M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,864
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
سعید بنّاییست که اعتقادات مذهبی سفت و سختی دارد و با زنها چندان راحت نیست. یک روز متوجه میشود رانندهای قصد دستدرازی به همسرش را داشته است. این موضوع باعث میشود او به دنبال رانندههایی باشد که قصد سوار کردن زنها را دارند. اما وقتی میبیند کاری نمیتواند از پیش ببرد و زورش به رانندههای مرد نمیرسد، تصمیم میگیرد زنهایی را که پا به راه ناجور گذاشتهاند از بین ببرد…
تیتراژ شروع فیلم بسیار فکرشده است؛ دستی (که بعداً متوجه میشویم متعلق به شخصیت اصلی داستان است)، گچ میسازد و آن را به دیوار میمالد. بعد شرههای گچ از سطح دیوار به پایین سرازیر میشوند و سعید، با مالهای از سرازیر شدن این شرهها جلوگیری میکند. اگر از داستان خبر داشته باشیم یا بعد از پی بردن به ماجرا دوباره به این تیتراژ ابتدایی برگردیم، معنای پنهان این صحنه برایمان آشکار میشود؛ شره کردن قطرههای گچ از روی دیوار شبیه شره کردن قطرات خون است و سعید که سعی میکند جلوی این سرازیر شدنها را بگیرد، انگار مشغول پنهان کردن خونهاست. این شروع طوفانی و جذاب، خبر از فیلمی فکرشده میدهد. حکایت زندگی سعید حنایی و قتلهایی که مرتکب میشود در دستان اکتای براهنی (نویسنده) و ابراهیم ایرجزاد (کارگردان) تبدیل به واکاوی شخصیتی میگردد که زیر فشار تعصب، جهل، خرافات و البته مادرش له شده است.
از همان صحنههای اول، وقتی که سعید، ناخواسته بین دو زن مسافر روی صندلی عقب اتومبیل قرار میگیرد (که بهشدت هم از این موضوع ناراحت است تا حدی که هنوز به مقصد نرسیده پیاده میشود)، کاملاً در جریان قرار میگیریم که او انباری از افکار ناراحتکننده را حمل میکند. افکاری که آدمهایی در طبقه اجتماعی او، بیش از طبقات دیگر جامعه ایرانی درگیرش هستند و دلیلش هم ریشهداری باورهاییست مخلوطشده با سنت و مذهب و تعصب و جهل که در ذهن و گوشت و خون آدمها رخنه کرده است.
فیلم، در عین حال جامعهای بهتباهیرسیده را ترسیم میکند که مردهایش مدام دنبال دفع کردن هـ*ـوسهایشان هستند. جامعهای مردسالار که زنها مجبورند از نقطهضعف آنها برای فقر خودشان دوایی پیدا کنند. تصویری که فیلم از مردها نشان میدهد ترسناک است و البته این موضوعی نیست که بخواهد مخاطبهای مرد عنکبوت را عصبانی کند. همچنان که مخاطبهای خانم، با دیدن زنهای بهتهخطرسیده داستان، نباید دچار دلگیری شوند. هر دوی این جنسها، با تفکراتی بزرگ شدهاند که ریشه در گذشتههایی دور داشته و دستکاری ژنها، چنان که علم هم میگوید، به این سادگیها ممکن نیست! در چنین جامعه فقیریست که زنهای بیگنـ*ـاه داستان، برای نشاندن هـ*ـوسهای بیپایان رانندههای ترانزیت، از یک کامیون به کامیون دیگر میروند. هر چند انگار هم مردها و هم زنها به یک اندازه به تباهی رسیدهاند اما بههرحال زنها همیشه قربانیهای همدلیبرانگیزتری هستند؛ دیدن چهرههای افسرده و دربوداغانشان آه از نهاد آدم بلند میکند
تیتراژ شروع فیلم بسیار فکرشده است؛ دستی (که بعداً متوجه میشویم متعلق به شخصیت اصلی داستان است)، گچ میسازد و آن را به دیوار میمالد. بعد شرههای گچ از سطح دیوار به پایین سرازیر میشوند و سعید، با مالهای از سرازیر شدن این شرهها جلوگیری میکند. اگر از داستان خبر داشته باشیم یا بعد از پی بردن به ماجرا دوباره به این تیتراژ ابتدایی برگردیم، معنای پنهان این صحنه برایمان آشکار میشود؛ شره کردن قطرههای گچ از روی دیوار شبیه شره کردن قطرات خون است و سعید که سعی میکند جلوی این سرازیر شدنها را بگیرد، انگار مشغول پنهان کردن خونهاست. این شروع طوفانی و جذاب، خبر از فیلمی فکرشده میدهد. حکایت زندگی سعید حنایی و قتلهایی که مرتکب میشود در دستان اکتای براهنی (نویسنده) و ابراهیم ایرجزاد (کارگردان) تبدیل به واکاوی شخصیتی میگردد که زیر فشار تعصب، جهل، خرافات و البته مادرش له شده است.
از همان صحنههای اول، وقتی که سعید، ناخواسته بین دو زن مسافر روی صندلی عقب اتومبیل قرار میگیرد (که بهشدت هم از این موضوع ناراحت است تا حدی که هنوز به مقصد نرسیده پیاده میشود)، کاملاً در جریان قرار میگیریم که او انباری از افکار ناراحتکننده را حمل میکند. افکاری که آدمهایی در طبقه اجتماعی او، بیش از طبقات دیگر جامعه ایرانی درگیرش هستند و دلیلش هم ریشهداری باورهاییست مخلوطشده با سنت و مذهب و تعصب و جهل که در ذهن و گوشت و خون آدمها رخنه کرده است.
فیلم، در عین حال جامعهای بهتباهیرسیده را ترسیم میکند که مردهایش مدام دنبال دفع کردن هـ*ـوسهایشان هستند. جامعهای مردسالار که زنها مجبورند از نقطهضعف آنها برای فقر خودشان دوایی پیدا کنند. تصویری که فیلم از مردها نشان میدهد ترسناک است و البته این موضوعی نیست که بخواهد مخاطبهای مرد عنکبوت را عصبانی کند. همچنان که مخاطبهای خانم، با دیدن زنهای بهتهخطرسیده داستان، نباید دچار دلگیری شوند. هر دوی این جنسها، با تفکراتی بزرگ شدهاند که ریشه در گذشتههایی دور داشته و دستکاری ژنها، چنان که علم هم میگوید، به این سادگیها ممکن نیست! در چنین جامعه فقیریست که زنهای بیگنـ*ـاه داستان، برای نشاندن هـ*ـوسهای بیپایان رانندههای ترانزیت، از یک کامیون به کامیون دیگر میروند. هر چند انگار هم مردها و هم زنها به یک اندازه به تباهی رسیدهاند اما بههرحال زنها همیشه قربانیهای همدلیبرانگیزتری هستند؛ دیدن چهرههای افسرده و دربوداغانشان آه از نهاد آدم بلند میکند
نقد و بررسی فیلم عنکبوت
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com