M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,861
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
نویسنده ی بریتانیایی، «رولد دال» که یکی از شناخته شده ترین نویسندگان داستان های کودک در تمام اعصار به حساب می آید، در آثار خود کارخانه های شکلات سازی، عنکبوت های سخنگو، جادوگران ترسناک و بسیاری دیگر از جهان ها و شخصیت های به یاد ماندنی را به دنیا معرفی کرد. اما جادوی قلم رولد دال در هیچ اثر دیگری به اندازه ی کتاب «ماتیلدا» جاودان و مسحورکننده نیست
در سالگرد سی سالگی این اثر، در یک نظرسنجی عمومی از شرکت کنندگان پرسیده شد که اگر ماتیلدا در دنیای امروز زندگی می کرد، به جای مدیر مدرسه ی شرور خود «خانم ترانچبال»، در مقابل چه کسی می ایستاد و حقش را می گرفت. نتیجه ی این نظرسنجی، مجسمه ای شد که ماتیلدا را رو در روی «دونالد ترامپ» نشان می دهد؛ مجسمه ای در مقابل کتابخانه ی روستایی در انگلیس که دال، سی و شش سال از زندگی اش را در آن سپری کرد.
این مجسمه، نمادی از اهمیت همیشگی شخصیت «ماتیلدا» است؛ کاراکتری که همچنان به عنوان یکی از الهام بخش ترین شخصیت های اصلی زن در داستان های کودک باقی مانده است: دختری کتاب خوان که هر بار، کنجکاوی و تفکر را به نادانی و اطاعت های کورکورانه ترجیح می دهد، و همین انتخاب، او را به یک قهرمان تبدیل می کند
شخصیتی الهام بخش
«ماتیلدا وُرم وود» به همراه خانواده ی خود در روستایی کوچک در انگلیس زندگی می کند. پدر و مادر ماتیلدا توجه چندانی به او نمی کنند و او به همین خاطر، دوستان قابل اعتماد و وفادار خود را در کتاب هایی پیدا می کند که هر روز بعد از ظهر در کتابخانه ی نزدیک محل زندگی اش می خواند. هیچکس در خانه حتی متوجه بیرون رفتن های او نمی شود چرا که مادرش معمولا در حال بازی «بینگو» است و پدرش نیز مشغول فروختن ماشین های تقریبا از کار افتاده به مشتری های از همه جا بی خبر!
ماتیلدا در خانه دیده نمی شود، کسی به حرف هایش گوش نمی دهد و بیشتر اوقات نیز منظور او را اشتباه می فهمند. با شروع مدرسه نیز، اوضاع چندان بهتر نمی شود چرا که در مدرسه ی او، لـ*ـذت آموختن چیزهای جدید، جایش را به ترس از مدیری زورگو و مستبد داده است. ماتیلدا را در مدرسه اذیت می کنند و او را دروغگو می خوانند. البته او متحدینی نیز برای خودش پیدا می کند—بهترین دوستش «لَوِندِر» و معلمی مهربان به نام «خانم هانی»—اما آن ها نیز در مقابل زورگویی های «خانم ترانچبال» (که بدون شک یکی از به یاد ماندنی ترین شخصیت های منفی دال است) حرفی برای گفتن ندارند
در مدرسه به ماتیلدا گفته می شود که کسی نباید صدای دخترهای کوچک را بشنود؛ این که تیپ و ظاهر مهم تر از کتاب هاست و این که «من درست میگم و تو اشتباه، من بزرگم و تو کوچیک، و هیچ کاری هم نمی تونی دربارهش بکنی.» ماتیلدا اما دست روی دست نمی گذارد و کاری انجام می دهد. او به جنگ با دنیایی می رود که در اساس برای ساکت نگه داشتن او طراحی شده است. او شور زندگی را در قلب خود دارد. درست است، زندگی منصفانه نیست اما ماتیلدا به این راحتی ها تسلیم نمی شود. این شخصیت با استفاده از فکر و تخیلش، خود را به یک قهرمان تبدیل می کند.
خانم هانی ادامه داد: «دلم می خواهد تا وقتی توی این کلاس هستید، هرچه می توانید چیزهای بیشتری یاد بگیرید. چون بعدا کارتان آسان تر می شود. مثلا ازتان انتظار دارم تا آخر هفته، جدول ضرب دو را یاد بگیرید و امیدوارم تا آخر سال جدول ضرب را تا دوازده یاد بگیرید. اگر این کار را بکنید، واقعا به دردتان می خورد. خب، حالا بین شماها کسی هست که اتفاقی، همین الان جدول ضرب دو را بلد باشد؟» تنها کسی که دستش را بلند کرد، ماتیلدا بود. خانم هانی با دقت به دختر کوچولوی موسیاهی که با صورت گرد و جدی اش در ردیف دوم نشسته بود، نگاه کرد و گفت: «عالیه! لطفا بلند شو و هر قدرش را بلدی بگو.» ماتیلدا ایستاد و شروع کرد به گفتن. وقتی به «دو دوازده تا، بیست و چهار تا» رسید، مکث نکرد و همچنان ادامه داد: «دو سیزده تا، بیست و شش تا. دو چهارده تا ، بیست و هشت تا. دو پانزده تا سی تا. دو شانزده...» خانم هانی گفت: «صبر کن!» او که با تعجب به این جدول ضرب بدون تپق گوش داده بود، پرسید: «تا چند بلدی؟» ماتیلدا گفت:«تا چند؟ خب راستش نمی دانم خانم هانی. گمانم خیلی زیاد.»—از متن کتاب
قدرت خشم و تفکر
دخترهای کوچک یا حتی زنان بزرگسال چقدر فرصت پیدا می کنند که در فرهنگ عامه و ادبیات، از خشم و ناراحتی های خود سخن بگویند؟ تمام نبوغی که در مغز جوان ماتیلدا جای گرفته و تمام خشمی که او از سیستم ماشینی پیرامون دارد، برای نبرد با این سیستم و افرادی که آن ها را به وجود آورده اند، به کار گرفته می شود. اگر این داستانی نیست که بخواهیم برای دخترهای کم سن و سال خود تعریف کنیم، پس چه داستانی مناسب است؟!
ماتیلدا از منطق، قدرت دوستی و شجاعت خود استفاده می کند تا با آن هایی که تلاش می کنند جلوی پیشرفتش را بگیرند، مبارزه کند. مانند بسیاری از کتاب های دیگر «رولد دال»، شخصیت های منفی در کتاب «ماتیلدا» بزرگسالانی هستند که قهرمان های کوچک داستان را درست درک نمی کنند و آن ها را مورد آزار و اذیت قرار می دهند، با این تصور که چون بزرگتر هستند و تجربه ی بیشتری در جامعه دارند، پس حتما بهتر از بچه ها موضوعات را می فهمند.
منبع :ایران کتاب
در سالگرد سی سالگی این اثر، در یک نظرسنجی عمومی از شرکت کنندگان پرسیده شد که اگر ماتیلدا در دنیای امروز زندگی می کرد، به جای مدیر مدرسه ی شرور خود «خانم ترانچبال»، در مقابل چه کسی می ایستاد و حقش را می گرفت. نتیجه ی این نظرسنجی، مجسمه ای شد که ماتیلدا را رو در روی «دونالد ترامپ» نشان می دهد؛ مجسمه ای در مقابل کتابخانه ی روستایی در انگلیس که دال، سی و شش سال از زندگی اش را در آن سپری کرد.
این مجسمه، نمادی از اهمیت همیشگی شخصیت «ماتیلدا» است؛ کاراکتری که همچنان به عنوان یکی از الهام بخش ترین شخصیت های اصلی زن در داستان های کودک باقی مانده است: دختری کتاب خوان که هر بار، کنجکاوی و تفکر را به نادانی و اطاعت های کورکورانه ترجیح می دهد، و همین انتخاب، او را به یک قهرمان تبدیل می کند
شخصیتی الهام بخش
«ماتیلدا وُرم وود» به همراه خانواده ی خود در روستایی کوچک در انگلیس زندگی می کند. پدر و مادر ماتیلدا توجه چندانی به او نمی کنند و او به همین خاطر، دوستان قابل اعتماد و وفادار خود را در کتاب هایی پیدا می کند که هر روز بعد از ظهر در کتابخانه ی نزدیک محل زندگی اش می خواند. هیچکس در خانه حتی متوجه بیرون رفتن های او نمی شود چرا که مادرش معمولا در حال بازی «بینگو» است و پدرش نیز مشغول فروختن ماشین های تقریبا از کار افتاده به مشتری های از همه جا بی خبر!
ماتیلدا در خانه دیده نمی شود، کسی به حرف هایش گوش نمی دهد و بیشتر اوقات نیز منظور او را اشتباه می فهمند. با شروع مدرسه نیز، اوضاع چندان بهتر نمی شود چرا که در مدرسه ی او، لـ*ـذت آموختن چیزهای جدید، جایش را به ترس از مدیری زورگو و مستبد داده است. ماتیلدا را در مدرسه اذیت می کنند و او را دروغگو می خوانند. البته او متحدینی نیز برای خودش پیدا می کند—بهترین دوستش «لَوِندِر» و معلمی مهربان به نام «خانم هانی»—اما آن ها نیز در مقابل زورگویی های «خانم ترانچبال» (که بدون شک یکی از به یاد ماندنی ترین شخصیت های منفی دال است) حرفی برای گفتن ندارند
در مدرسه به ماتیلدا گفته می شود که کسی نباید صدای دخترهای کوچک را بشنود؛ این که تیپ و ظاهر مهم تر از کتاب هاست و این که «من درست میگم و تو اشتباه، من بزرگم و تو کوچیک، و هیچ کاری هم نمی تونی دربارهش بکنی.» ماتیلدا اما دست روی دست نمی گذارد و کاری انجام می دهد. او به جنگ با دنیایی می رود که در اساس برای ساکت نگه داشتن او طراحی شده است. او شور زندگی را در قلب خود دارد. درست است، زندگی منصفانه نیست اما ماتیلدا به این راحتی ها تسلیم نمی شود. این شخصیت با استفاده از فکر و تخیلش، خود را به یک قهرمان تبدیل می کند.
خانم هانی ادامه داد: «دلم می خواهد تا وقتی توی این کلاس هستید، هرچه می توانید چیزهای بیشتری یاد بگیرید. چون بعدا کارتان آسان تر می شود. مثلا ازتان انتظار دارم تا آخر هفته، جدول ضرب دو را یاد بگیرید و امیدوارم تا آخر سال جدول ضرب را تا دوازده یاد بگیرید. اگر این کار را بکنید، واقعا به دردتان می خورد. خب، حالا بین شماها کسی هست که اتفاقی، همین الان جدول ضرب دو را بلد باشد؟» تنها کسی که دستش را بلند کرد، ماتیلدا بود. خانم هانی با دقت به دختر کوچولوی موسیاهی که با صورت گرد و جدی اش در ردیف دوم نشسته بود، نگاه کرد و گفت: «عالیه! لطفا بلند شو و هر قدرش را بلدی بگو.» ماتیلدا ایستاد و شروع کرد به گفتن. وقتی به «دو دوازده تا، بیست و چهار تا» رسید، مکث نکرد و همچنان ادامه داد: «دو سیزده تا، بیست و شش تا. دو چهارده تا ، بیست و هشت تا. دو پانزده تا سی تا. دو شانزده...» خانم هانی گفت: «صبر کن!» او که با تعجب به این جدول ضرب بدون تپق گوش داده بود، پرسید: «تا چند بلدی؟» ماتیلدا گفت:«تا چند؟ خب راستش نمی دانم خانم هانی. گمانم خیلی زیاد.»—از متن کتاب
قدرت خشم و تفکر
دخترهای کوچک یا حتی زنان بزرگسال چقدر فرصت پیدا می کنند که در فرهنگ عامه و ادبیات، از خشم و ناراحتی های خود سخن بگویند؟ تمام نبوغی که در مغز جوان ماتیلدا جای گرفته و تمام خشمی که او از سیستم ماشینی پیرامون دارد، برای نبرد با این سیستم و افرادی که آن ها را به وجود آورده اند، به کار گرفته می شود. اگر این داستانی نیست که بخواهیم برای دخترهای کم سن و سال خود تعریف کنیم، پس چه داستانی مناسب است؟!
ماتیلدا از منطق، قدرت دوستی و شجاعت خود استفاده می کند تا با آن هایی که تلاش می کنند جلوی پیشرفتش را بگیرند، مبارزه کند. مانند بسیاری از کتاب های دیگر «رولد دال»، شخصیت های منفی در کتاب «ماتیلدا» بزرگسالانی هستند که قهرمان های کوچک داستان را درست درک نمی کنند و آن ها را مورد آزار و اذیت قرار می دهند، با این تصور که چون بزرگتر هستند و تجربه ی بیشتری در جامعه دارند، پس حتما بهتر از بچه ها موضوعات را می فهمند.
منبع :ایران کتاب
کتاب «ماتیلدا»، الگویی برای همه کودکان
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: