- عضویت
- 11/2/22
- ارسال ها
- 2,312
- امتیاز واکنش
- 42,786
- امتیاز
- 418
- سن
- 18
- محل سکونت
- قلبِ زیزی جونم.
- زمان حضور
- 113 روز 17 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
ماجرا با یک طوفان شروع شد. یک شب دیروقت که بیمارستان هنوز باز بود، بهخاطر طوفان و رعدوبرق تابستانی، برق ساختمان قطع شد. وقتی همهجا خاموش بود، بیماری از بخش کودکان ناپدید شد. صبح روز بعد کارکنان بیمارستان جنازهٔ دختر را پیدا کردند که در اثر غرقشدن، کبود و وَرمکرده، با صورت در نیزار کنار آب افتاده بود. چند ماه بعد دومین بیمار هم غرق شد؛ باز هم طوفان و قطعی برق. بعضی کارکنان گریلاک به پرستاری که زمان وقوع هر دو اتفاق سرِ کار بود مشکوک شدند، اما چیزی نگفتند. بعد از غرقشدن نفر سوم بود که فهمیدند نباید ترسشان را پنهان میکردند. سه کودک گم شدند و سه جنازه در ساحل پیدا شد؛ با دستها و پاهای کوچکی لای علفهای دریاچه و چشمان خیرهای به آسمان کمرنگ صبح، بدون اینکه چیزی ببینند.
تیمارستان متروک | دن پبلاکی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com