M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,864
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
انسانها در طول زندگی، اهداف و انگیزههای متفاوتی دارند. تعدادی برای رسیدن به این اهداف تا حد نهایی توانشان، تلاش و کوشش میکنند و تعدادی دیگر بیزحمت و بدون دردسر به هدفهای رویایی خود میرسند. شلاق، روایت رسیدن یک شخص به هدف ابدی خود و زجری که نصیب او میشود، است. زجری که تحمل میکند تا سرنوشت بهتری برای خود در آینده رقم بزند. زجری که در بسیاری از موارد جای خود را به شکنجه میدهد و این توان و تحمل آن فرد است که در زیر ضربات پیدرپی شلاق، مقاومت کند و بتواند از پس هر چیزی بر بیاید. این شلاق یک شلاق معمولی نیست بلکه شلاقی است که حتی برای تشویق دیگران نیز، آنها را نوازش میکند و به جمله معروف این فیلم میرسیم که توسط ترنس فلچر (با بازی فوق العاده جی.کی سیمونز) به شخصیت اول فیلم میگوید. “هیچ جملهای بیشتر از جملهی “کارِت خوب بود” به آدم آسیب نمیزند” و این همان منطق فیلم است. طبق این منطق فلچر و روحی که به فیلم میدمد، در هر حرفهای که مشغول هستی چه خوب باشی و چه بد، شلاق انتظار تو را میکشد. تنبیه و تشویق یک معنی و مفهوم را در پی دارد و این همان خاصیت شلاق است. این داستان زجر و فشاری است که باید برای هدفات متحمل شوی و بمانی و مبارزه کنی و اگر توان مقابله نداری، پا پس بکشی و از آن جا بزنی. با نقد این فیلم همراه ما باشید.
مایلز تلر در نقش اندرو نیمن که به خوبی توانست از پس این نقش بربیاید و موفق ظاهر شود
شلاق دومین اثر کارگردان آمریکایی-فرانسوی است که سابقه جوایز زیادی از جمله دریافت جایزه اسکار را در کارنامه خود دارد. دیمین شزل اولین فیلم خود به اسم “گای و مدلین روی نیمکتی در پارک” را در سال ۲۰۰۹ روانه سینما کرد. این فیلم هم با ترکیب ژانر درام و موزیکال تا حد زیادی توانست نظر مثبت منتقدان را بدست آورد. شزل برای دومین اثر خود نیز دست به خلق اثری کم عیبتر و جذابتر و عین حال کم سر و صدا و بدون ادعا زد. اثری که بیننده را با خود درگیر کند و هم تحسین از سوی منتقدان را هدف قرار دهد. شلاق شاید یک درام موزیکال به تمام معنا و بدون هیچ عیبی نباشد و نقصهای جزییای دارد ولی این اثر بدون شک یکی از بهترین آثار این شاخه میباشد.
دیمین شزل در سال ۲۰۱۶ نیز دوباره پیوند ژانر موزیکال با یک ژانر دیگر (این بار عاشقانه)، فیلم سوم خود را به اتمام رساند. لالالند فیلم موزیکال عاشقانهای که از دو بازیگر معروف (رایان گاسلینگ و اما استون) بهره میبرد و این شزل بود که باز هم موفیقت زیادی در هر زمینه برای خود رقم زد. برای مقایسه این دو فیلم (لالالند و شلاق)، نظر مثبت من نسبت به شلاق بیشتر است و به مراتب فیلم بهتری در مقایسه با لالالند است ولی در آکادمی اسکار توجه کمتری به آن شد و قطعا میتوانست در سال ۲۰۱۵ به عنوان بهترین فیلم آکادمی اسکار، جایزه را نصیب خود کند ولی طبق اصول جدید آکادمی، از دست یافتن به این جایزه، باز ماند که ما با آن کاری نداریم.
دیمین شزل، کارگردان جوانی که با فیلمهای عالی و ایجاد سبک منحصر به فرد خود، به خوبی به عرصه رقابتی کارگردانان هالیوود قدم بگذارد
شخصیت پردازی فیلم به خصوص کارکتر ترنس فلچر، جزو قویترین جنبههای این فیلم است. جی.کی سیمونز که پیشتر، ما او را در سه گانه اسپایدرمن سم ریمی دیده بودیم در نقش فلچر نهایت هنرنمایی خودش را به نمایش میگذارد. یک فرد بیرحم و جدی که با کسی شوخی ندارد. هدفش رسیدن به موفقیت در کارش است ولی با چاشنی خشونت و توهین و فحش دادن به اعضای تیمش. شخص دیکتاتور مانندی که تنبیه را راز موفقیت میداند و اصول و ضوابط کار منحصر به فرد خود را دارد. این اطمینان به خود در این فرد، خیلی هم بیهوده و بدون دلیل نیست. او از بهترین رهبرهای ارکستر و معلم موسیقی در نیویورک است که اندرو تا حدودی با آوازه آن آشنایی دارد و اسم و رسم آن در دانشگاه موسیقی شیفر که اندرو در آن تحصیل میکند، پیچیده است. اندرو نیمن (با بازی مایلز تلر) همان فرد کارآموز و موش آزمایشگاهی فلچر است که در جایگاه کارکتر اصلی فیلم، ایفای نقش میکند. اندرو شخصیت تلاشگر و پرتوانی دارد و برای رسیدن به هدفاش دست به هر کاری میزند ولی مسیر به شدت ناهمواری در راه معروفیت برایاش، رقم میخورد و برای عبور از این سنگلاخها و سختیهای مسیر، باید کوله بار خود را سبکتر کند و از بسیاری چیزها دست بکشد.
فیلم از عناصر قدرتمندی در حین روایت داستان خود بهره میبرد. حرکات دوربین، تدوینهای سریع، کاتهای دنباله دار و پشت سرهم و ریتم تند و بدون توقف، که لـ*ـذت و جذابیت دیدن آن را چندین و چند برابر کرده است. برای مثال نمونه تکمیل شده و ارتقا یافته این جهشهای تصویری و جنبشهای دوربین را در فیلم لالالند (سومین اثر از دیمین شزل) دیدیم که چگونه با وسواس و دقت بالا سعی در بهوجود آوردن سکانسهای کم نقص بود. دوربین در تک تک مراحل نوازندگی آهنگ و رهبری فلچر در راس آن، تاثیر به سزایی دارد. فوکوسهای تند و سریع بر روی نتهای موسیقی و دست در حال خونریزی درامر، حرکات دست به خصوص فلچر (واقعا این مورد به تنهایی، یکی از بُعدهای شخصیتی او و تکمیل کننده ماهیت او باشد که به گفته خود بازیگر جی.کی سیمونز، منبع الهام او از معلم موسیقی خودش بوده است) و نمایش ریتم موسیقی با حرکات پای نوازندهها ، پاشیدن قطرات خون بر روی کیت درام و طبلها و سنجها و مهمتر از همه، نوازنده درامر و درامی که با تمام قطعاتاش در مقابل او است. قطعا عاشق سبک فیلمبرداری و حساسیتهای بالایی که خرج هر صحنه و سکانس شده است، میشوید. این همان پارامترهای مثبت فیلمهای دیمین شزل میباشد و تقریبا در تمامی اثرهایش، آنها را رعایت کرد و به نوعی در هر فیلم، پیشرفت قابل توجهی در آن ایجاد کرد. برای مثال میتوانم به آواز خواندن سباستین (رایان گاسلینگ) و میا (اما استون) در فیلم لالاند که با حرکت سریع و بدون توقف دوربین، سکانس چشم نوازی را به مخاطب ارائه داد. در فیلم اولین مرد نیز نماهای داخل فضاپیما و از سطح ماه که از زاویه دید (pov) نیل آرمسترانگ (رایان گاسلینگ) رقم میخورد، موجب پیوند ویژگیهای منحصر به فردی به این اثر شده است.
مایلز تلر در نقش اندرو نیمن که به خوبی توانست از پس این نقش بربیاید و موفق ظاهر شود
شلاق دومین اثر کارگردان آمریکایی-فرانسوی است که سابقه جوایز زیادی از جمله دریافت جایزه اسکار را در کارنامه خود دارد. دیمین شزل اولین فیلم خود به اسم “گای و مدلین روی نیمکتی در پارک” را در سال ۲۰۰۹ روانه سینما کرد. این فیلم هم با ترکیب ژانر درام و موزیکال تا حد زیادی توانست نظر مثبت منتقدان را بدست آورد. شزل برای دومین اثر خود نیز دست به خلق اثری کم عیبتر و جذابتر و عین حال کم سر و صدا و بدون ادعا زد. اثری که بیننده را با خود درگیر کند و هم تحسین از سوی منتقدان را هدف قرار دهد. شلاق شاید یک درام موزیکال به تمام معنا و بدون هیچ عیبی نباشد و نقصهای جزییای دارد ولی این اثر بدون شک یکی از بهترین آثار این شاخه میباشد.
دیمین شزل در سال ۲۰۱۶ نیز دوباره پیوند ژانر موزیکال با یک ژانر دیگر (این بار عاشقانه)، فیلم سوم خود را به اتمام رساند. لالالند فیلم موزیکال عاشقانهای که از دو بازیگر معروف (رایان گاسلینگ و اما استون) بهره میبرد و این شزل بود که باز هم موفیقت زیادی در هر زمینه برای خود رقم زد. برای مقایسه این دو فیلم (لالالند و شلاق)، نظر مثبت من نسبت به شلاق بیشتر است و به مراتب فیلم بهتری در مقایسه با لالالند است ولی در آکادمی اسکار توجه کمتری به آن شد و قطعا میتوانست در سال ۲۰۱۵ به عنوان بهترین فیلم آکادمی اسکار، جایزه را نصیب خود کند ولی طبق اصول جدید آکادمی، از دست یافتن به این جایزه، باز ماند که ما با آن کاری نداریم.
دیمین شزل، کارگردان جوانی که با فیلمهای عالی و ایجاد سبک منحصر به فرد خود، به خوبی به عرصه رقابتی کارگردانان هالیوود قدم بگذارد
شخصیت پردازی فیلم به خصوص کارکتر ترنس فلچر، جزو قویترین جنبههای این فیلم است. جی.کی سیمونز که پیشتر، ما او را در سه گانه اسپایدرمن سم ریمی دیده بودیم در نقش فلچر نهایت هنرنمایی خودش را به نمایش میگذارد. یک فرد بیرحم و جدی که با کسی شوخی ندارد. هدفش رسیدن به موفقیت در کارش است ولی با چاشنی خشونت و توهین و فحش دادن به اعضای تیمش. شخص دیکتاتور مانندی که تنبیه را راز موفقیت میداند و اصول و ضوابط کار منحصر به فرد خود را دارد. این اطمینان به خود در این فرد، خیلی هم بیهوده و بدون دلیل نیست. او از بهترین رهبرهای ارکستر و معلم موسیقی در نیویورک است که اندرو تا حدودی با آوازه آن آشنایی دارد و اسم و رسم آن در دانشگاه موسیقی شیفر که اندرو در آن تحصیل میکند، پیچیده است. اندرو نیمن (با بازی مایلز تلر) همان فرد کارآموز و موش آزمایشگاهی فلچر است که در جایگاه کارکتر اصلی فیلم، ایفای نقش میکند. اندرو شخصیت تلاشگر و پرتوانی دارد و برای رسیدن به هدفاش دست به هر کاری میزند ولی مسیر به شدت ناهمواری در راه معروفیت برایاش، رقم میخورد و برای عبور از این سنگلاخها و سختیهای مسیر، باید کوله بار خود را سبکتر کند و از بسیاری چیزها دست بکشد.
فیلم از عناصر قدرتمندی در حین روایت داستان خود بهره میبرد. حرکات دوربین، تدوینهای سریع، کاتهای دنباله دار و پشت سرهم و ریتم تند و بدون توقف، که لـ*ـذت و جذابیت دیدن آن را چندین و چند برابر کرده است. برای مثال نمونه تکمیل شده و ارتقا یافته این جهشهای تصویری و جنبشهای دوربین را در فیلم لالالند (سومین اثر از دیمین شزل) دیدیم که چگونه با وسواس و دقت بالا سعی در بهوجود آوردن سکانسهای کم نقص بود. دوربین در تک تک مراحل نوازندگی آهنگ و رهبری فلچر در راس آن، تاثیر به سزایی دارد. فوکوسهای تند و سریع بر روی نتهای موسیقی و دست در حال خونریزی درامر، حرکات دست به خصوص فلچر (واقعا این مورد به تنهایی، یکی از بُعدهای شخصیتی او و تکمیل کننده ماهیت او باشد که به گفته خود بازیگر جی.کی سیمونز، منبع الهام او از معلم موسیقی خودش بوده است) و نمایش ریتم موسیقی با حرکات پای نوازندهها ، پاشیدن قطرات خون بر روی کیت درام و طبلها و سنجها و مهمتر از همه، نوازنده درامر و درامی که با تمام قطعاتاش در مقابل او است. قطعا عاشق سبک فیلمبرداری و حساسیتهای بالایی که خرج هر صحنه و سکانس شده است، میشوید. این همان پارامترهای مثبت فیلمهای دیمین شزل میباشد و تقریبا در تمامی اثرهایش، آنها را رعایت کرد و به نوعی در هر فیلم، پیشرفت قابل توجهی در آن ایجاد کرد. برای مثال میتوانم به آواز خواندن سباستین (رایان گاسلینگ) و میا (اما استون) در فیلم لالاند که با حرکت سریع و بدون توقف دوربین، سکانس چشم نوازی را به مخاطب ارائه داد. در فیلم اولین مرد نیز نماهای داخل فضاپیما و از سطح ماه که از زاویه دید (pov) نیل آرمسترانگ (رایان گاسلینگ) رقم میخورد، موجب پیوند ویژگیهای منحصر به فردی به این اثر شده است.
نقد و بررسی فیلم Whiplash | شلاق دو طرفه
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com