- عضویت
- 1/8/21
- ارسال ها
- 4,188
- امتیاز واکنش
- 38,170
- امتیاز
- 443
- سن
- 16
- محل سکونت
- قصر نوتلا
- زمان حضور
- 101 روز 10 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
سالها پیش ، هنگامی که در دوره راهنمایی تحصیل می کردم ، دبیری داشتم که سرد و
گرم روزگار چشیده و نوجوانان را فرزندان خود می دانست . نصایح گرانبهایی می نمود
که هریک فصلی بود برای ادامه زندگی بهتر .
خوب به خاطر دارم گروهی به نصایح خیر خواهانه ایشان عمل می کردند و در راه رسیدن
به قله علم تلاش می نمود ند و عده ای جدی نمی گرفتند و به راه خود ادامه می دادند .
اینجا بود که آن دبیر سالخورده متاسف می شد و با صدای اسف باری می گفت :
« نرود میخ آهنین در سنگ » با آنکه سالیان زیادی ازآن دوران طلایی می گذرد ؛ مع
هذا هنوز گفته هایش در گوشم زنگ می زند. وقتی توصیه های متخصصان پزشکی را
مردم نمی پذیرند و به کار خود لجبازانه ادامه می دهند یا تذکر خیر خواهانه پلیس در
مورد رانندگی ؛از خاطرم می گذرد ؛« نرود میخ آهنین در سنگ » .
آری …افرادی كه به خاطر نادانی هیچ نصیحتی را قبول نمیكنند و به راه خود ادامه می
دهند !.. مصداق این ضرب المثل است . شاید در هیچ قرنی این جمله – چون امروز –
مصداق نداشته است : در امور تربیتی و فرهنگی جوانان عصیان زده اند ونوعی خود
راٌیی و لجاجت در وجود شان زبانه می کشد و باز این ضرب المثل به زبان جاری می
شود که :
« نرود میخ آهنین در سنگ » .
این ضرب المثل به چه معنی است ؟
این ضربالمثل در مورد افرادی به کار میبرند که از روی ناآگاهی نصایح و اندرز
دیگران را قبول نمیکنند و همچنان بر عقیده نادرست خود پافشاری میکنند و راه خطای
خود را ادامه میدهند .
برخی افراد آن چنان خود رای اند که هر چقدر به آنها با منطق توضیح داده می شود ،باز
کار خود را انجام می دهند.
تاریخچه نرود میخ آهنین در سنگ
یکی از روشهای داستانگویی سعدی بزرگ شاعر و جامعه شناس وطنمان نقل قول از
شخصیت ها است .این ضربالمثل معروف در گلستان از زبان لقمان نقل می شود که
امروزه بدون ذکر نام سعدی بر زبان ها جاریست. این حکایت از مشهورترین داستانهای
گلستان و نمونه ی زیبایی از هنر ایجاز سعدی است .
«سعدی » در گلستان » درباب دوم « اخلاق درویشان » چنین می نگارد :
« کاروانی در زمین یونان بزدند و نعمت بی قیاس ببردند.بازرگانان گریه و زاری کردند و
خدا و پیمبر شفیع آوردند و فایده نبود:
چو پیروز شد دزد تیره روان
چه غم دارد از گریه کاروان
لقمان حکیم اندر آن کاروان بود.یکی گفتش از کاروانیان: مگر اینان را نصیحتی کنی و
موعظهای گویی تا طرفی از مال ما دست بدارند که دریغ باشد چندین نعمت که ضایع
شود.
گفت: دریغ کلمه حکمت با ایشان گفتن:
آهنی را که موریانه بخورد
نتوان برد از او به صیقل زنگ
با سیه دل چه سود گفتن وعظ
«نرود میخ آهنین در سنگ»
همانا که جرم از طرف ماست:
به روزگار سلامت شکستگان دریاب
که جبر خاطر مسکین بلا بگرداند
چو سائل از تو به زاری طلب کند چیزی
بده وگرنه ستمگر به زور بستاند
« نرود میخ آهنین در سنگ » یعنی فردی انقدر نادان است و سرش مثل سنگ سفت است که هیچ نصیحت
و اندرزی وارد آن نمی شود!به معنای کلی یعنی شخص بعد از شنیدن ساعت های پند و اندز دوباره کار خودش را انجام می دهد
منبع بهار ایران
گرم روزگار چشیده و نوجوانان را فرزندان خود می دانست . نصایح گرانبهایی می نمود
که هریک فصلی بود برای ادامه زندگی بهتر .
خوب به خاطر دارم گروهی به نصایح خیر خواهانه ایشان عمل می کردند و در راه رسیدن
به قله علم تلاش می نمود ند و عده ای جدی نمی گرفتند و به راه خود ادامه می دادند .
اینجا بود که آن دبیر سالخورده متاسف می شد و با صدای اسف باری می گفت :
« نرود میخ آهنین در سنگ » با آنکه سالیان زیادی ازآن دوران طلایی می گذرد ؛ مع
هذا هنوز گفته هایش در گوشم زنگ می زند. وقتی توصیه های متخصصان پزشکی را
مردم نمی پذیرند و به کار خود لجبازانه ادامه می دهند یا تذکر خیر خواهانه پلیس در
مورد رانندگی ؛از خاطرم می گذرد ؛« نرود میخ آهنین در سنگ » .
آری …افرادی كه به خاطر نادانی هیچ نصیحتی را قبول نمیكنند و به راه خود ادامه می
دهند !.. مصداق این ضرب المثل است . شاید در هیچ قرنی این جمله – چون امروز –
مصداق نداشته است : در امور تربیتی و فرهنگی جوانان عصیان زده اند ونوعی خود
راٌیی و لجاجت در وجود شان زبانه می کشد و باز این ضرب المثل به زبان جاری می
شود که :
« نرود میخ آهنین در سنگ » .
این ضرب المثل به چه معنی است ؟
این ضربالمثل در مورد افرادی به کار میبرند که از روی ناآگاهی نصایح و اندرز
دیگران را قبول نمیکنند و همچنان بر عقیده نادرست خود پافشاری میکنند و راه خطای
خود را ادامه میدهند .
برخی افراد آن چنان خود رای اند که هر چقدر به آنها با منطق توضیح داده می شود ،باز
کار خود را انجام می دهند.
تاریخچه نرود میخ آهنین در سنگ
یکی از روشهای داستانگویی سعدی بزرگ شاعر و جامعه شناس وطنمان نقل قول از
شخصیت ها است .این ضربالمثل معروف در گلستان از زبان لقمان نقل می شود که
امروزه بدون ذکر نام سعدی بر زبان ها جاریست. این حکایت از مشهورترین داستانهای
گلستان و نمونه ی زیبایی از هنر ایجاز سعدی است .
«سعدی » در گلستان » درباب دوم « اخلاق درویشان » چنین می نگارد :
« کاروانی در زمین یونان بزدند و نعمت بی قیاس ببردند.بازرگانان گریه و زاری کردند و
خدا و پیمبر شفیع آوردند و فایده نبود:
چو پیروز شد دزد تیره روان
چه غم دارد از گریه کاروان
لقمان حکیم اندر آن کاروان بود.یکی گفتش از کاروانیان: مگر اینان را نصیحتی کنی و
موعظهای گویی تا طرفی از مال ما دست بدارند که دریغ باشد چندین نعمت که ضایع
شود.
گفت: دریغ کلمه حکمت با ایشان گفتن:
آهنی را که موریانه بخورد
نتوان برد از او به صیقل زنگ
با سیه دل چه سود گفتن وعظ
«نرود میخ آهنین در سنگ»
همانا که جرم از طرف ماست:
به روزگار سلامت شکستگان دریاب
که جبر خاطر مسکین بلا بگرداند
چو سائل از تو به زاری طلب کند چیزی
بده وگرنه ستمگر به زور بستاند
« نرود میخ آهنین در سنگ » یعنی فردی انقدر نادان است و سرش مثل سنگ سفت است که هیچ نصیحت
و اندرزی وارد آن نمی شود!به معنای کلی یعنی شخص بعد از شنیدن ساعت های پند و اندز دوباره کار خودش را انجام می دهد
منبع بهار ایران
ضرب المثل نرود میخ آهنین در سنگ
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com