مشاعره

M.a · 29/8/18

اغلب كسان كه پرده ي همت دريده اند
در كودكي محبت مادر نديده اند

پ.ن باشه بسه.

bawhar · 29/8/18

در هوای چشم چون مریخ او
ساز ده ای زهره باز آن چنگ را

پ.ن: قربون دستت

M.a · 29/8/18

افسرده ايم و خسته دل از هرچه هست و نيست

شايد به بوي زلف تو خور را دوا كنيم

محمد عزيزي

پ.ن :خواهش

Kimia_Rh · 5/9/18

من نگویم که مرا از قفس ازاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

bawhar · 5/9/18

دل اگر خدا شناسی، همه در رخ علی بین!
به علی شناختم من، به خدا قسم خدا را!

mahaflaki · 5/9/18

آبی تر از آنم که بی رنگ بمیرم
از شیشه نبودم که با سنگ بمیرم

bawhar · 5/9/18

من آمده بودم که تا مرز رسیدن،
همراه تو فرسنگ به فرسنگ بمیرم

M.a · 5/9/18

منم که شهره شهرم به عشق ورزيدن
منم که ديده نيالوده ام به بد ديدن
حافظ

M.a · 5/9/18

موي سپيد را فلکم آسان نداد
اين رشته را به نقد جواني داده ام

bawhar · 5/9/18

مشنـو این سخن از من و نه زین خاطر روشن
که از این ظاهر و باطن نه پذیرم نه ستانم…

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی