خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
حالا که میروی همراه جاده ها
برگرد و پس بده تنهایی مرا
بی خاطرات تو بی آرزوی تو
دل را کجا برم شب گریه را کجا
دیگر تنها ... گریه حالم را میداند
از عشق دلتنگی هایش میماند
جا ماندیم آه ای دل... ای موج بی ساحل
دیگر تنها... گریه حالم را میداند
از عشق ... دلتنگی هایش میماند
جا ماندیم آه ای دل... ای موج بی ساحل
حالا که میروی ... همراه جاده ها
برگرد و پس بده تنهایی مرا
بی خاطرات تو بی آرزوی تو
دل را کجا برم؟ شب گریه را کجا؟


متن آهنگ های محمد معتمدی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Morad

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
باور نمیکنی، حال دل مرا
یادی نمیکنی، از عاشقت چرا
من دوست دارمت چون شب که ماه را
من می سُرایمت چون دل که آه را
چون اشک من گاهی قدم بردیده ام نِه
دل برده ای باری بیا دلداری ام دِه
دیدار تو ازین جهان وَز آن جهان بِه
ای نوبهارم چشم انتظارم
میگذرد یادتو باز از سرمن مثل نسیم
منکه ز رویایت خاطره ها دارم
غیر تو این دل را دست که بسپارم
باور نمیکنی حال دل مرا
یادی نمیکنی از عاشقت چرا
من دوست دارمت چون شب که ماه را
من می سرایمت چون دل که آه را


متن آهنگ های محمد معتمدی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Morad

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
دل در آتشِ غمه رُخت تا که خانه کرد
دیده سِیله خون به دامَنم بَس روانه کرد
آفتابِ عمر من فرو رفتو ماهم از اُفق چرا سَر بُرون نکرد
هیچ صبح دم نشد فَلَک چون شفق ز خون دله مرا لاله گون نکرد
زِ رویه مَهت جانا پرده بر گشا
در آسمان مه را مُنفعل نما
به ماه رویت سوگند که دل به مِهرت پایبند به طره ات جان پیوند
بیا نگارا جمال خود بِنما
ز رنگو بویت خِجل نما گل را
رو در طرفه چمن بین بنشسته چو من
دل خون بس ز غمه یاری غنچه دهن
گل درخشنده چهره تابنده سنمبل در خنده بلبل نعره زنان
هر که جوینده باشد یابنده دل دارد زنده بس کن آه و فغان
ز جور مه رویان شکوه گر سازی
به شش در محنت مُهره اندازی
همچون سالک نقد جان بازی
همچون سالک نقد جان بازی


متن آهنگ های محمد معتمدی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Morad

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
مثل آن شیشه که در همهمه ی باد شکست
ناگهان باز دلم یاد تو افتاد شکست
با شب غرق غم و تیره و تارم چه کنم
با دلی تنگ که از داغ تو دارم چه کنم
بی قرارم چه کنم
غصه ی رفتن تو داده باد مرا
باورم نیست چنین برده ای از یاد مرا
تا دلی هست بیا رفتم از دست بیا
بغض تو راه نفس های مرا بست بیا
به هوای دل بیچاره که تنگ است بیا
آه جز آینه ای کهنه مرا همدم نیست
پیش چشمان خودت اشک بریزی کم نیست
آه برگرد اگر آه مرا می شنوی
گوش کن ناله جان کاه مرا می شنوی
غصه رفتن تو دادِه بر باد مرا
باورم نیست چنین برده ای از یاد مرا
تا دلی هست بیا رفتم از دست بیا
بغض تو راه نفس های مرا بست بیا
به هوای دل بیچاره که تنگ است بیا


متن آهنگ های محمد معتمدی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
از ما مرو ای چراغ روشن
تا زنده شود هزار چون من
تا بشکفد از درون هر خار
صد نرگسو یاسمنو سوسن
ای روزن خانه را چو خورشید
یا خانه ی بسته را چون روزن
از شوق تو باغ و راغ در جوش
وز عشق تو گل دریده دامن .
از ما مرو ای چراغ روشن
تا زنده شود هزار چون من
تا بشکفد از درون هر خار
صد نرگسو یاسمنو سوسن
خاکی بدم و خموش و ساکت
مستم کرده ای به هست کردن
وان شب که صبوح او تو باشی
هم روح بود خراب و هم تن


متن آهنگ های محمد معتمدی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
اي چشمان سرخوش تو ميناي نوشیدنی من
ياد تو چه مي كند با حال خراب من
نوا منم ترانه تويي به موج غم كرانه تويي
به عشق تو فسانه منم زخود بيگانه منم
خزان منم جوانه تويي بهشت جاودانه تويي
نواي عاشقانه تويي تو ديوانه منم
مي داني كه بي قرار و دل شكسته ام
بر عشق كسي به جز تو دل نبسته ام
مي داني غمت مرا رها نمي كند
حتي مرگ مرا زتو جدا نمي كند
چو مرغ خسته كنج قفس غم تو بسته راه نفس
بيا شوق تو بگشايد بال و پر عشق
عمري ديده به ره مي مانم
برلب نام تو را مي خوانم
از عشق تو نفس مي گيرم
گر يادم نكني مي ميرم
عشقت در دل من پابرجا
هجرت تا به ابد تقديرم
مي داني كه بي قرار و دل شكسته ام
بر عشق كسي بجز تو دل نبسته ام
مي داني غمت مرا رها نمي كند
حتي مرگ مرا زتو جدا نمي كند
بيا بيا چو ابر بهار بر اين كوير تشنه ببار
كه بشكفد به دشت دلم گل نيلوفر عشق

منبع: Musixmatch


متن آهنگ های محمد معتمدی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
مقصود عاشقان دو عالم لقای تست
مطلوب طالبان به حقیقت رضای تست
هر جا که شهریاری و سلطان و سروریست
محکوم حکم و حلقه به گوش گدای تست
بودم بر آن که عشق تو پنهان کنم ولیک
شهری تمام غلغله و ماجرای تست
هر جا که پادشاهی و صدری و سروریست
موقوف آستان در کبریای تست
قومی هوای نعمت دنیا همی پزند
قومی هوای عقبی و ما را هوای تست
هر جا سریست خستهٔ شمشیر عشق تو
هر جا دلیست بستهٔ مهر و هوای تست
کس را بقای دائم و عهد قدیم نیست
جاوید پادشاهی و دائم بقای تست
گر می‌کشی به لطف گر می‌کشی به قهر
ما راضییم هرچه بود رای رای تست
امید هر کسی به نیازی و حاجتی است
امید ما به رحمت بی‌منتهای تست
هر کس امیدوار به اعمال خویشتن
سعدی امیدوار به لطف و عطای تست
سعدی


متن آهنگ های محمد معتمدی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش
وین سوخته را محرم اسرار نهان باش
زان باده که در میکده عشق فروشند
ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش
در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک
جهدی کن و سرحلقه رندان جهان باش
دلدار که گفتا به توام دل نگران است
گو می‌رسم اینک به سلامت نگران باش
خون شد دلم از حسرت آن لعل روان بخش
ای درج محبت به همان مهر و نشان باش
تا بر دلش از غصه غباری ننشیند
ای سیل سرشک از عقب نامه روان باش
حافظ که هـ*ـوس می‌کندش جام جهان بین
گو در نظر آصف جمشید مکان باش
حافظ
منبع: LyricFind


متن آهنگ های محمد معتمدی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
از سحر عطر دل انگیز تو پیچیده به شهر
باز دیشب چه کسی خواب تو را دیده به شهر
دیدم از پنجره خانه هوا طوفانی ست
بار دیگر نکند بال تو ساییده به شهر
رود اروند خبر داده به کارون که نترس
دلبر ماست گمانم که خرامیده به شهر
مصلحت نیست هوا عطر تو را حفظ کند
شاهدم ابر سیاهی است که باریده به شهر
شاهدم این همه نخلند که ایمان دارند
هیچکس مثل تو آن روز نجنگیده به شهر
هیچکس مثل تو آن روز نجنگیده به شهر
همچنان هستی و میجنگی و خود می دانی
دشمنت دوخته از روی هـ*ـوس دیده به شهر
مثل طفلی که بچسبد به پدر وقت خطر
شهر چسبیده به تو، خون تو پاشیده به شهر
...


متن آهنگ های محمد معتمدی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
گریه مکن که سرنوشت
گر مرا از تو جدا کرد
عاقبت دلهای ما
با غم هم آشنا کرد
با غم هم آشنا کرد
چهره اش آیینه ی کیست
آن که با من رو به رو بود
درد و نفرین بر سفر
این گنـ*ـاه از دستِ او بود
آه
این گنـ*ـاه از دستِ او بود
ای شکسته خاطرِ من
روزگارت شادمان باد
ای درختِ پر گلِ من
نو بهارت ارغوان باد
ای دلت خورشیدِ خندان
سـ*ـینه ی تاریک من
سنگِ قبرِ آرزو بود
سنگِ قبرِ آرزو بود
آن چه کردی با دل من
قصه ی سنگ و سبو بود
من گلی پژمرده بودم
گر تو را صد رنگ و بو بود
ای دلت خورشیدِ خندان
سـ*ـینه ی تاریکه من
سنگِ قبرِ آرزو بود


متن آهنگ های محمد معتمدی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا