مشاعره با کلمه‌ی دل

moh@mad · 12/10/21

Meysa گفت:
ديدی ای دل كه غم عشق دگر بار چه كرد / چون بشد دلبر و با يار وفادار چه كرد

دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد
شب تنهاییم در قصد جان بود
خیالش لطف‌های بی‌کران کرد

Meysa · 12/10/21

moh@mad گفت:
دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد
شب تنهاییم در قصد جان بود
خیالش لطف‌های بی‌کران کرد

ديدي ای دل كه غم عشق دگر بار چه كرد چون بشد دلبر و با يار وفادار چه كرد

moh@mad · 12/10/21

Meysa گفت:
ديدي ای دل كه غم عشق دگر بار چه كرد چون بشد دلبر و با يار وفادار چه كرد

مزن بر دل ز نوک غمزه تیرم
که پیش چشم بیمارت بمیرم
نصاب حسن در حد کمال است
زکاتم ده که مسکین و فقیرم

N*M*M · 12/10/21

moh@mad گفت:
مزن بر دل ز نوک غمزه تیرم
که پیش چشم بیمارت بمیرم
نصاب حسن در حد کمال است
زکاتم ده که مسکین و فقیرم

ز حرف عشق نیکو تر در آن حرفی نمی‌بینی
اگر با چشم دل خوانی کتاب زندگانی را

moh@mad · 12/10/21

N*M*M گفت:
ز حرف عشق نیکو تر در آن حرفی نمی‌بینی
اگر با چشم دل خوانی کتاب زندگانی را

ناخوشی ها از دل لـ*ـب ذوق ماست
ذوق اگر باشد همه دنیا خوش است

N*M*M · 12/10/21

moh@mad گفت:
ناخوشی ها از دل لـ*ـب ذوق ماست
ذوق اگر باشد همه دنیا خوش است

دل میبری و روی نهان می کنی چرا
خود می‌کشی و مر او فغان می‌کنی چرا

moh@mad · 12/10/21

N*M*M گفت:
دل میبری و روی نهان می کنی چرا
خود می‌کشی و مر او فغان می‌کنی چرا

دل مرا چون شیشه از بی مهری سـ*ـاقی پر است
زان که هر ساعت به دستم جام خالی میدهد

N*M*M · 12/10/21

moh@mad گفت:
دل مرا چون شیشه از بی مهری سـ*ـاقی پر است
زان که هر ساعت به دستم جام خالی میدهد

الفتی دارد خدایا با دل شب واگذار
نیمه شب را بهر ما ما را برای نیمه شب

moh@mad · 19/10/21

N*M*M گفت:
الفتی دارد خدایا با دل شب واگذار
نیمه شب را بهر ما ما را برای نیمه شب

میزنم امشب به دریا قایق دل را ولی
کاش وقتی که دلم لرزید پارو بشکند

~ĤaŊaŊeĤ~ · 19/10/21

دلا این عالم فانی به یک ارزن نمی ارزد
به دنیا آمدن بر زحمت رفتن نمی ارزد

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی