خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
خلاصه:گوشه‌ای از روایات و افسانه‌های تاریخی ایرانیان ، یکتا‌پرستی ایرانیان در طی قرون ، جمع‌آوری اوستا در روزگار اشکانی و ساسانی ، مقام اجتماعی زن‌و‌مرد و ازدواج درعهد باستان ، تعلیم‌و‌تربیت ، مقام پیشوایانه مذهبی ، نظم‌و‌ترتیب درسپاه ، اهمیت کشاورزی ، آلات و ابزار جنگی درعهد باستان ، اساس مذهب و قوانین مذهبی و اجتماعی دین زرتشت ، تعلیم‌و‌تربیت و صفات مورد پسند در آن روزگار ، مالیات و خراج ، عدالت و دادگستری درعهد هخامنشیان ، گوشه‌ای ازتاریخ اجتماعی اشکانیان و ساسانیان.

تمدِن و فرهنگ ایران باستان
نوشته‌ی: جمشید کاوسبحی کاتراک
ترجمه‌ی: دکتر فرهاد آبادانی
تمدن‌وفرهنگ هر کشوری هم‌زمان با تاریخ آن کشور است. به کمک آثار کتبی ، باقیمانده آثار باستانشناسی ، آزمایش‌های نوین ، سنگ‌نبشته‌ها ، آثار باقیمانده کتبی بر روی ظروف گلی و نیز به کمک تحقیقات علمی جدید ، می‌توان درباره گذشته کشوری و نیز تاریخ و سوابق تاریخی ملتی و هم‌چنین اهمیت و نفوذ تمدن‌وفرهنگ آن کشور به گفتگو و بحث پرداخت. تمدن با خوشبختی و پیشرفت هر کشور و ملتی ارتباط مستقیم دارد ، در صورتیکه فرهنگ هر کشور مربوط است به پیشرفت هر کشور و ملتی ارتباط مستقیم دارد ، در صورتیکه فرهنگ هر کشور مربوط است به پیشرفت اخلاق مردم هر کشور یا به عبارت دیگر تمدن‌وفرهنگ همانند دانه‌های زنجیر به هم پیوسته‌اند.
در تاریخ تمدن‌های کهن جهان ، ایران برجسته‌ترین و مهمترین سهم در بخشیدن زندگی و درخشش ، به دیگر مردم جهان داشته است. در حالیکه از بسیاری از اقوام کهن جهان اثری برجای نمانده است ، ایران و فرهنگ ‌و تمدن آن در برابر حوادث گوناگون روزگار برای هزاران سال ، پایداری نموده و برجای مانده است. تنها همین یک نکته برای عظمت و بزرگی ایران و تمدن ‌و فرهنگ گذشته‌اش کافی است. در روزگار پادشاهی هوشنگ شاه پیشدادی بود که ایران ، انواع و اقسام اسباب و ابزار آهنی ساخت و نیز به کندن قنات موفق شد. معروف است که جانشین هوشنگ‌شاه یعنی تهمورس هنر خط و نوشتن را از دیوان آموخت. اما درخشنده‌ترین دوران ، زمان پادشاهی شاه‌جمشید بود که سرزمین ایران بنام « ایران ویج بزرگ » و با تمدنی درخشان اداره می‌شد.
شاه‌جمشید ، مردم را به چهار گروه تقسیم کرد. این چهار گروه عبارت بودند از طبقه روحانیون ، جنگ‌آوران ، کشاورزان و هنرمندان. شاه‌جمشید دستور داد تا راهها را بسازند و نیز کشتی جهت بحرپیمائی ، در روزگار وی ساخته شد. در روزگار او بود که به مردم هنر بافندگی آموخته شد و توجه مخصوص نسبت به بهتر زیستن مردم داشت. دوران سلطنت شاه‌جمشید را همانند دوران پریکلس ، دوره طلائی تاریخ گفته‌اند. همانطور که در اوستا آمده‌است: « در روزگار جمشید ، نه سرمای شدید بود و نه گرمای زیاد ، نه مرگ زودرس بود و نه رشگ و حسد و خودخواهی ، هنگامی‌که پسر و پدر با هم می‌رفتند هر دو چون جوان پانزده ساله می‌نمودند و شناخت پدر از پسر مشکل می‌نمود ».
آنطور که در کتاب وندیداد آمده‌است: در روزگار جمشید ، به سبب ازدیاد جمعیت ، سه‌بار جهان گسترش یافت. اهورامزدا ، از شاه جمشید خواست که مقام پیامبری و راهنمائی مردم آن روز را بپذیرد ، اما او با کمال فروتنی ، از این امر پوزش خواست. ولی در عوض ، پذیرفت که مردم را به تقوی و پاکدامنی و راستی و درستی رهنمون شود و آنها را به یک زندگانی شادی‌بخش راهنما باشد.
اهورامزدا جمشید را به آمدن سیلی وحشتناک آگاه ساخت ، بنابراین شاه جمشید همت [۴۱] به بنای باغی گذاشت تا مردم و حیوانات را از خطر نابودی برهاند و آن باغ به نام « ورجمکرد » مشهور است. این مطلب که از فرگرد دوم وندیداد آمده‌است ، می‌رساند که شاه جمشید در دوران یخ‌بندان و در حدود یازده‌هزار سال پیش می‌زیسته است. جمشید به افتخار جاودانی نائل شد. هزاران سال از زمان وی می‌گذرد اما هنوز مردم ایران نوروز را جشن می‌گیرند این روز همان روز بر تـ*ـخت نشستن شاه جمشید است که نه‌تنها مردم ایران آنرا گرامی می‌دارند و جشن می‌‌گیرند ، بلکه مردمان برخی کشور دیگر نیز همانند پارسیان در هندوستان و پاکستان و سایر نقاط جهان ، آنرا جشن می‌گیرند و بزرگ می‌دارند.


تمدن و فرهنگ ایران باستان

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
در روزگار شاه فریدون بود که ضحاک ستمگر به بند اندر کشیده شد و صلح و آرامش جای جنگ و ناامنی را گرفت و هم در زمان او بود که علم پزشگی و دانش جراحی ترقی شایان توجه نمود. در این زمان ، به دانشجویان رشته پزشگی ، خواص گیاهان طبی ، در درمان دردها ، آموخته شد. همچنین ، در این روزگار بود که دانش دامپزشگی پیدا آمد. برای پزشگان ، در برابر معالجه بیماران ، حق‌الزحمه‌هائی تعیین شده بود که هیچ پزشگی حق نداشت بیش از آن میزان تعیین‌شده ، از بیماران دریافت دارد – برای درمان بیماریهای روحی ، بیماران را با کلام « مانترا » یا « کلام مقدس » معالجه می‌نمودند. این روش معالجه در آن روزگار ، بهترین راه علاج بیماران شناخته شده‌بود. می‌دانیم که رستم ، پهلوان نامی ایران ، با یک عمل جراحی چشم بدین جهان گشود. ‌این کار در روزگار منوچهر شاه ، نوه و جانشین شاه فریدون ، صورت گرفت. گفته اخلاقی معروف: « پاکیزگی ، نزدیکترین راه رسیدن به خداست » را ایرانیان باستان به بهترین وجهی عمل می‌کردند. نظافت و پاکیزگی برای هر کس ، از ابتدای طفولیت ، جزو مهمترین وظیفه بود. به مسئله « عقل سالم در بدن سالم است » اهمیت فوق‌العاده داده می‌شد. ایرانیان باستان در پاک نگهداشتن آب و باد و خاک و آتش ، سعی وافر داشتند و می‌کوشیدند که با پاک نگهداشتن محیط اطراف خویش ، سبب پراکنده‌شدن میکرب و سرایت امراض به دیگران نشوند.
در کتاب وندیداد ، درباره دوری از امراض واگیردار و خویشتن را دور نگهداشتن از کثافات دستورات اکید آمده‌است. حتی در روزگار کنونی و با همه پیشرفتهائی که در بهداشت از مندرجات کتاب وندیداد درباره جلوگیری از امراض و سرایت آن توسط میکرب ، به دیگران آگاهی حاصل می‌نماید. در روزگار پادشاهی پیشدادی ، در بهداشت عمومی و ترویج حفظ‌الصحه برای تندرستی مردم ، کوشش فراوان می‌شد.
در طی قرون و اعصار ، مذهب ایران باستان ، به نام مذهب یکتاشناسی در جهان شناخته شده‌است. حتی پیش از ظهور آشو زرتشت ، پیغمبر ایران باستان ، و در روزگار پادشاهان پیشدادی ، مردم به ستایش یک آفریننده به نام « مزدا » معتقد بودند و به همین جهت در شاهنامه فردوسی به آنها عنوان « مزدیسنی » یعنی پرستنده «مزدا» داده شده‌است. در روزگارانی بس دور ، اجداد ایرانیان و هندوان که آریائی خوانده می‌شوند ، در یک جا و با هم زندگی می‌کردند. به واسطه عدم توافق مذهبی ، این دو برادر از هم جدا شدند. این خود یکی از دلائل تمایل ایرانیان بسوی یکتاپرستی است. زرتشت پیغمبر ایران باستان ، این گرایش به سوی مزداپرستی را با تغییرات اساسی دیگر درهم آمیخت و مذهبی که مبنای آن بر یکتاپرستی استوار است به جهانیان عرضه داشت. هر زرتشتی در هنگام بستن کشتی ، بند بندگی زرتشتیان می‌سراید: « من استوارم به کیش مزدیسنی که آورده زرتشت است. می‌ستایم پندار نیک را ، می‌ستایم گفتار نیک را ، می‌ستایم کردار نیک را ، می‌ستایم دین نیک مزدیسنی را که بر ضد جنگ و خونریزی و دورکننده سلاح است. اهورامزدا را آفریننده تمام هستی‌ها می‌دانم » .
با ارتباط این موضوع ، جا دارد که در اینجا سخنی از پروفسور ویلهلم گایگر آلمانی نقل [۴۲] شود که می‌نویسد: « به غیر از قوم بنی‌اسرائیل ، هیچ ملت کهن دیگر به جز ایرانیان عصر اوستا در مشرق‌زمین ، نتوانست به چنین نقطه رفیعی از مذهب برسد. در هیچ نقطه دیگر از جهان مردم این‌طور فارغ از الهه‌پرستی نبودند. این ایرانی‌ها بودند که به سوی یکتا‌پرستی گرائیده بودند » همانطور که در اوستا ، از پادشاهان سلسله پیشدادی چون هوشنگ ، تهمورس ، جمشید و فریدون و پهلوان نامبرداری چون گرشاسب سخن به میان است ، هم‌چنین از پادشاهان و پهلوانان دوره کیانیان چون کیکاوس ، کیقباد ، کیخسرو ، گشتاسب و آشو زرتشت سخن رفته‌است.
آثار نوشته در زبان اوستا فراوان و در علوم مختلف بوده‌است. اشوزرتشت ، پیغمبر برگزیده اهورامزدا بود که برای راهنمائی ابنای بشر به این جهان فرستاده شد. او حامل همان پیام‌های آسمانی بود ، که در گاتها آمده‌است. بیست‌و‌یک نسک اوستا ، که در علوم مختلف چون طب و هیئت و نجوم و غیره بود ، زرتشت برای راهنمائی مردم جهان آورد. آنطور که پلینی pliny می‌نویسد: اوستا بر روی دوازده هزار پوست و با خط زر و در دو میلیون سطر شعر بوده‌است. در هنگام حمله اسکندر مقدونی به ایران و آتش زدن کتابخانه تـ*ـخت جمشید ، نسخه از اوستا که در کتابخانه مذکور نگهداری می‌شد ، به دم آتش رفت و سوخت ، پس از این واقعه اسف‌انگیز ، دوباره در روزگار اشکانیان و ساسانیان به جمع‌آوری اوستا پرداختند و همانند سابق آنرا در بیست‌و‌یک کتاب تنظیم کردند. متأسفانه ، یک‌بار دیگر در هنگام حمله تازیان بایران ، به این گنج بزرگ صدمه جبران‌ناپذیر رسید که امروز فقط پنج کتاب از بیست‌و‌یک کتاب باقیمانده است. در میان این پنج کتاب ، تنها کتاب « وندادید» است که بطور کامل به دست ما رسیده است.


تمدن و فرهنگ ایران باستان

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
خوشبختانه در کتابهای هشتم و نهم دینکرد ، که یکی از کتب معتبر و مهم پهلوی است ، خلاصه از بیست‌و‌یک نسک اوستا آمده است و از همین‌جا می‌توان پی به عظمت اوستا برد. با مقایسه اصل کتاب « وندیداد » که امروز در دست است با خلاصه از آن که در دینکرد آمده‌است ملاحظه می‌شود که این خلاصه تا چه اندازه با اصل کتاب مطابقت دارد. در ایران باستان ، شوهر را « رئیس خانواده » می‌گفتند در حالیکه زن « کدبانوی خانواده » لقب داشت. « رئیس خانواده » و « کدبانوی خانواده » از نظر مقام اجتماعی هر دو با هم برابر بودند ، در صورتیکه وظیفه این دو نفر از یکدیگر جدا بود. در اوستا نیز ، از برابری حقوق زن و مرد گفتگو شده‌است. در ایران باستان از تشکیل خانواده منظور عالی‌تر مورد نظر بود تا اینکه فقط به ازدیاد نسل بپردازند. هدف از زندگی آنطور که در مذهب زرتشت آمده‌است ، کار و کوشش و مبازره با بدی‌ها و زشتی‌هاست. بنابراین هدف عمده از ازدواج نیز تحرک اجتماع است با تحویل دادن نسل نیرومند و تندرست به اجتماع از این جهت است که مجرد زیستن و از تشکیل خانواده سرباززدن ، در مذهب زرتشت پسندیده نیست و مادری قابل ستایش است که آرزویش داشتن فرزندان ذکور است. ازدواج با یک زن ، در ایران باستان مرسوم بود و همینگونه نیز عمل می‌شد. مادری که صاحب فرزندان بیشتر می‌شد ، به افتخارات مختلف نائل می‌شد.
در اوستا ، پاکدامنی و عفت زنان ستوده شده‌است. در گاتها هدف عمده تشکیل خانواده بر اساس عشق و محبت طرفین استوار است. در نمازگاه ایوسرتیوم « =نماز شب » زنان پاکدامنی که راست و درست در اندیشه و گفتار و کردار باشند ، زنانی که با آموزش و پرورش درست بار آمده‌اند و زنانی که نسبت به شوهرانشان وفادار و فرمانبردار و فداکار باشند ستوده شده‌اند. در رام یشت آمده‌است که هر دختر جوانی آرزومند است ، که با مردی ازدواج نماید که جوان ، زیبا ، تندرست ، جدی ، کوشا ، دانش‌آموخته و خوش‌‌اخلاق باشد. در فروردین یشت ، آنجائیکه به فروهرهای جاودانان پاکان و نیکان و پهلوانان و میهن‌پرستان ، درود فرستاده شده ، نام بسیاری از زنان و دوشیزگانی که در ردیف مردان جاودانی بوده‌اند ، دیده می‌شود. سن قانونی ، برای دوشیزگان پانزده سالگی ، جایز شمرده است. ازدواج در طفولیت و به سن‌های خیلی کم ، در ایران رایج نبوده بلکه ممنوع بوده‌است. راجع به مهریه و سهم زن از ماترک شوهر در ایران [۴۳] باستان ، در جائی به درستی مطلبی ذکر نشده‌است.
زیبایی یک زن در اوستا این‌طور و با این توصیف آمده‌است: « زیبا ، نیرومند ، بلند ، هوشیار ، با بازوان سفید ، سـ*ـینه برآمده ، راست بالا و با صورت درخشان».
در شاهنامه فردوسی ، از داستان پهلوانی زنانی چون گردآفرید و در برزونامه از بانو گشسب ، دختر رستم پهلوان نامی ایران ، در زمان جنگهای ایران و توران ، گفتگو به میان است. در این دوران ، تعلیم‌و‌تربیت از سن هفت‌سالگی برای پسران و دختران عمومیت داشت ، و حتی پیش از این سن نیز در خانه و به وسیله والدین اصول اخلاقی به فرزندان تعلیم داده می‌شد. در سنین بین هفت و ده‌سالگی هر کودک زرتشتی ، با پوشیدن سدره و بستن کشتی ، به گروه زرتشتیان جهان می‌پیوست ، تعلیم‌و‌تربیت برای پسر و دختر یکسان بود.
به‌ همان ‌اندازه که به پرورش روح اهمیت داده می‌شد ، به پرورش جسم نیز اهمیت می‌دادند. اسب‌سواری ، تیراندازی ، هنر بکار بردن اسلحه‌ها مانند گرز ، خنجر ، نیزه ، سپر ، تیغ ، و هم‌چنین فن کشتی‌گرفتن برای هر جوان از واجبات بود. ایرانیان قدیم در اینگونه هنرها مشهور جهان بودند. یکی از نمونه‌های حیرت‌آور هنر تیراندازی همان آرش کمانگیر معروف است که داستان تیراندازی و هنرنمائی او به تفصیل در اوستا آمده‌است و همچنین مورخین معروف ایرانی نیز آنرا ذکر کرده‌اند. روابط بین استاد و شاگرد بسیار دوستانه بود. در طفولیت هر کودک را با صفات راستی ، درستی ، امانت ، سادگی و صداقت بار می‌آوردند و نیز او را برای خدمت به شاهنشاه ایران و میهن آماده می‌ساختند. یکی از صفات لازمه هر معلم دینداری و میهن‌پرستی او بود. فراگرفتن دانش دینی مقدمه و اساس آموزش هر دانش دیگر بود. مورخینی چون هرودت و گزنفون ، روش تعلیم‌و‌تربیت را در ایران باستان ستوده‌اند. از زمانهای بسیار دور ، روش حکومت در ایران ، شاهنشاهی است. مراسم تاجگذاری همیشه در میان سرور و وجد و شادی مردم انجام می‌شد. در هنگام تاجگذاری شاهنشاه با دست خود تاج بر سر می‌نهاد. هنگامی که پادشاهی در دوران سلطنت می‌خواست کناره‌گیری کند ، با دست خود تاج را بر سر ولیعهد که وارث تاج‌و‌تـ*ـخت بود می‌نهاد. این رسم پادشاهان کیان ، یکبار دیگر در چهارم آبان ماه ۱۳۴۶ در هنگام تاجگذاری شاه ، در ایران تجدید شد ، بدین معنی که شاهنشاه با دست خود تاج بر سر خویش نهادند و نیز شاه بر سر فرح پهلوی نیز تاج گذاشتند. در اوستا ، از پادشاهان سلاطین پیشدادی و کیانی گفتگو شده‌است.


تمدن و فرهنگ ایران باستان

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
پادشاه مقام سلطنت دنیوی و نیز ریاست مقام معنوی را بر عهده داشته‌است. در اوستا از برای تندرستی و پیروزی پادشاه دادگر دعا شده‌‌است. در شاهنامه از صفات شجاعت و عقل و جلال و عزت و زیبائی پادشاهان کیانی صحبت شده‌است. در کتاب بسیار زیبا و ارزنده آقای دکتر ذبیح‌الله صفا تحت‌عنوان « آئین شاهنشاهی ایران » درباره این رسم باستانی از کهن‌ترین روزگار تا زمان حاضر به تفصیل بحث شده‌است. طبقه موبدان و پیشوایان مذهبی ، در روزگاران کهن ، اهمیت فوق‌العاده داشتند ، آنها این مقام را با مهارت و شایستگی و قدرت فوق‌العاده اخلاقی و معنوی بدست آورده بودند. در اوستا درباره شایستگی و شرایط مقام پیشوائی و روحانیت بحث شده‌است. پس از مقام پیشوائی در ایران قدیم مقام سپاهیگری ، دارای اهمیت بود. پادشاه شخصاً در رأس این تشکیلات قرار داشت. در بیشتر مواقع و درهنگام جنگ با دشمن ، فرماندهی سپاه به‌عهده شخص پادشاه بود و فرمانده سپاه ، دشمن را برای جنگ تن‌به‌تن دعوت می‌نمود.
در شاهنامه آمده‌است که شاه کیخسرو رئیس و فرمانده سپاه دشمن را که افراسیاب تورانی بود ، به مبارزه تن‌به‌تن دعوت کرده و او را به خونخواهی پدرش سیاوش کشت. این داستان در اوستا[۴۴] نیز آمده‌است. هم‌چنین رستم ، پهلوان نامی ایران نیز سوگند یاد کرد که تا کین خون سیاوش را از تورانیان نستاند ، آرام ننشیند. در اوستا و نیز در شاهنامه آمده‌است که پادشاهان برای پیروزی در جنگ از اهورمزدا درخواست یاری می‌نمودند. درآن روزگاران ، جنگ با رحم و مروت بیشتری انجام می‌شد تا در این زمان ، پادشاهان ایران هنگامی‌که در جنگها پیروز می‌شدند ، نسبت به اقوام مغلوب با منتهای محبت رفتار می‌کردند. در زمان جنگ خوراک سربازان ایران شیر و نان و گوشت بود. درباره نظم‌و‌ترتیب سربازان ایران ، در یک نسک گمشده اوستا که خلاصه از آن در دینکرد آمده به تفصیل صحبت شده‌است. علاوه بر کتاب اوستا در کتابهائی چون شاهنامه ، گرشاسب‌نامه ، برزونامه و فرامرزنامه نیز مطالبی درباره انضباط سربازان در ایران باستان می‌خوانیم.
اشو زرتشت درباره کشاورزی نیز تأکید فراوان فرموده است. در وندیداد آمده‌است که: « هر کس غله می‌کارد او اشوئی می‌کارد ». زمین نکاشته ، هنگامی‌که با کشت‌ و ‌زرع آبادان شود خشنود می‌شود. پیش از اینکه قطعه زمینی برای کشت‌ و ‌زرع آماده شود باید از هر گونه آلودگی پاک شود. اگر در زمینی جسد مرده یا نعش حیوانی به خاک سپرده باشند پس از آنکه از آلودگی‌ها پاک شود ، یکسال نیز از هنگام پاکی می‌بایستی سپری شود تا قابل کشت و زر باشد. هرکس از این دستور سرپیچی می‌‌کرد ، سزاوار تنبیه بود. کشت گندم بر کشت سایر حبوبات برتری داشت. سگ با وفاترین دوست کشاورز بود. کشاورز در نگهداری گله و رمه نیز می‌کوشید ، در میان حیوان اهلی مخصوصاً به گاو توجه فراوان می‌شد. اسب و شتر نیز از جمله حیوانات مفید بودند. اسامی اشخاص در روزگار سلاطین کیان ، با واژه « اسب » و « شتر » همراه بوده است. در نگهداری گوسفند نیز کوشش فراوان می‌شد. باغداری و بـ*ـو*ستان‌کاری نیز به اندازه کشاورزی دارای اهمیت بود. حتی امروز نیز زرتشتیان در دفن باغداری معروفند. پروفسور ادوارد براون انگلیسی در کتاب « یکسال در میان ایرانیان » زرتشتیان ایران را به‌واسطه مهارت در فن تربیت درخت و نگهداری باغهای زیبا ، می‌ستاید.
در یشت‌ها و نیز در وندیداد آمده‌است که پادشاهان سلسله کیانی از ابزار و آلات جنگی خویش که از طلا و نقره و مس و آهن و برنج ساخته شده‌بودند استفاده می‌نمودند. این آلات و ادوات جنگی با زیباترین نقش‌ها زینت می‌شدند. پاره‌های سفال که در شوش و یا نقاط دیگر ایران به دست آمده‌اند بنا به‌عقیده برخی از باستان‌شناسان ، مربوط به دوازده تا نه‌هزار‌سال پیش از میلاداند. در شاهنامه فردوسی مکرر از نقوش زیبای کاخ‌های پادشاهان قدیم ایران توصیف شده‌است ، اساس مذهب زرتشت برسه اصل اندیشه نیک ، گفتار نیک و کردار نیک استوار است ، راستی ، درستی ، صداقت ، امانت ، خیرات و نیکی به دیگران جزو اصل اخلاقی هر فرد زرتشتی بود ، قول و عهد و پیمان ، شفاهاً یا کتباً و با هر که بسته می‌شد چه دوست و چه دشمن ، محترم و قابل اجرا بود. این دستورات در زمان طفولیت به هر فرد زرتشتی آموخته می‌شد.

هفت کتاب از بیست‌و‌یک کتاب اوستا ، درباره قوانین مذهبی و اجتماعی بوده که فقط یک کتاب آن یعنی « وندیداد » امروز بطور کامل به دست ما رسیده است واژه « وندیداد » یعنی « قانون ضد دیو ». دانش قضائی و نیز سجایای اخلاقی از جمله صفات برجسته یک قاضی بود. قاضی‌ای که اغلب در رأی دچار اشتباه می‌شد او را از منصب قضاوت برکنار می‌داشتند و ناشایستگی و عدم لیاقتش برای چنین مقام شامخی محرز و آشکار بود. برای طرفین دعاوی ، نشانه دلیل و برهان به منظور اثبات حقایق ، لازم می‌نمود. قانون کاملی درباره مالکیت در دست بود. بیگانگانی که در ایران صاحب ثروت منقول وغیرمنقول و یا تجارت بودند در موارد حقوقی از طرف قضات ایرانی مورد حمایت قرار می‌گرفتند و قوانین از آنها پشتیبانی می‌نمود. قوانین برای داین و مدیون هر دو وضع شده‌بود. سوگند نیز در بیشتر موارد قضائی قابل اجرا بود. در برخی موارد نیز [۴۵] به سوگندهائی که نتیجه‌اش عذاب جسمانی بود متوسل می‌شدند. در ایران باستان ، به اجرای دو گونه سوگند که به سوگند گرم و سوگند سرد نامیده می‌شد می‌پرداختند ، فردوسی در شاهنامه به تفصیل داستان از آتش گذشتن سیاوش را آورده است. در آن روزگاران گناهان درجه‌بندی شده و مجازات نیز تعیین گردیده بود. مجازاتهای شدید و قوانین سخت درباره عمل فسق‌وفجور در کتابهای قانون روزگار ساسانیان تعیین شده‌است. کسانی که بهداشت عمومی را به خطر می‌انداختند ، سخت مجازات می‌شدند. گذشته از پزشگان دامپزشگان نیز اگر به اشتباه حیوانی را معالجه می‌نمودند قابل تعقیب و مجازات بودند.


تمدن و فرهنگ ایران باستان

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
حفریاتی که تاکنون به‌وسیله هیئت باستان‌شناسان فرانسوی و امریکائی در نقاط مختلف ایران به عمل آمده‌است و آثاری که در این حفریات پیدا شده تمدن ایران را به هفت‌هزار‌سال پیش می‌رساند. شاه و فرح بنا به یک دعوت خصوصی در سال ۱۹۶۴ میلادی « نمایشگاه هفت‌هزار‌سال هنر ایران » را در شهر واشنگتن گشودند. بدون شک در آینده و با همت باستان‌شناسان اشیائی از دل خاک در گوشه و کنار ایران بیرون خواهد آمد که قدمت تمدن ایران را به پیش از نه‌هزار‌سال خواهد رسانید.
یکی از مورخین صاحب‌نظر تاریخ بابل می‌نویسد: « پادشاهان مقتدر ایران در دو‌هزار‌و‌پانصد‌سال پیش از میلاد مسیح بابل را گشودند و بر علیه بت‌پرستی برخاستند و در صدد نابود‌کردن بت‌ها برآمدند. پادشاهان ایران بر علیه دیویستان ( پرستنده دیوها ) قیام کردند و با آنها به جنگ پرداختند. اهالی بابل ، وارث تمدنی بسیار کهن بودند و یونانی‌ها با مردم بابل در تماس بودند. مورخین یونان و نیز یونانی‌های قرن چهارم و پنجم قبل از میلاد باید اطلاعات خود را درباره زرتشت و تمدن ایران ، از پیشوایان مذهبی که در بابل مقیم بودند ، مستقیم یا غیرمستقیم کسب کرده باشند ، مورخین یونان که درباره تاریخ و مذهب ایران مطالبی نوشته‌اند زمان زرتشت پیغمبر ایران را شش‌هزار‌سال پیش از میلاد نوشته‌اند.
مادی‌ها دارای قیافه مردانه و صاحب‌‌منظر بودند. گزنفون از زیبایی انـ*ـدام و قشنگی صورت زنان ماد تعریف می‌کند. سرزمین ماد به واسطه داشتن اسبان قوی‌هیکل و نیرومند و خوش‌انـ*ـدام مشهور جهان بود. مردان مادی نیز در اسب‌سواری و تیراندازی و نیروی بدن معروف بودند. بنا به گفته هرودت: مادی‌ها و پارسی‌ها از بسیاری جهات همانند بودند. قوانین مادیها و پارسی‌ها سرمشق یونانی‌ها در تدوین قوانین بود. اکباتان ، پایتخت مادها ، از روی نقشه بسیار صحیحی ساخته شده بود. کاخ شاهی و سایر عمارات دولتی را با طرزی بسیار زیبا بنا می‌نمودند. شهر به وسیله هفت دیوار متحدالمرکز که با کنگره‌ها زینت شده بود‌ ، محاط می‌شد. امپراطوری قدیم ایران ، در سه قاره آسیا ، اروپا و افریقا فرمانروائی داشت. تنها قدرت نظامی و دلاوری و شجاعت و کشورداری پادشاهان هخامنشی نبود که آنها محبوب‌القلوب بودند ، بلکه سایر صفات و سجایای اخلاقی ایرانیان باستان چون راستی ، درستی ، صداقت ، امانت ، بذل‌و‌بخشش ، نجابت و عقل و درایت پادشاهانی چون کورش ، داریوش و سایر فروانروایان هخامنشی بود که محبت آنها را در قلوب همه ایرانیان و حتی بیگانگانی که تحت فرمانروائی پادشاهان ایران بودند ، جای داده بودند. همانطور که دستور دانشمند پارسی دکتر ن. م. دالا نوشته است: هم‌چون مسیح چوپان تدهین شده از طرف یهوه و مردوک در بابل و فرزند نیل در مصر ، پادشاهان ایران نیز برگزیده اهورامزدا بودند.
از صفات برجسته ایرانیان قدیم ، عدالت وخوشرفتاری حتی نسبت به دشمنان‌شان بود کورش و داریوش نه به سبب جهانگیری و کشورگشائی مشهور جهان شده بودند بلکه بواسطه صفات انسانی چون رحم و مروت و انصاف و داد که نه‌تنها نسبت به دوستان بلکه در حق دشمنان خویش [۴۶] نیز روا می‌داشتند معروف شده بودند. همانطور که در مقدمه کتاب « زناشوئی در ایران باستان » نوشته‌ام: قدر و منزلت و بزرگی حقیقی هر انسانی با صفات وی نسبت مستقیم دارد. پادشاهان ایران باستان مانند جمشید ، فریدون ، کیخسرو ، کورش ، داریوش ، اردشیر ، شاپور و انوشیروان به صفات نیک آراسته بودند. نسبتهای ناروای جنون و ظلم و شقاوت که هرودوت از روی غرض به کامبوزیا می‌دهد ، از طرف مستشرقین بی‌غرض مانند پرسی‌سایکس ، تلمن و جرج رالینسن و دیگر خاورشناسان به‌کلی رد شده‌است.
از حجاریهائی‌که بر روی صخره‌ها و دیوارها و کوههای اطراف تـ*ـخت‌جمشید بازمانده است ، به‌خوبی آشکار است که هخامنشی‌ها مردمانی خوش‌انـ*ـدام و زیبا و دارای قیافه مردانه بودند. مورخین یونان با وجود دشمنی‌ای که با ایرانیان داشته‌اند ، صفات برجسته ایرانیان مانند راستی و درستی و امانت را ستوده‌اند. هر ایرانی از ابتدای طفولیت با صفات راستی و درستی بار می‌آید . ایرانیان از دروغ سخت متنفر و بیزار بودند هر ایرانی به صفات راستی و درستی و خوش‌خوئی و جوانمردی و مهمان‌نوازی آراسته بود.
علوم و ادبیات روزگار هخامنشی ، با یورش اسکندر به ایران از بین رفت و آنچه نیز که باقیمانده است همان است که بر روی سنگ‌ها و مهرها و ستونها و اشیاء و ادوات فلزی و آجرها و غیره بازمانده است. این نبشته‌ها نیز تا حدود دویست‌سال قبل بر جهانیان مجهول بود. بزرگترین این سنگ‌نبشته‌ها همان یادگار داریوش کبیر است که در بیستون و در نزدیکی کرمانشاه است و با سه زبان پارسی باستان ، عیلامی و بابلی کنده‌گری شده‌است. پس از خوانده‌شدن این یادگار عظیم نکات بسیاری از تاریخ پادشاهان هخامنشی که تاکنون مجهول مانده بودند روشن شد. مطالب این سنگ‌نبشته‌ها ثابت کرد که بسیاری از آنچه مورخین یونانی درباره پادشاهان هخامنشی نوشته‌اند از روی غرض و تعصب بوده‌است. داریوش بزرگ در سراسر این نوشته‌ها مطالب خود را با نام اهورامزدا آغاز می‌کند. مردمان کشورش را به حمایت از راستی و درستی و فرمانبرداری از دستورات اهورامزدا اندرز می‌دهد در آنجا که می‌گوید: « هر چه کردم به فضل اهورامزدا کردم. همیشه طرفدار راستی بودم و هرگز دروغ نگفتم ».


تمدن و فرهنگ ایران باستان

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
هر ایرانی آرزومند بود که عده زیاد فرزند مفید و سالم و خدمتگزار به اجتماع تحویل دهد. اطفال برای آموزش از سن پنج‌سالگی به آموزگار سپرده می‌شدند. بزرگترین آرزوی هر پدر و مادر این بود که فرزندشان سربازی شجاع و فداکار برای میهن باشد. برای اجرای این منظور ، فرزندان خود را با سخت‌ترین شرایط پرورش می‌دادند. هر فردی وظیفه داشت با ورود مادرش در مجلسی از جای برخیزد و بدون اجازه مادر ننشیند. پدر در رعایت نظم‌وترتیب ، بر فرزندان خویش بسیار سخت‌گیر بود.
پادشاهان نیز بر سر سفره غذا ، پائین‌تر از مادران خود به خوان می‌نشستند ، احترام به پدر و مادر بخصوص حرمت داشتن مادر از سجایای اخلاقی ایرانیان قدیم بود. یکی از نویسندگان عالی‌مقام پارسی از اهل شهر نوساری به نام آقای دیسای Desai در یکی از نوشته‌های خود می‌نویسدکه این رسم در خانواده ایشان تا زمان نویسنده کاملاً اجرا می‌شده‌است. عادات و آداب پسندیده در ایران قدیم با نظم‌وترتیب هر چه تمامتر انجام می‌شد و از بی‌تربیتی و بی‌ادبی کراهت فوق‌العاده داشتند. نسبت به تعلیم‌وترتیب جوانان ، در ایران باستان کوشش فراوان می‌شد ، علاوه بر وظیفه سربازی هر جوانی به تحصیل علم و حقوق و مدیریت نیز می‌پرداخت. گزنفون می‌نویسد که: «جوانان ایرانی تحصیلات عمومی را در سن شانزده یا هفده‌سالگی به پایان می‌رسانیدند و جوانان را در جوانی به کارهای سخت وامی‌داشتند تا در زندگی از مشکلات نهراسند ».
داریوش در کتیبه بیستون آشکارا می‌گوید که اهورامزدا در رسیدن به پادشاهی او را یاری [۴۷] نموده زیرا که او دروغگو و ظالم و ستم‌پیشه نبوده‌است. و با راستی و درستی و عدالت با مردم رفتار کرده است. این روش کشورداری ، از روزگاران بسیار کهن یعنی از زمان پیشدادیان تا روزگار یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی مدنظر پادشاهان ایران بوده‌است. این روش پسندیده تا امروز نیز در پیش چشم پادشاه مآل‌اندیش و پیش‌بین و مشهور ایران ، شاه است.
در اوستای آفرین‌نامه خشتریان ، به پادشاه دادگستر دعا شده‌است. بنا به ‌نوشته شرق‌شناس اروپائی به نام راپ Rapp یکی از درباریان موظف بود که هر روز بامداد هنگامی‌که به حضور پادشاه می‌‌رسد ، او را به وظیفه‌‌ای‌که اهورامزدا به‌عهده وی گذاشته است ، آگاه سازد. ( رجوع شود به کتاب مذهب و آداب و رسوم ایران باستان ، ترجمه ک. ار. کامه K.R. Cama). در روزگاران باستان تمام وقایع و فرامین و احکام و اتفاقات مهم سلطنتی در مجموعه‌ای تحت‌عنوان « کتاب سرگذشت و حوادث پادشاهان پارس‌وماد » ضبط و نوشته می‌شد. این خبر از نوشته‌های استر Esther برمی‌آید. تشکیلات کشوری بصورت استانهای مختلف تقسیم شده بود و برای هر استان یک‌نفر به نام ساتراپ که از طرف شاهنشاه تعیین می‌شد ، در نظر گرفته بودند. این ساتراپ از میان افراد خاندان سلطنت انتخاب می شدند. حکومت مرکزی در تعیین سرنوشت امور داخلی کشورهای مختلف که دست‌نشانده ایران بودند دخالتی نداشت و هر استانی به موجب قوانین داخلی خودش اداره می‌شد. پادشاه شخصاً گاه‌وبیگاه برای سرکشی به حوزه ساتراپ‌ها به محل فرمانروائی آنها می‌رفت تا اوضاع مردمان کشور خویش را از نزدیک مشاهده نماید.
برای نظارت بر کار سایر استانها نیز بازرسانی تعیین شده بودند که عمل آنها را زیر نظر داشتند. بازرسانی که از خانواده سلطنت بودند ، از طرف شخص پادشاه برای سرکشی به استانها تعیین می‌شدند. وظیفه هر ساتراپ نظارت و اداره امور داخلی استان بود. شخص دیگری از طرف پادشاه تعیین می‌شد که مستقیماً قوای انتظامی را در دست داشت و قوا را همیشه در حال تجهیز نگاه می‌داشت. شخص سومی نیز وجود داشت که در کار خویش مستقل بود و اداره امور وزارت‌خانه به عهده‌اش بود و از پادشاه دستورات خود را دریافت می‌داشت.


تمدن و فرهنگ ایران باستان

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
داریوش اول مالیات سالانه را با رقم معین که بصورت وجه نقد یا پیشکش بود تعیین کرده بود و این مالیات در خور و متناسب با وضع درآمد هر استانی بود. در زمان جنگ هر ساتراپ می‌بایست به اندازه توانائی‌اش سرباز و اسلحه برای دولت مرکزی بفرستد. سکه‌های سیم و زر در کشور رواج داشت. هرودت می‌نویسد که سکه‌های زر ، سیزده‌برابر بیش از سکه‌های سیم ارزش داشت اما بنا به اخبار گزنفون ، ارزش سکه‌های زر بیست‌برابر ارزش سکه‌های نقره بوده‌است. در روزگار داریوش از زر ناب مسکوکات را می‌زدند. به ساتراپها اختیار داده شده بود که به ضرب سکه‌های سیم برای رواج در محل فرمانروائی خویش مبادرت نماید.
برای ایجاد روابط بین حکومت مرکزی و ساتراپها ، پادشاهان هخامنشی پست و وسیله سریع انتقال اخبار را به وجود آوردند. به امر داریوش بزرگ برای اجرای این منظور راههای شاهی کشور ساخته و پرداخته شد. هرودت می‌نویسد که: راه شاهی از شوش تا سارد و به طول ۱۳۵۰۰ فورلانگ Furlong بوده و در بین این فاصله تعداد ۱۰۷ کاروانسرای با تمام وسائل مجهز ساخته شده بود. گزنفون از سرعت پست در ایران گفتگو می‌کند و می‌نویسد که اسب‌سواران با سرعت هر چه تمام‌تر پست را از یک مرکز به مرکز دیگر می‌رسانیدند.
پادشاه بر امور قضائی و نیز قوانین موضوعه نظارت داشت و این مأموریت را از جانب اهورامزدا می‌دانست. در محاکمات مهم قضائی و جنائی پادشاه شخصاً حضور می‌یافت و روش دادرسی قضات را از نزدیک مشاهده می‌نمود. معمولاً منصب دادرسی به افراد تحصیل‌کرده‌ای که از هر جهت مورد اطمینان پادشاه بودند واگذار می‌شد. این افراد از طرف شخص پادشاه برگزیده می‌شدند. برای قضاتی که به رشوه‌خواری متهم می‌شدند مجازاتهای شدید در نظر گرفته شده‌بود [۴۸] پیش از آنکه حکم مجازات درباره قاضی متهم به رشوه‌خواری را به مورد اجرا بگذارند خدمات گذشته وی را در پیش چشم می‌داشتند. این روش مجازات مانع خطاکاری‌های دادرسان و موجب عبرت آنان می‌شد و می‌کوشیدند که در قضاوت راه درست را در پیش گیرند و حتی‌الامکان قاضی درست‌کرداری باشند.
دادگستری ایران ، برای کشورهای دیگر نمونه بود ، حتی در نظر بیگانگان دادرسی ایران ضرب‌المثل شده بود. شاید در برخی موارد طرز مجازات به نظر غیرعادی می‌رسید اما مطمئناً آن مجازاتها و اجرای آن اجتماع را از خرابکاریهای افراد شرور محفوظ و در امان می‌داشت. قبل از اجرای مجازات درباره قاضی ، خدمات گذشته وی نیز خوب یا بد ، مورد نظر قرار می‌گرفت. اینگونه مجازات مانع از این می‌شد که قضات به رشوه‌خواری و کارهای غلط دست بزنند و بالاخره منجر به آبرو و استشهار و اعتبار بیشتر قضات و اعمال آنان حتی در نظر دشمنان ایران می‌شد. طرز مجازات‌ها ممکن بود به نظر بعضی‌ها خیلی سخت و جدی و حتی به نظر بیگانگان صورت بدی داشته باشد. اما حتماً از انجام بسیاری از کارهای خلاف جلوگیری می‌نمود.


تمدن و فرهنگ ایران باستان

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
از آثار ساختمانی روزگار هخامنشی مقدار کمی امروز بر جای مانده است حتی خرابه‌های آثاری مانند تـ*ـخت‌جمشید یا پرسپولیس ، پاسارگاد ، همدان ، شوش و دیگر نقاط ، بیننده را به تحسین و آفرینش و ستایش وامی‌دارد و از زیبائی و جلال و شکوه و نظافت این بنا ، بیننده به شگفتی می‌ماند. به‌خصوص این حالت بهت و شگفتی در عمارات هخامنشی برای مشاهده‌کننده حاصل می‌شود.
طرز ساختمان پلکانها و حجاری روی دیوارهای کاخ‌ها چنان زیبا و نفیس ساخته شده‌اند که نه‌تنها در آن زمان غیر‌قابل تقلید بوده‌اند بلکه در روزگار کنونی نیز غیر‌قابل تقلید هستند. کنده‌گری‌های نقش رستم و نقش رجب نیز بقدر خود قابل توجه هستند. بقیه آثار دوران هخامنشی مخصوصاً آنهائی‌که به اشتباه قبور سلاطین دانسته شده و در بالای کوهها و یا در بحر کوهها با کتیبه‌هائی از داریوش در بیستون به یادگار مانده‌اند بطور آشکار تفوق و برتری حجاری را روزگار هخامنشی نشان می‌دهد.
آرتور پوپ و همکارانش کتابی در ده مجلد تحت‌عنوان « بررسی هنر ایران از روزگار کهن تا زمان حال » نوشته‌اند و چاپ دوم این مجموعه نفیس به زودی و با کمک مالی دولت شاهنشاهی ایران منتشر خواهد شد. تمدن ‌و فرهنگ ایران حتی با حمله اسکندر نیز از بین نرفت ، در روزگار اشکانیان نیز تمدن و فرهنگ ایران سیر صعودی خود را طی کرد و متوقف نماند به‌طوری‌که در دینکرد آمده ، در زمان بلاش پادشاه اشکانی بود که اوستا از نو تنظیم شد و سر و صورتی گرفت. در میان دانشمندان و مستشرقین اختلاف‌نظر است که آیا اشکانیان زرتشتی بوده‌اند. اگر چه فردوسی در شاهنامه راجع به اشکانیان زیاد بحث نکرده و به چند سطر شعر بسنده نموده‌است ، اما او بهانه را ناقص و کم‌بودن مدارک می‌داند. اشکانی‌ها تقریباً در تمام دوران سلطنت با رومی‌ها در جنگ بودند و در این دوره است که نفوذ آئین مهر در روم بطور قابل توجهی گسترش می‌یابد و سپس از آن راه به تمام اروپا نفوذ می‌کند. در سال ۳۰۷ میلادی یکی از امپراطوران رم رسماً مذهب مهرپرستی را آئین رسمی حامی و پشتیبان امپراطوری اعلام می‌کند. از اوضاع زندگانی اجتماعی روزگار اشکانیان مدارکی در دست نیست. اما این نکته روشن است که مغ‌ها در روزگار پادشاهان اشکانی مقام‌های مهم را در دست و بر توده مردم نفوذ فوق‌العاده داشتند.
سلسله اشکانی به دست بابکان مؤسس سلسله ساسانی منقرض گردید. پادشاهان ساسانی خود را جانشین و وارث پادشاهان اصیل و نجیب هخامنشی می‌دانستند. پادشاهان ساسانی از زیبائی و استخوان‌بندی و بلندی قد و درشتی انـ*ـدام بهره‌مند بودند. [۴۹] همانند سلف خویش از هوش فوق‌العاده برخوردار بودند و نسبت به مقام سلطنت و میهن خود نیز وفادار بودند. در روزگار ساسانیان ، مذهب رسمی مذهب زرتشتی و اثر فوق‌العاده‌ای بر روی مذهب مسیح گذاشت همانطور که در روزگار هخامنشی‌ها مذهب یهود از مذهب ایران قدیم متأثر گشت. با وجود جنگهای متوالی که بین ایران و رم و بیزانس بود ، معهذا شاهنشاهان ایران از حمایت و پشتیبانی و تشویق هنرمندان کوتاهی نکرد و شاهد این مطلب آثاری است که از آن روزگار باقیمانده است.
از آن دوران یعنی از روزگار ساسانیان ، ادبیات کتبی قابل ملاحظه نیز باقیمانده است ، پهلوی و یا زند دو زبانی بودند که در روزگار ساسانیان ترقی فوق‌العاده داشتند. به پیروی از سلف خویش هخامنشی‌ها ، پادشاهان ساسانی نیز نوشته‌های زیادی از خود بر روی سنگها به یادگار نهادند. بر روی سکه‌ها و مهرها نیز نوشته‌هائی به زبان پهلوی دیده می‌شود. از کتاب دینکرد چنین برمی‌آید که در روزگار شاه‌اردشیر و در تحت رهبری موبدان موبد تنسر به کار جمع‌آوری و تنظیم اوستا پرداختند و اوستا را مجدداً سر و صورتی دادند. شاپور اول پسر اردشیر بابکان نیز دنباله کار پدر را گرفت و به جمع‌آوری کتب غیرمذهبی نیز پرداخت. پادشاهان ساسانی از حامیان دانشمندان بودند و بر اوج علم و ادب پرداختند. بسیاری از کتب مهم یونانی و سانسکریت به زبان پهلوی ترجمه شدند. انوشیروان امر به تأسیس دانشگاه جندی‌شاپور داد و دانشمندان را از هر گوشه جهان در آنجا گردآورد. در این زمان در همه رشته‌های علوم مانند ادبیات و طب و نجوم و فلسفه و تاریخ و غیره کتب نوشته و تألیف و یا از زبانهای دیگر به پهلوی ترجمه می‌شد. متأسفانه بر این ذخیره علمی در روزگار عرب چنان ضربتی وارد آمد که بعداً به هیچ‌وجه قابل اصلاح و یا قابل جبران نبود.


تمدن و فرهنگ ایران باستان

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
از آن‌همه علوم و کتب امروز فقط کمی باقیمانده است. امروز از آن آثار بازمانده فقط مقدار کمی در دست است و تعدادی کتب نیز فقط اسامی آنها را در تألیفات مورخین ایرانی عربی‌نویس و مورخین و مترجمین عرب می‌خوانیم. در الفهرست ابن‌ندیم و یا در کتابهای بیرونی و مسعودی و طبری اسامی زیاد کتب پهلوی را می‌خوانیم.
مسئله پسرخواندگی ، همانطور که در زمان کیانیان مرسوم بود تا روزگار ساسانیان ادامه داشت. در کتاب ( ماتیکان هزارداتستان ) یا ( هزار ماده قانون ) درباره قانون پسرخواندگی به تفصیل بحث شده‌است. دانشمندان اروپائی برخی از واژه‌های این کتاب را به درستی درک نکرده و به اشتباه ترجمه نمودند و تهمت‌های ناروا از نظر ازدواج به ایرانیان نسبت دادند. در روزگار ساسانیان برای زن احترام قابل‌توجهی قائل شده و به او حق رسیدن به همه‌گونه مقام ، حتی به مقام پیشوائی مذهبی داده شده‌بود. برای هر مرد و زن در دوران حیات امر ازدواج ضروری و واجب بود. برای داماد پرداخت مهریه بصورت وجه نقد و مسکوکات طلا و نقره ، لازم بود و این مطلب از نوشته‌های پهلوی به خوبی آشکار است. حتی در زمان حاضر نیز در پازند که در هنگام ازدواج سروده می‌شود آمده‌است ، اگر چه بصورت دیگری عمل می‌شود بنا به مندرجات نوشته‌های پهلوی پنج نوع مختلف ازدواج در روزگار قدیم بوده‌است.
پروفسور بارتولومه آلمانی چون از مفهوم این قسمت کتاب فوق‌الذکر عاجز مانده است ، متن کتاب را اشتباهاً ترجمه کرده و ایرانیان روزگار ساسانی را به تعدد زوجات و نگهداری زنان غیرشرعی متهم کرده‌است. روانشاد سهراب بلسارا Balsara دانشمند پهلوی‌دان پارسی در ترجمه خود از کتاب ( هزار ماده قانون ) اشتباه دانشمند آلمانی پرفسور بارتولومه را نشان داده‌است که در روزگار ساسانی مردان حق داشتند فقط با یک زن ازدواج کنند نه بیشتر. پرفسور دارمستتر فرانسوی از تمدن و فرهنگ ایران باستان با عبارات زیر توصیف می‌نماید:
« روزگار پادشاهی ساسانیان نه‌تنها برای تاریخ ایران قابل اهمیت است ، بلکه برای تاریخ جهان و تمدن جهان هم مهم است. ایران مرکز تمدن شد که از یکدست تمدن را از ممالک دیگر [۵۰] اخذ و از دست دیگر در جهان منتشر می‌کرد ، در روزگار پادشاهی سلاطین ساسانی ، برای مدت چهار قرن ، ایران مرکز تمدن فکری جهان بود ».
پرفسور انور کریستن سن دانمارکی در کتاب بسیار مهم و معروف خود تحت‌عنوان ( ایران در زمان ساسانیان ) شرحی مفصل از اوضاع اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی ، سـ*ـیاسی ، دینی و تشکیلات لشکری و کشوری نوشته است. درباره تشکیلات لشکری روزگار ساسانیان پرفسور بارتولد روسی اینطور می‌نویسد: « دوران شاهنشاهی ساسانیان را به مرور زمان و رفته‌رفته در مشرق‌زمین به‌عنوان فرمانروای جهان شناختند ، در بیشتر جنگهائی که بین پادشاهان ساسانی و کشورهای دیگر اتفاق می‌افتاد پیروزی با پادشاهان ساسانی بود. در تاریخ آسیای صغیر فرمانروائی و سلطنت ساسانیان یکی از کامل‌ترین و با کفایت‌ترین آنها شناخته شده‌است. حتی در زمان سخت‌ترین و شدیدترین جنگها باز هم همین حالت ثبات در اداره امور مملکت برقرار بود ». در دوران اغتشاشات داخلی دولت می‌توانست جنگها را با موفقیت پیش برد.
همچنین مؤلف تاریخ ایران در سری « تاریخ ملل جهان » می‌نویسد: « در برابر قشون مغلوب‌نشدنی ایران سربازان کشورهای دیگر دسته‌دسته مغلوب می‌شدند ». پادشاهان ساسانی در مقابل مردمان کشور خود از هر نژاد و مذهب و ملیت که بودند گذشت فوق‌العاده داشتند و به همه آنها آزادی کاملی از هر جهت داده شده‌بود. گاهی از اوقات از این آزادی و گذشت سوءاستفاده می‌شد و ناچاراً پادشاهانی مانند شاپور و انوشیروان می‌بایست در برابر مانویت و مزدکیت شدت عمل به خرج دهند. طبعاً هیچ نوع دولتی از این خطری که متوجه دستگاه حکومتی بود چشم‌پوشی نمی‌کرد. حتی امروز هم برخی از مستشرقین و مورخینی که خالی از غرض نیستند ، نسبت « ظلم و تعصب و تنگ‌چشمی » را به برخی از پادشاهان ساسانی و دستگاه روحانی آن زمان می‌دهند.


تمدن و فرهنگ ایران باستان

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
کرتیر Kartir موبد موبدان بزرگ روزگار ساسانی در کتیبه پهلوی که در کعبه زرتشت و نقش رستم از خود به یادگار گذاشته‌است صریحاً می‌نویسد که او افرادی را که بدعت بد می‌نهادند و اسباب زحمت فراهم می‌کردند تنبیه می‌کرده‌است. پرفسور ادوارد برون در جلد اول کتاب « تاریخ ادبی ایران » و سرپرستی سایکس در کتاب ( تاریخ ایران ) جلد اول و پرفسور ادوارد رهاتسک در مقاله‌ای تحت‌عنوان « مسیحیت در روزگار پادشاهان ساسانی » و پروفسور کریستن‌سن‌دانمارکی در کتاب فوق‌الذکرش همگی بطور آشکارا از خرابکاریهای پیشوایان مسیحی‌ها و مانوی‌ها و مزدکی‌ها ذکر نموده‌اند.
در کتاب پهلوی دینکرد ، راجع به قوانین و نیز پادشاهان و وظایف گوناگون و مسئولیتهای مختلف که به عهده وی است شرح مفصلی آمده است ، از پادشاه انتظار می‌رفت که چنان با مردمان رفتار نماید که شایسته مقام سلطنت است. همان‌گونه که چشمه‌ای از کوه سرازیر می‌شود و زمینهای اطراف را آب می‌دهد ، همانگونه‌ای که روشنائی آتش اطراف را نور می‌بخشد ، با همین روش نیز شاهنشاه برای ملت خود منبع امید و شادی است ، از شاهنشاه انتظار می‌رفت که متدین و راستگو و درست‌کردار و عادل و نسبت به بیگانگان مقیم کشور با گذشت و کوشا برای بهبود وضع زندگانی مردمان کشورش باشد.



در انتخاب درباریان دقت کامل بکار می‌برد و از افراد شایسته و لایق که به خدمت اشتغال داشتند تشویق می‌فرمود و در اغلب دادرسی‌های دادگستری شخصاً حضور می‌یافت و بر نوع مجازاتها نظارت می‌کرد تا کسی مورد ظلم و ستم واقع نشود. پادشاه همانند آب بخشنده بود و از حرص و طمع خویشتن را دور نگه می‌داشت و می‌کوشید که مجری دستورات و اوامر خدائی باشد. پادشاه می‌بایست که در رفتار و کردار با رعایای خویش مهربان باشد و در کمال عدالت رفتار کند.
پادشاه مملکت همواره می‌بایست پناهگاهی برای رعایای خویش در برابر خطرات و پیش‌آمدهای زیان‌آور باشد و نیز همانگونه که قدرت نیک آسمانی با خداوند است او نماینده [۵۱] قدرت نیکو بر روی زمین شناخته می‌شود. پادشاه می‌‌کوشید که مردم را از اعمال ناپسند باز بدارد وآنان را به اعمال نیکو تشویق کند. در امور مهم پادشاه نباید بدون مشورت وزراء به کار پردازد. پادشاه باید مجالس مشاوره آزاد ترتیب دهد تا دانشمندان و مشاورین بتوانند نظر و رأی خود را آزادانه بیان کنند و سپس پادشاه تصمیم خود را اتخاذ نماید. همانگونه که باران در همه‌جا یکسان می‌بارد ، پادشاه نیز باید عدلش شامل عام باشد. پادشاه باید از طبقه دانشمندان حمایت و پشتیبانی نماید و هرگونه وسیله آسایش و آرامش را برای آنها فراهم فرماید. پادشاه با مردم خویش باید همانند فرزندان خود رفتار کند. پادشاه باید با هر پیش‌آمدی که به ضرر کشور باشد بجنگد و هراس به دل راه ندهد. پادشاه باید در امور کشور ، دوراندیش باشد و با اطمینان خاطر به کشورداری بپردازد و هرگز جبن و ترس به خود راه ندهد ».
پادشاهان ایران همواره دستورات کتاب دینکرد را مدنظر داشتند و به شیوه گفته‌شده در فوق کشورداری می‌کردند. این روش ملکداری از روزگار هوشنگ پادشاه پیشدادی تا زمان یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی در ایران به مورد اجرا گذاشته می‌شد. این دستورات همواره مورد نظر رضاشاه بنیانگزار خاندان پهلوی و همچنین مورد توجه فرزند برومندشان شاه بوده و همیشه در همان راهی گام برداشته‌اند که پدر بزرگوارشان همواره در احیای گذشته پرافتخار ایران کوشا بوده‌اند.
پادشاهان ساسانی در اداره امور مملکت روش پادشاهان هخامنشی را برگزیدند. اردشیر مؤسس سلسله ساسانیان پس از فرونشاندن اغتشاشات داخلی و متحد ساختن حکومت‌های داخلی و تحت فرمان واحد درآوردن آنها ، برای هر یک از استانها فرمانداری انتخاب نموده و می‌فرستاد. این فرمانداران در روزگار هخامنشی به نام ساتراپ و در زمان ساسانیان مرزبان خوانده می‌شدند که امروز به نام استاندار نامیده می‌شوند و این استانداران نیز در زیر فرمان خود فرماندارانی را اداره می‌نمودند که مأمور نظم‌وترتیب در شهرستانهای تابعه بودند و اینها را دهقان نام داده بودند. هنگامی که شهرهای جدیدی فتح می‌شد برای امور آن‌ها نیز به روش گفته‌شده در فوق عمل می‌کردند در روزگار انوشیروان عادل از شماره مرزبانان کاسته شد و تمام قلمرو خویش را به چهارقسمت تقسیم کرد و در هر یک از این نواحی یک‌نفر نایب‌السلطنه‌ای که از هر جهت مورد اعتماد بود ، می‌گماشت. حکام ایالات و ولایات در زیر نظر نایب‌السلطنه به اداره امور می‌پرداختند و گزارش امور را به او تقدیم می‌نمودند که او نیز به نوبه خود به پادشاه گزارش می‌کرد. پادشاه اغلب شخصاً به بازدید از نواحی مختلف کشور می‌پرداخت و چنانچه مشاهده می‌کرد که مأموری در انجام وظیفه قصور نموده‌است شدیداً تنبیه می‌شد.


تمدن و فرهنگ ایران باستان

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا