خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

NAZI_KH

مدیر تالار گردشگری جهان
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
عضویت
7/3/21
ارسال ها
1,228
امتیاز واکنش
19,552
امتیاز
373
محل سکونت
یک دنیای فراموش شده
زمان حضور
150 روز 5 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
رمزگشایی از روایتی به طول تاریخ خلقت بشر

جواد صادقی : این فیلم که ساخته و پرداخته دارن آرنوفسکی است، روایتگر داستانی است که شروع خلقت و پایان آن را به تصویر می کشد. فیلم بسیار نمادین و سمبلیک است و از لحاظ نشانه شناختی، دارای رمزگان معنایی است که هر کدام محمل پیامی هستند.

این فیلم که ساخته و پرداخته دارن آرنوفسکی است، روایتگر داستانی است که شروع خلقت و پایان آن را به تصویر می کشد. در این فیلم که با بازی خاویر باردم و جنیفر لارنس به نمایش درمیآید؛ خاویر باردم در نقش خدا و جنیفر لارنس در نقش مادر ظاهر می شود. فیلم بسیار نمادین و سمبلیک است و از لحاظ نشانه شناختی، دارای رمزگان معنایی است که هر کدام محمل پیامی هستند. تمام سکانسهای این فیلم در خانهای ثبت شده که همان نماد دنیا است. تا پایان فیلم مخاطب نمیداند پیام فیلم چیست و ماجرای اصلی چیست و قرار است چه اتفاقی بیفتد از این رو نفس در سـینه حبس میشود و گویی بیننده احساس می کند با فیلمی از جنس ترس و وحشت رو به رو است. خاویر باردم در بطن فیلم نقش یک نویسنده را دارد وجنیفر لارنس زنی است که تمام کارهای خانه (در اینجا دنیا) با اوست، تمیز میکند، نظم میبخشد و با "از هم گسیختگی"میانه ای نداردو نمیخواهد خلوت خود با همسرش به یغما برود.اوایل فیلم همه چیز آرام و سر جای خودش است که مهمان ناگهانی(مردی مسن)وارد خانه میشود. مادر به حضور مهمانها (انسانها) بدبین است و تمایلی به عجین شدن با غریبه ها ندارد. مرد سالخورده اولین نفری است که در خانه حضور مییابد او همان حضرت آدم است. خدا با مهمان ها خوش رفتار است و مادر از آنان دوری میکند. در خلال فیلم خرده روایت های فرعی بیان میشود که ارتباط آن خرده روایتها را با روایت اصلی فیلم نمی بینیم و به زعم نگارندۀ متن، بینندۀفیلم را گمراه میکند. میتوان گفت این امر، بر شاکلۀ کلان روایت فیلم خللوارد میکند و این شیوۀ پرداخت ارنوفسکی است که شاید میخواهد با ذهن مخاطبانش بازی کند.خدا نویسنده است و داستان همه انسان ها را نگاشتهمن جمله داستان ادم را. در اتاق خدا الماسی هست که به واسطۀ آن و با حضور مادر خانۀویران شدهدوباره از نو بنا شده. خانه ای که در آتش سوخته و از بین رفته و دوباره مادر آن را با تمام جزئیاتش ساخته و پرداخته است.ارتباط چندانی بین پیرنگ ها و روایت های جزئی فیلم مشاهده نمی شود و به همین دلیل است کهدرکپیام اصلی فیلم به محاق می رود. مادر آدم را تهدیدی برای خانه (دنیا)و زندگی اش تلقی می کند.
مهمان سر زده و ناخواندۀ دیگری در خانه را میکوبد او کسی نیست جز همسر آدم یعنی حوا. شاید درک این مسئله در وهلۀ اول سخت باشد ولی با ریزبینی میتوان آن اِلِمانها و عناصر را اخذ کرد. اِشکالی که در فیلم مادر قابل مشاهده است همخوانی نداشتن فرم با محتوای فیلم است. معلوم نیست آخر داستان به کجا ختم شود و مقصود نویسنده از این سناریو چیست از ان گذشته مبحث عمیق "خدا شناسی"، "دین"، "خلقت" و مباحثی از این دست که کل تاریخ بشر بهان گره خورده؛ نمی توان در فرم امروزی ان به نمایش درآرود و ساحت کهن و اساطیری چنین مفاهیمی را با ساحت زندگی کنونی به هم گره زد و این امر به غیرقابل باور بودن آن میافزاید.


نقد و بررسی فیلم مادر

 

NAZI_KH

مدیر تالار گردشگری جهان
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
عضویت
7/3/21
ارسال ها
1,228
امتیاز واکنش
19,552
امتیاز
373
محل سکونت
یک دنیای فراموش شده
زمان حضور
150 روز 5 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
فیلم از آغاز تا پایان سراسر دلهره و اضطراب است و لحظۀ به لحظۀ فیلم در سکانس ها و پلان های گوناگون، آرام و قرار را از بیننده سلب میکند. همان قدر که مهمان ها در خانه خوشحالند به همان اندازه مادر از حضور انان ناراحت و دل مرده است. خانه چونان اقلیمی است که مهمان ها به ان هجوم آورده و در پی تصرف ان هستند و به تعبیری میخواهند خانه (دنیا) را از چنگ مادر درآوردند.
در کانون مرکزی و محوری روایت داستان مادر حضور دارد و با اعمال اوست که دوربین آن را ثبت میکند اکثر نماها نزدیک و کلوزآپ است و هدف از این امر در مرکز توجه قرار دادن سوژه فیلم است.تمامی دیالوگ های فیلم در پیوستاری از "عجیب"، "بهشت"، "مهمان"، و غیره است که هر کدام نماد و معنای خاصی دارند. سرتاسر دیالوگ های فیلم از آبشخور مکتب سمبولیسم یا نمادگرایی تغذیه می کنند. داستان فیلم آنجا جذابیت بیشتری به خود میگیرد که زن و شوهر بدون اجازه وارد اتاق کارصاحب خانه میشوند و ان الماس را می شکنند این بخش از فیلم یاداور همان داستانی است که ادم و حوا بدون اجازۀ خداوند از میوۀ ممنوعه تناول میکنندو از بهشت به زمین رانده میشوند.
الماس حیات بخش است، نماد زندگی دوباره است. با الماس می توان از نو ساخت و دوباره شروع کرد.خاوبر باردم (خدا) از دست زن و شوهر مهمان (آدم و حوا) عصبانی میشود و آنان را از اتاق (بهشت) بیرون میراند.خدا در عین حال به انان دلسوز و مهربان است و میخواهد به انان فرصت دوباره دهد.طولی نمی کشد دو پسر آنها وارد خانه می شوند، و درگیری بین آن دو اتفاق می افتد و برادر بد، برادر خوب را به قتل میرساند این یادآور داستان هابیل و قابیل است که شاید کمی برای مخاطب نامأنوس باشد.
فیلم مادر مخاطبان خاص خود را دارد چون نگاهی فلسفی دارد تا نگاه سینمایی. لا به لای فیلم سرشار از استعاره (متافورهایی) است که معنای آن در لایههای بعدیمستفاد میشود. ولی گفتنی است محتوای سینمای آرنوفسکی نه به بیان پیچیده و متکلف بلکه سادگی را دارد تا برای همگان قابل فهم باشد.امری که در فیلم آرنوفسکی بر خلاف فیلمهای دیگرش و فیلمهای دیگران نمایان است، فقدان آهنگسازی پس زمینه برای آن است، چیزی که کارگردان خواسته با هنرش و نمایش آن در مدیوم سینما به مخاطب ارزانی دارد.

این اثر بیش از آن که یک فیلم باشد داستان است و نوشته بلندی است که کاراکترها و شخصیتهای آن به خوبی از پس آن برآمده اند. خاویر باردم در نقش خدا که دیگران (انسانها) را برای خود خلق میکند تا خود را از تنهایی برهاندو به هر نحوی رضایت و خوشحالی مخلوقاتش مهمتر از همه چیز است.او نقش شاعر یا نویسندۀ بزرگ را بازی میکند که کتاب او همان انجیل است.یا بازی مادرطبیعت(جنیفر لارنس)یا همان حضرت مریم(ع)که کل احساسات سراسر فیلم اعم از ترس، دلهره و نگرانی، خشونت، نفرت، جنگ، کشت و کشتار و سایر مفاهیم فرهنگی و تاریخی تمامی ابنای بشر به واسطۀ او القا می شود و معنی پیدا می کند و به واقع یک تنه مکمل خوبی برای نقش خاویر باردم است.


نقد و بررسی فیلم مادر

 

NAZI_KH

مدیر تالار گردشگری جهان
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
عضویت
7/3/21
ارسال ها
1,228
امتیاز واکنش
19,552
امتیاز
373
محل سکونت
یک دنیای فراموش شده
زمان حضور
150 روز 5 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
البته آوردن چنین گزارهها و کلا روایتهایی در پس زمینه فیلم از عادت واره ها و کلیشه های معمول سینمای آرنوفسکی است و هر کسی فیلم "نوح" را دیده باشد، به این تِم تاریخی و دینی نهفته در فیلمهای او بیش از پیش پی خواهد برد.با تاملی در نشانه ها و رمزگان فیلم، می توان دریافت که دیوارهای خانه علاوه بر اینکه نیاز به تعمیر و رنگ آمیزی ظاهری دارند؛ در عین حال حفرههایی در آن نهفته که بایستی تعمیر شوند به سان انسانی که دیوارهای خانه نفس میکشند و نبض دارند، ولی این به خود روایت اصلی فیلم ارتباط وثیقی پیدا نمیکند.


این فیلم زوزه و فریاد ارنوفسکی است فیلمی است که ساختمان معنایی ایجاد میشود و اوج میگیرد و دوباره آن گزارهها از هم میپاشند و بیمعنا میشوند و دوباره از دل انها معنایی جدید خلق میشود. فیلمی در دو سر یک پیوستار است هم میگوید هم نمیگوید هم معنادار است هم معنی ندارد. هم میتوان به آن دل بست و هم میتوان از ان متنفر شد. این خانه به جبر تاریخ و جغرافیا و زمان و مکان محدود نشده، نمیتوان گفت دقیقا کجاست؟ چه کسانی میایند و چه کسانی میروند؟ کل ادوار بشر به نمایش در می آید.فرهنگها بازخوانی میشوند. از همه جای دنیا نماینده دارد. رنگ پوست در این فیلم و نژادهای انسانی گونه گون است. جنگهای جهانی، خون و خونریزی، انواع الات کشتار در سیر تاریخ بشر به چشم میخورد. منتظرند کسی بیاید، همه در انتظار متولد شدن است هستند و اینجاست که تلنگر به بیینده میخورد که همان حیات و ممات های خودمان است.


بچه های که پسر خداست پسر نویسنده و شاعر بزرگ. کسی که به همه رحم کرده و مهربانی میکند و در مقابلش کسی به پسر او رحم نمیکند. در اینجا آرنوفسکی پیام مهمی برای همه مان دارد پیامبران را تقدیس میکنیم و بعد او را میکشیم و قربانی میکنیم. این به نوعی داستانپیامبران هم هست که منتظر هدایت و الهام بخش بودنشان هستیم و بعد به دست خودمان نابودشان میکنیم. لوکیشن فیلم همان داخل خانه است ولی نو به نو عوض میشود در هر اتاقش یک دوره از تاریخ و فرهنگها تفسیر میشوند جنگ روایتها به وقوع پیوسته است.


آرنوفسکی در هر حفره و اتاق خانه، داستان جدید خلق میکند، از افولها و فجایع پرده برمیدارد و دیوانگی و عمق خود را به طرز فجیعی پیش چشم مخاطب عرضه میکند. فیلم ملغمه ای از بنیانها و بنیادها و ساختارشکنی و هنجارشکنیهایسینماست زبان فیلم در قید تکنیک و جلوههای بصری معمول مقید نمانده از همه توان بهره گرفته شده تا چیستی و چرایی مفاهیمدینی، تاریخی و خداشناسی به صورت آشکار بیان نشود این است هنر آرنوفسکی. فیلمساز شالوده شکن و متفاوت. در عین حال زبان فیلم از ایجاد فصل مشترکبین مخاطبانش و محور روایت فیلم الکن است چون خوانش سر راست به دست نمیدهد. عنصر زمان و مکان مشخص نیست، داستان در چه زمانی است و در چه مکانی این همه اتفاقات ریز و درشت به وقع پیوسته است. نه میتوانی از فیلم دل بکنی نه تاب و تحمل تماشای فیلم را تا اخر داری.


نقد و بررسی فیلم مادر

 

NAZI_KH

مدیر تالار گردشگری جهان
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
عضویت
7/3/21
ارسال ها
1,228
امتیاز واکنش
19,552
امتیاز
373
محل سکونت
یک دنیای فراموش شده
زمان حضور
150 روز 5 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
در فیلم آرنوفسکی مادر با بازی جنیفر لارنس، فردی است نه از خانه میتواند دل بکند و نه توان گریز دارد. به چهار دیواری خانه دل بسته و در عین حال یارای مقابله با پیشامدها را ندارد.
دارن آرنوفسکی ثابت میکند که حوزۀ خصوصی جای خود را به حوزۀ عمومی میدهد. خلوت دو نفرۀ مادر و خدا به تجمع غریبهها و بیگانهها تعلق پیدا میکند. مهمانهای ناخوانده میچاپند، غارت میکنند و به تاراج میبرند به غذا، آجرها، لولهها و امکانات دیگر خانه رحم نمیکنند هر کاری دلشان میخواهد میکنند خدا هم انها را نه از خانه بیرون میافکند و نه میخواهد دل مادر را بشکند.

فیلم موزاییکی است و نمیتوان با یک بار دیدن به معنای ان پی برد، شاید در بار دوم و سوم با چیدن موزاییکها کنار هم معنای اصلی حاصل شود ان هم نه لزوما منطبق با ذهنیات آرنوفسکی. و این بدیع بودن زبان سینماست که هر کسی از ظن خودش با کارگردان و اثر هنریاش همراه میشود وخوانش مختص به خودش را دارد. خانه که به مثابۀ دنیای ادمیان است محل درگیریها و کشتنهاست.
محل افولها و بروزهاست. محل بازنمایی تمدنهاست. خانه جایی برای شادی تولدهاست و محفلی برای عزاداری از دنیا رفتنها.و اینگونه آرنوفسکی تظاهرگونه بودن احساسات ما را به خود ما گوشزد میکند و اینکه خنده و شادی دو روی یک سکهاند.اوج و "بهشت" این خانه اتاق نویسنده است و حضیض و "جهنم" آن زیرزمین است که باعث نابودی و آتش گرفتن و نابودی خانه میشود.

روایت دیگر در این فیلم، شکافتن زمین به دست مادر طبیعت است، زمینی که یادگار جنایات بشر و خصوصا هابیل و قابیل است و از آن خون میچکد و بالاخره آن زمین، خانه و ساکنانش توسط خود مادر مضمحل میشود.فراتر از همه اینها، نکات عمیقی برای ما یادآور میشود، انسانهای گناهکاری که تمامی زشتیها و خباثتها را در خانه که نماد دنیاست انجام میدهند، از انجام هیچ کاری ابایی ندارند حتی از تکه تکه کردن و خوردن پسر بچه های کوچک که او را ستایش یا عبادت میکردند حال برای او مرثیه میخوانند این حسهای متضاد و متناقض توامان با هم زمانی شیرین و زمانی تلخ است و این زبان سینمای آرنوفسکی است.

بخش گیج کننده و مبهم فیلم آنجایی قوت میگیرد که رفته رفته به تعداد مهمانهای غریبه افزوده میشود بدون اینکه مادر از حضور انها خبری داشته باشد در حالی که خدا از همه رفت وآمدها و انجام کارها توسط آنان خبر دارد و حتی بدون اندکی نارضایتی. همه جور آدم در اینجا پیدا میشود معلوم نیست از کجا به سمت این خانه گسیل شده اند و قرار است کجا بروند و چه کنند؟ در اوایل که حضور و زندگی در بطن خانه و لمس دیوارهای آن توسط مادرمشاهده میشد؛ رفته رفته این حس به سمت خاکستری شدن و فقدان پیش میرود و خبر از یک فاجعه میدهد بدون آنکه کسی بداند چه امری در حال پیش آمدن است.مسئله دیگر ضعف در رعایت تعادل و وحدت رو.یه در سناریو است.
به عبارت دیگر اگر سکانس های مختلف در جای جای فیلم را به مثابۀ حلقۀ زنجیر در نظر بگیریم، نمیتوان به معنای واقعی کلمه این حلقه ها را به هم پیوند داد و تافتهای جدا بافته از هم هستند.


نقد و بررسی فیلم مادر

 

NAZI_KH

مدیر تالار گردشگری جهان
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
عضویت
7/3/21
ارسال ها
1,228
امتیاز واکنش
19,552
امتیاز
373
محل سکونت
یک دنیای فراموش شده
زمان حضور
150 روز 5 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
و هر کدام از این تصاویر و مفاهیم نقد و تحلیل جداگانه و مفصلی را میطلبد که در این مقال نمیگنجد.خانه چون بازاری است ناشناسها زیاد و ناآگاهی از آن بیشین است. در یک طرفش غم و در طرف دیگرش شادی است. به تدریج که پیش میرویم حتی رفتار مهمانها هم عوض میشود و توجهی به حرفهای مادر ندارند و به نوعی اینجور تلقی میشود که ادعای سهم خواهی از خانه دارند. مهمان ها خودشات تغییراتی در خانه ایجاد میکنند و همه اعمالشان دلبخواهی است نه از کسی اجازه میگیرند و نه به کسی پاسخگویند. شاید بتوان این امر را به تخریب طبیعت و سیاره زمین توسط انسانها و اعمال خودسرانۀ آنان تعمیم داد.این نویسنده بزرگ پذیرای همه است، هیچ کس را پس نمیزند و میخواهد داستان همه را بشنود دریغ از اینکه گوشی برای شنیدن داستان همسر خود ندارد.
مهمان ها مادر را به سخره میگیرندو سینک ظرفشویی که تازه درست کرده بود از بین میبرند و لولههای آب میترکند و آب همه جا را برمیدارد که این بخش تلمیحی به داستان حضرت نوح دارد.در میانۀ فیلمپس از فرونشست اتفاقات، ذهن نویسنده دوباره غلیان میکند، الهام میگیرد و اذعان دارد این "حیات" است که به ذهن او تأثیر گذاشته، حیات بچه، حیات منجی.

خانه در ابتدا برجای مانده از زندگی قبل از این خانواده است که آرنوفسکی آن را به نمایش گذاشته، خانهایکهقبلا در آتش به کلی سوخته و ویران شده و به واسطۀ حضور مادر که به تعبیری حضرت مریم (ع) استد و باره بازسازی و از نو بنا گردیده و سرسبزی و زیبایی خود را باریافته است. مادر نشانه و سمبل حیات طبیعت و دنیا و نوزاد نماد منجی و الهام دوباره برای همۀ انسانهاست. در فیلم آرنوفسکی مخاطب از دریچه ذهن مادر دنیا را میبیند، با او میترسد و با او خوشحال میشود و به واسطۀ او خشم و نفرت پدیدار میگردد. دوباره فضای خانه ملتهب میشود و کارهای بی دلیل وابهام آمیز توسط افراد مختلف به منصه ظهور میرسد. همه چیز را بین خودشان تقسیم میکنند و به جزئیترین وسایل خانه هم رحم نمیکنند.
در این خانه برای همه، جا هست جز مادر، همه احساس راحتی میکنند جز مادر که خود صاحب خانه است.افراد مثل مور و ملخ هجوم میآورند تا خانه را تسخیر کنند و در این راه از هیچ کاری فرو گذار نمیکنند.
خانه در حال فروپاشی است و همه صداها به گوش میرسد و لحظهای فکر کردن به مسئله، ارام و قرار را از هر بیننده ای سلب میکند.حتی در جایی بندگانعلیه خدا اقدام میکنند، خصوصا انجایی که پلیس بر چشم نویسنده گاز اشک اور میزند، با همه این تفاسیر بیش از حد کلیشه ای، تصنعی، جلوه میکند. انواع ابزارآلات جنگ و سلاحهای سرد و گرم به چشم میخورد، اعتراضات، آشوبها و کودتاها و درگیریهای مردمی و حکومتی نمودار میشود و حتی اعمال تروریستی به خوبی جلوهگر میشوند.
مادر همه این جنایات و فجایع بشری را به چشم خود میبیند در حالی که کاری از دستش ساخته نیست.بالاخره بعد از به دنیا امدن فرزند پسرش همه ناارامیها به ارامی میگراید و همه مردم[دنیا]منتظر اویند تا دنیا را نجات دهد. یک شکافی بین خدا و مادر پدیدار میشود که به خاطر وجود انسانها در دنیا میباشد، مادر خواهان طرد آنان است در مقابل خدا نمیخواهد انان را از خود برنجاند و برهاند.


نزاع بین این دو تا جایی پیش میرود که مادر اجازه نمیدهد بچه را بـغل کند، خدا میگوید من "پدرش" هستم و مادر میگوید من "مادرش".و اینجا به نقش مادر و مضمون اصلی فیلم بیشتر پی میبریم. نقطۀ اوج داستان جایی است که مادر لحظهای درنگ میکند و خوابش میبرد و نویسنده پسرش را به میان مردم میبرد تا به انان نشان دهد که در این حال بچه دست به دست مردم میچرخد در حالی که ندای"الله اکبر" به گوش میرسد داستانی که برای تمامی پیروان ادیان شناخته شده و قابل درک است.

ظهور منجی در هر دینی وعده داده شده استو این بچه هم به مثابه یک منجی یا همان پیامبر است. در یک لحظه با صحنۀ شنیعی مواجهیم و ان شکسته شدن گردن بچه و سکوت تمامی اهل خانه است. کاری که تمامی انسانها با پیامبران معاصر خود کردهاند منتظر امدن و هدایتگری شان بوده اند و بعد خود باعث و بانی قربانی شدنشان گشته اند چیزی که آرنوفسکی مرگ و زندگی را به سخره میگیردو گریه و خنده این دو حس متضاد و متقابل را پیش پا افتاده میانگارد. پدر بچه هم از کار آنان ابراز پشیمانی میکند ولی در بطن فیلمنامه آرنوفسکی مفاهیم عمیق دیگری به چشم میخورد، "بخشش"، "عشق" و "محبت". خدا از مادر میخواهد با وجود همۀ این کارها باید راهی برای بخشش انسانها باشدولی مادر سرباز میزند و خشمش باعث میشود خانه را از طریق منبع نفتی که در زیرزمین خانهاست، بهشت را به جهنم مبدل سازد. در این آتش جز خدا همه میسوزد و سکانس آغازین فیلم به ذهن میآید و نهایتا خدا زندگی مادر را از او میگیرد و به واسطۀ الماس شکننده دوباره حیات و دنیا را از نو میسازد. فیلم در سکانس اول با ارامش و از خواب بیدار شدن مادر شروع میشود و با اتش گرفتن خانه ومردن مادرپایان میپذیرد و این در چرخه تکرار برای زن دیگر، که نوزایی دیگری را نوید میدهد فیلم را پایان بندی میکند. در نهایت فیلم با آن همه فراز وفرودهایش و نفسگیر و دلهرهآور بودنش به سرانجام میرسد و باید به چنین کارگردانی که جسارت ساخت چنین محتوایی و با نگاه ویژه خودش که پیش ز این کمتر سابقه داشته آفرین گفت. فیلمی معمایی با رمز و رازهای هزارتوی و شاید کابوسی تمام نشدنی!

منبع: منظوم


نقد و بررسی فیلم مادر

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا