خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
میخائیل گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی بود که از ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ رهبری کمونیست‌ها را بر عهده داشت. او به‌عنوان معمار فروپاشی شوروی و از‌میان‌رفتن کمونیسم در اروپای شرقی معرفی می‌شود؛ اما جان آر. ماتیوز در کتاب «ظهور و سقوط اتحاد شوروی» می‌گوید گورباچف هرگز چنین نیتی نداشت، ولی به‌ هر حال، با اصلاحاتی که صورت داد، به‌ طرز اجتناب‌ناپذیری فروپاشی شوروی را برای دشمنانش به بار آورد. در تعبیر دیگر این نویسنده «هرچند گورباچف پیوسته وفاداری خود را نسبت به رژیم کمونیستی اتحاد شوروی اعلام می‌داشت، اصلاحاتش سرانجام اسباب بدبختی آن شد». زمان حکومت گورباچف دو کلیدواژه مهم در محافل مطبوعاتی جهان مطرح شدند. این دو کلیدواژه همان‌ برنامه‌های اصلاحی خروشچف بودند؛ پرسترویکا به‌ معنای تجدید ساختار و گلاسنوست به‌ معنای فضای باز سـ*ـیاسی.
شوروی زمان گورباچف، با تناقض‌های زیادی ازجمله تقابل اقتصاد مارکسیستی با بازار آزاد روبه‌رو بوده است. در تقابل با پیروزی‌های سرمایه‌داری بازار آزاد در آمریکا و دیگر کشورها، شوروی در آن زمان همچنان بر این نظریه اصرار داشته که بازار آزاد باعث بروز مشکل و مصیبت می‌شود. سردمداران شوروی بر این عقیده مارکسیستی پافشاری می‌کردند که رقابت در بازار آزاد، باعث اتلاف و مازاد تولید می‌شود. اصرار روی همین‌ عقیده، به گواه تاریخ‌نگاران و البته جان آر. ماتیوز، علت اصلی کمبودها در کل تاریخ اتحاد شوروی بوده است. اجرای سـ*ـیاست‌های گلاسنوست و پرسترویکا در سال‌های حکومت گورباچف، بین مردم شوروی جو خوش‌بینانه‌ای به وجود آورد و مردم کم‌کم به فکر شکل‌گیری جامعه آزاد افتادند. در نتیجه کنترل جریان آزاد اطلاعات توسط حکومت مرکزی شوروی محال شد و کسب استقلال بین اقمار شوروی فوریت عملی پیدا کرد. در این میان، یک‌ ضربه کشنده دیگر هم به پیکر شوروی وارد شد و آن، فاش‌شدن ماجرای چرنوبیل بود؛ یعنی زمانی‌ که کنترل جریان آزاد اطلاعات از دست حکومت شوروی خارج شده بود، مشخص شد یک‌ ماه پیش‌تر ماجرای نیروگاه چرنوبیل در مرز اوکراین رخ داده و کمونیست‌ها سعی در پنهان‌کاری عواقب این فاجعه انسانی داشته‌اند. مسئله چرنوبیل را پیش‌تر به ‌طور مشروح در مطلب «فاجعه چرنوبیل و انفجار کمونیسم با عادی‌نشان‌دادن شرایط غیرعادی» کالبدشکافی کرده‌ایم. فرایند اضمحلال و فروپاشی کمونیسم در شلوغی‌های کشورهای تحت سلطه شوروی هم که دیگر مثل سابق کنترل و سرکوب نمی‌شدند، خود را نشان داد. سال ۱۹۸۸ که کمونیسم دولتی شوروی و اقمارش نفس‌های آخر خود را می‌کشید، بسیاری از مردم آلمان شرقی از این بخش آلمان فرار کرده و از کشور خارج شدند. سال ۱۹۸۹ هم مجارستان و لهستان موفق به برگزاری انتخابات آزاد شدند. بین این هیاهو و تلاش‌های استقلال در کشورهای اروپای شرقی، ارتش شوروی حرکتی انجام داد که این حرکت هم مانند سـ*ـیاست‌های آزادی‌بخش گورباچف دیر بود و در زمان مناسب انجام نشد. حرکت مورد اشاره، بی احترامی به لیتوانی بود که اوایل ۱۹۹۱ انجام شد و به‌ قول جان آر. ماتیوز «به‌علت تأخیر در انجام، بی‌اثر بود». پیوستن دوباره آلمان‌های شرقی و غربی هم در سال ۱۹۹۱ انجام شد و پیش‌تر در نوامبر ۱۹۸۹ بود که دیوار برلین فرو ریخته بود. در ادامه روند فروپاشی، یک‌ نکته تاریخی جالب وجود دارد و آن‌، اینکه ۳۰ می‌ ۱۹۹۰ بوریس یلتسین، رئیس‌جمهور روسیه شد. باید توجه داشت که یلتسین رئیس‌جمهور روسیه شد نه شوروی! گورباچف هم در ادامه همین‌ تحولات (در‌حالی‌که هنوز نام رهبر شوروی را یدک می‌کشید)، در جولای سال ۱۹۹۱ تلاش ناکام دیگری برای جلوگیری از فروپاشی داشت؛ به‌ این‌ ترتیب که طرحی پیشنهاد داد که طبق آن، اقتصاد بازار توسعه پیدا کند، مذهب آزاد شود و گروه‌های جدید مذهبی نیز تشکیل شوند. به‌علاوه قدرت انحصاری حزب کمونیست هم پایان پیدا کند. درمورد قدم پایانی نیز باید به تاریخ ۲۱ دسامبر ۱۹۹۱ اشاره کرد که تمام جمهوری‌های اقماری شوروی (به‌ جز گرجستان) بیانیه‌ای منتشر کرده و در آن اعلام کردند «اتحاد شوروی دیگر وجود ندارد». به‌ این‌ ترتیب مرگ رسمی حکومت مرکزی کمونیستی شوروی رقم خورد. اما فروپاشی شوروی، از زاویه‌ای دیگر که مربوط به گورباچف و رهبری حزب کمونیست می‌شود، این‌گونه خلاصه می‌شود: جولای ۱۹۹۱، گورباچف و جورج بوش پدر، پیمان کاهش سلاح‌های استراتژیک (استارت) را امضا کردند. سپس گورباچف در کودتایی نافرجام در ماه آگوست، در خانه ییلاقی‌اش بازداشت شد؛ در ماه دسامبر از سمت ریاست‌جمهوری استعفا داد و اتحاد جماهیر شوروی رسما فروپاشید.


تاریخ فروپاشی جماهیر شوروی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
میخائیل گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی بود که از ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ رهبری کمونیست‌ها را بر عهده داشت. او به‌عنوان معمار فروپاشی شوروی و از‌میان‌رفتن کمونیسم در اروپای شرقی معرفی می‌شود؛ اما جان آر. ماتیوز در کتاب «ظهور و سقوط اتحاد شوروی» می‌گوید گورباچف هرگز چنین نیتی نداشت، ولی به‌ هر حال، با اصلاحاتی که صورت داد، به‌ طرز اجتناب‌ناپذیری فروپاشی شوروی را برای دشمنانش به بار آورد. در تعبیر دیگر این نویسنده «هرچند گورباچف پیوسته وفاداری خود را نسبت به رژیم کمونیستی اتحاد شوروی اعلام می‌داشت، اصلاحاتش سرانجام اسباب بدبختی آن شد». زمان حکومت گورباچف دو کلیدواژه مهم در محافل مطبوعاتی جهان مطرح شدند. این دو کلیدواژه همان‌ برنامه‌های اصلاحی خروشچف بودند؛ پرسترویکا به‌ معنای تجدید ساختار و گلاسنوست به‌ معنای فضای باز سـ*ـیاسی.
شوروی زمان گورباچف، با تناقض‌های زیادی ازجمله تقابل اقتصاد مارکسیستی با بازار آزاد روبه‌رو بوده است. در تقابل با پیروزی‌های سرمایه‌داری بازار آزاد در آمریکا و دیگر کشورها، شوروی در آن زمان همچنان بر این نظریه اصرار داشته که بازار آزاد باعث بروز مشکل و مصیبت می‌شود. سردمداران شوروی بر این عقیده مارکسیستی پافشاری می‌کردند که رقابت در بازار آزاد، باعث اتلاف و مازاد تولید می‌شود. اصرار روی همین‌ عقیده، به گواه تاریخ‌نگاران و البته جان آر. ماتیوز، علت اصلی کمبودها در کل تاریخ اتحاد شوروی بوده است. اجرای سـ*ـیاست‌های گلاسنوست و پرسترویکا در سال‌های حکومت گورباچف، بین مردم شوروی جو خوش‌بینانه‌ای به وجود آورد و مردم کم‌کم به فکر شکل‌گیری جامعه آزاد افتادند. در نتیجه کنترل جریان آزاد اطلاعات توسط حکومت مرکزی شوروی محال شد و کسب استقلال بین اقمار شوروی فوریت عملی پیدا کرد. در این میان، یک‌ ضربه کشنده دیگر هم به پیکر شوروی وارد شد و آن، فاش‌شدن ماجرای چرنوبیل بود؛ یعنی زمانی‌ که کنترل جریان آزاد اطلاعات از دست حکومت شوروی خارج شده بود، مشخص شد یک‌ ماه پیش‌تر ماجرای نیروگاه چرنوبیل در مرز اوکراین رخ داده و کمونیست‌ها سعی در پنهان‌کاری عواقب این فاجعه انسانی داشته‌اند. مسئله چرنوبیل را پیش‌تر به ‌طور مشروح در مطلب «فاجعه چرنوبیل و انفجار کمونیسم با عادی‌نشان‌دادن شرایط غیرعادی» کالبدشکافی کرده‌ایم. فرایند اضمحلال و فروپاشی کمونیسم در شلوغی‌های کشورهای تحت سلطه شوروی هم که دیگر مثل سابق کنترل و سرکوب نمی‌شدند، خود را نشان داد. سال ۱۹۸۸ که کمونیسم دولتی شوروی و اقمارش نفس‌های آخر خود را می‌کشید، بسیاری از مردم آلمان شرقی از این بخش آلمان فرار کرده و از کشور خارج شدند. سال ۱۹۸۹ هم مجارستان و لهستان موفق به برگزاری انتخابات آزاد شدند. بین این هیاهو و تلاش‌های استقلال در کشورهای اروپای شرقی، ارتش شوروی حرکتی انجام داد که این حرکت هم مانند سـ*ـیاست‌های آزادی‌بخش گورباچف دیر بود و در زمان مناسب انجام نشد. حرکت مورد اشاره، بی احترامی به لیتوانی بود که اوایل ۱۹۹۱ انجام شد و به‌ قول جان آر. ماتیوز «به‌علت تأخیر در انجام، بی‌اثر بود». پیوستن دوباره آلمان‌های شرقی و غربی هم در سال ۱۹۹۱ انجام شد و پیش‌تر در نوامبر ۱۹۸۹ بود که دیوار برلین فرو ریخته بود. در ادامه روند فروپاشی، یک‌ نکته تاریخی جالب وجود دارد و آن‌، اینکه ۳۰ می‌ ۱۹۹۰ بوریس یلتسین، رئیس‌جمهور روسیه شد. باید توجه داشت که یلتسین رئیس‌جمهور روسیه شد نه شوروی! گورباچف هم در ادامه همین‌ تحولات (در‌حالی‌که هنوز نام رهبر شوروی را یدک می‌کشید)، در جولای سال ۱۹۹۱ تلاش ناکام دیگری برای جلوگیری از فروپاشی داشت؛ به‌ این‌ ترتیب که طرحی پیشنهاد داد که طبق آن، اقتصاد بازار توسعه پیدا کند، مذهب آزاد شود و گروه‌های جدید مذهبی نیز تشکیل شوند. به‌علاوه قدرت انحصاری حزب کمونیست هم پایان پیدا کند. درمورد قدم پایانی نیز باید به تاریخ ۲۱ دسامبر ۱۹۹۱ اشاره کرد که تمام جمهوری‌های اقماری شوروی (به‌ جز گرجستان) بیانیه‌ای منتشر کرده و در آن اعلام کردند «اتحاد شوروی دیگر وجود ندارد». به‌ این‌ ترتیب مرگ رسمی حکومت مرکزی کمونیستی شوروی رقم خورد. اما فروپاشی شوروی، از زاویه‌ای دیگر که مربوط به گورباچف و رهبری حزب کمونیست می‌شود، این‌گونه خلاصه می‌شود: جولای ۱۹۹۱، گورباچف و جورج بوش پدر، پیمان کاهش سلاح‌های استراتژیک (استارت) را امضا کردند. سپس گورباچف در کودتایی نافرجام در ماه آگوست، در خانه ییلاقی‌اش بازداشت شد؛ در ماه دسامبر از سمت ریاست‌جمهوری استعفا داد و اتحاد جماهیر شوروی رسما فروپاشید.
#مشرق


تاریخ فروپاشی جماهیر شوروی

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا