خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
من
کمی بیشتر از عشق
تو را می فهمم
راه زیاد است ، مهم نیست
گاهی در این برهوت
سرگردان می شوم ، مهم نیست
باد پسم می زند مدام
سرما می رود توی جانم
مهم نیست
خودم را بـ*ـغل می کنم
فقط می خواهم بدانم
جاده هر قدر دراز و طولانی باشد
آخرش یک جایی تو ایستاده ای ؟ بین راه
گاهی آدم هایی را می بینم
که آخر جاده شان هیچکس نیست
از این برهوت می افـتند به برهوت دیگر
و همین هراسانم می کند
و همین باعث می شود
تنهایی خودم را دوست بدارم
آخر من که جز تـــو کسی را ندارم


اشعار عباس معروفی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
خنده‌های تو
کودکی‌ام را به من می‌بخشد
و آ*غو*ش تو
آرامشی بهشتی
و دست‌های تو
اعتمادی که به انسان دارم
چقدر از نداشتنت می‌ترسم بانو


اشعار عباس معروفی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
موسیقی می‌گذارم کف دستم
فوت می‌کنم برات
فقط لبخند بزن
برو کنار پنجره
آمدن مرا تماشا کن
اریب می‌بارم بانوی من
مثل اشک‌هام ، مثل نت‌های کوچولو ، مثل نگاه تو
من عاشق پرستش توام


اشعار عباس معروفی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
چشمان تو
معنای تمام جمله های نا تمامی ست
که عاشقان جهان
دستپاچه در لحظه دیدار
فراموشی گرفتند
و از گفتار باز ماندند


اشعار عباس معروفی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
امسال بهار فهمیدم
با تقدیر نمی شود درافتاد
و با نگاه تو نمی شود درافتاد
و با آمدنت نمی شود درافتاد
این که در آغو*ش تو خوابت را می بینم
یعنی مدام در سرنوشتم راه می روی ؟
امسال بهار فهمیدم
وقتی کنار هم راه می رویم
بارانی از شکوفه های شکوه بر سرمان می بارد
امسال بهار ، برگ معجزه را از این عشق تغزلی
نشانت می دهم گل من
و برگ برنده را از نگاهت می دزدم
امسال بهار هزاره ی عشقم را با تو جشن می گیرم
و برای بودنت می میرم


اشعار عباس معروفی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
اگر صبح زودتر از من بیدار شدی
بـ*ـو*سم کن
اما اگر من زودتر بیدار شدم
بر سـ*ـینه‌ ات
منتظر همان بـ*ـو*سه می‌میرم


اشعار عباس معروفی

 
  • تشکر
Reactions: unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
اگر به خوابم نمی‌آیی
پس این بوی پرتقال از کجاست ؟
اگر در رگ‌هایم بال نمی‌زنی
چرا پروانه‌ها رنگارنگ و قشنگند ؟
و اگر بر زانوانم شیرین‌زبانی نمی‌کنی
این شعرها از کجا می‌جوشد؟
سبز آبی کبود
بودن یا نبودنت
چه فرقی دارد ؟
خیال خنده‌هات
سرتاپای مرا اردیبهشت می‌کند
بانوی من
همچون شکوفه‌های گیلاس
بـ*ـو*سه‌های تو آن سوی آینه
لـ*ـب‌های مرا بهشت می‌کند
بگذار خیال کنم
آینه‌ پر از نگاه توست


اشعار عباس معروفی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
همراهت می آیم
تا آخر راه
و
هیچ نمی پرسم
هرگز
با تو
اول کجاست ؟
با تو
آخر کجاست ؟


اشعار عباس معروفی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
در پرتو شمع
کنارم خوابیده بودی
به شقیقه‌ات نگاه می‌کردم
خون در رگ‌هات
مثل آواز جریان داشت
کجایی ؟
نارنجی من
وقتی از دوری‌ات دیوانه شوم
خدا را هم دیوانه می‌کنم ؟
نه
همین که مرا دیوانه کرده‌ای
کافی ست
نگذار کار عشق ما
به کائنات بکشد
نگاهم کن


اشعار عباس معروفی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
زمان شکست
و ذهن من تکه تکه شد
دُرناها تکه‌های مرا به منقار گرفتند
از فراز اقیانوس گذشتند
آن سوی آب‌ها
در شهری که موهای تو
باد را پریشان می‌کند
تکه‌های دلم را
کف دست‌های تو یافتم
خدای من
دستت بریده بود و من
قطره قطره
بر زمین می‌چکیدم


اشعار عباس معروفی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا