خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

elahe khajeali

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/9/18
ارسال ها
73
امتیاز واکنش
2,450
امتیاز
163
زمان حضور
4 روز 4 ساعت 4 دقیقه
نویسنده این موضوع
انجمن رمان ۹۸ | رمان ۹۸
رستگار: «غصه‌هایت را بریز در خورجین دلتنگی‌هایم، می‌خواهم کاری کنم اسب روزگار به تاخت آن‌ها را با خود ببرد.»

-اسب روزگار ما خیلی وقت است که فلج شده جانا! بارش را هم کم کرده‌ایم تا اذیت نشود؛ غافل از این که این بار برای شانه‌های خمیده‌ی ما زیادی سنگین است!
رستگار: «جانا، به رفیق کناریت بده کمی از بارت را! جای خالی برای بار یک دوست دارد.»
-شاید یک دوست چند قدمی بتواند سنگینی این بار را با من تحمل کند؛ اما در این روزگار، هیچ کس وفا ندارد. آخرش رفیق نیمه راه می شود و بارت را سنگین‌تر از قبل می‌کند و می‌رود... سرانجامِ کارِ ما تا کنون جز این نبوده است؛ نازنینم!
رستگار: «جانا، کسانی هم هستند می‌آیند بی منت راه نیمه را برایت آسفالت می‌کنند، بارهایت را می‌گیرند و ترک موتورشان می‌گذارند و می‌گویند، بپر بالا! من مقصدم نامعلومه؛ تا هرجا بخوای می‌رسونمت.»
-در روزگاران ما که یا چنین افرادی نبوده‌اند، یا بوده‌اند و نمانده‌اند، یا اعمالشان چیزی جز تظاهر و دورویی نبوده است... همین است که تنهایی را خوب به من آموخته! مشکل از دوست نیست! شانه‌های ما خیلی بی جان شده‌اند...
رستگار: «یا شانه‌ها بی جان شده‌اند، یا دیگر ترک موتورها جایی برای ما ندارد!»
-شاید! البته این را هم باید در نظر گرفت که این روزها بار هر کسی به نوبه‌ی خودش سنگین است؛ پس انتظار بیهوده از دوست، نمی توان داشت!
#الهه_خواجه_علی#فائزه

مکالمه‌ی واقعی من و رستگار عزیزم


دلنوشته واله | الهه خواجه علی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ~HadeS~، Fatemeh14، آیسان و 16 نفر دیگر

elahe khajeali

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/9/18
ارسال ها
73
امتیاز واکنش
2,450
امتیاز
163
زمان حضور
4 روز 4 ساعت 4 دقیقه
نویسنده این موضوع
زیباترین شکسته‌ی عالم دل است و بس!


دلنوشته واله | الهه خواجه علی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ~HadeS~، Fatemeh14، آیسان و 16 نفر دیگر

elahe khajeali

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/9/18
ارسال ها
73
امتیاز واکنش
2,450
امتیاز
163
زمان حضور
4 روز 4 ساعت 4 دقیقه
نویسنده این موضوع
این روزها به هر طرف که نظر می‌کنم،
بیشتر به این نتیجه می‌رسم
که ذات آدمی منفعت طلب است.
تا کاری برایش سود نداشته باشد،
آن را به انجام نمی‌رساند...
حتی عاشق شدنِ او هم،
راهی برای تسلای دل خودش است...


دلنوشته واله | الهه خواجه علی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ~HadeS~، Fatemeh14، آیسان و 15 نفر دیگر

elahe khajeali

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/9/18
ارسال ها
73
امتیاز واکنش
2,450
امتیاز
163
زمان حضور
4 روز 4 ساعت 4 دقیقه
نویسنده این موضوع
از خدا خواستمت؛ نداد! نگذاشت که تو باشی!
شاید آمدن را به خودت سپرده است...
پس چرا نمی‌آیی؟


دلنوشته واله | الهه خواجه علی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ~HadeS~، Fatemeh14، آیسان و 15 نفر دیگر

elahe khajeali

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/9/18
ارسال ها
73
امتیاز واکنش
2,450
امتیاز
163
زمان حضور
4 روز 4 ساعت 4 دقیقه
نویسنده این موضوع
خودآزار شده‌ام از این دردی که بر جانم افتاده است؛
گویی که اسیر درد بی درمان شده‌ام...
اما نه این که واقعاً بی درمان باشد، نه!
بلکه درمانش آن قدر دشوار شده که به درد بی درمان می‌ماند...


دلنوشته واله | الهه خواجه علی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ~HadeS~، Fatemeh14، آیسان و 15 نفر دیگر

elahe khajeali

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/9/18
ارسال ها
73
امتیاز واکنش
2,450
امتیاز
163
زمان حضور
4 روز 4 ساعت 4 دقیقه
نویسنده این موضوع
زندگی من یک قصّه‌ی تکراری‌ست...
هر روز صبح یک سناریوی تکراری را به اجرا در می‌آورم
و هر شب، یک سناریوی نو را در خواب می‌بینم.


دلنوشته واله | الهه خواجه علی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ~HadeS~، Fatemeh14، آیسان و 15 نفر دیگر

elahe khajeali

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/9/18
ارسال ها
73
امتیاز واکنش
2,450
امتیاز
163
زمان حضور
4 روز 4 ساعت 4 دقیقه
نویسنده این موضوع
لاجرم یک روز خواهم شد صدایی پرتوان،
می‌برم من هر صدایی که صدایم را برید!


دلنوشته واله | الهه خواجه علی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ~HadeS~، Fatemeh14، آیسان و 16 نفر دیگر

elahe khajeali

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/9/18
ارسال ها
73
امتیاز واکنش
2,450
امتیاز
163
زمان حضور
4 روز 4 ساعت 4 دقیقه
نویسنده این موضوع
انجمن رمان ۹۸ | رمان ۹۸
آسمان این روزها ابری‌تر شده؛
حتی گُل‌ها هم گریه‌ی شامگاهی‌شان
از خیسی گونه‌هایشان پیداست...
باران هم نتوانست اشک‌هایشان را بشوید
و این‌ها همه به خاطر رفتن توست...
باور می‌کنی جانانِ من؟!
چنان که از این شهر رفتی،
همه جا شب شده است!


دلنوشته واله | الهه خواجه علی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ~HadeS~، Fatemeh14، آیسان و 16 نفر دیگر

elahe khajeali

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/9/18
ارسال ها
73
امتیاز واکنش
2,450
امتیاز
163
زمان حضور
4 روز 4 ساعت 4 دقیقه
نویسنده این موضوع
انجمن رمان ۹۸ | رمان ۹۸
خودم را در تو گم کردم.
به من جان می‌دهی, یا می بری جانم؟!
نمی‌دانم... نمی‌دانم!


دلنوشته واله | الهه خواجه علی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ~HadeS~، Fatemeh14، آیسان و 16 نفر دیگر

elahe khajeali

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/9/18
ارسال ها
73
امتیاز واکنش
2,450
امتیاز
163
زمان حضور
4 روز 4 ساعت 4 دقیقه
نویسنده این موضوع
انجمن رمان ۹۸ | رمان ۹۸
نگاه کن و ببین چگونه با خودم لج می‌کنم تا قلمی را به دست نگیرم که جز نام تو،
نوشتن هیچ واژه‌ی دیگری را نیاموخته...


دلنوشته واله | الهه خواجه علی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ~HadeS~، Fatemeh14، آیسان و 16 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا