M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,864
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
*از بدیهی ترین پرسشها آغاز کنیم: آیا علوم اجتماعی و به طور خاص جامعه شناسی واقعا علم به حساب میآیند؟ به چه دلیلی شما احساس میکنید که نیاز به علمی شمردن آنها وجود دارد؟
جامعه شناسی به نظر من تمام خصوصیاتی که یک علم را تعریف میکند، داراست. اما تا چه درجهای؟ پاسخ به این پرسش بستگی زیادی به آن دارد که از کدام جامعهشناس صحبت میکنیم. باید بگویم بسیاری از افراد هستند که ادعا و باور بدان دارند که جامعه شناس هستند و باید اذعان کنم نمیتوانم این امر را درباره آنها بپذیریم. البته در اینجا هم با درجههای مختلفی همچون هر علم دیگری روبرو هستیم. بهر رو، مدتهای مدیدی است که جامعه شناسی از پیش از تاریخ خود، خارج شده است، یعنی از دورانی که نظریههای بزرگ فلسفه اجتماعی مطرح میشدند و کسانی که آشنایی چندانی با آن نداشتند، جامعه شناسی را با این نظریات یکی میگرفتند. مجموعه جامعه شناسانی که شایسته این امر هستند بر یک سرمایه به دست آمده توافق دارند و آن مفاهیم، روش ها، فرایندهای وارسی است. با وجود این، به دلایل جامعه شناختی مشخص، و از جمله از آنجا که جامعه شناسی رشتهای بوده است که بسیاری بدان پناه میبرده اند، ما در آن با موقعیتهایی بسیار پراکنده از لحاظ کمی سروکار داریم و این را میتوان از نقطه نظرهای متفاوتی بیان کرد. بدین دلیل است که ما ظاهرا با علمی روبروئیم که پراکنده و بیشتر نزدیک به فلسفه به نظر میآید تا سایر علوم. اما مسئله اینجا نیست: اگر امروز آنقدر بر اینکه آیا جامعه شنناسی علم است یا نه پای فشاری میشود، دلیلش آن است که جامعه شناسی علمی است که برای برخی آزار دهنده به شمار میآید.
هراس از جامعه شناسی
*بنابراین میتوانیم بگوئیم که جامعه شناسان به نوعی مشکوک مینمایند؟
واقعیت آن است که یکی از خصوصیات اندوهبار جامعه شناسی آن بوده که باید دائما در مورد این سئوال که آیا واقعا علم است یا نه، از خود دفاع کند. وقتی صحبت از تاریخ و مردم شناسی پیش میآید و از آن هم کمتر در مورد جغرافیا ، لغت شناسی یا باستان شناسی، سخت گیری هزاران بار کمتر است. جامعه شناس دائما مورد سئوال است و دائما خود نیز باید خویشتن را زیر سئوال ببرد. و این امر به نوعی القا میکند که گویی جامعه شناسی یک علم سلطه گراست؛ مثلا این مطرح میشود که مگر جامعه شناسی که خود در ابتدای کار است و هنوز کورمال کورمال حرکت میکند چه چیزی د ارد که حق داشته باشد علوم دیگر را بررسی کند! البته در اینجا منظورم جامعه شناسی علم است. در واقع، جامعه شناسی در مورد سایر علوم همان سئوالهایی را مطرح میکند، که نسبت به خودش، آن هم به شیوهای بسیار سخت تر، به میان میآورد. اگر جامعه شناسی علمی انتقادی بوده است، شاید به این دلیل باشد که خود نیز در موقعیتی انتقاد پذیر قرار داشته است. به اصطلاح باید بگوئیم جامعه شناسی مسئله ساز یا مسئله دار بوده است. برای مثال میدانیم که بسیاری ریشه شورش 1968 را در جامعه شناسی میدانند. بنابراین، نه فقط وجود جامعه شناسی به عنوان علم مورد اعتراض است، بلکه حتی اصل وجودش هم مورد پذیرش نیست. به خصوص در حال حاضر که گروهی دارای قدرت هستند که میتوانند در این باره تصمیم گیری کنند و ویرانش کنند. برای نمونه انتستیتوی اوگوست کنت یا علوم سـ*ـیاسی (Sciences Po.) که در عین حال همه ابزارها را برای یک «جامعه شناسی» کاربردی نیز به کار میگیرد. و البته این رویکرد به نام علم و با کمک آدمهایی انجام میگیرد که به معنای ابتدایی کلمه جامعه شناس هستند.
جامعه شناسی به نظر من تمام خصوصیاتی که یک علم را تعریف میکند، داراست. اما تا چه درجهای؟ پاسخ به این پرسش بستگی زیادی به آن دارد که از کدام جامعهشناس صحبت میکنیم. باید بگویم بسیاری از افراد هستند که ادعا و باور بدان دارند که جامعه شناس هستند و باید اذعان کنم نمیتوانم این امر را درباره آنها بپذیریم. البته در اینجا هم با درجههای مختلفی همچون هر علم دیگری روبرو هستیم. بهر رو، مدتهای مدیدی است که جامعه شناسی از پیش از تاریخ خود، خارج شده است، یعنی از دورانی که نظریههای بزرگ فلسفه اجتماعی مطرح میشدند و کسانی که آشنایی چندانی با آن نداشتند، جامعه شناسی را با این نظریات یکی میگرفتند. مجموعه جامعه شناسانی که شایسته این امر هستند بر یک سرمایه به دست آمده توافق دارند و آن مفاهیم، روش ها، فرایندهای وارسی است. با وجود این، به دلایل جامعه شناختی مشخص، و از جمله از آنجا که جامعه شناسی رشتهای بوده است که بسیاری بدان پناه میبرده اند، ما در آن با موقعیتهایی بسیار پراکنده از لحاظ کمی سروکار داریم و این را میتوان از نقطه نظرهای متفاوتی بیان کرد. بدین دلیل است که ما ظاهرا با علمی روبروئیم که پراکنده و بیشتر نزدیک به فلسفه به نظر میآید تا سایر علوم. اما مسئله اینجا نیست: اگر امروز آنقدر بر اینکه آیا جامعه شنناسی علم است یا نه پای فشاری میشود، دلیلش آن است که جامعه شناسی علمی است که برای برخی آزار دهنده به شمار میآید.
هراس از جامعه شناسی
*بنابراین میتوانیم بگوئیم که جامعه شناسان به نوعی مشکوک مینمایند؟
واقعیت آن است که یکی از خصوصیات اندوهبار جامعه شناسی آن بوده که باید دائما در مورد این سئوال که آیا واقعا علم است یا نه، از خود دفاع کند. وقتی صحبت از تاریخ و مردم شناسی پیش میآید و از آن هم کمتر در مورد جغرافیا ، لغت شناسی یا باستان شناسی، سخت گیری هزاران بار کمتر است. جامعه شناس دائما مورد سئوال است و دائما خود نیز باید خویشتن را زیر سئوال ببرد. و این امر به نوعی القا میکند که گویی جامعه شناسی یک علم سلطه گراست؛ مثلا این مطرح میشود که مگر جامعه شناسی که خود در ابتدای کار است و هنوز کورمال کورمال حرکت میکند چه چیزی د ارد که حق داشته باشد علوم دیگر را بررسی کند! البته در اینجا منظورم جامعه شناسی علم است. در واقع، جامعه شناسی در مورد سایر علوم همان سئوالهایی را مطرح میکند، که نسبت به خودش، آن هم به شیوهای بسیار سخت تر، به میان میآورد. اگر جامعه شناسی علمی انتقادی بوده است، شاید به این دلیل باشد که خود نیز در موقعیتی انتقاد پذیر قرار داشته است. به اصطلاح باید بگوئیم جامعه شناسی مسئله ساز یا مسئله دار بوده است. برای مثال میدانیم که بسیاری ریشه شورش 1968 را در جامعه شناسی میدانند. بنابراین، نه فقط وجود جامعه شناسی به عنوان علم مورد اعتراض است، بلکه حتی اصل وجودش هم مورد پذیرش نیست. به خصوص در حال حاضر که گروهی دارای قدرت هستند که میتوانند در این باره تصمیم گیری کنند و ویرانش کنند. برای نمونه انتستیتوی اوگوست کنت یا علوم سـ*ـیاسی (Sciences Po.) که در عین حال همه ابزارها را برای یک «جامعه شناسی» کاربردی نیز به کار میگیرد. و البته این رویکرد به نام علم و با کمک آدمهایی انجام میگیرد که به معنای ابتدایی کلمه جامعه شناس هستند.
آیا جامعه شناسی یک علم است؟
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: