مشاعره

حبیب.آ · 22/7/19

یارشو ای موس غم‌خوارگان
چاره‌کن ای چاره‌ی بیچارگان

دختر بازیگوش گفت:

ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه
ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی

سعدی

کلیک کنید تا باز شود...

* رهــــــا * · 23/7/19

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست

تا اشارات نظر نامه رسان من و توست

هوشنگ ابتهاج

حبیب.آ · 23/7/19

دختر بازیگوش گفت:
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست

تا اشارات نظر نامه رسان من و توست

هوشنگ ابتهاج

تا می آید از پرده ها از خانه‌ها
باز توی کوچه‌ها سر می‌کشند

* رهــــــا * · 23/7/19

در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند

به دشتِ پر ملالِ ما پرنده پر نمي زند

هوشنگ ابتهاج

حبیب.آ · 23/7/19

دختر بازیگوش گفت:
در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند

به دشتِ پر ملالِ ما پرنده پر نمي زند

هوشنگ ابتهاج

دل می رود ز دستم، صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
حافظ شیرازی

* رهــــــا * · 23/7/19

از عشق من به هر سو در شهر، گفتگويي ست

من عاشق تو هستم، اين گفتگو ندارد

شهريار

KHAYYAM · 11/8/19

دلا دیشب چه میکردی تو در کوی حبیب من

الهی خون شوی ای دل، تو هم گشتی رقیب من

* رهــــــا * · 11/8/19

نمی دانم چه می خواهم بگویم

زبانم در دهان باز بسته ست

هوشنگ ابتهاج

KHAYYAM · 14/8/19

ترا گم میکنم هر روز و پیدا میکنم هر شب
بدین سان خواب ها را با تو زیبا میکنم هر شب

* رهــــــا * · 21/8/19

با اين عطش، تا چشمه ديگر دير خواهد شد

دريا اگر باشد دلت تبخير خواهد شد

محمد علي بهمني

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر نیمه فعال

مدير بازنشسته

کاربر نیمه فعال

مدير بازنشسته

کاربر نیمه فعال

مدير بازنشسته

عضو تازه وارد انجمن

مدير بازنشسته

عضو تازه وارد انجمن

مدير بازنشسته

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین