مشاعره

* رهــــــا * · 21/2/20

دیدیم ساعد تو و دادیم دل ز دست

ما آنچه می کشیم ، ز دست تو می کشیم

(شهر آشوب)

Mahsa._.M · 24/2/20

سرخوشی به چشم شاهد دلبند ما خوش است زان رو سپرده اند به سرخوشی و شرب مدام ما

moh@mad · 5/3/20

از ناز چه می خندی بر دیده که می گرید؟
این دیـده زمانی نیــز خندیده که می گرید

Mahsa._.M · 5/3/20

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد

جز غم که هزار آفرین بر غم باد

مولانا

moh@mad · 5/3/20

تجلی گه خود کرد خدا دیده ی ما را
در این دده در آیید و ببینید خدا را

* AZALIA * · 5/3/20

آتش زدی به زندگیِ مردِ آذری
تقویم قبلِ آمدن‌ات آذری نداشت

moh@mad · 5/3/20

تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن
که ندارد دل من طاقت هجران دیدن

* AZALIA * · 5/3/20

ندانم بیش ازین عشق از من بیدل چه می‌خواهد
غریبم‌، بینوایم‌، خانه ویرانم‌، پریشانم

moh@mad · 5/3/20

من همانم که اگر دوست مــرا یـاد کند
به صفای قدمش دیده خـود فرش کنم

* AZALIA * · 5/3/20

من چنانت دوست‌ خواهم‌ داشت تا دیگر ور افتد
از زبانِ مردمانِ کوی‌ و‌ برزن نامِ مجنون!

‌

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی