خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Amerətāt

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
3/12/20
ارسال ها
416
امتیاز واکنش
41,723
امتیاز
347
زمان حضور
107 روز 3 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام رمان: ابرها نمی‌میرند
ناظر: Z.A.H.Ř.Ą༻
ژانر: اجتماعی، عاشقانه
خلاصه:
دو دنیای دچار گشته به درد مشترک کنار هم قرار می‌گیرند و زخم‌هایشان بهانه‌ای می‌شود که مرهم‌وار شانه به شانه پا در کوچه‌های ناآشنا بگذراند، هم‌چنان ترسی سایه به سایه در تعقیبشان است که کر کننده فریاد می‌کشد کوچه بن بست است.
لینک اثر: در حال تایپ - رمان ابرها نمی‌میرند | Amerətāt کاربر انجمن رمان ۹۸


نقد و بررسی رمان ابرها نمی‌میرند | Amerətāt کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، Narín✿، P.E.G.A.H و 4 نفر دیگر

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نقد و بررسی رمان ابرها نمی‌میرند

ابرها، مردان قدرت‌مندی بودند که اجازه نمی‌دادند آسمان و زمین یکی شوند و زندگی به پایان برسد. هر وقت کسی ابرها را نبیند، قرار است زیر فشار آسمان و زمین جان بدهد. آنان در جای خود استوارند و تا آخرین نفس، وجود خواهند داشت و در آخر، شاید بتوانیم به نقطه‌ای برسیم که بگوییم ابرها نمی‌میرند!
همه چیز با یک سرطان آغاز می‌شود؛ این واژه، یک فرایند ناهمواری دارد که در پایان، یا به زندگی ادامه می‌دهیم یا با زندگی وداع می‌کنیم. در اثر ابرها نمی‌میرند، شاهد، آن کسی است که قرار است در این فرایند، از زندگی نهایت بهره را ببرد؛ اما ترسی در وجودش است که انکار شدنی نیست و نخواهد بود که این ترس، سبب یک سری کشمکش‌ها و حوادث خوشایند یا ناخوشایند می‌شود. او به سبب ترس و البته ناامیدی که در درونش شکوفا شده است، پرده سیاهی بر زندگی می‌بیند. فکر می‌کند قرار است زندگی از او دل بکند و از مردن وحشت دارد!
‏که در این مسیر، با روانشناسی به نام ماهور برخورد می‌کند و از قضا، خود او با سرطان در حال جنگ است که مخاطب می‌تواند حدس و گمان‌هایی را سر بدهد که عنصر تعلیق را ایجاد می‌کند و به واسطه آن، مخاطب مشتاق ادامه اثر باشد که این مورد جای تحسین دارد!
دو سبک تراژدی و اجتماعی، دوستان خوبی برای هم هستند و برای تاثیر افزون‌تر، اغلب با هم وارد میدان می‌شوند. تراژدی، مفهوم درد و اندوه است و اجتماعی، مفهوم در اجتماع بودن و مشکلات آن که در نهایت، مشکل بدون تراژدی امکان پذیر است؟
نویسنده، دو عنصر تراژدی و اجتماعی را به شکل و شمایل خوبی به مخاطب نشان داده است که این کار جای تحسین دارد!
یکی از ویژگی‌های شاخص یک اثر موفق، شخصیت پردازی است. یک نویسنده توانمند در شخصیت سازی بایستی همواره با شخصیت‌هایش همراه باشد، با آن‌ها متولد بشود، زندگی کند، خو بگیرد، غذا بخورد، ادامه دهد و در نهایت، اتمام کار!
بنابراین، کاراکترهای یک اثر، از خودشان هیچ اراده‌ و عملکردی ندارند و این نویسندگان هستند که با کمک و پشتوانه‌ی قلم خودشان، زندگی، تلاش، روح انسان دوستی، نفرت، ناامیدی، شکاکیت، اعتماد به نفس، انزجار و... را به درون و ماهیت شخصیت‌های خود می‌دهند. کاراکتر شاهد که یکی از بربحث‌ترین و اصلی‌ترین کاراکتر این اثر محسوب می‌شود، فردی خونسرد و سرد می‌باشد که سرطان او را به یک فرد بی‌ثبات تبدیل کرده است. تا این جای کار، شخصیت پردازی شاهد با توجه به سبک‌های اثر، بجا و مدلل عمل شده است. شخصيت هايي را كه دركنار شخصيت اصلي، در مقام دوم يا سوم و ... هستند و اصولاً نسبت به شخصيت اصلي در داستان اهميت كمتري دارند، " شخصيت فرعي" گفته می‌شود. البته باید دانست این گونه کاراکترها نباید کنار دیوار، ایستاده تماشا کنند؛ چرا این گونه کاراکتر‌ها، یاری کننده کاراکتر یا کاراکترهای اصلی هستند. شخصیت بهروز که دوست شاهد است، به عنوان کاراکتر فرعی، تا این قسمت خوب عمل شده است؛ اما کاراکتر آیلین که عشق چندین ساله شاهد است، انتظار می‌رفت نویسنده مانور بیشتری بر روی این کاراکتر داشته باشد. همچنین کاراکتر‌ شادی که خواهر شاهد است، حضور کم رنگی در صحنه دارد که بایستی تمرکز بیشتری بر این کاراکتر فرعی داشت و در آخر، کاراکتر ماهور که به تازگی وارد عرصه شده است! برای بحث کردن درباره این شخصیت، بسی زود هنگام است؛ ولیکن می‌توان حدس و گمان‌هایی را سر داد. فضاسازی را می‌توان بهتر از شخصیت سازی دانست که در نهایت، هر دو بر هم اثر می‌گذارند. فضاسازی، شامل توصیفات، حواس پنچگانه و... است که نویسنده تمرکز بیشتری بر روی توصیفات داشت تا حواس پنجگانه!
بنابراین معقول است نویسنده، تمرکز بیشتری بر این نوع عامل داشته باشد. زاویه دید، مفهوم دید و نگرش را دارد و این عنصر، از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ چرا که قرار است مخاطب از لنزی با قوانین و مقررات خاص خود، اثر را مطالعه کند. زاویه دید را می‌توان سوم شخص دانست که زاویه دید مناسبی برای چنین اثر و سبکی است. شناسنامه اثر به خوبی انتخاب شده است؛ منتها به نظر من منتقد، بهتر است خلاصه را گسترش داد. نام ابرها نمی‌میرند، انتخاب هوشمندانه‌ای است که در نگاه اول، مخاطب نمی‌تواند متوجه مفهوم آن شود؛ لیک با بررسی محتوا به چگونگی آن پی می‌برد.
روی هم رفته، نسبت به کاراکترهای فرعی نبایستی بی‌توجه بود و تمرکز بیشتری باید برایشان صرف کرد، فضاسازی از قاعده حواس پنجگانه کمی ضعیف عمل کرده است؛ منتها، توصیفات به نسبت قوی‌تر بودند و وجود آرایه‌های ادبی، به خوبی آن را نشان داده است.

باتشکر از نقدپذیری نویسنده محترم
^~SARA~^

تیم نقد انجمن رمان۹۸


نقد و بررسی رمان ابرها نمی‌میرند | Amerətāt کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، MaRjAn، ZaHRa و 7 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
به نام او
نقد رمان؛ ابرها نمی‌میرند
بر درد روزگار؛ هیچ‌گاه برچسب کلیشه نچسبانید‌!

در این عالم و به اصتلاح "دنیا" خداوند می‌گیرد، می‌دهد، می‌برد.
در رمان ابرها نمی‌میرند، شاهد یک مردی گویا کاملاً بالغ که دارای مدرک پزشک و از قضا مبلا به بیماری سرطان بود، بودیم. اولین نکته مثبتی که مرا وادار به خواندن و دنبالِ رمان کرده بود ایده‌ی "نو" و "جدید" بود که بدون اغراق مرا جذب و مجزور خود کرد‌ بود.
در اجتماع شاهد جوانانی هستیم که مبتلا به این بیماری هستند؛ اما هر فرد درک کامل از وضعیت آن‌ها ندارد، از جمله خودِ من!
که تا دومین پارت، بنده واقعاً تحت تاثیر قرار گرفتم، و این امر و تاثیر زیاد بر روی خواننده، بر قلم نویسنده دلالت می‌کند که خوشبخانه نویسنده در این عمل کاملاً موفق بوده است و لازم به ذکر است، ژانر اثر کاملاً با ایده هم‌خوانی دارد.
آیلین، دختری که ۴ سال عمر خود را در کنار شاهد گذرانده، برای منِ خواننده عجیب بود چگونه پا بر روی احساساتش گذاشته و آن‌گونه روح و روان شاهد را بازی داده است!
همین امر، نقطه‌ای بود که خواننده در همراهی کردن رمان دست نکشد.
و ناگفته نماند،
دختری که فهمیده بود طرف مقابلش مبتلا به سرطان است، سرد و بی‌روح شده بود هرآنچه شاهد روحیه داشت؛ آزاد و رها می‌ساخت، حس و بیان این عمل در رمان به خوبی آشکار بود و خواننده به راحتی توانای احساسات شاهد بود.
جدا از آن، آرایه‌ها، و تشبی‌هاتی به‌دور از کلیشه، جدید، و خالق ذهن نویسنده اعجاب‌آور مرا جذب قلم خود کرد؛ قلم نویسنده، قلمی زیبا و به دور از آرایه‌های تکراری بود که ندا از مهارت نویسنده می‌داد‌.
از قضا، تمامیه توصیفات مکان، شیء، چهره‌ی اشخاص کاملاً به جا و زیبا توصیف شده بودند و خواننده توانا بود تا مکان‌ها و... را در افکارش نیز تصویر سازی کند.
توصیف صدای باران... همین توصیفات باعث می‌شود خواننده بهتر و بشتر وارد حال و هوا و فضای رمان شود.
اگر در شخصیت سازی شخص "آیلین" و "بهروز" کمی بیشتر، و باز تر توضیح داده می‌شد، بهتر بود. اما در کل شخصیت سازی کاملاً صحیح انجام شده بود.
خلاصه و مقدمه نیز با سیر و ایده‌ی رمان خوانی داشت.
اما در مسائل نگارشی، بنده به عنوان ناظر و به نوبه‌ی خودم دیدار کردم نویسنده بعضی از علائم نگارشی را جا به جا نهاده و ناگفته نماند، این نقص ریز چیزی از جذابیت رمان کاهش نمی‌دهد؛ اما برای کیفیت و کمیت رمان نیز ویرایش این زمینه رفع نقص کوچکی در اثر است.
نام رمان، نامی بود که ساعات‌های عاطی افکار و اندیشه‌ی مرا در بر گرفته بود که "چرا" و به چه "علت" نویسنده این چنین اسمی بر سر اثر نهاده، آخر هم به جایی نرسیدم. اگر مفهوم واضح‌تر بود جایی برای سخن نداشت...

با تشکر از انتقادپذیری شما.. .:aiwan_light_give_rose:
Amerətāt

(تآاخر پارت‌هات نخوندم)


نقد و بررسی رمان ابرها نمی‌میرند | Amerətāt کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: MĀŘÝM، P.E.G.A.H، Amerətāt و یک کاربر دیگر

P.E.G.A.H

شاعر انجمن رمان ۹۸
شاعر انجمن
  
عضویت
18/4/21
ارسال ها
242
امتیاز واکنش
5,662
امتیاز
263
محل سکونت
خانواده‌ام!
زمان حضور
29 روز 11 ساعت 35 دقیقه
بررسی و نقد رمان ابرها نمی‌میرند •
نکته: خوانش متنِ فوق برخی حوادث رمان را لو می‌دهد...!
" درد و ضرر اجتناب ناپذیر است و ما باید تلاش کنیم تا در برابر آن‌ها مقاومت نکرده و خود را رها سازیم" بودا * کتاب هنر ظریف بیخیالی *
نکته‌ی مذکور در رمان فوق، اصل مهم و اول بودا را به واضحی شرح داده است. در واقع "شاهد" شخص اول رمان با گرفتاری بر بیماری سرطان و سردرگمی و دچار بحران روحی و فکری جرقه‌ای در ذهن ما برای رهایی از هر آنچه که دغدغه مهمی نهادینه شده می‌پندارد. "شاهد" دچار بیماری مذکور و به مرگ و باخت نزدیک است و خود را ابری در حال سقوط تشبیه می‌کند که البته شرایط سخت و حس متناقض او کاملا طبیعی و واقعی به تصویر کشیده شده لیک در زندگی هر یک از ما توده‌های سرطانی وجود دارند که با مسالمت آمیزی و کنترل آنها و رهایی در سرنوشت می‌توان بحران را تا حدودی پالایش کرد که برای آن به روانکاوی به مانند "ماهور" با تجربه کنترل بیماری نیاز است...
آیلین و بهروز هنوز در ذهن من گنجانده نمی‌شوند و نمی‌توانم خیـ*ـانت و در عین حال اشک‌های بهروز مرموز را درک نمایم در برابر آن آیلین تنها با بهانه یک بیماری که با وجود آن شاهد را به سخره مرگ می‌گیرد؛ می‌رود؟ نویسنده باتبحر اندکی به شرح این دو بپردازد و ما را ز ابهامات خارج نماید (:
درد و رنج تهمینه با رگ و پی جانم حس می‌شود و باز هم نکته‌ی مثبتی در حسن تعلیل و صحنه سازی صورت گرفته؛ ایاز هم بی‌شک با وجود اتفاقات برآمده از سن حقیقی خود به بلوغ و نبوغ بالاتر و پخته تری راه می‌یابد...
شخصیت سازی و صحنه‌های متصور شده دلیل بر قلم پخته و ذهن گنجینه‌‌ی نویسنده است... خلاصه رمان ظرافت زیبایی دارد و ترغیب به خواندن محتوای رمان می‌کند وابهاماتی چند به ذهن راه می‌دهد. تهمینه یا ماهور؟ سوال همپای دوم خلاصه که کدام می‌تواند باشد!
ابرها نمی‌میرند نامی متناسب و در عین حال محتوای کلی و ادبی رمان است که به تشبیه درون واژه‌ای و استعاره مکنیه بصورت زیبایی آراسته شده است... جدا از نام خاص رمان؛ شرح اتفاقات به دور از کلیشه خواننده را جذب خواندن و انتظار کشیدن پارت‌های بعدی رمان می‌کند که در این صورت نویسنده بسیار موفق ژانر تراژدی و اجتماعی را در کنار هم آغشته و مخلوط می‌دارد که این دو با هم و با این روند در پیش یک اثر فوق العاده می‌سازد...
رمان ابرها نمی‌میرند سخت نکته‌ی منفی به رخ می‌کشید و تماما نکات را با ظرافت خاصی پیش برده و من در عنوان خواننده اندکی سناریوی مشهود بر رمان را شرح دادم و این وظیفه خود دانستم که از شواهد موجود برای حفظ قلم نوشته‌ی خود در میان بگذارم...
امید است که ابرها نمی‌میرند آنطور که باید دیده شود ...!
با تشکر پگاه ♡^^
کاربر رمان ۹۸ !


نقد و بررسی رمان ابرها نمی‌میرند | Amerətāt کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: MĀŘÝM و Amerətāt
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا