خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
کار طولانیه ، حوصله کن
پُر کار بودن به خیلی چیزا بستگی داره
مهم ترینش انگیزست ، وقتی به آینده فکر کنی کم کار میشی
ببین رپ یه اسبِ وحشیه که سوار کار نداره
نمی تونه کسی ازش توو ایران مایه حلال وار دراره
تا جایی که هنرمند هیچ فرقی با یه خلافکار نداره
پس هر کی سَرِ میز ما اومد بگو که قرارداد نیاره
اینه که تا قسط ها زیاد شد کم کم ورس ها کم شد
از اون طرف چه جرم هایی که با یه امضا حل شد
یعنی که سلیقه طرف همیشه دخیله وسط
همینه تحمیلِ نظر نتیجه تخریب اثره
ولی وقتی که از سرت آب بگذره کلاً
میگی بهتره خودم تکلیف رو یکسره کنم
تا اینجا عمرم رو ضرر کردم هزینش هم می دم
من که تا همینجا اومدم پس بقیشم میرم
منی که از اعتماد بی جا هنوز آبستنم
ولی در نهایت میدونم اینو که باعث منم
دیدم اون ها که با خنده جلو میان ناکِس ترن
در آخر دیدم متکی به مشتی خاکسترم
فهمیدم فقط پدر مادر میگه پسرم دخترم
بقیه که این اسمو ببرن مُفت برن
دخترم؟ با ولم کن حرکت کاملا فوله
یارو عَلَنی میخواد با چشم تو رو حامِلت کنه
میگه تو پسرمی قدمت رو چشممه
می بینی پاش برسه حاضره گردنتو بشکنه
هر کی می خواد شیکمتو سفره کنه
تا به خودت بیای اون دورا یه نقطه شده
من دیوونه میرم بیرون ولی عاقل میرم خونه
دیگه ، هیچی نمی تونه منو غافلگیرم کنه
حتی اون که با شخصیت یه صدای سلامت
می گه دارم میرم فلان جا ولی کرایه ندارم
میگی کمک کنم که از بقیه خواهش نکنه
فردا میبینی همونجاست یارو کارش همونه
اینه که شک از توو خیابون و کوچه میاد
و مغز تبدیل میشه به هوشِ سیاه
اینجا بچه تمرین میبینه با یه لحن محکم
اول از همه یاد می گیره اون بیرون همه گرگن
می فهمه فقط خودشو ببینه بقیه همه نوکر
و بالاخره شک به آدما درون ذات بچه گل کرد
توو اون سن آرزو هاش مثِ ناموسشه ولی
نابودی آرزو ها میشه آموزش بعدی
یعنی آینده هات بهت تحمیل شدن
بذار منظورمو یه جورِ دیگه تکمیل کنم
یادمه بچه بودم توو جمع یکی صدام کرد
بزرگ جمع بود یه کم نگام کرد
بهم گفت میخوای چی کاره شی بهش گفتم فضانورد
گفت پول رو زمینه دنبالش توو فضا نگرد
تو درس هاتو قبول شو فضا مضا پیشکشت
با دو تا جمله میخواست آرزو هام هیچ بشه
می دیدم همه نمه می خندیدن زیرِ لبی
میخواستم که آب شم برم زیر زمین
الآن هم زیر زمینم وقتی خوردم از همه لگد
حداقل اینجا هیشکی منو مسخره نکرد
اونی که رو نداشت توو داشت ولی می دونست چشه
مُدام با خودش گفت از این بد تر هم می تونست بشه
هر چی بود گذشت فقط جای زخمش موند
مینویسم و مینویسم و بالا میره گردش خون
روزی رو می بینم جوری حالم خوبه که چسبیدم به سقف
اون روز اگه منو دیدی فقط بگو حقش بود
البته شاید فکر بکنی که موزیک شغل منه
ولی نه موزیک یه عشقه که تووم شعله وره
ولی در واقع این روزا هدف هام توو بیراهه اسیره
سن که میره بالا میفهمی بی مایه فطیره
اسم امروز هست فردا نه میگین چرا؟
خب فردا از ما بهترون میان ما میریم کنار
نمه نمه دور و برتو خالی میکنن میبینی میپیچن
پس الآن آینده رو میسازم میگیری چی میگم؟
یه وقتی میرسه پیر و چروکیده شی
خط های صورتت راه مرگو کروکی کشید
می خوام اون روز کنار دریا باشم کف پامو
بذارم توو آب و تماشا کنم نوه هامو
توو ساحل باهاشون بازی می کنم گل میخورم
بعد خسته میشم رو ماسه ها شل میکنم
باده خیام میرم بالا به یاد ایام
یه حال کمیاب یه حس عجیب داره جریان
توو رگام، با این رویا سرگرمم فقط
حقیقت بهم گفت که برگردم عقب
انگار یه تکون یه زمین لرزه
منو دوباره برگردوند به همین لحظه

به من راه چاهو یاد دادن نه راه و چاهو
افتادم توو چاه و همون جا رو آب و جارو
کشیدم ، کی میتونست بره جلو بهتر از من
اینا که اسم بردی همه مثِ پسرمن
ببینم اینا زمان شروع ما کجا بودن؟
حالا تیکه میندازن واسه ما شاه غلام شدن
اینا توو وان حموم خونشون ناخدا بودن
دُم در آوردن واسه ما ناقلا شدن
این همه سال کارو بینم کی دید؟
اینا میخوان بگم این زیرزمین اینم کلید؟
میکروفون توو دست تو یعنی اتم دست داعش
بهتره که این کلید بمونه دست صاحبش
نظر تو خودجوشه
سالم نیست بو میده کد روشه
منو نقد نکن از خودتون مایه بذارین
صد تومنی پاره های لای هزاری
همین مونده اینا برام تِز بدن
فقط بهت این رو لای پرانتز بگم
ما خیلی کارا کردیم نگفتیم که ریا نشه
این روزا قضاوت هر کی اَ رو قیافشه
واسه من این قصه ها عادیه
همه قاضی شدن، این استعداد ذاتیه
بری میگن فرار کرد وطن فروش
اگه بمونی هم میگن یارو اطلاعاتیه
زنده باد حاشیه ، تو مغزش چیاست یارو
آدم حساب کار دستش میاد
کار درستو میکنی میگن قصدش ریاست
کاری هم نکنی میگن قلبش سـ*ـیاست
من کارم غمگینه ، چون بارم سنگینه
کمبود گذشته هام فقط با رپ تأمینه
وقتی زوار زندگیم داره راحت در میره
اون لحظست که خودکارم با کاغذ وَر میره
من رپ نکردم رو شکم سیری
واسه کَل کَل و بچه بازی یه کم پیریم
اون هم قابل احترامه ، حاصل استعداده
چون حرف خاصی تووش نیست فاقد اعتباره

با رپ میشه در جنگ تاخت
با رپ میشه فرهنگ ساخت
با رپ میشه رویا رو نشون داد
با رپ با کلمه میشه دنیا رو تکون داد

مطمئن باش من این واژه ها رو
واسه وزن و قافیه به هم دیگه وصل نکردم
من این واژه ها رو بالا آوردم
از حقیقتِ تلخی که هضم نکردم

از روزگار میگذرم
نشونه میگیرم و توویِ خال میزنم
گذشته ها رو مثل پوست مار می کَنَم
صدامو از توو شهر و خونه های میهنم میشنوم
از روزگار می گذرم
نشونه می گیرم و تووی خال می زنم
گذشته ها رو مثل پوست مار می کَنَم
صدامو از توو شهر و خونه هاش میشنوم
موندگار میشوم

ذهنم جوونه ولی مخ پیره
چشمم از دید زدن زن لـ*ـخت سیره
وقتی که صبح تا شب مثل جغد خیره
به دفتری که ورق هاش داره به چخ میره
خب دیگه پف زیر جفت دیده هام
یعنی استرس و بی خوابی قفل ایده هامو
باید جمع کنم و بریزم به کل زیر پام
و تهش باید برم بی نتیجه مفت زیر خاک
افت خیز ما به قلم نوک تیز یاس
همه تووی خیابون هاییم با کلی نقاب
اونی که روبروته و داره گل میگه باهات
روی همه چیت دقیقه حتی کلیه هات
صبح میشه باز که البته صبح نیست وسط ظهره
وقت میره واسه خالی کردن عقده
نشستی به تماشای رفتن عمرت
عقربه تنده راه مصرف قرصه
تووی کله جای مغز معدن سربه
جایگزین آب شده شربت سرفه
نون تو خون توو خونه شده برکت سفره
هنر واسه هنرمندا مدرک جرمه
تهش فقط ازت میمونه دفتر کهنه
کف زمین بشینی در حسرت قله
توو بحث منطقی همیشه مَغلطه برده
اصل حرفو فقط جنگ و اسلحه گفته

از روزگار میگذرم
نشونه میگیرم و توویِ خال میزنم
گذشته ها رو مثل پوست مار می کَنَم
صدامو از توو شهر و خونه های میهنم میشنوم
از روزگار می گذرم
نشونه می گیرم و تووی خال می زنم
گذشته ها رو مثل پوست مار می کَنَم
صدامو از توو شهر و خونه هاش میشنوم
موندگار میشوم

کاراکتر اصلیه اول تا آخر داستانت منم
کارات شنیده شدن تنها دلیل بازتابت منم
تو هیچی نداری بگی سوژه کاغذ آچهارت منم
تو مهره نیستی اگه باشی بازم آچارت منم
با یه عطسه فیدی ، یه مغز چرکی


لنگ بیتی
یه متلکی توو یه بحث جدی
البته مهم نیست که ببیننت به دید چی
واست مهم اینه که تو فقط شنیده شی
بحث من یه خطر جدیه که پیش رومونه
نفوذ یه جنون که میکنه ریشه تو جونت
سکوت مرگباری که حس میشه توو خونه
وقتی هم خون توو شیشست هم شیشه توو خونه
اینا رو دیدیم بعد میریم می گیم که دشمن زبونه
ببین دشمن زبونه چون که مُک فقط لفظیم
تو عمل فقط به ترکوندن هم کمر بستیم
و طبق عادت سبب اصلی یعنی بـ*ـغل دستی
میخوای به هر بهونه شده بهش بپری
چرا که فکر می کنی تو از همه فرشته تری
تمام تصورت از این سرزمین یه جهنمه
اینه که میخوای یه راست بری توو بهشت برین
میگی باید برم اینجا دیگه کلاً پوسیده
اینجا پر از یأسه ، اونجا پُر از امیده
ببین وقتی غذای گندیده لای مبل مونده باشه
هر جا نقل مکان کنی بازم خونت بو میده
آزادی آرامش اینا حرف نمادین خودته
ولی خصلت هایی تو ما نهادینه شده که
هر جا بریم با ماست یه فاز عجیب و غریب
تضاد شدید بین سنت قدیم و جدید
تو میری اونجا اونا اینجا غارشونو کندن
حتی توی تحریم به ما بارشون رو پک پک
فروختن و خیلی ساده قالمونو کَندن
و حالشون رو کردن، ای * تک تک
تموم واژه ها رو نوشتم توو خلوتم
الان تو گوشت نیستم من در اصل تو کلّتم
فک زدم و میرم جلو همین خطو
تو میخوای سلیقتو بشنوی یا حقیقتو؟
اینا می گن سرکوب کنم حرفام رو بریزم توو خودم
نه من حقیقت رو کشیدم رو خودم
می گن اونا که اصل زحمت رو کشیدن نخودن
راه که باز شد بقیه بشینن بخورن
نه توو کَتم نمیره تو رو نمیدونم
ولی من راهِ بی نتیجه رو شروع نمیکنم
من از سرکوب رویاهای خودم سکو ساختم
دیگه چاقو توو رویای بقیه فرو نمیکنم


منبع: Musixmatch


متن آهنگ‌های یاس

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
من یاسرم یه قاصدم که عازمم
واسه حرف تازه تر که لازمن واسه رپ
یه سال و نیمه که دور از وطن و غافل از قافله ام
حالا اینا بمونه واسه بعد
عازمم باس برم
می بینی تیک دارم رو پیشرفت صلح
من تا شیش هفت صبح
بیدارم و دوباره می خوابم
با نیشخند ذوق
من یه مسافرم
که تو کشور مجاورم
ولی فقط اینو خدا می دونه
که بعد از اینجا کجا برم
این داره بهم مشت می زنه
فکر میکنم بهم خوش میگذره
شهر فرنگ اون ور آب
از دوردست بهتر و خوش تیپ تره
حرفام عین عینکه تا واضح ببینی
پازل بچینی حاضر بشی
تو واسه یه چیزی
واقعیت که یاسر کشید
رقمی تو بانک ندارم (نه)
به احدی باج ندادم (نه)
از احدی باک ندارم
رو سرم الکی تاج ندارم
من واسه این نخوندم که
حق فیت بیشتر بدن
بذار تا بشینن پای
نقد فیلم پیشرفت من
تقریبا فهمیدم که با پول و شهرت پز دادن
یعنی فوراً فرصت رو مفت دادن
بعد زود از قدرت افتادن
من نمی گم خوبم ممتازم
ولی اینو بدون از من وجداناً
تو رپ مولوی استادمه
خونم جوهر خودکارمه
دستا رو وا کن با من آنن (آنن)
اینو می دونی که من و تو با هم (با هم)
دنیا توی مشتمونه
من قدرت کلمه رو باور دارم
میرم بی حد و مرز (میرم، میرم)
من میرم تا فتح رپ (دوباره همینو بگو تو)
دستا رو وا کن با من آنن (آنن)
اینو می دونی که من و تو با هم (با هم)
دنیا توی مشتمونه
من قدرت کلمه رو باور دارم
میرم بی حد و مرز (میرم، میرم)
من می رم تا فتح رپ
بهم می گی محافظه کارم؟
تو رپ ملاحظه دارم؟ (هه)
بگو به کجا رسیدن
اونایی که فاز مبارزه دارن
همه پخش و پلا
یه سری که نئشه خراب
یه سری که دنبال بچه عروسکا
با کفش طلان!
می گی من واسه شهرت می خونم؟
می گی من واسه شو رپ می کنم؟
وقتی که می گی دیگه شُل کرد می دونم
اون وقته که شوکّت می کنم
من رویا بافم
ولی تو رویام عمیقم چون
هر چی که توی رویام ساختم
دقیقا واسم حقیقت شد
فکر من اینه که چقدر
فاصله داریم از مرکز مقصد
این همه معدن و مخزن
این همه هستن مغزن
ولی وقتی که دورت دیواره
دورت پر بیکاره
شدی از این دوره بیزار
میری دنبال مهر ویزا
جمع می کنن زن و فرزند
گوله می رن دم محضر
خونه زندگی رو آب می کنن و
فردا لـ*ـب مرزن
سرخورده بی عاره
می گی این گربه بیماره
دردی که عمیقه
روی سرطان نمیشه چسب زخم زد
دستا رو وا کن با من آنن
اینو می دونی که من و تو با هم
دنیا توی مشتمونه
من قدرت کلمه رو باور دارم
میرم بی حد و مرز (میرم، میرم)
من میرم تا فتح رپ
دستا رو وا کن با من آنن (آنن)
اینو می دونی که من و تو با هم (با هم)
دنیا توی مشتمونه
من قدرت کلمه رو باور دارم
میرم بی حد و مرز (میرم، میرم)
من میرم تا فتح رپ
دو پهلو نمی خوام حرف بزنم
فازش زیادی باب شده
از بس کلمه ها تند میدو ان
پهلو هاشون آب شده
ضمن اینکه الکی ادعا نمی کنم
و فردا هم اگه بدم رو بگن
ضد حال نمی خورم
من کلی حرفه تو جیبم
من گوله برف رو شیبم
من روی صحنه خورشیدم
هر روز هفته کوشیدم
تا با قدرتِ مختار، جوهرِ خودکار رو
روی صفحه دوشیدم
تا که بالاخره دیدم اینو می تونم و
کلمه رو توی مغز تو چیدم
تا وقتی که زندگی کار داشت می مونم
مستقیماً در راستاش میدو ام (میدو ام)
من پای کارواش می مونم (می مونم)
زخمامو بانداژ می کنم
حرفامو تک تک یادداشت می کنم
مغزمو درگیر داستان می کنم
خودِ شب تا صبح فردا
با نور لـ*ـب تاپ کف دفتر رو آسفالت می کنم
دیگه زمان صعود و رشد سقف طبقاته
از هله هوله هام که فاکتور بگیر
که فحش بچه صلواته
می بینی قلمه میدوزه زمین و زمان رو
پیامش رو میده به پیر و جوانو
من و تو کنار همدیگه می تونیم
اداره بکنیم مسیر جهان رو
دستارو وا کن با من آنن، ههه
من یه مسافرم
ولی به خیر گذشت
فقط خوشحالم که به خیر گذشت
این سفر تموم شد


منبع: Musixmatch


متن آهنگ‌های یاس

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
ساعتا ثانیه وار رها تو قافیه ها
امید به باقی راه واسه گوش تو سـ*ـاقی ناب
پیرامون حاشیه پر
پیام تو قافیه گم آماده راهی عمق
یه استعداد ذاتی بمب
ولی چی بگم بشه ملکه ذهنی که پر خش و ترکه
بگم همه چی خوبه؟ کلکه مرهم زخم تو نمکه
رنگ می ره به تیرگی
سکوت عمیق اپیدمی بذار نمک رو بریزم
وَ اِلّا بعد این شبا سپیده نیست نه
چشم رو بستم تو اوج فکر
چشم من بازه پشت پلک
می شینم کنج ذهن به انتظار یه معجزه
کلّه به رقم گرم یک صفر عقب گرد
همینو نمه میرم تا اون جایی که
دست خواب یهو یقم کرد
ولی دیگه نمی ذارم که بازم بگذره
چَک می زنم خوابم بپره
عجیب اینه هر چقدر که – حالم بد تره کارم بهتره
اونی که تا طلوع آفتاب بیداره
کم می خوابم چون خواب خواب میاره
از در و دیوار خونه داستان می باره
آشنا ها بیگانه واسه داشته هات می خوانت
نگام به اون گوشه
دکمه که لکه خون روشه برو فشارش بده
شهر رو با حرفات باز به چالش بکش
تو نگاه تو یه چوب خشک
بی آب و خاک ولی رو به رشد
یه نگاه می کنم به دور و برم
میکروفون رو می گیرم توی مشت
من آسمان رو سقفم می بینم
پای کار تو خلوت می شینم
تازه ها رو تو دفتر می چینم
واژگانو رو کلّت میگیرم
جنگ نرم مگه نه فکت رپ فک لق
متفکرم خشکه حنجرم پشت پنجرم
دند نرم کاسبا چارچوب و قالبا
غریب و آشنا من رو خاکریز باورام وایستادم
دند نرم کاسبا چارچوب و قالبا غریب و آشنا
من رو خاکریز باورام وایستادم
جای خون می لوله سم نون رو می کشی از میون سنگ
جالب اینه که چه ببری ببازی
بلدن بگن می دونستم
تنه دشمن و طعنه دوست جا خالی میدم من همه روز
این ماجرا ادامه داره
تا زمانی که بشی آفتاب لبه بوم
هر روز بی حس تر پر ایده ولی بی بسـ*ـتر
مگه میشه تو بتونی جا بدی تموم
آب دریا رو تو استخر
عصبی لبریز حرارت نمیگم انگیزه ندارم
وقتی که هنر رو زمین زدن من باید
از دست و پاش سنگریزه درآرَم
در حال عبور از گله
گوش های مریض و عفونت کرده مارکت بی داستان
واسه هنر الان شده میراث دار
در تنگنای نفرتم با غلظت شدید
یا رب مباد آنکه صدا معتبر شود
صدایی که یکساله از صفر صد پله مرتفع شود
بدین سان موسیقی و هنر از زیر بیخ و بن فلج شود
اینطوری بگم که نود و نه درصدش سیاسته
یک درصد مابقیش لیاقته
مغز آکبند شل گو با دو تا کار شد از پایه الگو
یه سیم به میک یه سیم پای گلدون فقط یه هیتِ چیپ راه پُل بود
تریبون رو گرفت تو دست جولان داد
یک شبه کشید بالا دلار وار لـ*ـب و دهن فقط شعار داد
تو عمل فقط رقم و شماره کارت
بایست گِل بگیرن در مارکتی رو که اینا واسش بشن سکان دار
ولی نوش جونت حلالتون سلامتیت بلا به دور
اون مدیره یه ساله شیرتو میدوشه نیش زبونمو طلا بدون
این طرف متد کار و کسب اینه که تورو فروخت و بار رو بست
اون ور قصه یه داروغست می نویسی و می ذاره پا رو دست
پوکه استخون عاشقا
جغد شوم رو بوم شاعرا ساز کوک با دخل و خرج کاسب ها
پس کلهم تو پوله ماجرا
فقط آب نبات گوش تو باجه ها ما در جستجوی روح واژه
ولی مهر و مومه روی نامه ها
که می گه جا نداره خونه واسه ما
داد می زدیم و رئیس کر بود زهر کلمه غلیظ تر شد
ما بچه طرد شده خونه ایم که مسیرش از همه تمیز تر بود
نمی خوام دلشاد کنم نیومدم که ارشاد کنم
وظیفه من و اسلحم اینه که مغز هنر بی مغز رو هدشات کنم
مایتو ساختی با ماله کشی ولی پایتو باختی با کار یه شاهی
وقتی می بینی نصفت باگه جزئت تو کل فقط استهلاکه
ثروت شهرت میل، مرد!
کدومش تو رو دعوت کرد؟ من که هوادار هر سه شم
ولی تو موسیقی پی ارزشم
صدات این روزا تو گوش پره مارکت میخواد تو گوش فروش کنه
اسم عجیب غریب بذار رو آلبوم
که به همین واسطه فروش کنه
تو یه لقمه بودی یه ناجی دیدی با یه رخ لوتی
هفتاد سی به نفع اون
یعنی صدات بلبل با مخ طوطی
مدیره تو رُلِ میانجی بینِ تو و حقیقت ها دیوار چید
تو خودت نرو، به خودت بیا
از خواب زمستونی بیدار شید
می شینی تو حصار شیک هنر تو، حساب جیب
چطوری می تونی ستاره شی؟
تولید اثر سفارشی
جالب قصه اینجاشه چی درسته که این باشه
هر کسی هر چقدر که دیدگاهشه
فرش قرمز دنیا زیر پاشه
دند نرم کاسبا چارچوب و قالبا غریب و آشنا
من رو خاکریز باورام وایستادم
دند نرم کاسبا چارچوب و قالبا غریب و آشنا
من رو خاکریز باورام وایستادم


منبع: Musixmatch


متن آهنگ‌های یاس

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
اینا حرفای من نیست
من فقط بهشون وزن دادم که شنیده شه
برگرفته از یه نامه
از یه غرور، یه غرورب، آه
نامه ای به فرزند
به نام خدا، عزیزم سلام
یه کمی بی حال و مریضم الآن
خیلی واست نوشتم، دریغ از جواب
حس می کنم که این روزا غریبه ام برات
اینجا هرکی توی حسش غرقه
این دیوارا انگاری طلسمش کرده
خونه ی سالمندان، خودت فکر کن
این کلمه حتی خود اسمش تلخه
میگن زندگی یعنی نفس کشیدن
باید تا آخر عمر تو این قفس بشینم
این یعنی رسیدن به آخرای عمرم
روزی که منو آوردی اینجا مُردم
بعضی وقتا اینجا قدم می زنم
آلبوم جوونیامو ورق می زنم
تنها یادگاری که میتونم بگیرم تو دستام
قطره های اشکا چکیدن رو عکسا
اینم بگم اینجا هوامونو دارن
سر وقتش غذا و دوامونو دادن
ولی این منو سرخوش می کرد
که فرزند خودم منو تر خشک می کرد
یه جورایی این یه تعهده
وگرنه احتیاجی ندارم به ترحُمت
گفتم، "میخوای برم؟" تو انکار نکردی
حتی واسه موندن من اصرار نکردی
ممنونم واسه ی موافقتت
ممنونم به خاطر مراقبتت
نمیشم اسباب مزاحمتت
کسی سراغمو گرفت بگو مسافرته
خلاصه من که دیگه تمومه کارم
من که دیگه عادت به نبودت دارم
لااقل از اینجا رد شدی یه سری بهم بزن
یه دستم تکون بدی من قبولت دارم
یه کم چشماتو وا کن
به این تنها نگاه کن
به منی که چشمتو با اشک هیچ وقت تر نمی کردم
نگاهتو فهمیدم، از اینجا دارم میرم
دیگه بازم به اون خونه هیچ وقت برنمیگردم
یه روز یه مردی اومد باباشو ول کرد
روز بعد پیرمرد از دنیا دل کند
به یاد اون لحظه خیس میشه پِلکم
چون از پیری نمرد، از غصه دق کرد
میدویی به خاطر هیچی
آخرم می میری یه خاطره میشی
از این موردا زیاد دیدم
البته آدم خوب هم اینجا میان میرن
یه جوونه بعضی وقتا با دسته گُل میاد
اولین روزا از اون دورا دست تکون می داد
اونم میاد اینجا واسه دادن روحیه
ظاهراً که آدم خوبیه
اون منو نمیشناسه، واسه ثوابش میاد
امیدوارم که یه روزی جوابش بیاد
یه وقتا که حرف میزنه چشامو زود
می بندم فکر می کنم تویی به جای اون
قبلنا می گفتی تو قصه ـت یه قهرمانم
الآن که پیر شدم برج زهرمارم
آدم ول میکنه قهرمان قصه شو؟
نه، نه، تو خودت نرو، فس نشو
فقط اینو بدون دلم ازت پُر بود حسابی
میخوای اسم خودتو الگو بذاری؟
یه درخت پیرو از تو باغ کَندی
حالا چی؟ میخوای اونو توی گلدون بکاری؟
یه کم چشماتو وا کن
به این تنها نگاه کن
به منی که چشمتو با اشک هیچ وقت تر نمی کردم
نگاهتو فهمیدم، از اینجا دارم میرم
دیگه بازم به اون خونه هیچ وقت برنمیگردم
دیشب خواب دیدم دارم گلای باغچه مونو آب میدم
تو هم سرحال و راضی در حال بازی
زندگی می داد معنای خاصی
بهم گفتی چشم بذار، منم به سرعت
چشم رو هم گذاشتم فقط شمردم
دَه، بیست، دیگه نشمردم
دیدم گلای باغچه همه پژمردن
وقتی برگشتم دیدم که قد کشیدی
گفتم، "چرا نمیای کنار من بشینی؟"
گفتی، "بین دردامون یه باری
وقت این رسیده دیگه تنهامون بذاری"
هه، چه حس بدی، هیچی دوباره نمیشه مثل قدیم
نه، بهتره تو بَطن قصّه نریم
ساده از یه روح زخمی، یه جسم ضعیف
یعنی من، همون که با هزار تا مشغله
واسش مهم بود که قلب تو نشکنه
راه دور نمیره که، واسه بچمه
زحمت کشیدم بالا باشه پرچمت
بعد این همه سال با این اعصاب خسته م
مهم بود تو باشی عصای دستم
از این فکرا دیگه هیچی نموند
دیگه به هیچکی نمیگم "پیر شی جوون"
یه کم چشماتو وا کن
به این تنها نگاه کن
به منی که چشمتو با اشک هیچ وقت تر نمی کردم
نگاهتو فهمیدم، از اینجا دارم میرم
دیگه بازم به اون خونه هیچ وقت برنمیگردم


منبع: Musixmatch


متن آهنگ‌های یاس

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
کلی انگیزه داشتم حیف شد
حالام بالام ولی رو سِیف مود
این همه راهو برو به امید فردایی
که یهو می بینی غیب شد
اَجی مَجی لا فَرَجی
یه عده فعّالن و ما فلجیم
تو این وضعیت واقعا عجیب
باس کلی دُم رو با قلم چید
این بحث رو نمیشه تعبیرش کرد
می گن آینده رفته از این کشور خب
واسه جماعت گنجشک روزی
آینده یعنی همین امشب
ولی جیک نزن درخواست نکن
دیگه هیچ رقمه پرواز نکن
ساکت هیس نخند آواز نخون
دیگه واسه هیچ نفر راه باز نکن
منظور اینه که به زور خواب باشی
باس یادت بره که یه روز بال داشتی
دست بسته جلو قُلدُر
مملکت گُل و قُلقُل
هر کی رسید پاپوش برید
هر کی تونست از این چارگوش گریخت
حرفات رو نمی تونی بازگوش کنی
پس مجبوری بشینی که باز، گوش کنی
لای جوونا صحبت وصیت
و گریزونیم از لغت نصیحت
و محاسن روی صورته نه سیرت
و نشستیم روی گسل حقیقت
اونا که شب ها تو ضیافتن
از اون سر دنیا می گه ویوا وطن
با چند تا کلمه پی نیابتن
فقط آدما هیزم سیاستن
با اینکه مغز درگیر کاره
فکرم زير تیر داره
مقصد دیگه تیره تاره
ولی من می مونم
می دونم می خوان از من چی بسازن
حتی تو فکرشون من نمی بازم
بذار حالا روم شطرنجی بذارن
ولی من می مونم
با اینکه مغز درگیر کاره
فکرم زير تیر داره
مقصد دیگه تیره تاره
ولی من می مونم
می دونم می خوان از من چی بسازن
حتی تو فکرشون من نمی بازم
بذار حالا روم شطرنجی بذارن
ولی من می مونم
می زنن بهم قُر نمیشم
منو شوکه نمی کنه فُرم این شهر
آدم ها مثل چاهین که هر چی
حال بدی انگاری پر نمیشن
واسه من غریبه نمای شهر
انگار همه بازیگر نمایشن
روز ها همه چی رو می بینم
و بهش فکر می کنم توی تمام شب
حالا فاز بد نگیر و کله بکوب
به باقی راه جلو بله بگو
بلا بارونه مَرهَم با قطره چکون
دیگه راه چاره میشه خنده ژِکوند
سنجشمون، گردش پول
یعنی ارزش ها افتاده از چشمون
یکی فلسفه هاشو تا دسته چپوند
واسه اثبات فلسفه کله شکوند
دیدِ بد*کاره گرد
نیمه حمله ور
تیز و اهل فن
که کی به صرفه تره
اینه مهد فخر
دیگه معرفت
دید و حد فهم
زیر خط فقر
ظاهر رو ببینی اصل هوش
تو باطن جای مغز یه فضله موش
لای برند ها خودشو پیچیده
هویت و هسته پوچ
عین میوه های هورمونی
پی زَر و کیسه های پُر پول
که جار بزنی و دیده ها رو کور کنی
با ایده های فُرغونی رُخ بگیری
و میز کارو پر کنی
از جماعت لق کندم
این بادبادک ها به یه نخ بندن
این چهره عصبی گارد قلبیه
که خیلی ها اومدن و زخم کردن

با اینکه مغز درگیر کاره
فکرم زير تیر داره
مقصد دیگه تیره تاره
ولی من می مونم
می دونم می خوان از من چی بسازن
حتی تو فکرشون من نمی بازم
بذار حالا روم شطرنجی بذارن
ولی من می مونم
با اینکه مغز درگیر کاره
فکرم زير تیر داره
مقصد دیگه تیره تاره
ولی من می مونم
می دونم می خوان از من چی بسازن
حتی تو فکرشون من نمی بازم
بذار حالا روم شطرنجی بذارن
ولی من می مونم

واسه همینه زندگی رو مبارزه می بینم
با برنامه مقابلت می شینم
من اعصاب بیست سال دیگمو
الان دارم از بدن خودم مساعده می گیرم
پوست شهر رو جلو همه می کنم
اون زیر پره از مغز بی هدف
من جواز سانسور رو نمیدم
حرف قشنگا رو که همه می زنن
رپ یعنی حجامت روح
تنبیه قضاوت کور
تفکیک عدالت و زور
خونه آخر، تجارت و پول
تو حرف و عمل همه کار ها در حد
تا قَلَم رو دارم از همه دارا تَرَم
ولی یه وقتا حس می کنم حالم خوش نیست
یه حَمزه می شه چَتر بالا سَرَم
و با کلمه تصویر مرداب رو کشیدم
اونجا که منو به صُلّابه کشیدن
به جا اینکه از پا افتاده بشینم
دندون نیشم رو سُمباده کشیدم
دیگه مهم نیست چه سالیه
از این جا به بعد وقت اضافیه
میری سرپایینی و سرعت می گیری
می بینی شصت ساعت یعنی یه ثانیه
تا وقتی وداع بگی دار فانی
کارت اینه که پر کنی جای خالی
انگار افتادی وسط چاه تاریک
فقط تصویر ماهو داری


از اونجا که بُریده شد بند ناف
تا اون وقتی که پایان یه خط صافه
قدم ها رو يه جوری من می کوبم
زمین که جاودانه بشه رد پام
قصه رو از ته میبینم
به پر و پام بد پیچیدن
پس میگیرم حقم و بعد میمیرم
صد بار هم بشکنم گچ میگیرم
من درگیر باید و نباید شدم
آدمارو خواستم رعایت کنم
حل شده بودم تو طبیعت دورم
حالا برمیگردم به حقیقت خودم
با اینکه مغز درگیر کاره
فکرم زير تیر داره
مقصد دیگه تیره تاره
ولی من می مونم
می دونم می خوان از من چی بسازن
حتی تو فکرشون من نمی بازم
بذار حالا روم شطرنجی بذارن
ولی من می مونم
با اینکه مغز درگیر کاره
فکرم زير تیر داره
مقصد دیگه تیره تاره
ولی من می مونم
می دونم می خوان از من چی بسازن
حتی تو فکرشون من نمی بازم
بذار حالا روم شطرنجی بذارن
ولی من می مونم


منبع: Musixmatch


متن آهنگ‌های یاس

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
ما تو حصار هم
تو تو حصار من
من تو حصار تن
می خواد بذاره کم
پشتِ نقاب تنگ
منم نظاره گر
عدالت مُرد
صداقت مُرد
شرافت مُرد
قناعت مُرد
درایت مُرد
سخاوت مُرد
نجابت مُرد
رفاقت مُرد
قضاوت بُرد
حسادت بُرد
حماقت بُرد
حکایت بُرد
وقاحت بُرد
جنایت بُرد
کو-وووو
اصالتت کو
کو-وووو
اصالتت کو
آه
اصالت و گم کردم من زیر پوسته های این شهر
قرق جبر بلوف و جعل
دروغ محض شنود و شک
جنون و جنگ ، بلوغ جهل
جلو چشمم
غرور در شرف مرگ
تومور درد قلمبه تر
حدود صد تا رخ دارم
نمی دونم کدومشم
این بالا ابر و مه
مضطرب از تو له
منزجر از خونه
مثل مار از پونه
در پی روزنه
پشتِ سر پر تنش
پیش رو ممتنع
سرنوشت مبهمه
مثل برق و باد گذشت
داستانم همین شد
تو حیاط خونمون
حتی آسمانم زمین خورد
از اون طرف آینده شد از آن کیا
ما نشستیم به دوخت و دوز پارگیا
مخلص واقعی جاشو داد به ناخالصیا
عمق وجودم ظلمات مثل غار سیاه
با این حال با این دنیا دارم کار زیاد
رفتنی از نگاه مقابل داره میاد
نقشه ها ابترن
رهسپار سفرم
شرح حال رفتنم
از نگاه دفترم
می درم روکِشت
این تَرَک رو بشه
خوار شدم تو چشت
خار میشم تو چشت
برگ و ساقه آدمه
ولی مرده ریشه ها
که جاشو داده به خوی و خصلت گرگ بیشه ها
زبون به فرم نیش مار
گربه میشه هار
میشکنیم همو
می رقصیم رو خرده شیشه ها
نامحسوس بد شدم
طوری که عادی شه روندم
واسم مهم نبود حتی آتیش جهنم
واسه چاله های خودم
چاه جدید کندم
خیلی وقته تو زندونِ خودم وکیل بندم
مقتدر توی قاب
منفجر تو نقاب
کوچه ها توی خواب
کوچ ما سوی خاک
دیگری این خونست حرف نزن
می دونم که دارم یه کتاب نو رو
از وسط می خونم
کو-وووووو
اصالتت کو
کو-وووووو
اصالتت کو
اصالت منو خاطره گرفت
که به ارق به اعتقاداتم خاتمه بده
پرتوی مثلث خونه رفیق و مدرسه
جادوم کرد
گفت به قافله برس
میتی که راه می رفت
یه باطن کرخت
حس می کنم الان دیگه باطله طلسم
تاریخ می گه پی عدالت نگرد
از روز ازل حساب بکن لغایت ابد
قانون گذار بی قانون ما حامی قانونیم
ولی قصه عوض میشه وقتی خالیه جا نونی
وقتی شک داری به خودت یعنی اسوه هراسی
شرایط مسببه که دیگه نخبه نسازیم
اینه که جای ذوق و پول و کار و شغل اساسی
نشستیم به تماشای پای لـ*ـخت مجازی
واسه شب امتحان می خونی جدول ضرب
فردا نماز می خونی واسه شب اول قبر
آهنگ فله ای می خونی واسه شب کنسرت
همه چی واسه کسب تکلیفه نه از ته قلب
قبل ارتباط دک
قبل استعداد سَد
قبل اعتماد شک
قبل احترام چک
و فهمیدم ماحصلش قبل افتخار ننگ
آموزش غلط جامعه رو استعمار کرد
چکیده های تجربه هامون رو پس میدیم با شعر
مهم نیست رو آهنگام می خواد چه تصویری باشه
فیلما هیچ کدوم وصف شعر ما نمی شدن
تو لحظه های ما همه صحنه ها واقعی بودن
که گرون تموم می شد واسه منِ رویا دوست
تا سوال به موندن یا رفتن
یه گل یا پوچ
اینجا مثل یه کوسه بزرگم تو آکواریوم
اونجا یه ماهی کوچیک تو عمق اقیانوس
چه بی مزه مسیری که راز و معما نداشت
انتظار توام با تلاش یعنی امید
ولی این کلمه رو اجتماع انتظار نامیده
اینجا واژه امید بوی نا میده
اصالتت کو


منبع: Musixmatch


متن آهنگ‌های یاس

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
متاسفانه اینو یاد گرفتم
نخندم حتی بعد این که فاز گرفتم
با یه جوک (هه)، تا بلند خندیدم
سریع محکم دستمو گاز گرفتم
فهمیدم که خوب بودن من بازتاب نداره
وجدان تا آخر این داستان سرابه
فهمیدم کبابی آثار ثوابه
به محتاج فقط بگم که بازار خرابه
فهمیدم گنـ*ـاه می تونه یکی دو روزه عادی شه
حتی معنوی ترین ها تو یک لحظه مادی شه
یاد گرفتم که تخریب کنم
تا یه معروف دیدم بگم ولش کن شاخ میشه
یاد گرفتم که از همه دورم
آتو جمع کنم تبدیل به اسلحه کنم
درد دلا رو بشنوم و وقت دعوا
همون درد دلاشون رو مسخره کنم
تو دل یک شهر پر از فاز های منفی
راه های مخفی، پر خطر، مار های افعی
ایستادی تو چهار راه تردید، درگیری
که سکوت کنم و مظلوم تر شم (نه)
اجازه بدم همه از روم رد شن
یا بشم یه نامرد که با طبیعت
خودشو وفق داد با مرگ آدمیت
نگو مسئله رو واکنش باز
خوب مسلمه هر کنشی واکنش داشت
رود بودم، سد شدم
روز بودم، شب شدم
خوب بودم، رد شدم
و بد شدم
نسل به نسل، خون به خون
این بین ما می چرخه اینو خوب بدون
ما مثل دومینو به هم ضربه می زنیم
تو به من، من به اون، اون به اون
مگه خودم خیر دیدم؟
جواب خودمو "خیر" میدم
اون که داشت می دید که دارم از بین میرم
پیک می زد بعد مزه میل می کرد
هی ایزد، خودت شاهدمی
حس می کنم دارم می رم تو یه چاه عمیق
قبول کن دفاع تو این یه مورد وارده
منم بد نبودم ولی خودت یادته
اون روزی رو که وایستاده بودم تو صف کوپن
دیدم یارو پشت بنز خف کپل (هه)
نشسته بود یه غول بی ریخت
که از سر تا پاش فقط داشت پول می ریخت
تو اون لحظه حس کردم که روز مردنمه
دیدم اون که کنارشه دوست دخترمه
منو دید ولی من غریبه بودم
با همون مانتو که من خریده بودم
این همه تو عشق دادی اونم پاداشت
رفت با همونی که آویزون از باباشه
یه اعتصاب ناهار، یه اعتراض مامان
یعنی بنز دم دره یه پاپیونم بالاشه
لفظ میاد که روش حساب کنن
میگه می خوام به اموال پدر اضاف کنم
خیلی خود ساخته است
همون بنزم از باباش خرید
از دم قسط، ماهی هزار تومن
(ولی) من قرض کردم تا برات خرج کردم
من کف خیابونو برات فرش کردم
من واسه داشتن تو نذر کردم
من تو رو یه فرشته فرض کردم
من با تنهایی تو با تن هایی
که تو رو ولت می کنن تو اوج تنهایی
تو این شهر پر نقاب
تو با اون بخواب، من با قرص خواب
اگه بپرسم اون کیه که باهاشی بهم
میگی با لبخند بابا اون که داداشیمه
هه همون داداشیا دوشیدنت
لباسو کندن و تو رو پوشیدنت
گفتم تو خراب میشی، اونو آباد می کنی
تو که عروس نمیشی، اونو داماد می کنی
ای تو که حرفات تا این روز دروغه
یه تو زردی که حتی نیمروت دو روئه
گفتی بر می گرده بازم خامش می کنم
گفتی ببخشید؟ حله خواهش می کنم
بعد ٦ سال در های دلت باز شدن؟ (عه؟)
واسه خودم اومدی یا چون که یاس شدم؟
یاسو نگه دار فقط واسه رپ
اون به کنار در اصل من یاسرم
اون که واسه اسمش ریاضت کشیده
حق بده پشت میز ریاست بشینه
دارم عقده هامو در میارم از دلم
سرت و درد میارم؟ معذرت
تو شاد باش من که نبودم داش
تو این آهنگ تو سنگ صبورم باش
البته اینم یه حرف جالبه
که ما تموم حرف هامون حق به جانبه، هه
ما از خوبی هامون دم زدیم وگرنه
منم به خیلیا کم بدی نکردم
پول، دختر، موقعیتم
خدایی بد نبوده عمق نیتم
ولی بذار بد و بیراه ها رو حوالم کنن
بلکه خالی شن و منو حلالم کنن
منم یاد گرفتم اینا رو از اجتماعمون
و توجیه نداره کارم اشتباه بود
اگه درد دارم بوده حقم ک*ن لقم
یه حساب کتابی بوده که مونده از قبل
بگذریم اینم با یه دید روتین
بشنو بگو بسه بس که دیکته خوندی
تو هم اگه زندگی ما رو دیده بودی
تو صد تا تِرَک سر تا پای ما رو می نمودی
ولی واسه من رپ یعنی داستان
از اون که زخم خورد ولی باز واستاد
آره، رپ یعنی آرمان
از زیر زمین پرواز به آسمان


منبع: Musixmatch


متن آهنگ‌های یاس

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
سخته حرفم ولی باید رفت
دیگه تمومه دیگه بریدم
دیگه خسته ام از اینکه هرچی
هی اومدم و نرسیدم
سخته حرفم ولی باید بدونی خسته ام
ولی باید بدونی که میرم
با یه یادگاری رو دستم
با یه یادگاری رو دستم
سخته رفتن بسکه سردم
من حرف دلای شکستم
من با هر خاطره با غم
میرم با اینکه وابسته ام
سخته رفتن تلخه حرفم
ببین من درارو بستم
من از غروب جمعه م
حتی از سکوت صبحم
خسته ام
سخته حرفم، رسیده وقت رفتن
به یاد اون روزا که اسمت هر یه سطر دفتر
نقش می بست چشم با اشک خیره اس
به فردایی که توی زندگیم یه بخش دیگه اس
من نمی دونم بهت نمی اومد
که خودتو بکشی کنار از کنار من تا بری گلم
نخواستی بفهمی اینو که من عاشقتم
فهمیدم حق میدم بهت باشه بخند
به من! واقعا که حق داری بخندی
که با اون نگاهت منو به رگباری ببندی
که بدتر از صد تا گلوله سرب داغه
با تو فکر می کردم طلوع صبحه آخه
تا وقتی بودی توی زندگیم من غم نداشتم
واست تا جایی که تونستم من کم نذاشتم
البته خودم می خواستم اینا منت نیست
ولی با تو بودن واسه ی من، مِن بعد ریسک
که دیگه با خاطرات با تو خوشم
پس چون که حتی فکر بی تو بودن کشنده اس
بذار بگم آخرین سطرمو بخونی
من میرم که شاید تو قدرمو بدونی
سخته رفتن بسکه سردم
من حرف دلای شکسته ام
من با هر خاطره با غم
میرم با اینکه وابسته ام
سخته رفتن تلخه حرفم
ببین من درارو بستم
من از غروب جمعه م
حتی از سکوت صبحم
خسته ام
سخته حرفم رسیده وقت رفتن
گذشت اون روزا تو حرفا بودی حرف اول
حس می کردم اخیرا حرفات با خراشه
اونجا بود که فهمیدم این قصه آخراشه
وقت رفتنه و وقت دفن قلبمه
و خودت می دونی تمومه الکی جو نده
حرف های تلخت هم که نمک زخممه
و تنها دلخوشیم به قلم دستمه
و باز منم حسرت اینکه دوباره تنهام
و از خدا حالا می خوام من دو بال پرواز
می دونی چند بار گفتم که تو مال من باش؟
بگذریم که دیگه از دستم در رفته شمار دردا
تو که می دونستی من تکیه گاه محکمتم
بگو با من دیگه چرا؟ دِ آخه نوکرتم
من که هر دقیقه م وابسته به دقیقه ی تو بود
من که حتی لباس تنم به سلیقه ی تو بود
منی که دست هیچ کسی رو با وجودم نمی گرفتم
تو باعث شدی که توی قلبم بمیره نفرت
رسیده وقت رفتن هر چند من از دلت خیلی وقته رفتم
باشه تو بردی و اینا برات افتخارن
تو ختم عالمی و من اِند خامم
فکر نکنی اهل جبران یا انتقامم
خودم باید دقت می کردم تو انتخابم
سخته رفتن بسکه سردم
من حرف دلای شکسته ام
من درد تموم دنیام که زخمامو خودم بستم
سخته رفتن تلخه حرفم
ببین من درارو بستم
من از غروب جمعه م
حتی از سکوت صبحم
خسته ام
خسته ام
خسته ام


منبع: Musixmatch


متن آهنگ‌های یاس

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
میگی بازم کنار همدیگه واژه بچین ؟
راجب چی ؟
باشه بشین
چشاتو باز کن یه لحظه ماله من باش
یه لحظه بیا توی حس و حال من باش
پس میکروفونو به دست من تو بده بگم
از این زمونه و از دلی که تکه تکه است
هر آهنگه منم مساویه ذکر یک درد
جز اینم ندارم یه فکر بهتر
از جومونگی بگم که شده سنبل رشادت
ایران براش شده مثل صندوق تجارت
پس هنرمنده وطن الان کجاست نیست ؟
اون تو زیرزمین میخونه چونکه مجاز نیست
از چی بگم برات ؟
انتظار داری جه چیزی از جیب من دراد ؟
به جز کاغذ سفیده پاره خوب آره رفیق
حرف توشه ولی با خودکار سفید
توام مثل منی توام کم درد نداری
درد اصلیت اینه که تو همدرد نداری
من کسی نیستم با این زخما دردم بگیره
ولی این اشکها رو کی میخواد گردن بگیره ؟
از چی بگم ؟
خدااز این بنده های خسته ؟
از این همه درد تموم دنده هام شکسته
خنده هامو نبین این خنده هام یه چسبه رو لـ*ـبم
این منم با یه رد پای خسته
از چی بگم بگو از یه روح زخمی
که باید یک تنه بره تو قلب کوه سختی
از روزایی که خط خوردن توی تقویم
خبر میدن از یه اجتماع رو به تخریب
از چی بگم ؟
از بچه های پایین شهر؟
که غذا واسه خوردن دارن ماهی یه شب ؟
اونکه تنها دلیل خوابش به عشق فرداست
تنها پاتوق عشق و حالش بهشت زهراست
یا که بگم از اون رفقای کاخ نشین
که هستن تو واردات کالای ساخت چین
تو به من اینو بگو من از چی بگم خوب ؟
ما گفتیمو تموم درد ها ریشه کن شد ؟
از چی بگم ؟
براتشاید قصه دوست داری
مثل قصه ی اون همکلاسیان روستایی
اگه قصه تلخه گنـ*ـاه واقعیت
داستان نرگس و گلهای باغ میهن
که نشستن با صد چرا و افسوس کاشکی
یه بخاری جای چراغ نفسوز داشتی
چراغ افتاد و توی کلاس گُر گرفت
آتشی که پوست بچه ها رو مثل گرگ گرفت
یه طفل معصوم با داد و فریاد گفت
زود بدویین سمت در ولی درم قفل بود
چشام خشک شد یکم بهم اشک بده ایزد
این بچه ها با کدوم دست مشق بنویسن ؟
کودکی مُرد در راه کلاسی که
سوخت و منتظره یه جراح پلاستیکه
یاس نمیخواد ته قصه رو هرگز ببنده
چون باز دلش میخواد که نرگس بخنده
از چی بگم ؟
صبح نشده غروب زد
تو قلب بچه های مدرسه ی درود زن
غصه نخور صدام بشنو از توی خونت
من صداتو به گوش همه میرسونم
از چی بگم ؟
دلی که فقط اسمش دله
یا عمری که نصفش اشکه نصفش گِله ؟
یا از روح توی زندون که جسمش وله ؟
آدم مجبور که با شرایط وفقش بده
از چی بگم ؟
بگو از یه روح زخمی
که باید یک تنه بره تو قلب کوه سختی
ولی قصم به خدا قصم به روح تختی
که من بدون ترس میرم به سوی تقدیر
خیلی خشنِ زندگی ولی حوصله کردم
تو فَشن زندگی من یه مُدل دردم
ولی دفتر گذشته هامو ذره ذره کردم
اومدم جلو که پی درد سر بگردم
از چی بگم ؟
از چی بگم ؟


منبع: Musixmatch


متن آهنگ‌های یاس

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
آدما از هم چه دور میشن
سلام سرد هم به زور میگن
آدما از مرگ و خون میگن
با صد تا حسرت به گور میرن
آدما از هم چه دور میشن
سلام سرد هم به زور میگن
آدما از مرگ و خون میگن
با صد تا حسرت به گور میرن
چقدر عُـقده نگه داشتم تو دل پیرم
چقدر دویدم و فهمیدم رو ترد میلم
وقتی منو دیدی بهم میگی چه غبراق شدی
ولی من می دونم از تو چقدر ترکیدم
اون آدما که نوکرتم بهت میگن
با چند تا کلام چرب زبونی تو دلت میرن
کافیه که بلا استفاده بشی اون وقت
می بینی که مثل یه تیکه ورق جرت میدن
قفلی ، حرف دل و به غریبه گفتی
واسه زخم همه مرهمی صلیب سرخی
به تو که رسید هولت دادن سریع بیفتی
رو تله موشه که پیدا میکنی پنیر مفتی هه
یاد نگرفتم از کسی درس اتحاد
فقط یاد دادن که برم جلو با ترس و اضطراب
تجربه هام بهم قصه داد تا مثل باد
استفاده کنم از این استعداد
چه نقشه ها که پشت سرم واسم می چینن
منم از اینکه فکرشون کوتاهه ماتم می گیرم
واسم مهم نیست من که پای کارم می شینم
ولی خیلی غم انگیزه وقتی دارم می بینم
آدما از هم چه دور میشن
سلام سرد هم به زور میگن
آدما از مرگ و خون میگن
با صد تا حسرت به گور میرن
آدما از هم چه دور میشن
سلام سرد هم به زور میگن
آدما از مرگ و خون میگن
با صد تا حسرت به گور میرن
گوش کن
خب ما سطحی ترین مشکلات رو عمیق می بینیم و
عمیق ترین مشکلاتمون رو سطحی می گیریم و
حال می کنیم وقتی همدیگه رو زخمی می بینیم و
قسطی حال میدیم و آخر همه رو نقدی می گیریم
وقتی می میریم چشما میشه ماتم و خون
ترفیع می گیریم و تازه میشیم آدم خوب
یادمه خوب من تموم اینا رو دقیقا به چشمم
دیدم و کلمه کلمه از رو حقیقت نوشتم
اونم اینه که تو فقط داری نقشه هاتو می چینی
وقتی میرسی به قدرت و اون بالاها می شینی
مراقب رفتارت با آدما باش
یه روزی بر میگردی پایین همون آدما رو می بینی
حالا خدا باهات حال کرده
ولی کنارشم برات یه چاه کنده
یعنی که وقتی تو رفتی تو فاز قدرت
یهو دیدی شـدی کارمـنـدِ کارمندِت
من این بحث رو اینجا مطرح می کنم
هر چند میدونم همین هم سرنخ می کنن
نشستن با مغز خراب و هر لحظه تو فکر
که تو رو لـِه کـنـن یه گله اهلِ کوفه
اونا که فِقَط میرن به دنبال حاشیه
و خوب اصل هدف فِقَط فروپاشیه
ها چیه؟ نکنه میخوای بگی فَقَط نه فِقَط؟
ببین به همین میگن حاشیه
اونا که گنده کردنت واسشون راحته
اولاش تنها فکر و ذکرشون حمایته
بهت میگن کم نیار برو جلو وا نده
تا گنده شدی یهو می کنن تو ما تح*تت
آدما از هم چه دور میشن
سلام سرد هم به زور میگن
آدما از مرگ و خون میگن
با صد تا حسرت به گور میرن
آدما از هم چه دور میشن
سلام سرد هم به زور میگن
آدما از مرگ و خون میگن
با صد تا حسرت به گور میرن
راستش بهم گفتن که تو این کارم وصیت کنم
ترجیحا می خوام که تمرکز رو مسیرم کنم
وصیت واسه من به معنای حرف آخره
که بعدش سکوتِ واسم سخته باورش
سکوتِ من و تو یعنی که دیگه ما
همین که هست رو قبول کنیم
بری تو لاکتو و صداتو بُکُشی
تو دل شهر و تموم کنی
چون که زندگی دشواره چشمات پُـر اشکه
دوشوار؟ چی بگم از سه شوار گذشته
خنده داره ولی داخـلـش چه تـلخه
نتیجه اینه که سکوت تنها حاصلش یه زخمه
زخم کاری که مغزتو از درون پاشید
مهم اینه که هر جوری دوست داری همون باشی
من که تا چشم دور و بری هامو دور می بینم
با ذوق و شوق میشینم و یه کارتون می بینم
هنوز با گیر دادن های مادرم جون می گیرم
هنوز با دمپایی از سر کوچه نون می گیرم
هنوز تو اوج بلندی از همه خار ترم
هرچی پخته بشم باز از همه خام ترم
رئیس هم که بشم واسه وطن کارگرم
اینارو نوشتم که از این دنیا لآل نرم
آدما از هم چه دور میشن
سلام سرد هم به زور میگن
آدما از مرگ و خون میگن
با صد تا حسرت به گور میرن
آدما از هم چه دور میشن
سلام سرد هم به زور میگن
آدما از مرگ و خون میگن
با صد تا حسرت به گور میرن


منبع: Musixmatch


متن آهنگ‌های یاس

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا