خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُم (بقره183)
«اي مؤمنان! همانگونه كه روزه را بر اقوام پيش از شما واجب كرديم بر شما نيز واجب ساختيم»
گر چه در اينجا در ميان مفسران اسلام، نظرات گوناگون است كه آيا روزه در ميان اقوام پيشين،تنها اختصاص به اهل كتاب (يهود و نصاري) داشت يا در ميان ساير امتها و پيروان مذاهب نيز بوده است؟! بعضی از مفسران معتقند كه منظور از تشبيه در آيۀ فوق (همانگونه كه روزه را بر اقوام پيش از شما واجب) تعيين وقت روزه از لحاظ زمان است.[1]
ولی معروف بين مفسران و دانشمندان اين است كه اين تشبيه مربوط به اصل روزه دار ميان اقوام پيشین نيز واجب بوده است و اين آيه كاری به وقت وشرايط آن ندارد.
به هرحال به عقيده اكثر مفسران و دانشمندان، عبادت روزه در ميان امتها و پيروان مذاهب و اقوام پيشين بوده است، مانند مصری ها، يوناني ها، رومانی ها و هندي ها و همچنين در ميان مذاهب زمينی (ساختگی) نيز بوده است مانند صابئ ها، مانوی ها، برهمائی، بودائی ها، و همچنين در ميان مذاهب آسمانی مانند يهودی ها، و مسيحيان وجود داشته است.
در تاريخ آمده است «مصري‌هاي» پيشين به عنوان پرستش بت خود بنام «لايسيس» روزه مي‌گرفتند.
و«يوناني ها» بعنوان عبادت و پرستش بت كشاورزي بنام «ذيميتر» روزه مي‌گرفتند. ومردم «روماني» به روزه گرفتن زياد، شهرت داشتند به اين ترتيب كه‌ آنها چند روز معيني را به عنوان پرستش خداي (ساختگي) خود بنام «لزفس» كه همان ستاره مشتري است، وخداي «سيريس ذيميتر» روزه ميگرفتند، ونيز هر زمان كه بر آنها بلا وگرفتاري نازل مي‌شد بخاطر طلب رحمت ولطف خدا روزه مي‌گرفتند.
اما «هندي ها» كه در روزه گرفتن غلو مي‌كردند چه آنكه آنها هميشه در بيشترروزها،روزه بودند وبخاطر بدست آوردن خشنودي خدايان خوديادوري از غضب آنها يا بخاطر تقرب به درگاه آنها و براي برآمدن نيازهايشان از غذا و آشاميدني‌ها خودداري مي‌نمودند.
روزه صابئي ها، مانوي ها، برهمايي ها و بودايي‌ها
روزه در ميان اين مذاهب، دستور واجبي بود چنانكه امروز در ميان يهود و نصاري معمول و واجب است.
در مورد صابئيها ابن نديم در بخش نهم كتاب الفهرست خود مي‌نويسد: آئين حراني ها كه معروف به صابئي است آئيني است كه بر پايه تقديس ستاره‌ها استوار است، اين آدين بر پيروانش سي روز، روزه را واجب مي‌كند چه آنكه آنها ماه را براي احترام به كره ماه، روزه مي‌گيرند، كه 9 روزه آن را به خاطر احترام و تقديس پروردگار بخت كه به عقيده آنها ستاره مشتري است و 7 روز آن را بخاطر گرامي داشتن خورشيد كه به نظر آنها پروردگار نيكيها است، اختصاص مي‌دادند.
روزه آنها عبارت است از: خودداري از همه خوردني‌ها و آشاميدني‌ها از طلوع خورشيد تا غروب آن.
«اما آئين مانوي»، آئيني است كه در قرن سوم ميلادي در ايران ظاهر شد و مؤسس آن «ماني» در سنه 242 ميلادي ادعاي پيامبري كرد ( و كتابي بنام ارژنگ ارائه داد).
ابن نديم «الفهرست» مي‌نويسد: مانوي‌‌ها داراي انواع بسياري روزه هستند كه به وقتهاي مخصوصي از گردش خورشيد و ماه اختصاص دارد، هر گاه خورشيد وارد قوس شد، و همه قرص ماه روشن گشت دو روز پشت سر هم بي آنكه بين آن افطار كنند، روزه مي‌گيرند، و وقتي كه ماه (در شب نخست) ديده شد. دو روزه مي‌گيرند، سپس اگر قرص ماه روشن شد و خورشيد وارد «جدي» گرديد، دو روز روزه مي‌گيرند، سپس وقتي كه ماه ديده شد و خورشيد وارد «دلو» گرديد و از ماه هشت روز گذشت، سي روز روزه مي‌گيرند. و روزه آنها مانند روزه صابئي ها است
« اما آئين برهمائي»، آئيني است كه در هند بوجود آمده و هم اكنون در آنجا پيروان بسياري دارد . اين آئين روزه را در دو روز معتدل ( اول بهار و پاييز) و بر طبقه كاهنين (روحانيان خود) واجب كرده است و پيروان اين مذهب در روزهاي اول تابستان و اول زمستان و روز اول و چهاردهم از هر ماه قمري و همچنين در وسط گرفتگي خورشيد،روزه و عبادت هائي را انجام مي‌دهند،وهمچنين روزه‌اي را مي‌گيرند كه «اوب ياس» نام دارد.

«و اما آئين بودايي»، آئيني است كه روزه را از طلوع آفتاب تا غروب در چهار روز از هر ماه قمري واجب كرده است و آن روزها را روزهاي «يوبازاتا» ناميده‌اند: و آن روزهاي: اول، نهم، پانزدهم و بيست‌و دوم مي باشد، همچنان كه استراحت كامل در اين روزها را واجب نموده است و دست به هر كاري حتي آماده كردن و پختن غذا را براي افطار حرام كرده است، از اينرو روزه‌گيران غذاي افطارشان را قبل از طلوع خورشيد در هر روز از اين روزهاي چهارگانه، آماده مي‌سازند[2]


تاريخچه روزه در یک نگاه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
روزه يهود و نصاري

در تورات و انجيل فعلي اثري در مورد وجوب روزه در نزد يهود و نصاري نيست، فقط در اين دو كتاب روزه گرفتن مدح و تعريف شده است، ولي يهوديان و مسيحيان، روزهاي معيني را در طول سال با اوصاف گوناگوني روزه مي‌گيرند.[3]
يهودي ها، پنج روز از سال را روزه مي‌گيرند، يك روز آن را كه روز بيست‌و چهارم از ماه هفتم باشد آئينشان بر آنها واجب كرده و چهار روز ديگر را بخاطر ياد بود گرفتاري ها و مصائبي كه پس از خراب شدن هيكل اول[4] بر آنها رو آورد، روزه مي‌گيرند پنج روز فوق به ترتيب عبارتند از:
روز 24 ماه هفتم- چنانكه در باب اول اصحاح نهم سفر نحميا كه از اسفار تاريخي تورات است چنين نوشته شده: «در روز بيست‌وچهارم از ماه هفتم بني‌اسرائيل در حالي كه لباس هاي خشن پوشيده بودند و خود را به خاكستر آلوده نموده بودند در روز روزه براي جشن به گرد هم آمده بودند».
روز نهم از ماه هفتم تز هر سال، كه اين روز، روز تسلط كلدانيان بر شهر «اورشليم» است.
روز سوم از ماه هفتم كه از حمله و غارت و قتل‌عام بخت‌النصر بر شهر اورشليم است.
روز دهم از ماه پنجم كه روز آتش سوزي هيكل و شهر است.
روز دهم از ماه دهم كه روز محاصره اورشليم است.
و نيز يهوديان انواع روزه‌هاي مستحبي ديگري به عنوان بزرگداشت و يادبود روزهاي مخصوصي مانند روز فوت پيامبران و بزرگانشان چون موسي و هارون و شهيدانشان دارند و يا به عنوان يادبود حوادث ديگري در تاريخشان، روزه‌هائي مي‌گيرند كه جمعاً به 25 روز مي‌رسد[5]
روزه در نزد يهوديان عبارت از خودداري از خوردن و آشاميدن است.
«اما روزه در كيش نصاري»، از نظر كميت و كيفيت و شرائط، در ميان طوايف مختلف مسيحي فرق دارد.
روزه از نظر فرقه كاتوليكي عبارت از خودداري از خوردن و آشاميدن يك شبانه روز است، مانند روزه روز چهارشنبه به عنوان يادبود خاطره محكوميت حضرت مسيح (بقول خودشان) و روز جمعه كه بنا به اعتقادشان روز به دار آويختن حضرت مسيح(ع) است روزه اين دو روزرا واجب نمي‌دانند بلكه مستحب مي‌دانند.
اما روزه واجب به نظر آنها همان روزه بزرگي است كه قبل از عيد تولد حضرت مسيح(ع) بوده يعني همان روزي كه موسي (ع) و سپس عيسي و حواريون آن روز را روزه گرفتند.
و در قرن پنجم ميلادي كليسا روزه جديدي را واجب كرد كه عبارت از روزه وقت هاي ذيل باشد:
1- روزهاي قبل از ميلاد مسيح(ع).

2-عيد عنصره (كه به عقيده آنها در چنين روزي روح‌‌‌القدس در شاگردانش حلول كرد.)

3- عيد انتقال حضرت مريم عذرا.

4- عيد همه قدوسيان.

اما روزه كليساي شرقي روم ارتودكس شرائط سخت تر و قيود بيشتري نسبت به روزه كليساي كاتوليكي دارد.
ارامنه و قبطي‌ها و نسطوري‌ها روز چهارشنبه و جمعه از هر هفته را باضافه ده هفته از هر سال را روزه ي‌گيرند[6].
و اما فرقه پروتستاني مسيحي روزه را دستور واجبي نمي‌دانند بلكه شيوه نيكي مي‌دانند و آنها در روزه فقط از خوردن خودداري مي‌كنند[7].

تاریخچه روزه در اسلام

وقتي ما دستور روزه را از ديدگاه اسلام بررسي مي‌كنيم مي‌بينيم رواياتي از طريق اهل تسنن درباره تشريع روزه قبل از وجوب آن در قرآن نقل شده ولي خالي از اختلاف نيستند.
مثلاً روايت شده وقتي پيامبر اكرم (ص) از مكه به مدينه مهاجرت كرد در هر ماهي سه روز روزه مي‌گرفت و سه روز را بر مسلمين واجب كرد سپس با فرا رسيدن دستور وجوب روزه ماه رمضان وجوب آن سه روز در هر ماه نسخ گرديد.
حتي بعضي از مفسران مي‌گويند منظور از روزهاي معين در آيه « أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضاً...»[8] همين سه روز است.
از معاذ بن جبل روايت شده كه گويد: وجوب روزه تدريجاً ظاهر گرديد، و تشريع آن از حالي به حال ديگر انتقال مي‌يافت، و روزه سه روز در هر ماه و روز عاشورا، نخستين مراحل روزه در اسلام بود، وقتي كه روزه ماه رمضان واجب شد، روزه‌هاي اين ايام نسخ گرديده و مرحله جديدي در مورد تشريع دستور روزه به پيش آمد[9].
ولي اگر اين روايت را با دقت و بررسي عميق، وارسي كنيم، مي‌بينيم كه اولاً روايات بدون سند هستند و ثانياً اگر روزه‌اي قبل از روزه واجب ماه رمضان، واجب مي‌بود، بين مسلمانان متواتر و همگاني مي‌شد، چه آنكه روزه عبادت همگاني است و در نتيجه اين مطلب بطور تواتر (روايات بسيار و قطع آور) به ما مي‌رسد، و در اين خصوص بين وجوب يا استحباب اين روزها فرقي نيست.
وثالثاً از روايات مذكور استفاده مي‌شود كه آن روزه‌ها با فرا رسيدن دستور وجوب روزه ماه رمضان نسخ گرديد، روزهای اوّل و پانزدهم و آخر هرماه ، یعنی در هر ماه سه روز ،روزه گرفتن واجب بوده است
در سال دوم هجرت واجب شدن روزه در ماه رمضان به مسلمانان ابلاغ شد. گرچه مسلمانان مى دانستند که روزه، مورد توجه رسول خداست ؛ زیرا آن حضرت در برخى اوقات بغیر از روزهای ذکر شده روزه مى گرفت.
- مرحوم طبرسى در تفسیر مجمع البیان مى نویسد: «در اسلام، در سال دوم هجرت واجب شد و داراى شرایطی بود که بعدا از سوى پروردگار متعال مورد تخفیف قرار گرفته و از مدار وجوب خارج شد.
- صاحب مجمع البیان در ذیل آیه 189 سوره بقره مى نویسد: «در آغاز، روزه براى پیران و کسانى که طاقت روزه دارى را ندارند مقرر بوده است که بعدا نسخ گردید. »
- در کتاب تفسیر الصافى ذیل آیه فمن کان منکم مریضا آمده است که : «در امم پیشین، بر خلاف امت اسلام روزه براى مسافران نیز مقرر بوده است .»
آیات وجوب روزه رمضان وساعات روزه

شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ [10]
ماه رمضان ماهى است كه قرآن در آن فرو فرستاده شده كه راهنماى مردم و دلايلى روشن از هدايت و جدايى (بين حق و باطل) است. پس كسى كه در اين ماه حاضر باشد (در وطن باشد) بايد آن را روزه بدارد، و كسى كه بيمار يا در سفر باشد تعدادى از روزهاى ديگر (را به مقدار آنچه فوت شده روزه بدارد). خداوند براى شما آسانى مى‏خواهد و براى شما دشوارى نمى‏خواهد، و (مى‏خواهد) تا شماره معين (سى روز) را تمام كنيد و خدا را به پاس آنكه شما را هدايت نموده تكبير گوييد و بزرگ شماريد، و شايد سپاس گزاريد .
.....وَابْتَغُواْ مَا كَتَبَ اللّهُ لَكُمْ وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّواْ الصِّيَامَ إِلَى الَّليْلِ....... [11]

و آنچه را خدا براى شما مقرر داشته طلب كنيد و بخوريد و بياشاميد تا رشته سپيد بامداد از رشته سياه [شب] بر شما نمودار شود سپس روزه را تا [فرا رسيدن] شب به اتمام رسانيد.


تاريخچه روزه در یک نگاه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
چوپان وحجاج

حجاج بن يوسف ثقفى در مسافرت به يمن(براى حكومت آنجا) با جلال و تشريفات مى رفت. هر جا كه توقف مى نمود، خيمه حكومتى را بر پا مى كردند و آشپزها مشغول پختن غذا مى شدند.
در يكى از توقّف گاه ها هوا درون خيمه خيلى گرم بود و براى اين كه هوا خنك شود، دو طرف خيمه را بالا زدند. موقع غذا سفره را پهن كردند و انواع حلويات و شيرينى ها و خوراكى ها و پختنى ها را آماده نمودند.

حجاج وقتى مى خواست شروع به خوردن كند، از دور چوپان جوانى را ديد كه مشغول چراندن گوسفندانش بود و در اثر گرماى شديد، سرش را زير شكم گوسفندى پنهان كرده بود تا در سايه آن قدرى از حرارت و سوزش آفتاب در امان باشد. ولى آفتاب بقيه بدنش را مى سوزاند.

حجاج كه از درون خيمه اين منظره را مى ديد متأثر شد و به غلامانش گفت: برويد آن چوپان را بياوريد.

رفتند كه چوپان را بياورند. هر چه مى گفت: من كارى به امير ندارم ... امير كيست؟ مى گفتند: دستور حاكم است.

بالأخره چوپان بيچاره را به زور نزد حجاج آوردند.

حجاج به او گفت: از دور ديدم كه گرمازده و ناراحتى. متأثر شدم و گفتم كه بيايى زير سايه خيمه استراحت كنى.

گفت: نمى توانم بنشينم.

پرسيد: چرا؟

گفت: من أجيرم و مأمور حفظ اين گوسفندان هستم. چطور زير سايه خيمه بيايم؟ بايد بروم گوسفندان را بچرانم.

حجاج گفت: پس بنشين چيزى بخور و بعد برو.

چوپان گفت: نمى خورم.

پرسيد: چرا نمى خورى؟

گفت: جاى ديگر وعده دارم.

حجاج پرسيد: جاى ديگر؟ مگر بهتر از اينجا هم جايى هست؟

چوپان گفت: بله.

حجاج گفت: مگر بهتر از طعام سلطنتى هم غذايى هست؟

گفت:بله! خيلى بهتر!

پرسيد: ميهمان چه كسى هستى؟

گفت: ميهمان ربّ العالمين. من روزه هستم و روزه دار ميهمان خداست.

اين جوان يك چوپان بيابانى بود، امّا خدا به او معرفت و ايمان داده بود.

او طورى جواب داد و حجاج را ساكت كرد كه نتوانست حرفى بزند.

حجاج بالأخره گفت: خيلى خوب، روز زياد است. امروز بخور و فردا به جايش روزه بگير.

چوپان گفت: قبول; به شرطى كه به من سندى بدهى كه فردا هستم تا روزه بگيرم. از كجا معلوم كه من فردا زنده باشم؟

حجاجِ جاهل بالأخره وقتى ديد نمى تواند در برابر مجسمه علم و ايمان بايستد و جوابش را بدهد، گفت: اين حرف ها را كنار بگذار. ديگر چنين غذاى لذيذ و طيّبى كجا نصيب تو مى شود؟ چرا اين قدر به روزى خودت پشت پا مى زنى؟

چوپان گفت: حجاج آيا تو آن را طيّب كردى؟ اگر پاك و حلال باشد نان جو هم شيرين است و لذّت دارد و اگر پاك و حلال نباشد بهترين غذا هم زهرمار است. [12]



تازه مسلمان لبنانى
علامه بزرگ سيّد شرف الدّين جبل عاملى صاحب كتاب «المراجعات» مى گويد: يكى از مسيحيان ثروتمند لبنان نزدم آمد و گفت: مى خواهم مسلمان شوم، وظيفه ام چيست؟
گفتم: دو ركعت نماز صبح بخوان و سه ركعت نماز مغرب.
گفت: مسلمانان هفده ركعت نماز مى خوانند!
گفتم: مسلمانى آنها يك مقدار قوى شده است، از اين رو پيامبر اسلام براى تازه مسلمانان، بنابر نقل تواريخ، دو ركعت نماز صبح و سه رکعت نماز مغرب مى خواندند، اكنون كه شما مسلمان شده ايد، همين اعمال را انجام بدهيد كافى است.
كم كم اين شخص تازه مسلمان، قوى شد، و به مساجد مى رفت و مانند ساير مسلمانان، نمازهاى پنجگانه را به جا مى آورد.
تا اينكه ماه رمضان فرارسيد، ايشان سراسيمه نزد من آمد و گفت: آيا من هم بايد روزه بگيرم؟
گفتم: خير، روزه مربوط به كهنه مسلمان ها است، مسلمانان صدر اسلام، پس از مدّت طولانى كه از بعثت پيامبر گذشت، به روزه گرفتن مأمور شدند.
گفت: مى خواهم روزه بگيرم.
گفتم: هر اندازه كه آمادگى دارى روزه بگير.
همين روش باعث گرديد كه در سال دوّم، تمام ماه رمضان را روزه گرفت، و اكنون او از مسلمانان نيرومند لبنان است، نماز شبش ترك نمى شود، و مهمترين بودجه ها و كمبودهاى مالى جنوب لبنان (مركز شيعه نشين) را او تأمين مى كند.
آرى هنگامى كه پيامبر معاذبن جبل را براى ارشاد مردم، به يمن فرستاد به او فرمود: يا معاذ بشر و لاتنفر، يسر و لاتعسر.
«اى معاذ! با بشارت و چهره شاد و گشاد با مردم روبرو شو، (و كارى را كه موجب فرار مردم از اسلام گردد انجام نده) آسان بگير و سخت نگير»[13]

امام على عليه السلام فرمود:
صوم القلب خير من صيام اللسان و صوم اللسان خير من صيام البطن. [14]
روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شكم است.


روزه داری زن حامله
ام سلمه خدمت پيامبر رسيد و عرض كرد: همه افتخارات نصيب مردان شده و زنان بيچاره چه سهمى از اين افتخارات دارند. پيامبر فرمود: زنان هم افتخارات فراوانى دارند، چون هنگامى كه زن باردار مى شود در تمام طول مدت حمل به منزله روزه دار و شب زنده دار و مجاهد در راه خدا با جان و مال است، و هنگامى كه وضع حمل مى كند، آنقدر خدا به او پاداش مى دهد كه هيچكس حدّ آن را از عظمت نمى داند، و هنگامى كه فرزندش را شير مى دهد در برابر هر مكيدنى از سوى كودك، خداوند پاداش آزاد كردن برده اى از فرزندان اسماعيل را به او مى دهد، و هنگامى كه دوران شيرخوارگى كودك تمام شد، يكى از فرشتگان بزرگوار خداوند بر پهلوى او مى زند و مى گويد: برنامه اعمال خود را از نو آغاز كن، چرا كه خداوند همه گناهان تو را بخشيده است. [15]
روزه بانوى بداخلاق

عصر رسول خدا بود. بانوى مسلمانى همواره روزه مى گرفت و به نماز اهميّت بسيار مى داد. حتّى شب را با عبادت و مناجات بسر مى برد ولى بداخلاق بود و با زبان خود همسايگانش را مى آزرد. شخصى به محضر رسول خدا آمد و عرض كرد: «فلان بانو همواره روزه مى گيرد و شب زنده دارى مى كند، ولى بداخلاق است و با نيش زبانش همسايگان را مى آزارد.»
رسول اكرم فرمود: لا خير فيها هى من اهل النّار
«در چنين زنى خيرى نيست و او اهل دوزخ است.» [16]

#فرهنگ_و_اندیشه


تاريخچه روزه در یک نگاه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا