خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
نمی‌دانم چرا
هر وقت می‌روی سفر
زندگی من
خیلی دلتنگ می شوم

مثل لحظه‌ای
که گفتی برام سیب بخر
جای من
در آغو*ش تو
امن‌ترمی‌شود
با هرنگاهی
لبخندی
حرفی

شهر به شهر تنم
فتح شده
با کلمات توست
حالا
زندگی‌ام‌ را
قد وقواره‌ی تو
می‌برم ومی‌دوزم

خواب بهانه است
که باشی
در بسـ*ـتری
که تو رانفس می‌کشد
می‌درخشی
لای ملافه‌ها
پیدات نمی‌کنم

با دست‌هام
با چشم‌هام
هر بار
تو را کشف می‌کنم


اشعار عباس معروفی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
عاشقانه‌های ناب را
برای کسی می‌سرایند
که شعله‌ی امید
در چراغ انتظار
پِت پِت کند
و فانوس راه
خاموش و آویخته باشد
به دیوار

من اما
برای تو
کلمه کم می‌آورم
بانوی من
شعر بلد نیستم
وقتی آمدی
با چشم‌هام می‌گویم
عاشقانه‌های ناب را
برای آدمی می‌خوانند
تا از رنگ کلمات
خود را بیاراید
و زیباترین لباس‌هاش را
برای مع*شوق به تن کند

من اما
لباسی به تنت نمی‌گذارم
عاشقانه‌های ناب را
برای زنی می‌گویند
که با عطر کلمات
شبی
دل‌آرام شود

من اما
قرار ندارم
شبی آرام برای تو بسازم


اشعار عباس معروفی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
ببین
تو جاودانه شدی
این قلب برای تو می تپد
این دست ها تنت را
به حافظه ی جانش سپرده
این نگاه رد آمدنت را
از ته خیابان می گیرد هر روز
این قلم برای تو
می چرخد هنوز
در دلم شاعری
همچو شمع شعله می کشد
پروانه ی نارنجی من
هر قطره که می چکم
یک شعر به دامنت می افتد
بزن به موهات
و راه بیفت
می خواهم آمدنت را
قاب کنم


اشعار عباس معروفی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
داشتم نگاهت می کردم
نگاهت می کردم
گفتم : وای چه زیبا شده ای بانوی من
دستم را گرفتی
خدا گفت : چه لحظه‌ی باشکوهی
شماها عشقبازی کنید, من هم خدا می شوم و
خلقت جهان را شروع کرد
سه روزش صرف انـ*ـدام تو شد
سه روزش خرج دست های من
روز هفتم صدای تو را جوری درآورد که تا ابد دلم بریزد


اشعار عباس معروفی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع

از نگاهت
از بودنت
از جای دست هام روی تنت
از دمپایی هات که زیر تختم پیدا می شود
از صدات که لای نفس هام ناپیدا می شود
از خوابی که تو را به من رسانده
از بوی تنت که لای ملافه هام مانده
از خطوط کف دستم
از سایه ات پشت پنجره
از هیجانم پشت در
از تپش های نابه هنگام قلب من
از جست و خیزهای دل تو
از حرفهات
می فهمم که دوستت دارم

از راه رفتن با تو کنار رود
از گذشتن از چهارراه
از نگاهت کردن
از باهات حرف زدن
از با هم غذا خو*ردن
از خواب تو را دیدن
از صدای پاهات
از خنده هات
از تو را بـ*ـو*سیدن
از گوشه های ل*ب هات
می فهمم که دوستم داری


اشعار عباس معروفی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
وقتی قلبم در دل تو می تپد
چه جوری از خودم بگویم ؟
وقتی تو را صدا می کنند
من بر می گردم
چه جوری اسمم یادم بماند ؟
من که دیگر من نیستم
من سبز آبی کبودم
تو
دست هات را بگذار توی جیبم
راه برو
می بینی ؟
من توام
آنقدر توام
که از خواب خودم
پر می کشم به خواب تو
آنجا
باز خودم می شوم
باز عاشقت می شوم
بخواب نارنجی من
بیدار نشو
هیس
بگذار هنوز نگاهت کنم


اشعار عباس معروفی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
وقتی هستی
دست های من
مهریه ی تن توست

وقتی نیستی
دلم می خواهد دست هام را
از زندگی ام کنار بگذارم

وقتی هستی
دست های من
به اندامت چه می آید

وقتی نیستی
این دست های از تو بی خبر
گیاهی مرده است
که خواب آن را برده است
حالا
دست های تو کجاست
که از آن سراغ تنم را بگیرم ؟


اشعار عباس معروفی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
هر چیز را هم
که تقصیر من بیندازی
عاشق شدن من
تقصیر توست


اشعار عباس معروفی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
دنبال وجهی می گردم
که تمثیل تو باشد
زلالی چشم هات
بی پایانی ی آسمان
مهربانی ی دست هات
نوازش گندمزار
و همین چیزهای بی پایان
نمی دانستم دلتنگیت
قلبم را مچاله می کند
نمی دانستم وگرنه
از راه دیگری
جلو راهت سبز می شدم
تمهیدی ، تولد دوباره ای ، فکری
تا دوباره
در شمایلی دیگر
عاشقت شوم
گفته بودم دوستت دارم ؟


اشعار عباس معروفی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
تا به حال کسی
تو را با چشم هاش نفس کشیده ؟
آنقدر نگاهت می کنم
که نفس هام
به شماره بیفتد
بانوی زیبای من
جوری که از خودت فرار کنی
و جایی جز اغو*ش من
نداشته باشی


اشعار عباس معروفی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا