M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,864
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
سدهی نوزدهم مقدمهی يك قالب شكني عظيم است كه محصول واضح آن در سدهی بيستم آشكار ميشود. با مطالعهی هنر در بسـ*ـتر تاريخ در مييابيم كه از ابتداي ظهور بشر بر كرة خاك، با سپري شدن زمان، بر سرعت بروز تحولات افزوده شده است. در ادوار پيشتر، بهرغم افزايش سرعت، هنر توانسته بود ارتباط خود را با عموم مردم (به عنوان مخاطب) تا حد زيادي حفظ كند، ولي آنچه كه در هنر سدهی بيستم رخ ميدهد، چيزي بيش از افزايش سرعت است. در قرون گذشته قوانين تقريباً مشخص و پذيرفتهشدهاي وجود داشت كه اهل هنر به آن اعتقاد داشتند. مواد و مصالح متحول ميشدند اما سير اين تحول (به غير از برخي جهشهاي سدهی 19) چيزي مخالف عرف اجتماع نبود. همه ميدانستند كه وظيفهی هنرمند خلق اثري است كه (حال چه روايي و داستاني و چه غيرروايي وغيرداستاني) شباهت قابل ملاحظهاي با افراد، بناها، فضاها و اشياي واقعي داشته باشد. اين بود كه درك آثار هنري براي مردم آسان بود و هنرمندان نيز به خلق آثاري دست زدند كه تا حد زيادي مطابق عرف اجتماع بود.
در سدهی بيستم به ناگاه مخالفت با سنت و عرف اجتماعي كه گامهاي آغازين آن درسدهی 19 برداشته شده بود، قوت ميگيرد و فرديت هنرمندان نقشي قویتر ايفا ميكند . هنرمند اين سده ميآموزد كه آثار خود را آنطور كه خود ميخواهد (نه آنگونه كه اجتماع از او توقع دارد) بيافريند. همين موضوع باعث بروز طيفي وسيع و متنوع از آثار هنري شد كه مبناي آنها فرديت هنرمند است ، آثاري نامأنوس و غيرمتعارف كه درك كردن و لـ*ـذت بردن آنها به مراتب دشوارتر از آثار گذشتگان و در برخي موارد
ناممكن مينمود. اختراعات و اكتشافات سريع و جهشوار اين سده صحنهی هنر را دگرگون كرد. يكي از عوامل مهمي كه در طرز تلقي عرفي و سنتي از هنر خلل ايجاد كرد، اختراع دوربين عكاسي بود. اين پديدی شگفتانگيز كه قادر بود اشياء ،مناظر و افراد را با دقتي بيشتر و زماني كمتر شبيهسازي كند، هنر نقاشي را به سوي ديگري راند؛ هنرمندان فكر كردند كه يا هنرشان (با ظهور اين اختراع نوين) محكوم به فناست و يا اينكه ميبايست براي آن هدف و غايت متفاوت خلق كنند. اختراعات ديگري چون تلسكوپها و ميكروسكوپها، تلويزيون و ويدئو چشم هنرمندان را به جهانهاي متفاوتي گشود. برخي نگاه ريزبينانه را در كار خود بسط دادند و با بزرگنمايي اغراقآميزي به تصوير جهان و اشياء پرداختند. عدهاي نيز تحتتأثير فضاي بيكران آسمانها مجذوب خلأ گشتند و آن را در آثار خویش تأکید کردند. گروهی نیز به مطالعهی اجزای پدیدههای بصری مانند «سطح»، «حجم»، «رنگ» و ديگر عناصر تصويري پرداختند و بعضي ديگر از حركت و سرعت متأثر شدند و در آثارشان اين عناصر را مورد توجه قرار دادند. بدين ترتيب آثاري بسيار متنوع و متفاوت از هم به ظهور رسيد. مبناي اين تنوع و كثرت نگاه فردي هنرمندان به جهان اطراف خود بود و اين نگاه زاييدة تحولات سريع و بيشماري شد كه بشر سدهی بيستم شاهد آن بوده و هست. در نتيجه دگرگوني جدي مبناي هنر (از مبناي فرهنگي وجمعي به مبناي شخصي و فردي) تغييراتي در آثار هنري پديد آمد كه موجب بروز سبكها و روشهاي متعددي شد. اين تغييرات را ميتوان تحت سه عنوان اصلي «نور و رنگ»، «شكل و تركيب» و «موضوع و محتوا» مورد بحث و بررسي قرارداد.
مکتب گروهی از نقاشان فرانسوی بود که در آثار خود دورگیریهای زمخت و رنگهای تند و نامتعارف و شکلهای ساده شده به کار میبردند و از سهبعدنمایی و سایهروشنکاری پرهیز میکردند. نقاشان فوویست خواستههای درونی خود را به بازتاب دادن واقعیت بیرونی ترجیح میدادند. آنها آثار خود را با استفاده از رنگهای خالص و شفاف به گونهای پرخاشگرانه، پرشور، غیرواقعی و زمخت خلق میکردند. عنصر رنگ در آثار فوویست بویی فردی و شخصی دارد. هنرمندان این مکتب با وجود اینکه در استفاده از رنگ قانونشکنی کردهاند، ولی در مورد شکل کلی و تناسبات اجزای تصویر همچنان به طبیعت وفادار ماندهاند.
در سدهی بيستم به ناگاه مخالفت با سنت و عرف اجتماعي كه گامهاي آغازين آن درسدهی 19 برداشته شده بود، قوت ميگيرد و فرديت هنرمندان نقشي قویتر ايفا ميكند . هنرمند اين سده ميآموزد كه آثار خود را آنطور كه خود ميخواهد (نه آنگونه كه اجتماع از او توقع دارد) بيافريند. همين موضوع باعث بروز طيفي وسيع و متنوع از آثار هنري شد كه مبناي آنها فرديت هنرمند است ، آثاري نامأنوس و غيرمتعارف كه درك كردن و لـ*ـذت بردن آنها به مراتب دشوارتر از آثار گذشتگان و در برخي موارد
ناممكن مينمود. اختراعات و اكتشافات سريع و جهشوار اين سده صحنهی هنر را دگرگون كرد. يكي از عوامل مهمي كه در طرز تلقي عرفي و سنتي از هنر خلل ايجاد كرد، اختراع دوربين عكاسي بود. اين پديدی شگفتانگيز كه قادر بود اشياء ،مناظر و افراد را با دقتي بيشتر و زماني كمتر شبيهسازي كند، هنر نقاشي را به سوي ديگري راند؛ هنرمندان فكر كردند كه يا هنرشان (با ظهور اين اختراع نوين) محكوم به فناست و يا اينكه ميبايست براي آن هدف و غايت متفاوت خلق كنند. اختراعات ديگري چون تلسكوپها و ميكروسكوپها، تلويزيون و ويدئو چشم هنرمندان را به جهانهاي متفاوتي گشود. برخي نگاه ريزبينانه را در كار خود بسط دادند و با بزرگنمايي اغراقآميزي به تصوير جهان و اشياء پرداختند. عدهاي نيز تحتتأثير فضاي بيكران آسمانها مجذوب خلأ گشتند و آن را در آثار خویش تأکید کردند. گروهی نیز به مطالعهی اجزای پدیدههای بصری مانند «سطح»، «حجم»، «رنگ» و ديگر عناصر تصويري پرداختند و بعضي ديگر از حركت و سرعت متأثر شدند و در آثارشان اين عناصر را مورد توجه قرار دادند. بدين ترتيب آثاري بسيار متنوع و متفاوت از هم به ظهور رسيد. مبناي اين تنوع و كثرت نگاه فردي هنرمندان به جهان اطراف خود بود و اين نگاه زاييدة تحولات سريع و بيشماري شد كه بشر سدهی بيستم شاهد آن بوده و هست. در نتيجه دگرگوني جدي مبناي هنر (از مبناي فرهنگي وجمعي به مبناي شخصي و فردي) تغييراتي در آثار هنري پديد آمد كه موجب بروز سبكها و روشهاي متعددي شد. اين تغييرات را ميتوان تحت سه عنوان اصلي «نور و رنگ»، «شكل و تركيب» و «موضوع و محتوا» مورد بحث و بررسي قرارداد.
- نور و رنگ: رنگ از عناصر اصلي بصري است. در آثار نقاشي غربي تا پيش از سدهی بيستم، نقاشان در انتخاب رنگ از طبيعت پيروي ميكردند و ميكوشيدند تا آثار خود را به تبعيت از طيف موزون رنگهاي موجود اطراف خود، بيافرينند. درنقاشيهاي كليسايي – همانطور كه شاهد بوديم – رنگ و نور در كنار هم با ماوراي طبيعت ارتباط برقرار ميكردند. دراين نقاشيها، هنرمند هوشمندانه از عنصر رنگ (يا به عبارتي جلوههاي نور) براي تأكيد بر شخصيت يا موضع اصلي اثر بهره ميجست. رامبراند از نقاشاني بود كه در اين زمينه به اوج قدرت رسيده بود. در سدهی بيستم مهمترين گرايش هنري به نور و رنگ را ميتوان در آثار هنرمندان فوويسم و اكسپرسيونيسم مشاهده كرد.
- شکل و ترکیب: تركيب، مجموعهای از شكلها و حجمهاي عناصر تصويري و ارتباط آنها با يكديگر است. بنابراین براي روشنترشدن اين مفهوم مثالي مي آوريم. به يكي از عكسهاي خودتان يا يكي از آشناهايتان نگاه كنيد. چه چيز اين عكس را به صاحب عكس شبيه مي سازد؟! بيشك يكي از علل اين شباهت كلي، وجود شباهت ميان اجزا است، مثل شباهت ميان چشمها، ابروها، بيني، لـ*ـبها و ديگر اجزاي صورت يك تصوير با فرد مربوطه. چيز ديگري كه اين شباهت را تضمين ميكند، روابط اين اجزا میباشد و روابط در اینجا يعني فاصلهها و جاي قرار گرفتن آنهاست. اگر فاصله چشمها از هم و فاصلهی بيني از دهان تغيير كند و يا مثلاً دهان به جاي يکی از چشمها قرار گيرد و يا گوشها به جاي بيني گذاشته شود، ديگر شباهتي وجود نخواهد داشت. برخي از هنرمندان در «شكل»، «تركيب» و «تناسب» دخل تصرف كردند و سبك كوبيسم از سبكهاي شاخص اين نوآوري است.
- موضوع و محتوا: هنرمندان نوآورسدهی بيستم كوشيدند تا با هر گام خود، قالبي را بشكنند و خود را از قيد محدوديتها رها سازند. محدوديتهايي كه يك روز به عنوان اصل و مبناي هنر تلقي ميشد و ريشه در طبيعت داشت، دراين سده به عنوان عناصري مزاحم تلقي شدند. هنرمندان با شكستن قوانين رنگي طبيعي، تركيببنديها و تناسبات طبيعي خود را تا حد زيادي از قيود گذشته رهانيدند. برخي از آنها مانند پالك، دكونينگ، روتكو و كاندينسكي كوشيدند كه آثار خود را از قيد مضمون و محتوا نيز رها سازند.
مکتب گروهی از نقاشان فرانسوی بود که در آثار خود دورگیریهای زمخت و رنگهای تند و نامتعارف و شکلهای ساده شده به کار میبردند و از سهبعدنمایی و سایهروشنکاری پرهیز میکردند. نقاشان فوویست خواستههای درونی خود را به بازتاب دادن واقعیت بیرونی ترجیح میدادند. آنها آثار خود را با استفاده از رنگهای خالص و شفاف به گونهای پرخاشگرانه، پرشور، غیرواقعی و زمخت خلق میکردند. عنصر رنگ در آثار فوویست بویی فردی و شخصی دارد. هنرمندان این مکتب با وجود اینکه در استفاده از رنگ قانونشکنی کردهاند، ولی در مورد شکل کلی و تناسبات اجزای تصویر همچنان به طبیعت وفادار ماندهاند.
هنر سده بیست ( فوویسم)
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com