خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

متین

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/5/20
ارسال ها
108
امتیاز واکنش
1,749
امتیاز
213
سن
36
زمان حضور
6 روز 3 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام رمان: رمان تباهی جوانی
نویسنده: متین کاربر انجمن ۹۸
ناظر: Mahla_Bagheri
ژانر: اجتماعی، تراژدی
خلاصه: سوگند برای آرام کردن قلب و تنبیه عقل خود، ناخواسته در منجلابی فرو می‌رود که رهایی از آن، راه بس دشواری است. گره زندگی‌اش را، با گرهی بزرگتر کور می‌کند. این گره‌ها در خود می‌پیچند، بزرگ و بزرگ‌تر می‌شوند؛ اما سوگند، دست نیاز به سوی کسی دراز نمی‌کند و یک تنه جلو می‌رود، تا جایی که متوجه می‌شود که همیشه هم تسلیم نشدن در برابر شکست قابل قبول نیست. گاهی برای ایستادن، باید خم شد.


نقد و بررسی رمان تباهی جوانی | متین کاربر انجمن‌ رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻، ~ریحانه رادفر~، زینب باقری و 2 نفر دیگر

Armita.M

دستیار تالار هنر
دستیار مدیر
  
عضویت
5/10/20
ارسال ها
560
امتیاز واکنش
16,971
امتیاز
303
محل سکونت
!~شهر فراموشی~!
زمان حضور
70 روز 22 ساعت 25 دقیقه
به نام او
نقد رمان تباهی جوانی




جوانی دقیقا آن دوره ای است، که یک پسر جوان همه چیز را می داند
به جز اینکه چگونه باید زندگی خود را تأمین کند!
در رمان تباهی جوانی، اشاره ای به هدر جوانی و انتخاب نادرست در انتخاب ادامه روند زندگی شده است. انتخابی نادرست و به تباه کشیدن بهترین دوران زندگی!
در ژانر اجتماعی این مجموعه، به خوبی مشکلات جامعه در گوشه گوشه رمان قابل مشاهده است. این موضوع را تحسین می‌کنم که با به زبان آوردن مشکلات نوین و اللخصوص مشکلات تقریبی نیم از درصد جوانان؛ روند رمان را از خط کلیشه نویسی دور کرده‌اید. انتخاب ژانر تراژدی و اجتماعی درکنار هم، مخصوصا در مورد ایده‌های جدید و مشکلات جامعه، ترکیب جالب و منحصر به فردی را خلق کرده. و درکل، نویسنده در انتخاب ژانر، مشکل اساسی و نیاز به ویرایشی ندارد.
در طول مدت که رمان را میخواندم، متوجه اندکی سطحی بودن قلم رمان شدم. بر جذاب بودن ایده رمان نمیشود چشم پوشی کرد اما سطح قلم هم نقش مهمی دارد. از آنجا که رمان ترتیب ادبی‌طوری را دارد، قلم نقش بسیار بسزایی دارد. خب می‌پرسیم چگونه سطح قلم خودمون رو در طول رمان بسنجیم؟ نگاهی به آخرین پارت و اولین پارت خود بیاندازید. از فرش به عرش رسیده! چرا؟ چون در طول مدت قلم نویسنده پخته تر و خواناتر میشد. این موضوع تقریبا در ۹۰ درصد رمان‌ها دیده می‌شود. اما چطور به این موضوع بهبود ببخشیم؟ نظم رمان را بر یک خط نگه دارید. طوری نباشید که اول و حیاتی ترین جای رمان ضعیف ترین قلم را نسبت اواسط رمان داشته باشد. خواننده اگر در پایه از رمان دلزده شود مطمئنا تا آخر ادامه نمی‌دهد و شما میمانید و رمانی ضدنقیض. پس سر و رویی به اوایل رمان بکشید و از ویرایش آن غافل نشوید.
البته دلیل بر این ضعف بیشتر در مشکلات ویرایشی دیده می‌شد. هر از گاهی خط‌تیره‌های دیالوگ و مونولوگ قاطی هم می‌شد و باعث گیج و بهم ریختگی متن میشد. درخواستم از نویسنده عزیز این است که دستی به ویرایش و مرتب سازی مونولوگ و دیالوگ‌ها بکند و علامات ویرایشی را بیشتر رعایت کند.
در مورد شخصیت سازی، نویسنده به خوبی عمل کرده. شخصیت سوگند که دختری قوی و درعین حال شکننده را به نمایش درآورده و شخصیت امیر. فردی معتاد و با شخصیتی غیرقابل پیش‌بینی، گاهی آنقدر آرام که متعجب شوی و گاهی آنقدر خشن که در ذهن خود از او به عنوان هیولایی یاد کنی. نویسنده شخصیت سازی قوی دارد و آن را کمرنگ باقی نگذاشته. احسنتی به نویسنده میگویم و به خوبی از این موضوع می‌گذرم.
در توصیف احساسات/مکان/هوا/زمان و... نویسنده عمل متوسطی داشت. البته نه اینکه مشکل خاصی وجود داشته باشد و ویرایش آن حتمی باشد ولی نویسنده در هر موضوع اشاره زیادی نمی‌کرد و گاهی باعث میشد مکان و زمان را فراموش کنم.
از نویسنده درخواست دارم توصیفات را در پله‌های بالاتری ببرد و این قسمت هم به خوبی گذرانده شود.
اگر هم بخواهم به زاویه دید اشاره کنم، مشکل خاصی دیده نمیشد. ولی پیشنهاد من این است در هنگامی که از زبان سوگند گفته نمیشود، از زبان راوی بگوید و داستان را به دید کلی پیش ببرد.
و درنهایت از دید یک منتقد،
رمان تباهی جوانی از سطح خوبی برخوردار است اما نیاز به ویرایش قلم، توصیفات و اشکالات ویرایشی دارد.
پیشنهاد من این است در آینده رمان را به پایانی تلخ نکشاند و فراموش نکند اگر از مشکلات جامعه می‌گوید، راه حل و انتخاب درست جامعه را هم ذکر کند.

با تشکر از انتقاد پذیری شما
Armita
تیم نقد رمان 98


نقد و بررسی رمان تباهی جوانی | متین کاربر انجمن‌ رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • تشویق
  • جذاب
Reactions: لاله ی واژگون، Z.A.H.Ř.Ą༻، FaTeMeH QaSeMi و 7 نفر دیگر

متین

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/5/20
ارسال ها
108
امتیاز واکنش
1,749
امتیاز
213
سن
36
زمان حضور
6 روز 3 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
خیلی ممنونم از نقد تاثیرگذارتون
حتما سر فرصت اشکالات رو بر طرف می‌کنم.


نقد و بررسی رمان تباهی جوانی | متین کاربر انجمن‌ رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، goli.e، MĀŘÝM و 2 نفر دیگر

goli.e

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/8/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
3,639
امتیاز
228
زمان حضور
48 روز 13 ساعت 42 دقیقه
هو یا الله
نقد و بررسی رمان تباهی جوانی

نوشته متین
در نمایشنامۀ مرغ دریایی چخوف، تریگورینِ نویسنده رو به نینا می‌کند و از رنج نوشتن این‌گونه می‌گوید: «وقتی یک نفر شب و روز به جز ماه به هیچ‌چیز دیگری فکر نکند، کم‌کم یک خیال ثابت، خیال ماه، تمام زندگی‌اش را دربرمی‌گیرد. من هم برای خودم یک ماه دارم، شب و روز گرفتار یک فکر ثابتم: این‌که باید بنویسم، باید…»
نوشتن کار سختی نیست. هر کسی میتواند بنویسد.اما این که خوب و ارزشمند بنویسیم بسیار کار دشواری است. این که بدانیم راجع به چه چیزی بنویسیم، در نوشتن چه موضوعاتی مهارت داریم، با کدام ژانر و نحوه نگارش راحت تر و سازگار تریم، کمی زمان بر است. باید مدام نوشت. از اول خواند. بازنویسی کرد، مچاله کرد، تای کاغذ را باز کرد، دوباره قلم به دست گرفت تا با تجربه کسب کردن تمامی نکات نوشتن را بیاموزیم.
برای شروع از قسمت اول رمانتان شروع میکنم. باید گفت که شروع جذاب و گیرایی داشتید. از قسمتی شروع کردید که غم انگیز است و در بیشتر مواقع شروع های غم انگیز بسیار خواننده را جذب میکند. اما در روند داستان با دو مشکل رو به روییم.
1_ استفاده کم از توضیحات و توصیفات
2_ فضا سازی حوادث و اتفاقات
برای مثال در پست اول رمانتان و شروع رمان، شاهد گفت و گویی کوتاه میان علی و سوگند هستیم. گفت و گو میان دو عاشقی جدا شده اند و درد زیادی را متحمل می شوند زیادی ساده است. کمی احساسات بیشتر اگر به کار میبردید و کمی بیشتر توضیح میدادید بهرتر بود و در این صورت ژانر تراژدی را نیز از شروع کار به رخ میکشید.:

(گوشه‌ای از اتاق، چمباتمه زده بود و با انگشتان کشیده‌ی دستش بازی می‌کرد. با صدای ویبره‌ی موبایلش، پاسخ را زد و گوشی را کنار گوش خود، گذاشت:
-الو...!
سوگند بغض در گلویش را خفه و طلبکارانه شروع به صحبت کرد.
-دیگه مامانت راحت شد علی! دیگه سوگندی نیست که پسرش رو ازش بگیره.
صدای پر از غم و محزون پسری دل شکسته، در گوشی پیچید.
-وای سوگند! وای! دارم دق می‌کنم. از سر لجبازی، بدبختمون کردی، رفت. من که بهت گفتم مامانم رو راضی می‌کنم.
سوگند به هق هق افتاد و ادامه داد:
-زندایی گفته، واسه آخر هفته قراره برید خواستگاری. دیگه همه چی تموم شد علی. سرنوشتمون جدا شد. خوشبخت باشی و برای همیشه، خداحافظ.
اجازه صحبت بیشتر به علی را نداد و تلفن را قطع کرد. گوشی دوباره و سه باره زنگ خورد. سوگند بی توجه به آن، فقط گریه می‌کرد. پیامک های پی در پی، گوشی را نشانه گرفته بود. )

(گوشه‌ای از اتاق،در خودش جمع شده بود و چانه اش را بر زانو هایش تکیه زده بود و با انگشتان کشیده‌ی دستش بازی می‌کرد. سعی در جنگیدن با بغضش داشت و مدادم نفس عمیق میکشید. با صدای ویبره‌ی موبایلش، پاسخ را زد و گوشی را کنار گوش خود، گذاشت:
-الو...!
سوگند بغض در گلویش را خفه و طلبکارانه شروع به صحبت کرد.
-دیگه مامانت راحت شد علی! دیگه سوگندی نیست که پسرش رو ازش بگیره! دیگه قرار نیست که نگران سوگندی باشه که نکنه یه وقت مغز پسرشو شستشو بده و بدبختش کنه! بهش بگو راحت شدی زندایی؛ خیالت راحت باشه!
صدای پر از غم و محزون پسری دل شکسته، در گوشی پیچید:
-وای سوگند! وای! دارم دق می‌کنم. از سر لجبازی، بدبختمون کردی رفت. آخه من که بهت گفتم مامانم رو راضی می‌کنم، چرا همچین کاری کردی؟ چطوری از همه لحظه های خوبمون گزشتی؟ انقدر اعتماد کردن بهم سخت بود؟
سوگند به هق هق افتاد. حرف هایی که حقیقت محض بودند و به روحش دیکته میشدند را نا دیده گرفت. درد نهفته در صدای علی را نادیده گرفت و ادامه داد:
-زندایی گفته، واسه آخر هفته قراره برید خواستگاری. دیگه همه چی تموم شد علی. سرنوشتمون جدا شد. خوشبخت باشی؛ خوش بخت بشید خداحافظ.
اجازه صحبت بیشتر به علی را نداد و تلفن را قطع کرد. گوشی دوباره و سه باره زنگ خورد. سوگند بی توجه به آن، فقط گریه می‌کرد. پیامک های پی در پی، گوشی را نشانه گرفته بود. آخر چطور توانسته بود برای عشقش طلب خوشبختی کند؟ آن هم سوگندی که جانش به جان علی وصل است؟ او برای خوشبختی علی با شخصی دیگر دعا کرده بود؟)

برای رفع این مشکل به شما پیشنهاد میکنم که کمی خلاقیت بیشتر در توصیف و توضیح وقایع به کار ببرید و کمی بیشتر دقت کنید.
مورد بعدی سیر داستان هست. که فوق العاده سریع و تند پیش می رود! شما هنوز صفحه سوم رمانتان هستید و یک سال و چند هفته از داستان گزشته و این موضوع روی سایر بخش ها مانند همان توصف و توضیحات، فضا سازی، انسجام موضوعات و زمان داستان و حتی روی موضوع کلی شما تاثیر خیلی زیادی میگزارد!
فضا سازی یعنی شما بتوانید احساسات خود را از طریق متن به مخاطب انتقال دهید و انسجام متن یعنی تمامی وقایع به درستی و زمان مناسب بیان شوند و گاها میان داستان یک فلش بک به گذشته و حتی آینده نیز داشته باشیم اما در داستان شما این موضوع را نمیتوان مشاهده کرد و انگار که شما فقط میخواستید چیزی بنویسید و نگاهتان به نگارش آن سر سری بوده است. مثلا این که سوگند و امیر انقدر مشکل دارند و یکهو داستان به یک سال آینده پرتاب میشود و بعد از چند روز نیز خیلی غیر منتظره تر بارداری سوگند آشکار و بعد از آن که هنوز چند بند بیشتر از خواندن این اخبار نگذشته داستان زایمان سوگند و علاقه مندی سیاوش به او بیان میشود، این قضیه خواننده را گیج کرده و فرصت تجزیه و تحلیل را از او میگیرد. بهتر بود قدم به قدم پیش میرفتید و کمی با حوصله تر وقایع را بیان میکردید. کمی بیشتر روی موضوع بارداری و آن قهر نسبی و یکساله امیر و سوگند مانور میدادید.
پی رنگ داستانتان هم نیز تا حدودی خوب است و شاهد یک موضوع با محور مشخصی هستیم اما همانطور که کمی قبل تر ذکر شد، سیر سریع داستان روی نظم پی رنگ داستان تاثیر میگزارد. شخصیت ها هم نیز تا حدودی خوب اند اما اگر کمی بیشتر راجع به آن ها توضیح میدادید بهتر بود.
"پی رنگ: ساختار و فرمت مشخص معرفی و رشد شخصت ها با سرعتی مشخص برای جذب خواننده"
در رابـ*ـطه با شخصیت پردازی زمان باید گفت که بیشتر مناسب ژانر اجتماعی است تا ژانر تراژدی!
تراژدی به زبان ساده یعنی انتقال حجم خیلی زیادی از غم به خواننده تا او بتواند آن حجم از غم و انده را درک و با آن همزاد پنداری کند که خب رمان شما دارای همچین شرایطی برای تراژدی نیست و همان اجتماعی برای آن مناسب است. توصیه میشود که ژانر اثر را اصلاح نمایید.
برای بافت و یا نثر اثر و همچنین زایه دیدگاه باید گفت که نثر کتابی انتخاب درست و به جایی بود و کاملا مناسب ژانر اجتماعی است و این که از زبان سوگل که شخصیت اول رمان بیان میشود خوب است.
توصیه بعدی برای شما این است که نام هیچ برند و کمپانی را در اثرتان ذکر نکنید زیزا به نوعی تبلیغ محصوب میشود و وجه‌ی جالبی برای یک نوشته ندارد. در یک بخش یکی از شخصیت ها در برنامه ای به نام شیپور به دنبال چیزی میگشت. شما در آن بخش بهتر بود میگفتید در اینترنت در یک برنامه مجازی و... لطفا این مورد را حتما در تمامی آثار رعایت کنید
و در کلام آخر باید گفت که ایده کلی و اولیه رمان بسیار خوب و بسیار بسیار جدید است! کمتر رمانی را میتوان مشاهده کرد که اینچنین موضوع جذابی داشته باشد. اما مشکلات و نکات ذکر شده از جذابت آن کاسته است. اگر کمی با حوصله تر، خلاق تر، و برای بیان داستان صبور تر داشته باشید و موارد ذکر شده را ویرایش و رعایت کنید قطعا اثری بی نظیر خلق خواهید کرد.
(اي که می پرسی نشان عشق چیست
عشق چیزی جز ظهور مهر نیست)
.
.
.
با تشکر بابت انتقاد پذیری شما
تیم نقد رمان 98
goli.e


نقد و بررسی رمان تباهی جوانی | متین کاربر انجمن‌ رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻ و MĀŘÝM

متین

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/5/20
ارسال ها
108
امتیاز واکنش
1,749
امتیاز
213
سن
36
زمان حضور
6 روز 3 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
با سلام
سپاس فراوان از اینکه وقت گذاشتید برای نقد رمانم. قبول دارم قلمم خیلی جا داره پخته بشه یا شاید خلاقیت زیادی به کار برده نشده تو نحوه‌ی نوشتن و اینکه خیلی اشکال ویرایشی داره و اینکه از تبلیغ استفاده کردم. حتما حتما سعی میکنم این موارد رو اصلاح کنم؛ اما...
هدف اصلی رمان بیان عشق علی و سوگند نبوده؛ فقط خواستم دلیل جواب مثبت دادن ب اولین خواستگارش بعد علی رو بیان کنم. درسته نتونستم خیلی با احساس بنویسم؛ اما سوگند فکر می‌کرد که عاشقه؛ چون خیلی بی منطق از علی گذشت و وقتی بهش نرسید براش ارزوی خوشبختی نکرد و نفرینش کرد. ی عشق سطحی بوده و بعد‌ها هم فقط زندگیش رو با علی مقایسه می‌کنه.
مورد بعد سیر داستان رو گفتید چرا به یکسال بعد موکول کردید؟
ب نظر من غیر از اتفاقای اصلی، روزمره زندکیشون رو گفتن، کسل کننده میشه. فرضا چند سال از زندگی سوگند رو بخوام بیان کنم چه پیشنهادی دارید؟
و اینکه ژانر داستان گفتید به تراژدی نمیخوره...
باز هم ب نظر من سلیقه هر خواننده متفاوته و ممکنه با اون مشکلانی که تو این بیست پنج پست اشاره کردم زندگی کرده باشه و اون غم و درک کرده باشه عمیقا؛ مثلا کسی که ی معتاد تو اطرافیانش باشه؛ یکی بچه طلاق باشه؛ یکی ازدواج موفق نداشته باشه و ... پس حتما نباید نوع نوشته غم رو بهت منتقل کنه؛ بلکه مشکلاتن که غمگینت میکنن.


نقد و بررسی رمان تباهی جوانی | متین کاربر انجمن‌ رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻، MĀŘÝM و goli.e
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا