M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,864
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
در دورهی صفوی، قالی ایران به ویژه به ممالک اروپایی راه یافت و از ممالک مختلف آن قاره از جمله لهستان هم سفارشهایی را دریافت کرد که میدانیم از معروفترین قالیهای صادراتی، قالیهایی بود که به لهستان صادر شد و به "قالیهای پولنزی " (قالیهای لهستان) معروف است. شمار این نوع قالیها را که در ایران و عمدتا در کاشان و اصفهان بافته شده است، حدود ۳۰۰ تخته برآورد کرده اند که ۸ تختهی آن، که مربوط به نخستین سفارشی دربار لهستان است، هم اکنون در "موزهی رزیدنتس مونیخ" نگهداری می شود. ضمنا از این نوع قالیها حدود ۱۰ تختهی آن هم در ایران - در موزهی فرش ایران و در گنجینهی دوران اسلامی- موجود است.
در دورهی صفوی، قالی بافی ھنر مستقلی بود که از نفوذ هنرهای دیگر مصون ماند و برای قالی و توسط هنرمندان طراحی قالی، نقشهای تازه ای ابداع شد که تا پیش از آن در قالیبافی دیده نشده است که از آن جمله باید به نقشهای معروف به "گل شاه عباسی" اشاره کرد. در دورهی صفوی از ابریشم نیز در قالیبافی و بافت فرش استفاده می شد و قالیهای بس ظریف و زیبا که به "قالی پرده نما" مشهور است در دورهی مذکور بافته میشد. به هر حال در پی رونق قالیبافی در دورهی صفویه، در هریک از مناطق قالیبافی، قالیهایی بافته میشد که نقش و رنگ آمیزی آن به نام همان منطقه معروف بود.
در دورهی صفوی، هنر نساجی که یکی از مهمترین صنایع دستی ایران به شمار می آید از نظر زیبایی و تنوع در فن بافت و نقش به اوج ترقی و تکامل رسید. از جمله آن که در زمان شاه طهماسب در قزوین مکتب هنری خاصی در هنر بافندگی به وجود آمد که از ویژگیهای این مکتب نقوش ترنج و گل و گیاه و شکار بود. پس از شاه طهماسب و همزمان با سلطنت شاه عباس، سبکی در بافندگی منسوجات رو به رشد نهاد، که ممیزهی آن استفاده از نقوش گل و گلدان بود.
به طور کلی هنر بافندگی عصر صفوی را به دو دورهی خاصی می توان تقسیم کرد:
در دورهی نخست، سبکی توسط «خواجه غیاث الدین علی»، نوهی مولانا کمال، خطاط مشهور، به وجود آمد که از ویژگیهای این سبک استفاده از طرحهای کوچکی بود که در کل با هم هماهنگی داشت. از بافندگان مشهور این دوره میتوان عبدالله غیاث، حسین بن غیاث، یحیی بن غیاث، و معزالدین غیاث و آبان محمد نام برد.
در دورهی دوم به رهبری رضا عباسی اسلوبی شکل گرفت که تحت تأثیر آن، بافنده بر نقوش و طرحی بزرگ تأکید داشت. محمدخان، اسماعیل کاشانی و استاد معین از هنرمندان این سبک بوده اند.
در شهرهای تبریز، هرات، اصفهان، یزد، رشت، کاشان، کرمان، مشهد و بروجرد کارگاههای بافندگی بسیار مهمی دایر بود که هر یک در بافت نوع و یا انواعی از پارچه معروف بود. مثلا در تبریز و یزد پارچههایی می بافتند که اکثرا با تصاویر انسان تزیین میشد. در شهرهای یزد و کاشان انواع پارچههای ابریشمی مخمل تولید میشد. اصفهان به بافت پارچههای زری و تولید پارچههای چاپ قلمکاراشتهار داشت و در شوشتر زیباترین حریرها را می بافتند.
در مجموع باید گفت همکاری نقاشان و نساجان موجب تهیهی پارچههایی شد که از شاهکارهای هنری دورهی صفوی محسوب می شود و انواع پارچههای حریر، مخمل، زری، دارایی، زری گل برجسته ، ابریشم و تافته و غیره در نقاط مختلف کشورمان بافته میشد.
در عهد صفوی، استفاده از فولاد بیشتر مورد توجه هنرمندان قرار گرفت و طلاکوبی و طلا کاری روی فلز نیز اهمیت بیشتری یافت. ضمن آنکه آرایش ظروف فلزی این دوران بیشتر از خوشنویسی تاثیر می پذیرفت. همچنین مشبک کاری روی فلز هم در کنار خوشنویسی و طلاکاری، جلوهی افزونتری به آثار و ساختههای فلزی بخشید.
در آثار فلزی دورهی صفوی زیبایی و ظرافت بسیار مورد توجه هنرمندان بوده است و این مهم حتی در وسایلی رزمی به جای مانده از عهد صفوی مشهود است. کلاً وسایلی که دورهی صفویه برای اماکن متبرکه و از فلز ساخته شده است، نسبتاً سالمتر مانده است که البته بر این وسایل، نام ائمه اطهار (س) حک شده است، در دورهی صفوی ضمناً ساخت و قلمزنی روی مس، برنج و آلیاژهای دیگر مرسوم بود است
در دورہی صفوی، رودوزیهای سنتی از اهمیت خاصی برخوردار شد. ضمن آنکه آثار جالبی از شیشهی دستساز این دوره را نیز میتوانیم در موزه ها و دیگر مراکز هنری مشاهده کنیم. در دورهی صفوی، خاتمسازی در شهر شیراز، موجودیت یافت و درها و صندوقچههای تهیه شده از خاتم، زینتبخش اماکن متبرکه و نیز برخی کاخها شد.
هممچنین از دورهی مذکور، آثار منبت کاری زیبایی برجای مانده است از اواخر دورهی صفوی شیوهی دیگری از نقاشی به نام گل و مرغ هم موجودیت یافت، که این نوع نقاشیها از هنر تزیینی غرب تاثیر پذیرفته است. اگرچه در گوشههایی از نقشهای طبیعت و در نقاشیهای مکاتب شیراز و هرات، مشابه این نقشها مشاهده میشود. ولی در نقاشیهای گل و مرغ و گل و مرغسازی بیشتر از رنگهایی که منشا غربی دارد، استفاده میشد که تا حدودی حال و هوای غربی به این نوع نقاشی میبخشد و میدانیم نقاشی گل و مرغ را بیشتر در هنر لاکی و در آثاری چون قاب و جعبه آیینه، قلمدان و جلد کتاب می توانیم مشاهده کنیم.
در دورههای افشاریه و زندیه، شاهد رکود تدریجی صنایع دستی ایران هستیم و این ضعف و سستی در تمامی رشتههای هنرهای صناعی به چشم میخورد و حتی آثار نقاشی ایرانی در دورهی زندیه نشانگر تکرار هنر ایران در اواخر عهد صفوی و یا نقطه شروعی برای تحول بعدی در نقاشی کشورمان است. چرا که در دوره قاجار از ادامه شیوهی غربی و مستهیل شده تأثیرات بیگانه در سنتهای ایرانی و در واقع با ترکیب این دو، شیوهی خاصی پدید آمد، که هم گرایشهای تزیینی و هم تمایل به طبیعت پردازی در آن مشاهده میشود و میدانیم موضوعات نقاشیها عمدتاً شامل تصاویری از شاه، رجال و درباریان و بعضاً داستانهای ادبی و مذهبی است
به هر حالی در دورهی زندیه به تدریج نقاشی از طبیعت، رشد کرد و توجه به منظره سازی در پس زمینهی نقاشی (فون) مشاهده می شود و این مهم در نقاشیهای دورهی قاجار هم ادامه و استمرار یافت.
در مجموع نقاشی دورہی زندیه و دهههای نخست قاجار را میتوان تحت عنوان "مکتب زندیه و قاجار " دانست که نقاشانی چون محمدعلی و آق صادق از شاخص ترین هنرمندان آن بودند.
در دورهی قاجار و همزمان با از رونق افتادن مکتب زندیه و قاجار، نقاش شاخصی به نام أبوالحسن غفاری (صنیع الملک) مطرح شد که نقاشی دورهی قاجار را در مسیر تازه ای قرارداد و منشأ تأثیرات جدیدی درآن شد.
در اواخر دورهی قاجار، نقاشی شاخص دیگری به نام محمد غفاری (کمال الملک) مطرح شد. این هنرمند اگرچه تحت تأثیر موج جدیدی که عمویش صنیع الملک پدید آورده بود، قرار گرفت، اما روحیه و فضای محیط خود را هرگز فراموش نکرد و این مهم در توجه وی به زندگی مردم و فرهنگ ایران دریافت می شود که در آثارش مشاهده میشود. گفتنی است که کمال الملک ضمناً از نخستین بانیان مدرسه و موزهی هنری در ایران به شمار می آید.
در دورهی صفوی، قالی بافی ھنر مستقلی بود که از نفوذ هنرهای دیگر مصون ماند و برای قالی و توسط هنرمندان طراحی قالی، نقشهای تازه ای ابداع شد که تا پیش از آن در قالیبافی دیده نشده است که از آن جمله باید به نقشهای معروف به "گل شاه عباسی" اشاره کرد. در دورهی صفوی از ابریشم نیز در قالیبافی و بافت فرش استفاده می شد و قالیهای بس ظریف و زیبا که به "قالی پرده نما" مشهور است در دورهی مذکور بافته میشد. به هر حال در پی رونق قالیبافی در دورهی صفویه، در هریک از مناطق قالیبافی، قالیهایی بافته میشد که نقش و رنگ آمیزی آن به نام همان منطقه معروف بود.
در دورهی صفوی، هنر نساجی که یکی از مهمترین صنایع دستی ایران به شمار می آید از نظر زیبایی و تنوع در فن بافت و نقش به اوج ترقی و تکامل رسید. از جمله آن که در زمان شاه طهماسب در قزوین مکتب هنری خاصی در هنر بافندگی به وجود آمد که از ویژگیهای این مکتب نقوش ترنج و گل و گیاه و شکار بود. پس از شاه طهماسب و همزمان با سلطنت شاه عباس، سبکی در بافندگی منسوجات رو به رشد نهاد، که ممیزهی آن استفاده از نقوش گل و گلدان بود.
به طور کلی هنر بافندگی عصر صفوی را به دو دورهی خاصی می توان تقسیم کرد:
در دورهی نخست، سبکی توسط «خواجه غیاث الدین علی»، نوهی مولانا کمال، خطاط مشهور، به وجود آمد که از ویژگیهای این سبک استفاده از طرحهای کوچکی بود که در کل با هم هماهنگی داشت. از بافندگان مشهور این دوره میتوان عبدالله غیاث، حسین بن غیاث، یحیی بن غیاث، و معزالدین غیاث و آبان محمد نام برد.
در دورهی دوم به رهبری رضا عباسی اسلوبی شکل گرفت که تحت تأثیر آن، بافنده بر نقوش و طرحی بزرگ تأکید داشت. محمدخان، اسماعیل کاشانی و استاد معین از هنرمندان این سبک بوده اند.
در شهرهای تبریز، هرات، اصفهان، یزد، رشت، کاشان، کرمان، مشهد و بروجرد کارگاههای بافندگی بسیار مهمی دایر بود که هر یک در بافت نوع و یا انواعی از پارچه معروف بود. مثلا در تبریز و یزد پارچههایی می بافتند که اکثرا با تصاویر انسان تزیین میشد. در شهرهای یزد و کاشان انواع پارچههای ابریشمی مخمل تولید میشد. اصفهان به بافت پارچههای زری و تولید پارچههای چاپ قلمکاراشتهار داشت و در شوشتر زیباترین حریرها را می بافتند.
در مجموع باید گفت همکاری نقاشان و نساجان موجب تهیهی پارچههایی شد که از شاهکارهای هنری دورهی صفوی محسوب می شود و انواع پارچههای حریر، مخمل، زری، دارایی، زری گل برجسته ، ابریشم و تافته و غیره در نقاط مختلف کشورمان بافته میشد.
در عهد صفوی، استفاده از فولاد بیشتر مورد توجه هنرمندان قرار گرفت و طلاکوبی و طلا کاری روی فلز نیز اهمیت بیشتری یافت. ضمن آنکه آرایش ظروف فلزی این دوران بیشتر از خوشنویسی تاثیر می پذیرفت. همچنین مشبک کاری روی فلز هم در کنار خوشنویسی و طلاکاری، جلوهی افزونتری به آثار و ساختههای فلزی بخشید.
در آثار فلزی دورهی صفوی زیبایی و ظرافت بسیار مورد توجه هنرمندان بوده است و این مهم حتی در وسایلی رزمی به جای مانده از عهد صفوی مشهود است. کلاً وسایلی که دورهی صفویه برای اماکن متبرکه و از فلز ساخته شده است، نسبتاً سالمتر مانده است که البته بر این وسایل، نام ائمه اطهار (س) حک شده است، در دورهی صفوی ضمناً ساخت و قلمزنی روی مس، برنج و آلیاژهای دیگر مرسوم بود است
در دورہی صفوی، رودوزیهای سنتی از اهمیت خاصی برخوردار شد. ضمن آنکه آثار جالبی از شیشهی دستساز این دوره را نیز میتوانیم در موزه ها و دیگر مراکز هنری مشاهده کنیم. در دورهی صفوی، خاتمسازی در شهر شیراز، موجودیت یافت و درها و صندوقچههای تهیه شده از خاتم، زینتبخش اماکن متبرکه و نیز برخی کاخها شد.
هممچنین از دورهی مذکور، آثار منبت کاری زیبایی برجای مانده است از اواخر دورهی صفوی شیوهی دیگری از نقاشی به نام گل و مرغ هم موجودیت یافت، که این نوع نقاشیها از هنر تزیینی غرب تاثیر پذیرفته است. اگرچه در گوشههایی از نقشهای طبیعت و در نقاشیهای مکاتب شیراز و هرات، مشابه این نقشها مشاهده میشود. ولی در نقاشیهای گل و مرغ و گل و مرغسازی بیشتر از رنگهایی که منشا غربی دارد، استفاده میشد که تا حدودی حال و هوای غربی به این نوع نقاشی میبخشد و میدانیم نقاشی گل و مرغ را بیشتر در هنر لاکی و در آثاری چون قاب و جعبه آیینه، قلمدان و جلد کتاب می توانیم مشاهده کنیم.
در دورههای افشاریه و زندیه، شاهد رکود تدریجی صنایع دستی ایران هستیم و این ضعف و سستی در تمامی رشتههای هنرهای صناعی به چشم میخورد و حتی آثار نقاشی ایرانی در دورهی زندیه نشانگر تکرار هنر ایران در اواخر عهد صفوی و یا نقطه شروعی برای تحول بعدی در نقاشی کشورمان است. چرا که در دوره قاجار از ادامه شیوهی غربی و مستهیل شده تأثیرات بیگانه در سنتهای ایرانی و در واقع با ترکیب این دو، شیوهی خاصی پدید آمد، که هم گرایشهای تزیینی و هم تمایل به طبیعت پردازی در آن مشاهده میشود و میدانیم موضوعات نقاشیها عمدتاً شامل تصاویری از شاه، رجال و درباریان و بعضاً داستانهای ادبی و مذهبی است
به هر حالی در دورهی زندیه به تدریج نقاشی از طبیعت، رشد کرد و توجه به منظره سازی در پس زمینهی نقاشی (فون) مشاهده می شود و این مهم در نقاشیهای دورهی قاجار هم ادامه و استمرار یافت.
در مجموع نقاشی دورہی زندیه و دهههای نخست قاجار را میتوان تحت عنوان "مکتب زندیه و قاجار " دانست که نقاشانی چون محمدعلی و آق صادق از شاخص ترین هنرمندان آن بودند.
در دورهی قاجار و همزمان با از رونق افتادن مکتب زندیه و قاجار، نقاش شاخصی به نام أبوالحسن غفاری (صنیع الملک) مطرح شد که نقاشی دورهی قاجار را در مسیر تازه ای قرارداد و منشأ تأثیرات جدیدی درآن شد.
در اواخر دورهی قاجار، نقاشی شاخص دیگری به نام محمد غفاری (کمال الملک) مطرح شد. این هنرمند اگرچه تحت تأثیر موج جدیدی که عمویش صنیع الملک پدید آورده بود، قرار گرفت، اما روحیه و فضای محیط خود را هرگز فراموش نکرد و این مهم در توجه وی به زندگی مردم و فرهنگ ایران دریافت می شود که در آثارش مشاهده میشود. گفتنی است که کمال الملک ضمناً از نخستین بانیان مدرسه و موزهی هنری در ایران به شمار می آید.
صنایع دستی ایران از دوره صفویه تا قاجار
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com