مشاعره با کلمه‌ی دل

moh@mad · 1/5/22

Ghoolagh گفت:
همچو گل می‌سوزم از سودای دل

آتشی در سـ*ـینه دارم جای دل

دل به شادیهای بی مقدار این عالم نبند
زندگی تنها فرازی در نشیبی ساخته است

SelmA · 1/5/22

دل بیمار مرا هر که گرفتار تو خواست

یا رب آزاد نگردد ز گرفتاری دل

دل به راه غمت افتاد خدایا مددی

که در این راه ثواب است مددکاری دل

moh@mad · 1/5/22

Ghoolagh گفت:
دل بیمار مرا هر که گرفتار تو خواست

یا رب آزاد نگردد ز گرفتاری دل

دل به راه غمت افتاد خدایا مددی

که در این راه ثواب است مددکاری دل

دل وفا بلبل نوا واعظ فسون عاشق جنون
هر کسی در خورد همت پیشه پیدا میکند

SelmA · 1/5/22

moh@mad گفت:
دل وفا بلبل نوا واعظ فسون عاشق جنون
هر کسی در خورد همت پیشه پیدا میکند

آن که از درد دل خود به فغان است منم

و آنکه از زندگی خویش به جان است منم

هورآم · 3/5/22

دلا دیوانه شو دیوانگی هم عالمی دارد...

هورآم · 3/5/22

دلم زخم بلا دارد ز چشم تیر بالایی که دارد چون کمر بستی و همچون زلف لالایی بدان کان پای من باشد به دام زلف او، گر تو ز دستی بشنوی روزی که: زنجیریست...

هورآم · 4/5/22

دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار..

هورآم · 4/5/22

گفتی نظر خطاست
دل بردی از من ایا رواست؟

هورآم · 4/5/22

دل را بردن کار هرکسی نبود
تو هرکسی نبودی که دل را بردی

zahra1400m · 4/5/22

دل

مش ملودی گفت:
دل را بردن کار هرکسی نبود
تو هرکسی نبودی که دل را بردی

دل تنگم و جز صبوری کار زدستم بر نمی‌آید
گاهی به ما سر بزن ای شیرین زبان

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی