M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,861
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
هنر چگونه ما را تغییر می دهد؟
هنر تنها مخلوق شگفت انگیز بشر است. چیزی که او را از روزمرگی ها آزاد می کند، به دنیایی جدید می برد، به او قدرت بیان می دهد و در نهایت زندگی اش را دگرگون می کند.
هنر همچنین درونی متضاد دارد: در عین حالی که فکر می کنید ضروری نیست، اما از ضروری ترین نیازهای بشر است. به عبارتی اگر انسان هنر را رها کند، به موجودی پست تبدیل می شود که تنها به فکر تکثیر گونه خودش است. پس هنر یکی از ستون های ماهیت انسانی است. همچون عقل، درک، شعور و احساس، هنر نیز انسان ساز است و اگر نباشد، چرخ انسانیت از گردش می افتد.
اما یک پرسش اساسی وجود دارد: هنر واقعا چه تاثیری بر ما دارد؟ چگونه ابعاد انسانی را دچار تغییر می کند؟
الن واینر Ellen Winner در پاسخ به این پرسش مقاله ای در وبسایت ایان aeon تحت عنوان Changed by art منتشر کرده که سعی دارد از نگاهی روانشناسی این موضوع را بررسی کند. او که استاد روانشناسی در کالج بـ*ـو*ستون و محقق ارشد در دانشکده آموزش و پرورش دانشگاه هاروارد است، سالهاست در زمینه تاثیرات روانی هنر بر انسان فعالیت می کند. آخرین کتاب او با عنوان "هنر چگونه کار می کند: یک اکتشاف روانشناختی" در سال 2018 منتشر شد که به بررسی همین موضوع پرداخته است
متنی که در ادامه می آید قسمت اول ترجمه ای مستقل از مقاله Changed by art است که در تاریخ 22 آپریل سال 2021 در سایت ایان منتشر شده است:
فرض کنید به نقاشی سلف پرتره رامبراند (1659) که در گالری ملی هنر در واشنگتن دی سی آویزان است، خیره شده اید. در همین هنگام شخصی به شما می گوید که این نقاشی در واقع توسط یک ماشین با قدرت یادگیری عمیق کشیده است. ماشینی که مدت ها در معرض نقاشی های رامبراند قرار گرفته و سبک این نقاش را برای خودش درونی کرده است. حالا شما احساس می کنید چیزی از دست رفته است. موزه قطعا این کار را از دیوارهای خود برمی دارد. اما چه چیزی از دست رفته است؟
به تازگی هزاران نقاشی که مساحتی نزدیک به هشت مایل را پوشش می دهند در صخره های دور افتاده جنگل های بارانی آمازون پیدا شده است. سن تخمینی: 12500 سال. روی این نقاشی های صخره ای، تصاویری از انسان های در حال رقص، ماموت های منقرض شده، اسب های دوره عصر یخبندان با چهره های وحشی (برخی از آنها با جزییات کشیده شده اند) و تنبل های غول پیکر (همچون موجودات عجیب و غریب در نقاشی هرونیموس بوش) دیده می شوند. این کشف بسیار خبرساز شد. دیدن این تصاویر با چشمان مدرن، بسیار هیجان انگیز است. اما اگر این نقاشی ها یک شوخی و حقه بازی بودند، دیگر هیجان تصور انسان های ماقبل تاریخ بهمان دست نمی داد. شاید مانند ما وقتی این نقاشی را می کشیم. شیفتگی ما به هنر، دو سوال اساسی و طولانی مدت را ایجاد می کند. سوالاتی که فیلسوفان، روانشناسان و هنردوستان را درگیر خود کرده است. نخستین پرسش این است که چرا ما تا این حد به کارهای هنری جذب می شویم؟ البته که بخشی از آن به خاطر زیبایی اثر هنری است. اما این همه موضوع نیست. همانطور که در آزمایش فکری بالا آورده شد. دوم هم اینکه درگیری با هنر چه نوع تاثیرات مفید قابل اثباتی روی ما دارد؟
در مورد سوال اول – چرا ما انقدر اهمیت می دهیم؟ شاید یک استدلال این باشد که دلیل جذب ما به کارهای هنری در اتصال مستقیممان به ذهن هنرمند توسط اثرش، نهفته است. ما می دانیم که هنرمند از خلق اثرش منظوری داشته است. حتی اگر تشخیص این منظور گاهی دشوار باشد. بنابراین هر وقت چیزی را هنری می دانیم، به صورت خودکار آن را به جای اینکه تصادفی یا مصنوعی قلمداد کنیم، دارای قصد و معنا می دانیم. برای نمونه وقتی به اثری از رامبراند نگاه می کنیم، این احساس می آید که پیامی از طرف ذهنی نابغه از قرن ها پیش به ما رسیده است. اثر ضربات قلمو روی تابلو نشانی است از نحوه حرکت بازوی نقاش که بیانگر وضعیت ذهنی او هنگام کشیدن این نقاشی است. به عبارتی دیگر، با خواندن اثر هنری، به ذهن هنرمند دست پیدا می کنیم. یا اینکه سلف پرتره های نقاشان بیان کننده خودبینی آنهاست. برای مثال از سلف پرتره های رامبراند می توانیم نحوه مواجهه او با خودش را در طی زمان ببینیم. وقتی به نقاشی های روی صخره های آمازون نگاه می کنیم، واکنش های مشابهی داریم. سعی داریم بفهمیم که این نقاشان ماقبل تاریخ با ذهنی مانند ذهن ما، با کشیدن نقاشی های خود چه تفکراتی داشتند، چه احساس یا قصدی داشتند که می خواستند بگویند.
هنر تنها مخلوق شگفت انگیز بشر است. چیزی که او را از روزمرگی ها آزاد می کند، به دنیایی جدید می برد، به او قدرت بیان می دهد و در نهایت زندگی اش را دگرگون می کند.
هنر همچنین درونی متضاد دارد: در عین حالی که فکر می کنید ضروری نیست، اما از ضروری ترین نیازهای بشر است. به عبارتی اگر انسان هنر را رها کند، به موجودی پست تبدیل می شود که تنها به فکر تکثیر گونه خودش است. پس هنر یکی از ستون های ماهیت انسانی است. همچون عقل، درک، شعور و احساس، هنر نیز انسان ساز است و اگر نباشد، چرخ انسانیت از گردش می افتد.
اما یک پرسش اساسی وجود دارد: هنر واقعا چه تاثیری بر ما دارد؟ چگونه ابعاد انسانی را دچار تغییر می کند؟
الن واینر Ellen Winner در پاسخ به این پرسش مقاله ای در وبسایت ایان aeon تحت عنوان Changed by art منتشر کرده که سعی دارد از نگاهی روانشناسی این موضوع را بررسی کند. او که استاد روانشناسی در کالج بـ*ـو*ستون و محقق ارشد در دانشکده آموزش و پرورش دانشگاه هاروارد است، سالهاست در زمینه تاثیرات روانی هنر بر انسان فعالیت می کند. آخرین کتاب او با عنوان "هنر چگونه کار می کند: یک اکتشاف روانشناختی" در سال 2018 منتشر شد که به بررسی همین موضوع پرداخته است
متنی که در ادامه می آید قسمت اول ترجمه ای مستقل از مقاله Changed by art است که در تاریخ 22 آپریل سال 2021 در سایت ایان منتشر شده است:
فرض کنید به نقاشی سلف پرتره رامبراند (1659) که در گالری ملی هنر در واشنگتن دی سی آویزان است، خیره شده اید. در همین هنگام شخصی به شما می گوید که این نقاشی در واقع توسط یک ماشین با قدرت یادگیری عمیق کشیده است. ماشینی که مدت ها در معرض نقاشی های رامبراند قرار گرفته و سبک این نقاش را برای خودش درونی کرده است. حالا شما احساس می کنید چیزی از دست رفته است. موزه قطعا این کار را از دیوارهای خود برمی دارد. اما چه چیزی از دست رفته است؟
به تازگی هزاران نقاشی که مساحتی نزدیک به هشت مایل را پوشش می دهند در صخره های دور افتاده جنگل های بارانی آمازون پیدا شده است. سن تخمینی: 12500 سال. روی این نقاشی های صخره ای، تصاویری از انسان های در حال رقص، ماموت های منقرض شده، اسب های دوره عصر یخبندان با چهره های وحشی (برخی از آنها با جزییات کشیده شده اند) و تنبل های غول پیکر (همچون موجودات عجیب و غریب در نقاشی هرونیموس بوش) دیده می شوند. این کشف بسیار خبرساز شد. دیدن این تصاویر با چشمان مدرن، بسیار هیجان انگیز است. اما اگر این نقاشی ها یک شوخی و حقه بازی بودند، دیگر هیجان تصور انسان های ماقبل تاریخ بهمان دست نمی داد. شاید مانند ما وقتی این نقاشی را می کشیم. شیفتگی ما به هنر، دو سوال اساسی و طولانی مدت را ایجاد می کند. سوالاتی که فیلسوفان، روانشناسان و هنردوستان را درگیر خود کرده است. نخستین پرسش این است که چرا ما تا این حد به کارهای هنری جذب می شویم؟ البته که بخشی از آن به خاطر زیبایی اثر هنری است. اما این همه موضوع نیست. همانطور که در آزمایش فکری بالا آورده شد. دوم هم اینکه درگیری با هنر چه نوع تاثیرات مفید قابل اثباتی روی ما دارد؟
در مورد سوال اول – چرا ما انقدر اهمیت می دهیم؟ شاید یک استدلال این باشد که دلیل جذب ما به کارهای هنری در اتصال مستقیممان به ذهن هنرمند توسط اثرش، نهفته است. ما می دانیم که هنرمند از خلق اثرش منظوری داشته است. حتی اگر تشخیص این منظور گاهی دشوار باشد. بنابراین هر وقت چیزی را هنری می دانیم، به صورت خودکار آن را به جای اینکه تصادفی یا مصنوعی قلمداد کنیم، دارای قصد و معنا می دانیم. برای نمونه وقتی به اثری از رامبراند نگاه می کنیم، این احساس می آید که پیامی از طرف ذهنی نابغه از قرن ها پیش به ما رسیده است. اثر ضربات قلمو روی تابلو نشانی است از نحوه حرکت بازوی نقاش که بیانگر وضعیت ذهنی او هنگام کشیدن این نقاشی است. به عبارتی دیگر، با خواندن اثر هنری، به ذهن هنرمند دست پیدا می کنیم. یا اینکه سلف پرتره های نقاشان بیان کننده خودبینی آنهاست. برای مثال از سلف پرتره های رامبراند می توانیم نحوه مواجهه او با خودش را در طی زمان ببینیم. وقتی به نقاشی های روی صخره های آمازون نگاه می کنیم، واکنش های مشابهی داریم. سعی داریم بفهمیم که این نقاشان ماقبل تاریخ با ذهنی مانند ذهن ما، با کشیدن نقاشی های خود چه تفکراتی داشتند، چه احساس یا قصدی داشتند که می خواستند بگویند.
هنر چگونه ما را تغییر می دهد؟
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com