خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Meysa

مدیر تالار سرگرمی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
عضویت
1/8/21
ارسال ها
4,188
امتیاز واکنش
38,170
امتیاز
443
سن
16
محل سکونت
قصر نوتلا
زمان حضور
101 روز 10 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
مورد استفاده:

كنایه از افرادی است كه نمی‌خواهند جواب قاطع و روشنی به كسی بدهند.
در زمان‌های قدیم كه خسروپرویز بر ایران حكومت می‌كرد. یك روز كه خسروپرویز در قصر به همراه همسرش بازی فرزندانش را نگاه می‌كرد و لـ*ـذت می‌برد. یكی از نگهبانان قصر وارد شد، و گفت: ماهیگیری آمده، پیش كشی برای جناب پادشاه آورده و اجازه‌ی حضور می‌خواهد. پادشاه كه خیلی سرحال بود و از طرفی می‌خواست همسرش كه خیلی ماهی دوست داشت را هم خوشحال كند، گفت: به مرد ماهیگیر بگویید وارد شود.
مرد ماهیگیر با یك ماهی خیلی بزرگ و هفت رنگ وارد شد. سلام كرد، ماهی را به شاه تقدیم كرد و گفت: این ماهی بزرگترین و زیباترین ماهی است كه من در طی این سال‌ها كه در دریا مشغول ماهیگیری بودم دیده‌ام. با خود فكر كردم چنین ماهی خاصی باید توسط یك آدم خاص خورده شود. به همین جهت به سرعت خود را به قصر رساندم تا آن را پیش كش شما كنم. خسروپرویز از این همه تملق و چرب‌زبانی خیلی لـ*ـذت برد. سریع دستور داد، چهار هزار سكه طلا به مرد ماهیگیر پاداش دهند مرد با خوشحالی هدیه را گرفت و به سرعت خواست از قصر خارج شود.


نه نرِ نرِ است، نه مادهِ ماده

 

Meysa

مدیر تالار سرگرمی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
عضویت
1/8/21
ارسال ها
4,188
امتیاز واکنش
38,170
امتیاز
443
سن
16
محل سکونت
قصر نوتلا
زمان حضور
101 روز 10 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
همسر خسروپرویز رو به شاه كرد و گفت: چهار هزار سكه در ازاء كاری كه او كرده بود خیلی زیاد است، با این كار تو برای مردم توقع ایجاد می‌شود كه با آوردن محصولات خود به قصر چند برابر قیمت آن پاداش بگیرند.
خسروپرویز نگهبانی را به دنبال مرد ماهیگیر فرستاد تا او را بازگرداند. و از همسرش پرسید: حالا چطوری پول اضافه را از او بگیرم كه برازنده شاه ایران باشد؟ همسر او با زیركی گفت: از او می‌پرسیم این ماهی نر بود یا ماده؟ اگر گفت: نر بوده می گوییم: نه ما ماهی نر نمی‌خوریم ماهی را بردار و ببر و اگر گفت: ماهی ماده بود، ما می‌گوییم نه ما ماهی ماده نمی‌خوریم. ماهی را بردار ببر و پول را بازگردان. با این سؤال او خارج از این نوع جواب، جوابی ندارد و ما خیلی راحت می‌توانیم پول را به خزانه بازگردانیم.
مرد ماهیگیر وارد شد و خسروپرویز از او پرسید: تو به ما نگفتی این ماهی نر است یا ماده؟ ماهیگیر كه خیلی زرنگ بود و فهمید كاسه‌ای زیر نیم كاسه است، جواب داد خدمتتان گفتم كه این ماهی یك ماهی خاص است. این ماهی نرینه‌ی ماده است. نه كاملاً نر است و نه كاملاً ماده. خسروپرویز از ذكاوت و تیزهوشی ماهیگیر خوشش آمد و دستور داد چهار هزار سكه‌ی دیگر به او پاداش دهند.


نه نرِ نرِ است، نه مادهِ ماده

 

Meysa

مدیر تالار سرگرمی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
عضویت
1/8/21
ارسال ها
4,188
امتیاز واکنش
38,170
امتیاز
443
سن
16
محل سکونت
قصر نوتلا
زمان حضور
101 روز 10 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
شیرین همسر خسروپرویز كه تحمل این دست و دلبازی‌های خسروپرویز برای مردم عادی را نداشت از این كار همسرش خیلی عصبانی شد و دید مرد ماهیگیر وقتی پاداش را گرفت و تعظیم كرد، یك سكه از كیسه افتاد. مرد خم شد تا آن سكه را بردارد، شیرین كه خیلی عصبانی بود سریع گفت: تو این همه سكه پاداش گرفتی باز چشمت دنبال آن یك سكه كه روی زمین افتاده بود، هست. تو از یك سكه طلا هم نمی‌توانی بگذری.
ماهیگیر زرنگ كه می‌دانست اینها همه بهانه است تا به نحوی سكه‌ها را از او بگیرند، گفت: تعداد سكه ها مهم نیست، بلكه نقش زیبای روی سكه‌ها كه یك طرف نام پادشاه و طرف دیگر تصویر پادشاه است مهم است و من دلم نیامد نام زیبای پادشاه زیر پای درباریان بیفتد.
خسروپرویز كه از این چرب زبانی خیلی لـ*ـذت برد بدون توجه به همسرش كه از عصبانیت سرخ شده بود، چهارهزار سكه دیگر به ماهیگیر بخشید و او جمعاً با دوازده هزار سكه‌ی طلا قصر را ترك كرد.

منبع راسخون


نه نرِ نرِ است، نه مادهِ ماده

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا