مشاعره

Miss.M · 20/7/20

mahaflaki گفت:
هر زمان فال گرفتم غم مخور امد
این امید واهی حافظ مرا دیوانه کرد

درگلستاني كه گيرد دست هرپيري جواني
اي جوان سرو بالا دستگيري كن كه پيرم

Saghár✿ · 20/7/20

مگوی آن سخن کاندران سودنیست
کزین آتشت بهره جز دود نیست

miss.sin · 20/7/20

Miss.M گفت:
درگلستاني كه گيرد دست هرپيري جواني
اي جوان سرو بالا دستگيري كن كه پيرم

من کی آزاد شوم از غم دل چون هر دم

هندوی زلف بتی حلقه کند درگوشم

Miss.M · 20/7/20

Saghar گفت:
مگوی آن سخن کاندران سودنیست
کزین آتشت بهره جز دود نیست

تو طاعت حق کنی به امید بهشت نه نه تو نه عاشقی که مزدوری تو

miss.sin · 20/7/20

Saghar گفت:
مگوی آن سخن کاندران سودنیست
کزین آتشت بهره جز دود نیست

تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را چه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانی را

miss.sin · 20/7/20

Miss.M گفت:
تو طاعت حق کنی به امید بهشت نه نه تو نه عاشقی که مزدوری تو

وانگهم درد داد جامی کز فروغش بر فلک

زهره در رقص آمد و بربط زنان می گفت نوش

Miss.M · 20/7/20

miss.sin گفت:
تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را چه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانی را

آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکته هاهست ولی محرم اسرار کجاست

mahaflaki · 20/7/20

شبروان سرخوش ولای تو علی
جان عالم به فدای تو علی

Miss.M · 20/7/20

miss.sin گفت:
تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را چه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانی را

آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکته هاهست ولی محرم اسرار کجاست

Saghár✿ · 20/7/20

تقدیر الهی چو پی سوختن ماست
مانیز بسازیم به تقدیر الهی

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی