- عضویت
- 11/3/21
- ارسال ها
- 1,870
- امتیاز واکنش
- 19,816
- امتیاز
- 373
- سن
- 19
- محل سکونت
- ته قلب فاطیم:)❤️
- زمان حضور
- 76 روز 6 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
امام حسن عسکری علیه السّلام، تعداد زیادی دارند.یکی از اسباب های ایشان، رام کردن وحشی بود.
روزی از روزها، خلیفه ی زمان ایشان، اسب چموش و خطرناکی داشت که هیچ کس نتوانسته بود آن رام کند و سوارش شود. یک روز از امام خواست تا سوار آن اسب وحشی شود . قصدش این بود که حیوان امام را به زمین بکوبد یا با لگد به او صدمه بزند. امیدوار بود که امام با این حادثه کشته و یا زخمی شود. امام حسن عسگری (علیه السّلام) جلو رفت. دستش را روی سر اسب گذاشت و نوازش کرد و به آرامی سوار شد و به طرف خلیفه حرکت کرد و گفت:« این حیوان که بسیار آرام و نجیب است ! » خلیفه از خجالت و دستپاچگی نمی دانست چه کند گفت: «حالا که آن را انتخاب کردید، آن را به شما هدیه می دهم.»
روزی از روزها، خلیفه ی زمان ایشان، اسب چموش و خطرناکی داشت که هیچ کس نتوانسته بود آن رام کند و سوارش شود. یک روز از امام خواست تا سوار آن اسب وحشی شود . قصدش این بود که حیوان امام را به زمین بکوبد یا با لگد به او صدمه بزند. امیدوار بود که امام با این حادثه کشته و یا زخمی شود. امام حسن عسگری (علیه السّلام) جلو رفت. دستش را روی سر اسب گذاشت و نوازش کرد و به آرامی سوار شد و به طرف خلیفه حرکت کرد و گفت:« این حیوان که بسیار آرام و نجیب است ! » خلیفه از خجالت و دستپاچگی نمی دانست چه کند گفت: «حالا که آن را انتخاب کردید، آن را به شما هدیه می دهم.»
شعر کودکانه در مورد حضرت امام حسن عسگری(ع)
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com