M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,861
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
یکی از تصورات خطایی که متأسفانه در اذهان عمومی بیشتر مسلمانان جهان نقش بسته، این است که گمان میکنند مقصود از "أَحْسَنَ الْقَصَصِ"، قصۀ حضرت یوسف علیه السلام، و آن هم فقط فراز عشق زلیخا به ایشان میباشد!
خداوند متعال در یک آیه فرمود:
«نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ» (یوسف علیه السلام، 3)
- ما بهترين سرگذشتها را از طريق اين قرآن كه به تو وحى كرديم بر تو بازگو مىكنيم؛ و مسلّماً پيش از اين، از آن خبر نداشتى!
و در آیۀ دیگری فرمود که قصۀ برخی از انبیا را گفتیم و برخی دیگر را نگفتیم (نیازی به بازگویی نبود):
«وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنَا عَلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذَا جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْمُبْطِلُونَ» (غافر، 78)
- ما پيش از تو رسولانى فرستاديم؛ سرگذشت گروهى از آنان را براى تو بازگفته، و گروهى را براى تو بازگو نكردهايم؛ و هيچ پيامبرى حق نداشت معجزهاى جز بفرمان خدا بياورد و هنگامى كه فرمان خداوند (براى مجازات آنها) صادر شود، بحق داورى خواهد شد؛ و آنجا اهل باطل زيان خواهند كرد!
●- اگر دقت نماییم، "الْقَصَصِ" جمع است و اختصاص به یک قصه ندارد؛ چه رسد به یک فراز از حکایات متعدد از زندگی یک پیامبر. پس چطور میگویند که مقصود از "أَحْسَنَ الْقَصَصِ"، فقط به زندگانی حضرت یوسف علیه السلام اختصاص دارد و آن هم فراز عشقی و یا بهتر بگوییم: ****اش؟! پس مقصود تمامی قصههای قرآنی است که همگی "أَحْسَنَ الْقَصَصِ" میباشند، حال خواه حکایت ابلیس لعین، فرعون و اقوام کافر باشند، یا حکایت زندگی انبیای الهی علیهم السلام.
قصههای قرآنی
چون داستانهایی برای بزرگان تحت عنوان "رُمان" نوشته شده است و یا برای کودکان، تحت عنوان "قصه" به نگارش درآمده است، و چه بسا بیشتر آنها تخیلی باشند و واقعیت نداشته باشند، گمان میکنیم که معنا و مصداق "قصه" همین بافتههای ذهنی و تخیلی میباشد! اما "قصه"، یعنی نقل یک حکایت؛ حال چه راست باشد و چه دروغ.
"قصص قرآنی"، همه نقل حکایاتی است که واقع شدهاند و اهداف و حکمتهای بسیاری در بیان آنها وجود دارد که از جمله آنها اولاً: درس و عبرت میباشد؛ و ثانیاً: اطلاعرسانی درست و جلوگیری از تحریف و خرافات و ... (به تعبیری اسرائیلیات). چرا که تاریخ گذشتگان، نقش به سزایی در جهتگیری آیندگان دارد. لذا فرمود:
«لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» (یوسف علیه السلام، 111)
- به يقين در سرگذشت آنان (رسولان و امّتشان) براى صاحبان خرد عبرتى است (اين قرآن) سخنى نيست كه بتوان به دروغ بافت و لكن تصديق كنندۀ چيزى است (از كتاب هاى آسمانى) كه پيشاپيش اوست و تفصيل دهندۀ هر چيزى (از امور دينى و معارف معنوى) است و هدايت و رحمتى است براى مردمى كه ايمان دارند.
خداوند متعال در یک آیه فرمود:
«نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ» (یوسف علیه السلام، 3)
- ما بهترين سرگذشتها را از طريق اين قرآن كه به تو وحى كرديم بر تو بازگو مىكنيم؛ و مسلّماً پيش از اين، از آن خبر نداشتى!
و در آیۀ دیگری فرمود که قصۀ برخی از انبیا را گفتیم و برخی دیگر را نگفتیم (نیازی به بازگویی نبود):
«وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنَا عَلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذَا جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْمُبْطِلُونَ» (غافر، 78)
- ما پيش از تو رسولانى فرستاديم؛ سرگذشت گروهى از آنان را براى تو بازگفته، و گروهى را براى تو بازگو نكردهايم؛ و هيچ پيامبرى حق نداشت معجزهاى جز بفرمان خدا بياورد و هنگامى كه فرمان خداوند (براى مجازات آنها) صادر شود، بحق داورى خواهد شد؛ و آنجا اهل باطل زيان خواهند كرد!
●- اگر دقت نماییم، "الْقَصَصِ" جمع است و اختصاص به یک قصه ندارد؛ چه رسد به یک فراز از حکایات متعدد از زندگی یک پیامبر. پس چطور میگویند که مقصود از "أَحْسَنَ الْقَصَصِ"، فقط به زندگانی حضرت یوسف علیه السلام اختصاص دارد و آن هم فراز عشقی و یا بهتر بگوییم: ****اش؟! پس مقصود تمامی قصههای قرآنی است که همگی "أَحْسَنَ الْقَصَصِ" میباشند، حال خواه حکایت ابلیس لعین، فرعون و اقوام کافر باشند، یا حکایت زندگی انبیای الهی علیهم السلام.
قصههای قرآنی
چون داستانهایی برای بزرگان تحت عنوان "رُمان" نوشته شده است و یا برای کودکان، تحت عنوان "قصه" به نگارش درآمده است، و چه بسا بیشتر آنها تخیلی باشند و واقعیت نداشته باشند، گمان میکنیم که معنا و مصداق "قصه" همین بافتههای ذهنی و تخیلی میباشد! اما "قصه"، یعنی نقل یک حکایت؛ حال چه راست باشد و چه دروغ.
"قصص قرآنی"، همه نقل حکایاتی است که واقع شدهاند و اهداف و حکمتهای بسیاری در بیان آنها وجود دارد که از جمله آنها اولاً: درس و عبرت میباشد؛ و ثانیاً: اطلاعرسانی درست و جلوگیری از تحریف و خرافات و ... (به تعبیری اسرائیلیات). چرا که تاریخ گذشتگان، نقش به سزایی در جهتگیری آیندگان دارد. لذا فرمود:
«لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» (یوسف علیه السلام، 111)
- به يقين در سرگذشت آنان (رسولان و امّتشان) براى صاحبان خرد عبرتى است (اين قرآن) سخنى نيست كه بتوان به دروغ بافت و لكن تصديق كنندۀ چيزى است (از كتاب هاى آسمانى) كه پيشاپيش اوست و تفصيل دهندۀ هر چيزى (از امور دينى و معارف معنوى) است و هدايت و رحمتى است براى مردمى كه ايمان دارند.
چرا در میان این همه داستان در قرآن، قصه عشق یوسف و زلیخا، احسن القصص شد؟
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com