- عضویت
- 11/3/21
- ارسال ها
- 1,870
- امتیاز واکنش
- 19,815
- امتیاز
- 373
- سن
- 19
- محل سکونت
- ته قلب فاطیم:)❤️
- زمان حضور
- 76 روز 6 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
داستان دندان میترا
هدف از قصه امشب مسواک زدن و تمیز نگهداشتن دندانها هست. امیدواریم کودکان شما از این قصه ای که ابرکودک آماده کرده لـ*ـذت ببرند.
شروع داستان دندان میترا:
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود ، یه دختر خوب و قشنگ به اسم میترا با مامان و باباش زندگی میکردن. میترا خیلی مرتب و منظم بود و تو کارهای خونه خیلی به مامانش کمک میکرد ولی یه اخلاق بدی داشت و اون مشکل هم این بود که مسواک نمیزد.
مامانش هر چی بهش میگفت دخترم مسواک بزن چون اگه مسواک نزنی دندون های قشنگت خراب میشن و میکروب ها تو دندونات زندگی میکنن اما میترا گوش نمیکرد که نمیکرد. تا اینکه یه روزی که ازخواب بلند شد دید دندونش حسابی درد میکنه. آخ و اوخ کنان بلند شد و نتونست هیچی بخوره و از شدت دندون درد نتونست مدرسه بره. مامانش که این وضع رو دید نگران شد و به بابای میترا تلفن کرد و گفت که میترا دندونش درد میکنه تا بیاد میترا رو ببرن دکتر. میترا وقتی به مطب دکتر رفت گریه کنان گفت که دندونش خیلی درد داره. خانم دکتر بهش گفت که میترا خانم میکروب های زیاد و بزرگی روی دندونات خونه ساختن و زندگی میکنن و دندونات رو خراب کردن. میترا که ترسیده بود گفت: ببخشید دیگه قول میدم مسواک بزنم. خانم دکتر هم یه داروی خوب و اثرگذار برای میترا نوشت تا زودتر خوب بشه و بهش گفت: اگه میخوای دیگه دندون درد نگیری و دندونات هميشه سالم بمونن باید هر روز مسواک بزنی تا دندونات سالم و محکم باشن. وقتی به خونه اومدن بابای میترا بهش یه مسواک هدیه داد تا با اون هميشه دندوناشو مسواک بزنه. میترا هم به پدر و مادرش قول داد از اون به بعد هميشه دندوناش رو مسواک بزنه تا هیچ وقت دندون درد نگیره.
منبع:ابر کودک
هدف از قصه امشب مسواک زدن و تمیز نگهداشتن دندانها هست. امیدواریم کودکان شما از این قصه ای که ابرکودک آماده کرده لـ*ـذت ببرند.
شروع داستان دندان میترا:
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود ، یه دختر خوب و قشنگ به اسم میترا با مامان و باباش زندگی میکردن. میترا خیلی مرتب و منظم بود و تو کارهای خونه خیلی به مامانش کمک میکرد ولی یه اخلاق بدی داشت و اون مشکل هم این بود که مسواک نمیزد.
مامانش هر چی بهش میگفت دخترم مسواک بزن چون اگه مسواک نزنی دندون های قشنگت خراب میشن و میکروب ها تو دندونات زندگی میکنن اما میترا گوش نمیکرد که نمیکرد. تا اینکه یه روزی که ازخواب بلند شد دید دندونش حسابی درد میکنه. آخ و اوخ کنان بلند شد و نتونست هیچی بخوره و از شدت دندون درد نتونست مدرسه بره. مامانش که این وضع رو دید نگران شد و به بابای میترا تلفن کرد و گفت که میترا دندونش درد میکنه تا بیاد میترا رو ببرن دکتر. میترا وقتی به مطب دکتر رفت گریه کنان گفت که دندونش خیلی درد داره. خانم دکتر بهش گفت که میترا خانم میکروب های زیاد و بزرگی روی دندونات خونه ساختن و زندگی میکنن و دندونات رو خراب کردن. میترا که ترسیده بود گفت: ببخشید دیگه قول میدم مسواک بزنم. خانم دکتر هم یه داروی خوب و اثرگذار برای میترا نوشت تا زودتر خوب بشه و بهش گفت: اگه میخوای دیگه دندون درد نگیری و دندونات هميشه سالم بمونن باید هر روز مسواک بزنی تا دندونات سالم و محکم باشن. وقتی به خونه اومدن بابای میترا بهش یه مسواک هدیه داد تا با اون هميشه دندوناشو مسواک بزنه. میترا هم به پدر و مادرش قول داد از اون به بعد هميشه دندوناش رو مسواک بزنه تا هیچ وقت دندون درد نگیره.
منبع:ابر کودک
داستان دندان میترا
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com