خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ĤaŊaŊeĤ~

دستیار تالار کتاب گویا
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
17/7/21
ارسال ها
728
امتیاز واکنش
9,749
امتیاز
263
سن
18
محل سکونت
فضول آباد
زمان حضور
61 روز 12 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام خدا
دوستان این اولین دلنوشه‌یِ منه
امیدوارم خوشتون بیاد
اسم: عشق مرده
نگارشگر؛ ~ĤaŊaŊeĤ~ کاربر انجمن رمان ۹۸
ژانر: تراژدی
مقدمه؛​
دلم همچو خورشید پشت اَبر گرفته است؛ هنگامی که دستانم را گرفتی و به سختی و با بغض گفتی: من میروم برای همیشه اما تو می مانی و خاطراتمان، تو می مانی و چشم هایی که عاشقش هستم... منتظرت هستم تا بیایی. و من چشمان اشکیم را به معنای قبولی حرفت باز و بست کردم...
و در همان لحظه بود که نفسی راحت کشیدی و دستهایت را از دستهایم جدا کردی و از پیش من رفتی، و من منتظر آن روزی هستم که به تو بپیوندم و در دیار ابدیت اغاز کنیم باهم شروعی بی پایان را! و تمام کنیم انتظاری که بالاخره پایان یافت...

#دلنوشته‌_عشق_مرده
#حنانه_‌سادات‌_هاشمی


دل نوشته عشق مرده | ~ĤaŊaŊeĤ~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻، YaSnA_NHT๛ و 37 نفر دیگر

~ĤaŊaŊeĤ~

دستیار تالار کتاب گویا
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
17/7/21
ارسال ها
728
امتیاز واکنش
9,749
امتیاز
263
سن
18
محل سکونت
فضول آباد
زمان حضور
61 روز 12 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
آسمان هم می گرید برای غم بی پایان من...
چند سالیست که میگذرد از آن روز نحس...
روز غروب کردن تو، و شب شدن من...
چه غریبانه بود مرگت، آن روز هم همچو امروز بارانی بود...
هوا گرگ و میش است؛ اما من هنوز در آن غروب مانده ام گویی زمان هم به مانند تو،برای من متوقف شده است...
تو گفتی: باهم پیر میشویم، اما من بدون تو پیر شدم.
من در همان روزی که تو رفتی پیر شدم....
آری من در اوج جوانیم در فراغ تو پیر شدم...
#دلنوشته_عشق_مرده
#حنانه_سادات_هاشمی


دل نوشته عشق مرده | ~ĤaŊaŊeĤ~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻، YaSnA_NHT๛ و 36 نفر دیگر

~ĤaŊaŊeĤ~

دستیار تالار کتاب گویا
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
17/7/21
ارسال ها
728
امتیاز واکنش
9,749
امتیاز
263
سن
18
محل سکونت
فضول آباد
زمان حضور
61 روز 12 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
#عشق_مرده
#حنانه_سادات_هاشمی

سرما را تا مغز و استخوانم احساس میکنم. اما بدون تو اینها اهمیتی ندارد...
فکرم دوباره به آن روزها بر میگردد، که باهم در اینجا قدم میزدیم...
اما چند سالیست که تو نیستی و اینجا تنها قدم میزنم...
آن روز هم همچو امروز خیابان برفی بود و لغزنده!
اما من با تو سردی هوا را احساس نمیکردم، و یقین دارم تو هم همچو من بودی...
بازهم لیزی خیابان کار دستم میدهد و من را زمین می اندازد... آما تو آن روز مراقبم بودی!
نمیدانم چه شد؟ و چگونه گذشت این سالها بدون تو؟
گفته بودم بدون تومیمیرم،اما هنوز زنده ام و نفس میکشم، گویی از آن زمان مرده ای متحرک شده ام، و تنها برایم عشق، مرده! نه تو...


دل نوشته عشق مرده | ~ĤaŊaŊeĤ~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻، YaSnA_NHT๛ و 34 نفر دیگر

~ĤaŊaŊeĤ~

دستیار تالار کتاب گویا
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
17/7/21
ارسال ها
728
امتیاز واکنش
9,749
امتیاز
263
سن
18
محل سکونت
فضول آباد
زمان حضور
61 روز 12 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
#عشق_مرده
#حنانه_سادات_هاشمی

ای کاش می شد، بازهم با تو بودن را احساس کرد!
کنارت نشت و با تو سخن گفت!
ای کاش می شد، بازهم با تو قدم زد، گذشته ها را مرور کرد و آنها را از نو ساخت...
ای کاش می شد، بازهم به تو خیره شد،چیزی نگویی و فقط خیره شد!
ای کاش می شد بازهم روزهای خوب را باز گرداند. و آنهارا از عمق جان چندین بار تجربه کرد...
اما چه سودی دارد این ای کاش ها ؟ با رفتن تو، اینها همه نیز رفتند. و با تو دفن شدند و دیگر هیچ وقت تکرار نشدند و نخواهند شد...
ای کاش بودی و میدیدی حال این روزهای مرا...
ای کاش!


دل نوشته عشق مرده | ~ĤaŊaŊeĤ~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻، YaSnA_NHT๛ و 28 نفر دیگر

~ĤaŊaŊeĤ~

دستیار تالار کتاب گویا
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
17/7/21
ارسال ها
728
امتیاز واکنش
9,749
امتیاز
263
سن
18
محل سکونت
فضول آباد
زمان حضور
61 روز 12 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
خاطرات همچو باد در ذهنم هو هو میکنند...
و در ذهنم لحظه به لحظه، بیشتر و جریحه دار تر میشوند...
زندگیم بی تو خزان تر از دیروز است...
و ظاهرم هر روز پیر تر از دیروز...
یادت هست آن روزی که دست در دستانم گذاشتی و گفتی: قول میدهم که تنهایت نگذارم، فراموشت نکنم و کنارت بمانم...
حال چه شد؟ به همین زودی قولت را به فراموشی سپردی.
اشک در چشمانم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته عشق مرده | ~ĤaŊaŊeĤ~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻، FaTeMeH QaSeMi و 28 نفر دیگر

~ĤaŊaŊeĤ~

دستیار تالار کتاب گویا
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
17/7/21
ارسال ها
728
امتیاز واکنش
9,749
امتیاز
263
سن
18
محل سکونت
فضول آباد
زمان حضور
61 روز 12 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
#دلنوشته_عشق_مرده

#حنانه_سادات_هاشمی
سردی هوا را از عمق جانم احساس میکنم، اما درد عشقت بیش از اینها در عمق جانم ریشه دوانده است...
بازهم به عکست خیره میشوم چشمانت مثل همیشه نیست در آن غمی بزرگ نهفته است‌‌‌...
خانه همچو قلبم سرد و بی روح است گویی که دلم هم همچو تو مرده است...
من زنده نیست... من...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته عشق مرده | ~ĤaŊaŊeĤ~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻، FaTeMeH QaSeMi و 24 نفر دیگر

~ĤaŊaŊeĤ~

دستیار تالار کتاب گویا
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
17/7/21
ارسال ها
728
امتیاز واکنش
9,749
امتیاز
263
سن
18
محل سکونت
فضول آباد
زمان حضور
61 روز 12 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
#دلنوشته_عشق_مرده
#حنانه_سادات_هاشمی
چون موجی سرگردان در خودم میخروشم،
گهی خشمگین و گهی آرام میگذرم از همه چیز و همه جا...
دلم میخواهد دریا باشم! نه همچو دریا...
تلاطم کنم وتو را در خود غرق کنم...
به گونه ای غرق کنم، که یکی شویم...
یکی شویم، میان امواج و بخروشیم و بی رحم باشیم...
گاهی طوفانی باشیم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته عشق مرده | ~ĤaŊaŊeĤ~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻، FaTeMeH QaSeMi و 23 نفر دیگر

~ĤaŊaŊeĤ~

دستیار تالار کتاب گویا
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
17/7/21
ارسال ها
728
امتیاز واکنش
9,749
امتیاز
263
سن
18
محل سکونت
فضول آباد
زمان حضور
61 روز 12 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
#دلنوشته_عشق_مرده

#حنانه_سادات_هاشمی
آنقدر حال دلم آشوبناک است؛ که جز خدا کسی آن را درک نمیکند.
آخر به کدامین گنـ*ـاه سهم من از زندگی باید درد باش و درد؟!
مگر نمی گویند که بعد از هر سختی آسانیست؟!
پس چرا برای من همیشه بعد از هر سختی،بازهم سختیست؟!
گویی که همه‌ی حال‌های بد، از همان کودکی با من آجین...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته عشق مرده | ~ĤaŊaŊeĤ~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻، FaTeMeH QaSeMi و 18 نفر دیگر

~ĤaŊaŊeĤ~

دستیار تالار کتاب گویا
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
17/7/21
ارسال ها
728
امتیاز واکنش
9,749
امتیاز
263
سن
18
محل سکونت
فضول آباد
زمان حضور
61 روز 12 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
داد از تنهایی ...
همراهانم چون خویشتن دور میشوند ...
خویشتنی که بعد از تو، از خود دور شد!
آری ..من از خود دور شدم ...
راهی دراز در پیش دارم ...
گله از زمانه نیست !
گله از اوست که تو را ابدی کرد !
ای داد که تو همچو خویشتن من هستی ...
رفت نیمی از وجودم ...
رفت دی که خویشتن من مرده بود ...
رفت و ...
دگر او، اویی ندارد ...
دگر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته عشق مرده | ~ĤaŊaŊeĤ~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻، FaTeMeH QaSeMi و 17 نفر دیگر

~ĤaŊaŊeĤ~

دستیار تالار کتاب گویا
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
17/7/21
ارسال ها
728
امتیاز واکنش
9,749
امتیاز
263
سن
18
محل سکونت
فضول آباد
زمان حضور
61 روز 12 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
من آن قدر دل‌تنگ تو هستم که فکرش هم به ذهنت نمی‌تواند خطور کند؛ چه برسد که آن را از صمیم قلبت درک کنی!
بیش از هر چیزی فقط نگاهی از جنس تو را می‌خواهم، نگاهی که چندی است از من دریغ کرده‌ای! حصاری که آن قدر محکم و از عمق وجود باشد، که بتوان با آن مشتی بر تمام دل‌تنگی‌ها زد...
اشک‌هایم باز هم روانه‌ی صورتم شده است،
آیا تا به حال به این...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته عشق مرده | ~ĤaŊaŊeĤ~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻، FaTeMeH QaSeMi و 16 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا