M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,861
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
بالاخره بعد از چند ماه تبلیغات مستمر دربارهی حماسهی علمی-تخیلی دنیس ویلنو، فیلم «-ماسه»(Dune) اکران شد و توجهات بسیاری هم از سوی تماشاگران و هم نویسندگان سینمایی دریافت کرد. دومی اقتباس سینمایی از رمان معروف «- ماسه» اثر فرانک هربرت که نخستین بار در سال 1965 منتشر شد، بعد از نسخه سینمایی دیوید لینچ در سال 1984، همانطور که از بودجه و لجیستیکی که صرف ساخت آن شد و طبق انتظار از سوابق کاری دنیس ویلنو، از لحاظ سینمایی چشمگیر از کار درآمده و به لحاظ محتوایی هم بسیار جذاب است
«-ماسه» فیلم مهمی است و به طور خاص برای ایرانیها به عنوان قطب تشیع در جهان، بسیار قابل تامل و توجه است. این مساله، البته ربطی به برخی تفاسیر و نظرات سادهدلانهی داخلی ندارد که اثر ویلنو را فیلمی در تقدیس مفهوم «منجی» و با نمادها و دلالتهای دینی پنداشتهاند. «-ماسه» مهم است چون یکی از استراتژیکترین آثار سینمایی «منجی-ستیز» یا «مسیحا-ستیز»(به تعبیر فرنگی آنتی کرایست)دو دهه اخیر هالیوود است و البته رندانه و هوشمندانه نعل وارونه می زند و خود را «منجی-گرایانه» و در جبهه «حق» می نمایاند.
نگارنده در زمان تماشای فیلم عجیب یاد روایتی منسوب به پیامبر خاتم(ص) در باب «دجال» آخرالزمان افتاد. ایشان فرمودند:
«او سوار بر الاغی خروج کند که فاصلهی دو گوشش یک میل باشد. او خروج کند و با او بهشت و دوزخ و کوهی از نان و نهری از آب باشد. بیشتر پیروانش یهود، زنان و اعراب باشند."(الخرائج و الجرائح، ج 3، ص 1138)
که در تفسیر واژه «اعراب»، بیشتر مفسران اعراب بادیهنشین و دور از تمدن در نظر گرفتهاند.قرائن فیلم را مرور کنیم. «پائول»، کسی که «منجی» آینده است، تحتالحمایه مادر خود جسیکا است که خود تحتالحمایه خواهران «بنه جزریت»(سازمان کهانت در امپراتوری) قرار دارد. او در رویاهای «صادقه»اش توسط دختری از بادیهنشینان موسوم به فرمن هدایت می شود.
حتی تثلیت معروف مسیحیت(پدر، پسر، روح القدس) تبدیل به (مادر، پسر، لسان الغیب) می شود. حتی بنه جزریت هم یک نهاد کاملا زنانه است که هیچ مردی حق عضویت در آن را ندارد. طبق داستان «-ماسه»، نوشتهی فرانک هربرت(1965) که مبنای ساخت نسخه سینمایی قرار گرفته، قرار بود طبق تعلیمات بنه جزریت، جسیکا یک دختر به دنیا بیاورد که در آینده تبدیل به «انسان کامل» مد نظر بنه جزریت شود، لیکن به عشق شوهرش، پسری به دنیا می آورد.
دنیس ویلنو کارگردان کانادایی فیلم تلماسه
قوم موسوم به «فِرِمِن» در نوول و فیلم «-ماسه»، به شدت به اعراب بادیهنشین یا «بدوی»(یا بدوئین) شباهت دارند که همین حالا هم در مناطق مختلفی از غرب آسیا و شمال آفریقا سکونت دارند. فرمنها به واسطهی زیست در شرایط مافوق طاقت و صعب بیابان، خشن و زمخت و بیگانه با تمدن شهری هستند. طبق اطلاعات فیلم، آنها پرستندگان کرم عظیم الجثه و غولآسایی به نام «شای هولود» هستند که سلطان واقعی سیاره «آراکیس» است.
بازیگر نقش منجی، «تیموتی شالامت» از طرف مادری خون یهودی دارد. در داستان فیلم هم او بیش از پدر، به مادر وابسته است و توسط مادر تربیت می شود. در یهودیت، بر اساس «میشنا»(کتاب تورات شفاهی) وراثت خون یهودی از مادر اصل است. سلسلهی آتریدیس به حکم «امپراتور»(که ظاهرا بالاترین مرجع در جهان فیلم است)، به سیارهای سراسر بیابانی و لمیزرع منتقل می شود. یکی از مهمترین اسطورههای دینی یهود، سرگردانی در بیابان(وادی تیه یا صحرای سینا) به امر یهوه است، حتی همین امروز هم ساکنین اصلی صحرای سینا، بدوئین(بدویها) هستند.
خط الحادی فیلم دنیس ویلنو دقیقا همینجا عیان می شود. طبق روایت عهد عتیق، و تایید قرآن کریم، خداوند به واسطهی نافرمانیها و بهانهگیریهای مستمر بنی اسراییل در اجرای فرامین الهی، ورود به سرزمین مقدس را تا 40 سال بر آنان ممنوع می کند و سرگردانی آنها در بیابان(وادی تیه) آغاز می شود. یکی از بزرگترین گناهان بنیاسراییل که خشم الهی را برانگیخت، گرد آمدن این قوم در غیاب موسی(ع) حول «گوساله سامری» و پرستش آن بود. در روایت الحادی فیلم «-ماسه»، امپراتور به عنوان بالاترین مرجع در جهان فیلم، خاندان آتریدیس را به حکمرانی «آراکیس»(که در واقع بیابانی بی آب و علف و سوزان است) مامور می کند و خیلی زود در می یابیم که این در واقع تنبهی از جانب امپراتور بوده است. اینجاست که تاکید بر تصویر «گاو» روی قبر پدر لتو آتریدیس که شاه بزرگ این سلسله بوده، تاکید بر سر گاو که در بالاترین ارتفاع در مقر حکمرانی لتو آتریدیس نصب شده و همچنین مجسمه گاو خشمگین متعلق به پائول برای اهل نظر معنا پیدا می کند. ذکر این نکته لازم است که طبق نظر برخی پژوهندگان عهد عتیق، گوساله سامری، مظهر یکی از خدایان اقوام ملحد فنیقی و کنعانی(به عنوان دشمنان بنیاسراییل) به نام «مولوخ» یا مولِخ بوده است
نگارههایی باستانی از مجسمه عظیم مولوخ در هیات گاو بالدار وجود دارد که در آنها پرستندگان او، نوزادان خود را در دستان گداختهی مجسمه مولوخ می گذاشتند و قربانی می کردند! یکی دیگر از مظاهر مولوخ، «جغد» است. هر دوی این نمادها(گاو بالدار و جغد) در محافل سری و شیطانپرستی امروز جزو مقدسات هستند و علامت معروف «شاخ شیطان» ظاهرا برگرفته از شاخ مولوخ است
عطف به روایت رسولالله(ص) که ذکر شد، حتی در باب مرکب عجیب و هولناک «دجال»، که بین دو گوش ان یک میل فاصله است، در سکانس پایانی «-ماسه» کدی نه چندان پوشیده برای مطابقت وجود دارد. پائول و مادرش که اکنون عضوی از جامعه فرمن هستند، وقتی وارد محدوده زیستی فرمنها(سیچ تبر) می شوند، یکی از رزمندگان فرمن را می بینند که سوار بر کرم غولآسا در حال تاختن است. این کرمها آن اندازه عظیم و مخوف هستند که در هنگام تاختن، در صحرا طوفان به راه می افتد(طول آنها به 400 متر هم می رسد). در واقع، زمانی پائول از دید فرمنها، جلوهی یک «ابرانسان» را می یابد که یکی از این کرمها در برابر او آرام می گیرد و بعد از کمی مکث راه خود را می گیرد و می رود، چنان که گویی تحت فرمان پائول قرار گرفته است.
بر اساس نوول فرانک هربرت می دانیم که در نهایت پائول رام کردن و سواری گرفتن از این هیولاها را فرا می گیرد و در هنگام فتح آراکیس سوار بر همین مرکب هیولایی است. حتی بر اساس منابع مسیحی، به ویژه «مکاشفات یوحنا»، می دانیم که دو هیولا برای یاری ضدمسیح ظهور می کنند که یکی از دریا بیرون می آید و دیگری از دل زمین. به یاد بیاوریم که دکتر لیت کاینس(اقلیمشناس و قاضی نظارت امپراتوری که خود از فرمنهاست) خطاب به یکی از اعضای گارد امپراتور که او را به خیـ*ـانت متهم می کند، خود و مردمش را نه بنده امپراتور، که بندهی «شای هولود»(شاه کرمهای شنی) می خواند. می دانیم که در زمان خیزش پائول آتریدیس به عنوان منجی، شای هولود و سایر هیولاهای کرمشکل به خدمتش درخواهند آمد.
جغرافیای شهر مرکزی آراکیس، بسیار شبیه شهر مکه مکرمه است و این شهری است که روزی در آینده نزدیک، «پائول آتریدیس» یا همان «منجی» کذایی، به همراه سلحشوران فرمن، آن را فتح خواهد کرد
«-ماسه» فیلم مهمی است و به طور خاص برای ایرانیها به عنوان قطب تشیع در جهان، بسیار قابل تامل و توجه است. این مساله، البته ربطی به برخی تفاسیر و نظرات سادهدلانهی داخلی ندارد که اثر ویلنو را فیلمی در تقدیس مفهوم «منجی» و با نمادها و دلالتهای دینی پنداشتهاند. «-ماسه» مهم است چون یکی از استراتژیکترین آثار سینمایی «منجی-ستیز» یا «مسیحا-ستیز»(به تعبیر فرنگی آنتی کرایست)دو دهه اخیر هالیوود است و البته رندانه و هوشمندانه نعل وارونه می زند و خود را «منجی-گرایانه» و در جبهه «حق» می نمایاند.
نگارنده در زمان تماشای فیلم عجیب یاد روایتی منسوب به پیامبر خاتم(ص) در باب «دجال» آخرالزمان افتاد. ایشان فرمودند:
«او سوار بر الاغی خروج کند که فاصلهی دو گوشش یک میل باشد. او خروج کند و با او بهشت و دوزخ و کوهی از نان و نهری از آب باشد. بیشتر پیروانش یهود، زنان و اعراب باشند."(الخرائج و الجرائح، ج 3، ص 1138)
که در تفسیر واژه «اعراب»، بیشتر مفسران اعراب بادیهنشین و دور از تمدن در نظر گرفتهاند.قرائن فیلم را مرور کنیم. «پائول»، کسی که «منجی» آینده است، تحتالحمایه مادر خود جسیکا است که خود تحتالحمایه خواهران «بنه جزریت»(سازمان کهانت در امپراتوری) قرار دارد. او در رویاهای «صادقه»اش توسط دختری از بادیهنشینان موسوم به فرمن هدایت می شود.
حتی تثلیت معروف مسیحیت(پدر، پسر، روح القدس) تبدیل به (مادر، پسر، لسان الغیب) می شود. حتی بنه جزریت هم یک نهاد کاملا زنانه است که هیچ مردی حق عضویت در آن را ندارد. طبق داستان «-ماسه»، نوشتهی فرانک هربرت(1965) که مبنای ساخت نسخه سینمایی قرار گرفته، قرار بود طبق تعلیمات بنه جزریت، جسیکا یک دختر به دنیا بیاورد که در آینده تبدیل به «انسان کامل» مد نظر بنه جزریت شود، لیکن به عشق شوهرش، پسری به دنیا می آورد.
دنیس ویلنو کارگردان کانادایی فیلم تلماسه
قوم موسوم به «فِرِمِن» در نوول و فیلم «-ماسه»، به شدت به اعراب بادیهنشین یا «بدوی»(یا بدوئین) شباهت دارند که همین حالا هم در مناطق مختلفی از غرب آسیا و شمال آفریقا سکونت دارند. فرمنها به واسطهی زیست در شرایط مافوق طاقت و صعب بیابان، خشن و زمخت و بیگانه با تمدن شهری هستند. طبق اطلاعات فیلم، آنها پرستندگان کرم عظیم الجثه و غولآسایی به نام «شای هولود» هستند که سلطان واقعی سیاره «آراکیس» است.
بازیگر نقش منجی، «تیموتی شالامت» از طرف مادری خون یهودی دارد. در داستان فیلم هم او بیش از پدر، به مادر وابسته است و توسط مادر تربیت می شود. در یهودیت، بر اساس «میشنا»(کتاب تورات شفاهی) وراثت خون یهودی از مادر اصل است. سلسلهی آتریدیس به حکم «امپراتور»(که ظاهرا بالاترین مرجع در جهان فیلم است)، به سیارهای سراسر بیابانی و لمیزرع منتقل می شود. یکی از مهمترین اسطورههای دینی یهود، سرگردانی در بیابان(وادی تیه یا صحرای سینا) به امر یهوه است، حتی همین امروز هم ساکنین اصلی صحرای سینا، بدوئین(بدویها) هستند.
خط الحادی فیلم دنیس ویلنو دقیقا همینجا عیان می شود. طبق روایت عهد عتیق، و تایید قرآن کریم، خداوند به واسطهی نافرمانیها و بهانهگیریهای مستمر بنی اسراییل در اجرای فرامین الهی، ورود به سرزمین مقدس را تا 40 سال بر آنان ممنوع می کند و سرگردانی آنها در بیابان(وادی تیه) آغاز می شود. یکی از بزرگترین گناهان بنیاسراییل که خشم الهی را برانگیخت، گرد آمدن این قوم در غیاب موسی(ع) حول «گوساله سامری» و پرستش آن بود. در روایت الحادی فیلم «-ماسه»، امپراتور به عنوان بالاترین مرجع در جهان فیلم، خاندان آتریدیس را به حکمرانی «آراکیس»(که در واقع بیابانی بی آب و علف و سوزان است) مامور می کند و خیلی زود در می یابیم که این در واقع تنبهی از جانب امپراتور بوده است. اینجاست که تاکید بر تصویر «گاو» روی قبر پدر لتو آتریدیس که شاه بزرگ این سلسله بوده، تاکید بر سر گاو که در بالاترین ارتفاع در مقر حکمرانی لتو آتریدیس نصب شده و همچنین مجسمه گاو خشمگین متعلق به پائول برای اهل نظر معنا پیدا می کند. ذکر این نکته لازم است که طبق نظر برخی پژوهندگان عهد عتیق، گوساله سامری، مظهر یکی از خدایان اقوام ملحد فنیقی و کنعانی(به عنوان دشمنان بنیاسراییل) به نام «مولوخ» یا مولِخ بوده است
نگارههایی باستانی از مجسمه عظیم مولوخ در هیات گاو بالدار وجود دارد که در آنها پرستندگان او، نوزادان خود را در دستان گداختهی مجسمه مولوخ می گذاشتند و قربانی می کردند! یکی دیگر از مظاهر مولوخ، «جغد» است. هر دوی این نمادها(گاو بالدار و جغد) در محافل سری و شیطانپرستی امروز جزو مقدسات هستند و علامت معروف «شاخ شیطان» ظاهرا برگرفته از شاخ مولوخ است
عطف به روایت رسولالله(ص) که ذکر شد، حتی در باب مرکب عجیب و هولناک «دجال»، که بین دو گوش ان یک میل فاصله است، در سکانس پایانی «-ماسه» کدی نه چندان پوشیده برای مطابقت وجود دارد. پائول و مادرش که اکنون عضوی از جامعه فرمن هستند، وقتی وارد محدوده زیستی فرمنها(سیچ تبر) می شوند، یکی از رزمندگان فرمن را می بینند که سوار بر کرم غولآسا در حال تاختن است. این کرمها آن اندازه عظیم و مخوف هستند که در هنگام تاختن، در صحرا طوفان به راه می افتد(طول آنها به 400 متر هم می رسد). در واقع، زمانی پائول از دید فرمنها، جلوهی یک «ابرانسان» را می یابد که یکی از این کرمها در برابر او آرام می گیرد و بعد از کمی مکث راه خود را می گیرد و می رود، چنان که گویی تحت فرمان پائول قرار گرفته است.
بر اساس نوول فرانک هربرت می دانیم که در نهایت پائول رام کردن و سواری گرفتن از این هیولاها را فرا می گیرد و در هنگام فتح آراکیس سوار بر همین مرکب هیولایی است. حتی بر اساس منابع مسیحی، به ویژه «مکاشفات یوحنا»، می دانیم که دو هیولا برای یاری ضدمسیح ظهور می کنند که یکی از دریا بیرون می آید و دیگری از دل زمین. به یاد بیاوریم که دکتر لیت کاینس(اقلیمشناس و قاضی نظارت امپراتوری که خود از فرمنهاست) خطاب به یکی از اعضای گارد امپراتور که او را به خیـ*ـانت متهم می کند، خود و مردمش را نه بنده امپراتور، که بندهی «شای هولود»(شاه کرمهای شنی) می خواند. می دانیم که در زمان خیزش پائول آتریدیس به عنوان منجی، شای هولود و سایر هیولاهای کرمشکل به خدمتش درخواهند آمد.
جغرافیای شهر مرکزی آراکیس، بسیار شبیه شهر مکه مکرمه است و این شهری است که روزی در آینده نزدیک، «پائول آتریدیس» یا همان «منجی» کذایی، به همراه سلحشوران فرمن، آن را فتح خواهد کرد
در فیلم «تلماسه» نام «مهدی» را برای منجی جدید خود انتخاب کردند
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com