خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
*از نقطه نظر صرفا علمی، من به خوبی رویکرد شما را درک می‌کنم. اما نتیجه کار این است که شما اهمیت «امر زیست شده» را در کنشگران کاهش می‌دهید. به نام علم، مردم را از دلایل زیستی شان محروم کنید. چه چیز به شما این حق را می‌دهد که آنها را از توهماتشان محروم کنید؟


برای خود من هم این پرسش پیش می‌آید که اگر ممکن باشد که علوم اجتماعی کاملا توسعه یافته و بسیار گسترش یافته ای، جهان اجتماعی را برای ما به شفافیتی مطلق برسانند، آیا باز هم می‌توانیم در چنین جهانی زندگی کنیم؟ با وجود این، به نظر من، روابط اجتماعی برای مردم با نگونبختی بسیار کمتری همراه خواهد بود اگر چنانچه لااقل سازوکارهایی که باعث شده‌اند خودشان وضعیت اسف بار خویش را ایجاد کنند، بشناسند. اما شاید تنها کارکرد جامعه شناسی آن باشد که چه با کاستی‌ها و چه با دستاوردهایش محدودیت‌های شناخت جهان اجتماعی را نشان دهد و بدین ترتیب از تمام اشکال پیشگو- محوری، از جمله شکلی که خود را زیر لوای علم پنهان می‌کند، رها نماید.


تنوع «منافع» و «سرمایه گزاری‌ها»ی اجتماعی


*شما به سراغ مفاهیم سود (منافع) و سرمایه گزاری رفتید. آیا در اینجا رابـ*ـطه‌ای با تحلیل‌های برخی از اقتصاد دان‌های نو کلاسیک وجود دارد؟


این یک بحث بسیار گسترده است. باید در اینجا تاکید کرد که ما صرفا از کلمات یکسانی استفاده می‌کنیم. منافعی که من در اینجا از آن صحبت می‌کنم هیچ ربطی به سود و منفعت شخصی که آدام اسمیت و دنباله روانش از آن صحبت می‌کنند ، ندارد. هدف من در نظر گرفتن برخی از عملکردها و برخی از نهادها است. به این دلیل، فرض من آن است که نوعی از نفع را ایجاد می‌کنند. اما رویکرد من کاملا با رویکرد اقتصاددانان نو کلاسیک متفاوت است، اقتصاددانانی که مفهوم «انسان اقتصادی» (homo economicus) انتزاعی را از مفهوم [واقعی] «انسان سرمایه داری» (homo capitalisticus) ابداع کردند. من از این واقعیت اساسی حرکت می‌کنم که مردم شناسی و تاریخ تطبیقی بر آن صحه می‌گذارند: جادوی دقیقا اجتماعی نهاد، می‌تواند تقریبا هر چیزی را به عنوان سود مطرح کند؛ مردم سرمایه گزاری می‌کنند و این سرمایه گزاری‌ها به صورت یک اقتصاد حقیقی سازمان می‌یابند. اما این اقتصاد ممکن است در «کالا»‌های دیگری به جز پول متبلور شود.
برای نمونه، اقتصاد ِ شرافت قابلیت‌های اقتصادی و عملکردهایی ظاهرا مخرب ایجاد می‌کند، زیرا «سود» ی [مستقیم] در آنها مشاهده نمی‌شود و بنابراین از لحاظ علم اقتصاد اقتصاددانان، پوچ به نظر می‌رسد. ولی با وجود این، رفتارهایی که از نقطه نظر منطق اقتصادی سرمایه داری، دیوانه وار ترین رفتارها می‌آیند، بر اساس اصلی قرار دارند که به دنبال سود است، مثلا سودی که در قرار گرفتن «بر فراز هر گونه تمایل اقتصادی» به دست می‌آید و اینکه دیگر نمی‌توانند موضوع علم «اقتصاد» باشند. بنابراین جامعه شناسی باید بتواند بر سازوکارهایی که سرمایه گزاری‌های را بر می‌انگیزد و اینکه بازی‌های نهادینه منطبق با آنها چگونه شکل می‌گیرند را مطالعه کند. برای مثال نگاه کنیم به سرمایه گزاری تحصیلی در جوامع ما که محدودیت خود را در کلاس‌های آمادگی کنکور نشان می‌دهد. ما می‌بینیم که نهاد تا چه حد می‌تواند سرمایه گزاری و مازاد سرمایه گزاری انجام دهد. و این دقیقا کارکرد نهاد مزبور را هم ضمانت می‌کند. ما می‌توانیم تحلیل مشابهی را برای هر یک از اشکال دیگر امر قدسی انجام بدهیم و برای این کار باید روابط میان نهاد از یک سو و قابلیت‌هایی که این نهاد در نزد افراد ایجاد می‌کند، از سوی دیگر را با یکدیگر مقایسه کرد.


*آیا این نوع از جامعه شناسی عمومی که شما پیشنهاد می‌کنید شیوه‌ای برای تحقق بخشیدن به جاه طلبی فلسفی یک «نظام تام» هر چند منطبق با ابزارهای علمی نیست؟


آیا جامعه شناسی یک علم است؟

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: ~ASAL~

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
برای نمونه، اقتصاد ِ شرافت قابلیت‌های اقتصادی و عملکردهایی ظاهرا مخرب ایجاد می‌کند، زیرا «سود» ی [مستقیم] در آنها مشاهده نمی‌شود و بنابراین از لحاظ علم اقتصاد اقتصاددانان، پوچ به نظر می‌رسد. ولی با وجود این، رفتارهایی که از نقطه نظر منطق اقتصادی سرمایه داری، دیوانه وار ترین رفتارها می‌آیند، بر اساس اصلی قرار دارند که به دنبال سود است، مثلا سودی که در قرار گرفتن «بر فراز هر گونه تمایل اقتصادی» به دست می‌آید و اینکه دیگر نمی‌توانند موضوع علم «اقتصاد» باشند. بنابراین جامعه شناسی باید بتواند بر سازوکارهایی که سرمایه گزاری‌های را بر می‌انگیزد و اینکه بازی‌های نهادینه منطبق با آنها چگونه شکل می‌گیرند را مطالعه کند. برای مثال نگاه کنیم به سرمایه گزاری تحصیلی در جوامع ما که محدودیت خود را در کلاس‌های آمادگی کنکور نشان می‌دهد. ما می‌بینیم که نهاد تا چه حد می‌تواند سرمایه گزاری و مازاد سرمایه گزاری انجام دهد. و این دقیقا کارکرد نهاد مزبور را هم ضمانت می‌کند. ما می‌توانیم تحلیل مشابهی را برای هر یک از اشکال دیگر امر قدسی انجام بدهیم و برای این کار باید روابط میان نهاد از یک سو و قابلیت‌هایی که این نهاد در نزد افراد ایجاد می‌کند، از سوی دیگر را با یکدیگر مقایسه کرد.





*آیا این نوع از جامعه شناسی عمومی که شما پیشنهاد می‌کنید شیوه‌ای برای تحقق بخشیدن به جاه طلبی فلسفی یک «نظام تام» هر چند منطبق با ابزارهای علمی نیست؟


مسئله من آن نیست که همچون فلسفه اجتماعی که هنوز به خصوص در فرانسه بسیار رایج است، تا ابد خودم را محدود به آن کنم که از گفتمانی کلی بر نوعی کلی گرایی محدود کنم؛ گفتمانی که در فرانسه همان طور که گفتم سبب موضع گیری‌هایی می‌شود که هنوز بسیار از حمایت برخوردارند. اما به نظر من اینکه جامعه شناسان دغدغه آن را داشته باشند که خود را با نوعی بازنمایی مثله شده از علم بودگی انطباق بدهند، آنها را به سوی گونه‌ای تخصصی شدن خام کشانده است. مواردی که به دلیل تقسیم بندی‌های تصنعی یک موضوع بر اساس تقسیمات واقع گرایانه و تحمیل شده با مرزهای اداری یا سـ*ـیاسی به موانعی اساسی برای درک علمی تبدیل شده‌اند، بی‌شمارند. فقط برای آنکه مثالی برایتان بیاورم که خوب می‌شناسم می‌توانم به جدا کردن جامعه شناسی فرهنگ از جامعه شناسی آموزش و پرورش اشاره کنم؛ و یا جدایی اقتصاد آموزش و پرورش از جامعه‌شناسی آموزش و پرورش. بر این نکته نیز تاکید کنم که علوم انسانی ما را به ناچار متعهد می‌کند که خود را در نظریه‌های انسان شناختی متعهد کنیم و که این علوم نمی‌توانند پیشرفت کنند مگر آنکه این نظریه‌ها را به دقت تبیین کنند؛ نظریاتی که پژوهشگران همیشه در عمل به کار می‌گیرند اما در اغلب موارد تنها فرافکنی تغییر شکل یافته‌ای از رابـ*ـطه آنها با جهان اجتماعی هستند.
منبع: عطنا


آیا جامعه شناسی یک علم است؟

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
Reactions: ~ASAL~
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا