی او، آپاما دختر اسپنتمان را به عقد خود درآورد و فرزندشان آنتیوخوس پس از پدر به پادشاهی ایران و سوریه رسید.[۲۳]


تاریخ تاجیکستان

 
  • تشکر
Reactions: Morad

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
پس از اسکندر، تاجیکستان بخشی از فرمانروایی یونانی پادشاهی باکتریا شد. تاجیکستان شمالی (شهرهای خجند و پنج‌کند) بخشی از سغد شدند، گروهی از دولت-شهرهایی که به دست سکاها و تیره‌های کوچ‌نشین یوئه‌چی نزدیک به سال ۱۵۰ پیش از میلاد رهبری می‌شدند. راهِ ابریشم از میان این سرزمین می‌گذشت و چانگ چیان در زمان امپراتور وو هان، مایهٔ برپایی پیوندهای بازرگانی میان پادشاهی باکتریا و دودمان هان شد.[۲۴][۲۵]

کوشانی‌ها که گروهی از تیره‌های یوئه‌چی بودند، در سدهٔ یکم میلادی بر بلخ چیره شدند و چیرگی خود را تا سدهٔ ۴ میلادی نگهداری کردند. در قلمرو کوشانیان افزون بر دین مزدیسنا که از دیرباز در آنجا گسترده بود، آیین‌های مانوی و بودایی نیز رواج داشت.[۲۶] آیین آیین بودا به گمانه‌ای ازسوی کانیشکا پشتیبانی می‌شد و فراوانی یادگارهای بودایی در دو سوی جیحون گواه بر راه‌یابی فرهنگ هندی در آن گستره است.[۲۷]

در پایان سدهٔ چهارم میلادی، باختر و تخارستان از قلمرو فرمانروایی کوشانی به بچنگ ساسانیان درآمد. در نیمه‌های سدهٔ ششم میلادی مردمان تُرک بیابان‌گرد اندک اندک به آسیای میانه آمدند و با ساسانیان درگیر شدند. در این زمان سرزمین‌های کنونی تاجیکستان جنوبی و ازبکستان و ترکمنستان در مرز ایران و بخش‌های شمالی در دست ترک‌ها بود.[۲۸] این نوآمدگان رفته‌رفته با ایرانی زبانان درآمیختند و ایشان را در خود ناپدید ساختند. در میانه‌های سدهٔ ۶ میلادی، هپتالیان را شکست دادند[۲۶] و فرمانروایی پهناور، گرچه ناپایداری را پدیدآوردند که فرارود و همچنین شهرهای سغد را فرمانبردار خود ساختند.[۲۹]


تاریخ تاجیکستان

 
  • تشکر
Reactions: Morad

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
در آستانهٔ تاخت و تاز عرب‌ها، سغد و بلخ دو کانون برجسته فرهنگ و تمدن ایرانی بودند. سغد بیشتر به بازرگانی و صنعت‌گری و بلخ بیشتر به کشاورزی گرایش داشت و این چگونگی تا امروز نیز در شمال و جنوب تاجیکستان نمایان است. به فراخور گذران ناهمسان، رویدادهای مردمی دو سرزمین نیز ناهمگن بود. بلخ همانند باخترِ فلات ایران از دیرباز دارای کشورمداری (دولت) بزرگ و یکدست بود که درآمدهای آن از کشاورزان (دهقانان) زمیندار فراهم می‌شد؛ بزرگ ـ سرمایه داران در کوشک‌های بی‌مانندی می‌زیستند که پیرامونشان کشتزارها و روستاها گرد می‌آمدند. ولی سغدیان بیشتر شهرنشین بودند و هر شهر، فرمانروایی جداگانه به‌شمار می‌آمد. فرهنگ چیره شده در سغد بیشتر دنیوی و در بلخ بیشتر دینی بود. آنچه بر روزگار باستانی سغد و بلخ پایان نهاد، پیروزی‌های عرب در مرو، تخارستان، خوارزم و جز آن‌ها بود که یک سده به درازا کشید و با شکست سپاهیان چینی در سال ۷۵۱ میلادی در کارزار تراز چیرگی عرب‌ها بر سراسر فرارود آشکار شد.[۲۱]

پس از اسلامویرایش

مسلمانان کمابیش از سال پنجاه تا آغازین سال‌های دههٔ ۱۳۰ هجری قمری (ماهشیدی) بر ارزشمندترین ولایت‌های این سرزمین چیره شدند و اسلام کم‌کم در میان مردم راه یافت.[۳۰] در سده‌های ۳ و ۴ قمری، ماوراءالنهر (فرارود) شاهد بالندگی فرهنگ و آیین ایرانی، و رواج دوبارهٔ بازرگانی و هنرِ سازندگی بود. جغرافی‌نویسان آن روزگار فرارود را در زمرهٔ آبادترین سرزمین‌های اسلامی یاد کرده‌اند. کاوش‌های باستان‌شناسی نیز رشد و گسترش شهرها و افزایش بی‌مانند جمعیت در آن دوران را نمایان می‌کند.[۳۱] دورهٔ سامانی که با نوزایی فرهنگی فرارود و خراسان برابر بود، از نگاه تاریخ‌نویسان امروزیِ تاجیک آخرین گامِ شکل‌گیریِ قومیت (تبار) تاجیک به‌شمار می‌آید. ارزش این روزگار بیشتر برای پیدایش زبان ادبی فارسی دری است که سرانجام شالودهٔ ملیت تاجیکان آسیای میانه و بنیان وجودی (هستی) جمهوری تاجیکستان شد. با فراگیر شدن فارسی دری در جایگاه زبان ارتباطی مردمان ایرانی، زبان‌های ایرانی سغدی، بلخی و خوارزمی رفته‌رفته رنگ باختند و فرهنگ‌های بومی نیز در فرهنگ پهناوری که ادب فارسی نمایانگرش بود، آمیخته شد.[۲۱] در بازهٔ سال‌های ۲۶۱ تا ۳۸۹ قمری تاجیکستان بخشی از قلمرو سامانیان بود تا اینکه ترکان قراخانی با به‌چنگ آوردنِ بخارا، سامانیان را سرنگون کرده و بر آسیای میانه چیره شدند.[۲۸]


تاریخ تاجیکستان

 
  • تشکر
Reactions: Morad

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
در نیمهٔ دوم سدهٔ پنجم ترکان سلجوقی با تاخت‌وتاز به آسیای میانه، قراخانیان را خراج‌گزار خود کردند. سلطان محمد خوارزمشاه در سال ۶۰۹ قمری قراخانیان را سرنگون کرد. کوچ ترکان از سوی شمال باعث شد که پس از سامانیان و غزنویان، فرارود به چنگ دودمان‌های ترک درآید که خود سرانجام در حملهٔ مغول شکست خورد.[۳۲] با ورود مغولان به آسیای میانه از سال ۶۱۷ تا ۶۱۹ قمری دولت خوارزمشاهیان فروپاشید. در یورش مغول به فرغانه، تیمور ملک فرماندار خجند، تسلیم نشد و در برابر مغول‌ها از خود ایستادگی نشان داد.[۳۳] تیمور ملک را شاعران و نویسندگان امروز تاجیک در جایگاه قهرمان ملی ستوده‌اند و بارها زمینهٔ آفرینش‌های ادبی قرار داده‌اند.

از آن پس تا ۱۵۰ سال بعد قبیله‌های گوناگون، از جمله جغتایی‌ها، بر آسیای میانه چیره بودند تا اینکه تیمور در ۷۷۱ قمری دولت مستقل خود را در این سرزمین بنا نهاد و همچنین تاجیکستان کنونی را به چنگ آورد.[۲۸] دورهٔ تیموریان از دوره‌های رونق بازرگانی و شهرآیینی فرارود است. در این دوره ساختمان‌های بزرگ و باشکوه بنا شد که به‌ویژه سمرقند آوازهٔ جهانی خود را وامدار آن‌هاست. اما در تاجیکستان نیز یادگارهای فراوانی از روزگار تیموری برجای مانده‌است که از نگاه تاریخِ ساختمان‌سازی دامنه‌اش تا دورهٔ شیبانیان کشیده می‌شود و بیشتر دنباله‌رویِ روشِ معماری سمرقندی است؛ از آن دسته است: بارگاه امیر سید علی همدانی، پیشوای بزرگ صوفیان در سدهٔ ۸ قمری در کولاب. از دیگر آثار کولاب، آرامگاه یارمحمد ولی در روستای بخارک و مسجد و آرامگاه شاه خاموش در لنگر کلان است. مسجد و مزار مولانا یعقوب چرخی در نزدیکی شهر دوشنبه، و آرامگاه وابسته به عبدالقادر گیلانی نیز بر رونق بازار صوفیگری در آن روزگار گواه است. مجموعهٔ نامیده شده به شیخ مصلح‌الدین دارای بناهایی از سده‌های ۶–۱۳ قمری و دیدنی‌ترین یادگار شهر خجند است. نمازگاه‌های نوگلیم و عبدالله خان در اسفره و مسجد کوک گنبد و مزار بابا طغا و مجتمع سرمزار در اوراتپه نیز از آثار سده‌های ۸–۱۰ق به‌شمار می‌آید.[۳۴]


تاریخ تاجیکستان

 
  • تشکر
Reactions: Morad

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
سده‌های ۴–۷ قمری (۱۰–۱۳ میلادی)، زمانهٔ بالندگی معماری فراورد است و تاجیکستان هم از یادگارهای این روزگار بی‌بهره نیست؛ بیشتر این سازه‌ها آرامگاه‌های پیشوایان دین و امیران است؛ از آن دسته است: آرامگاه خواجه مشهد، طلا حلاجی، خواجه سرباز، خواجه دُربد و آق مزار در شهر توز، مزار محمد بشارا در پنج‌کند، آرامگاه خواجه نقشران در نزدیکی ریگر (تورسون‌زادهٔ کنونی)، آرامگاه امیر حمزه و مزار چارکوه در اسفره، و آرامگاه حضرت شاه در اوراتپه. برخی از این ساخته‌ها حالتی نیمه‌ویران دارند. دو نیایشگاه از دهکده‌های اشت و اسکادر که در موزهٔ بهزاد شهر دوشنبه نگه‌داری می‌شود، از نمونه‌های برجستهٔ گچ‌بری روزگار سامانیان است. نامی‌ترین بنای دورهٔ سامانی، آرامگاه وابسته به نصر بن احمد در بخارا است که اگر چه از قلمرو تاجیکستان بیرون مانده، اما تاجیکان آن را از یادگارهای تاریخی خود می‌شمارند.[۳۵]

دولت تیموریان در آغاز سدهٔ دهم قمری با یورش ازبک‌های شیبانی از میان رفت. با چیرگی ازبکان در آغاز سدهٔ ۱۰ قمری (۱۶ میلادی) ترکیب (ریخت) قومی فرارود باشتاب روبه دگرگونی نهاد که سرانجام زمینه‌ساز ایجاد جمهوری‌های شوروی بر پایهٔ بخش‌بندی‌های زبانی گشت. در روزگار حکومت خانات شیبانی و هشترخانی در بخارا بسیاری از سرزمین‌های جمهوری ازبکستان کنونی به چنگ خاندان ازبک درآمد و زبان ترکی جغتایی در روستاهای فارسی‌زبان رو به پیشرفت نهاد. آن گروه از شهرنشینان و ده‌نشینان ایرانی‌نژاد که دگرش (تغییر) زبان داده بودند، «سارت» خوانده می‌شدند.[۲۱]


تاریخ تاجیکستان

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
در ۱۰۰۷ قمری ازبک‌های هشترخانی جای شیبانیان را گرفتند. در ۱۱۵۳ قمری نادرشاه بر بخارا چیره شدند و اشترخانیان تا ۱۱۶۰ قمری که نادرشاه کشته شد، خراجگزار ایران بودند. در ۱۱۵۳ قمری محمد رحیم بی، ابوالفیض خان اشترخانی را کُشته و پایه‌گذار دودمان مَنْغیت در بخارا شد. بخش‌های میانی و جنوبی تاجیکستان کنونی جزئی از امارت بخارا و بخش‌های شمالی آن بیشتر در قلمرو امارت خوقند بود. امارت بخارا در عهد منغیتیان فرمانروایی کمابیش متمرکزی بود. بخارای خاوری (شرقی) که تااندازه‌ای همسان با بخش‌های جنوبی و میانی تاجیکستان کنونی است، بیگ‌نشین‌های نیمه‌مستقل قبادیان، حصار، درواز، قراتگین، بلجوان، قرغان‌تپه و کولاب را دربرمی‌گرفت. گرفتن مالیات سنگین به ویژه از فرمانبران شرقی، شورش‌هایی را دربرابر امیران بومی دامن زد که شناخته‌شده‌ترین آن‌ها شورش «واسع» در۱۳۰۲ قمری (۱۸۸۵ میلادی) در کولاب و بلجوان همچون نمادی از ستم‌ستیزی و آزادی‌خواهی کوه‌نشینان تاجیک در کتاب‌های تاریخ تاجیکستان بازتاب یافته‌است. نام واسع را امروزه بر بخشی از ناحیهٔ کولاب نهاده‌اند و شورش او موضوع (بارهٔ) اُپرای پرآوازه‌ای شده‌است.[۳۶]

از سده‌های ۱۱–۱۳ قمری چند یادگار معماری در خاک تاجیکستان بر جای مانده‌است که از دیدگاهِ روشِ ساخت، بیشتر دنباله‌رویِ شیوهٔ معماری بخارا و هم نمایانگر دورهٔ نابودشدنِ معماری فرارود است. در حصار دسته‌ای از بناهای تاریخی در «ممنوعگاه تاریخ و مدنیت قلعهٔ حصار» نگهداری می‌شود که دارای نشانه‌های فراوان از سدهٔ ۳ پیش از میلاد تا پس از آن است. دروازهٔ قلعه، ارگ بخارا را به یاد می‌آورد که شناسهٔ معماری سدهٔ ۱۲ قمری است. در نزدیکی دِژ دو مدرسه به نام‌های کهنه و نو، و کمی دورتر آرامگاه مخدوم اعظم و مسجد سنگین همه از یادگارهای همین دوره است.[۳۷] مدرسهٔ میرعالم دادخواه در پنجکنت، مقبرهٔ خال‌بایقرا در خاور (شرق) شهر دوشنبه، بارگاه ملااکرم در کولاب، مدرسه‌های میر رجب دادخواه و آییم و آرامگاه لنگر بالا در کان بادام، مسجد چارباغ در خجند، و مدرسه‌های نمازگاه و رستم‌بیک در اوراتپه از دیگر مانده‌های شایان یادآوری در تاجیکستان است[۳۸]


تاریخ تاجیکستان

 
  • تشکر
Reactions: Morad

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
تاجیکستان در امپراتوری روسیهویرایش

در ۱۲۸۳ قمری (۱۸۶۶ میلادی) روس‌ها خجند و اوراتپه و دِژ (قلعهٔ) ناو و در ۱۲۸۵ قمری (۱۸۶۸ میلادی) بخش بالایی رود زرافشان همچون پنجکنت را گرفتند، در ۱۲۸۶ قمری (۱۸۶۹ میلادی) فرمانروای بخارا، حصار و کولاب را به قلمرو خود پیوست کرد؛ با این کار، شمال تاجیکستان به روسیهٔ تزاری و جنوب آن به فرمانروایی بخارا پیوست شد. در ۱۳۰۹ قمری (۱۸۹۲ میلادی) نیروهای روسی وارد پامیر شرقی شدند. در ۱۳۱۳ قمری (۱۸۹۵ میلادی) انجمن مشترک انگلستان و روسیه مرز آسیای میانه را، ازجمله در پامیر، شناسایی (تعیین) کردند. در ۱۳۳۴ قمری (۱۹۱۶ میلادی) مردم آسیای میانه، مانند باشندگان (مردم) خجند و دیگر بخش‌های تاجیکستان شمالی، برای فرمان تزار روسیه دربارهٔ سربازگیری، بر او شوریدند.[۳۹]
پس از انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ میلادی، در رجب ۱۳۳۶ قمری (آوریل ۱۹۱۸ میلادی) شمال تاجیکستان بخشی از جمهوری خودمختار شوروی ترکستان گردید. در ۲ سپتامبر ۱۹۲۰، ارتش شوروی بخارا را تصرف کرد و بساط فرمانروایی منغیتیان را برچید. عالم‌خان آخرین امیر بخارا به بخارای شرقی گریخت و برای مقابله با ارتش سرخ درصدد گردآوری سپاه برآمد.[۲۱] در ۲۱ فوریهٔ ۱۹۲۱ میلادی نیروهای شوروی به روستای دوشنبه رسیدند و آنجا را مقر حکومت خویش در بخارای شرقی ساختند اما موفق به تصرف کامل بخارای شرقی و از جمله شهر دوشنبه نشدند.[۴۰][۴۱]


تاریخ تاجیکستان

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
جمهوری خلق بخارا که پس از سرنگونی امیر بخارا در محرّم ۱۳۳۹ قمری (سپتامبر ۱۹۲۰ میلادی) به این نام خوانده می‌شد و از استقلال برخوردار بود، در سپتامبر ۱۹۲۴ میلادی منحل شد و با نام «جمهوری شوروی سوسیالیستی بخارا» به اتحاد جماهیر شوروی ضمیمه گردید؛ اما چون نام جمهوری‌های شوروی برپایهٔ نام اقوام ساکن در آن استوار بود، در ۱۴ اکتبر همان سال عنوان نهایی جمهوری شوروی سوسیالیستی ازبکستان تثبیت گردید. ازبکستان کمابیش قلمرو امیرنشین بخارا را دربرمی‌گرفت. در همان تاریخ ناحیهٔ بخارای شرقی با نام «جمهوریت اجتماعی شوروی مختار تاجیکستان» در درون جمهوری ازبکستان تأسیس شد و چون هیچ شهری در تاجیکستان نبود، آبادی مهاجرنشین دوشنبه به پایتختی برگزیده شد. جمهوری سوسیالیستی خودمختار تاجیکستان شوروی که شامل دوازده ناحیه از جمهوری خودمختار ترکستان و پنج ولایت بخارای شرقی می‌شد، در درون جمهوری شوروی سوسیالیستی ازبکستان قرار داشت.[۲۸] بنابراین، تاجیکان نه‌تنها از سرزمین‌های فارسی‌زبان ماوراءالنهر و کانون‌های معتبری چون سمرقند و بخارا بی‌بهره مانده‌بودند، بلکه از لحاظ سـ*ـیاسی نیز تابع ازبکستان شدند و این وضعیت برای آن‌ها ناخوشایند بود. تا آن زمان میدان‌داری پان‌ترکیست‌ها، معدود تاجیکان اهل قلم را محتاط و خاموش نگاه داشته‌بود. از این گذشته، اندیشهٔ تشکیل ملت برپایهٔ قومیت که در میان مردم اروپا ریشه داشت، در امیرنشین بخارا و دیگر نواحی آسیای مرکزی سابقه‌ای نداشت و اجرای این اندیشه به دست دولت انقلابی شوروی، فارسی‌زبانان آنجا را به کلی غافل‌گیر کرده بود. اما رشد معرفت تاریخی و هویت قومی در میان فارسی‌زبانان بخارا از یک سو، و آغاز سرکوب اندیشهٔ پان‌ترکیسم از جانب حکومت شوروی از سوی دیگر، به تاجیکان مجال ابراز وجود و دادخواهی داد.[۲۱


تاریخ تاجیکستان

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
در دی ۱۳۰۴ خورشیدی (ژانویهٔ ۱۹۲۵ میلادی) ولایت پامیر به عنوان بخشی از جمهوری خودمختار تاجیکستان ایجاد شد. قیام باسماچیان تا ۱۳۰۵ خورشیدی (۱۹۲۶ میلادی) با شدت تمام در قلمرو تاجیکستان کنونی ادامه یافت. در ۲۴ مهر ۱۳۰۸ خورشیدی (۱۶ اکتبر ۱۹۲۹ میلادی) جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان با الحاق ولایت خجند، که پیش از آن بخشی از ازبکستان بود، رسماً ایجاد شد[۴۲] و نخستین قانون اساسی آن در ۱۳۱۰ خورشیدی (۱۹۳۱ میلادی) تصویب شد؛ با این حال، نه‌تنها سمرقند و بخارا، بلکه برخی از حاصل‌خیزترین جلگه‌های تاجیک‌نشین هم در تملک ازبکستان باقی ماند.[۲۱]

در دورهٔ شوروی، مزارع تاجیکستان اشتراکی شد و صنایع سبک و سنگین گوناگونی به‌ویژه پس از جنگ جهانی دوم در آن‌جا ایجاد گردید، ولی سطح زندگی مردم پایین باقی ماند.[۴۳] در این دوره مبارزه با مذهب منجر به تعطیلی بیشتر مساجد و مدارس دینی گردید.[۴۴] از سال ۱۳۰۶ خورشیدی (۱۹۲۷ میلادی) تغییر تدریجی خط از فارسی به الفبای لاتینی آغاز شد تا اینکه در ۱۳۰۸ خورشیدی (۱۹۲۹ میلادی) خط لاتینی رسمیت یافت و در ۱۳۱۹ خورشیدی (۱۹۴۰ میلادی) الفبای سیریلیک جای آن را گرفت.[۲۸]

در دههٔ اول حکومت شوروی بسیاری از کسانی که از حاکمیت شوروی بر تاجیکستان ناراضی بودند یا در قیام باسماچیان مبارزهٔ مسلحانه کرده بودند، راهی شمال افغانستان شدند. در فاصلهٔ ۱۳۰۶ تا ۱۳۱۰ خورشیدی (۱۹۲۷ تا ۱۹۳۱ میلادی) استالین، با متهم کردن رهبران حزب کمونیست تاجیکستان به ملی‌گرایی و خیـ*ـانت ــ که آن را ناشی از تماس این رهبران با بریتانیا می‌دانست ــ بسیاری از آنان را برکنار کرد و تا ۱۳۱۴ خورشیدی (۱۹۳۵ میلادی) حدود ۶۶٪ از رهبران برجستهٔ حزب که در اواخر دههٔ ۱۹۳۰ میلادی به مقامات حزبی رسیده‌بودند، برکنار شدند.[۲۱] در محاکماتی که در سال ۱۳۱۶ خورشیدی (۱۹۳۷ میلادی) برگزار شد، رئیس‌جمهور و دبیر شورای مرکزی و رئیس کنگرهٔ خلق از حزب کمونیست تاجیکستان اخراج و با چند رهبر دیگر اعدام شدند. در دورهٔ سرکوب‌های دههٔ ۱۳۱۰ خورشیدی (۱۹۳۰ میلادی) تقریباً تمامی مقامات تاجیک در حکومت تاجیکستان جای خود را به روس‌ها دادند.[۴۵]


تاریخ تاجیکستان

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
در دورهٔ شوروی قدرت در دست خجندی‌ها و متحدان کولابی آن‌ها بود. از دههٔ ۱۳۵۰ خورشیدی (۱۹۷۰ میلادی) به‌تدریج باورهای اسلامی در میان مردم تاجیکستان رشد یافت، از جمله در ۱۳۵۷ خورشیدی (۱۹۷۸ میلادی) شورشی ضد روس‌ها به پا شد که ۱۳ هزار نفر در آن شرکت داشتند و پس از حملهٔ شوروی به افغانستان، شماری از مردم تاجیکستان به علت مخالفت با این حمله بازداشت شدند.[۲۸][۴۶]

با روی کارآمدن گورباچف در سال ۱۳۶۴ خورشیدی (۱۹۸۵ میلادی) در تاجیکستان همانند دیگر جمهوری‌های شوروی، مبارزه با فساد آغاز شد. در نتیجهٔ این سـ*ـیاست، رحمان نبی‌اف که از ۱۳۶۱ خورشیدی (۱۹۸۲ میلادی) دبیر اول حزب کمونیست تاجیکستان بود، به فساد مالی و خویش و قوم بازی متهم شد و جای خود را به قهار محکموف داد. در این دوره به‌تدریج از شدت سانسور کاسته و آزادی بیان به‌ویژه در مطبوعات بیشتر شد.[۲۸]

استقلال تاجیکستان
در بهمن ۱۳۶۸ خورشیدی (فوریهٔ ۱۹۹۰ میلادی) به‌دنبال شایعاتی مبنی بر اسکان آوارگان ارمنی در شهر دوشنبه، مردم اعتراض کردند و در نتیجهٔ درگیری آنان و نیروهای پلیس عده‌ای زخمی یا کشته شدند. مردم در تظاهرات خود خواستار اصلاحات اقتصادی و سـ*ـیاسی، بازگشایی مساجد و احیای فرهنگ ملی خود بودند. به‌دنبال این درگیری‌ها، فعالیت حزب رستاخیز و حزب دموکراتیک تاجیکستان و حزب نهضت اسلامی غیرقانونی اعلام شد. در نوامبر ۱۹۹۰ میلادی قهار محکموف به ریاست جمهوری برگزیده شد. در ۳۱ اوت ۱۹۹۰ محکموف که با کودتای نظامیان ضد گورباچف مخالفت نکرده‌بود، به‌دنبال تظاهرات گستردهٔ مردم مجبور به استعفا شد. در نهم سپتامبر شورای عالی تاجیکستان به استقلال تاجیکستان رأی داد. قدرالدین اصلانف، رئیس شورای عالی و کفیل ریاست جمهوری، فعالیت حزب کمونیست را ممنوع و دارایی آن را ملی کرد، اما شورای عالی ــ که اکثر نمایندگان آن کمونیست بودند ــ اصلانف را برکنار و رحمان نبی‌اف را جانشین وی کرد و ممنوعیت فعالیت حزب کمونیست را لغو نمود. در ششم اکتبر شورای عالی در نتیجهٔ فشار مخالفان، فعالیت حزب کمونیست را به حال تعلیق درآورد و فعالیت حزب نهضت اسلامی را آزاد اعلام کرد.


تاریخ تاجیکستان

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا