نفر قبلی بیوفته زندون وثیقه میذاری ازاد شه؟

moh@mad · 21/6/22

چیزی ندارم از خودم بعنوان وثیق براش بزارم
ولی وکالتش رو رایگان قبول میکردم

Z.Ahdary · 21/6/22

moh@mad گفت:
چیزی ندارم از خودم بعنوان وثیق براش بزارم
ولی وکالتش رو رایگان قبول میکردم

میرم واسش رصایت میگیرم

SelmA · 22/6/22

Z.Ahdary گفت:
میرم واسش رصایت میگیرم

بخاطر خودش براش وثیقه نمیذارم یعنی هنو ندارمکه بذارم راستیتش

بعدش بره اون تو یکم مخ بزنه بازارش کساد نشه

Z.Ahdary · 22/6/22

Ghoolagh گفت:
بخاطر خودش براش وثیقه نمیذارم یعنی هنو ندارمکه بذارم راستیتش بعدش بره اون تو یکم مخ بزنه بازارش کساد نشه

هعی

از دوستم شانس نیوردم
تو زندان میگج اینم هم دستم بوده تا بیوفته زندهن دلم خنک شه

SelmA · 22/6/22

Z.Ahdary گفت:
هعیاز دوستم شانس نیوردم
تو زندان میگج اینم هم دستم بوده تا بیوفته زندهن دلم خنک شه

(اون دوستت طلاست طلا ببین به فکر توسعه که بازار کساد نشه

)

Z.Ahdary · 22/6/22

Ghoolagh گفت:
(اون دوستت طلاست طلا ببین به فکر توسعه که بازار کساد نشه)

باس تو زندون بمونی

هفته یه بار ملاقاتیم باهات

Pashaa · 23/6/22

Z.Ahdary گفت:
باس تو زندون بمونی
هفته یه بار ملاقاتیم باهات

# نیاز نیست وثیقه بزارم با گرفتن یک تعهد ازادن! به شرطی که غذا دعوتم کنند!

Z.Ahdary · 23/6/22

Pashaa گفت:
# نیاز نیست وثیقه بزارم با گرفتن یک تعهد ازادن! به شرطی که غذا دعوتم کنند!

دیگه چی؟من همین الانشم شپش داره تو جیبم بندری میره با زنش

رصایت میگرفتم واسش و تموم

.Fatima1401 · 23/6/22

اوممممممممممم نمودونممممممم

SelmA · 23/6/22

.Fatima1401 گفت:
اوممممممممممم نمودونممممممم

رضایت می‌گرفتم براش

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی