- عضویت
- 11/4/21
- ارسال ها
- 188
- امتیاز واکنش
- 6,082
- امتیاز
- 198
- محل سکونت
- crystal city
- زمان حضور
- 14 روز 10 ساعت 35 دقیقه
نویسنده این موضوع
بازی محلی خلورتانی:
ازمخروط های چوبی استفاده می کردند و دور آن را نخ محکمی می پیچاندند و به نوک آنها یک میخ فلزی ته گرد که بیشتر در نعل اسب و قاطر استفاده می گردد می زدند سپس با کشیدن نخ مخروط شروع به دوران روی زمین می نمود و با چنان سرعتی می چرخید که صدایی نیز ایجاد می کرد . برای به حرکت درآوردن آن می بایست سر بالایی نخ را به صورت حلقه ای در آورند و انگشت اشاره را در آن قرار دهند سپس مخروط ها را که در دست بود محکم به طرف زمین پرتاب می کردند و نخ را می کشیدند بعضی اوقات مخروط خود رابه مخروط افراد دیگری که در حال چرخش بود می زدند و به این ( خلورته مارانی ) یا مخروط شکستن می گفتند اگر مخروط شخصی بدون ترک برداشتن موفق می شد مخروط دیگران را بشکند یا ترک اندازد مخروط او بهترین مخروط محسوب می گردید.
بازی محلی هه ملوقوانی یا گوره کانی:
هه ملوقوانی از بازیهایی است که دختران انجام می دادند به این صورت که پنج قطعه سنگ به اندازه ی بزرگتر از یک حبه قند انتخاب می کردند و هر کدام از بازیکنان به نوبت با آنها به بازی می پرداختند . برای این کار ابتدا با یک دست سنگ ها را روی زمین ولو می کرد و سپس یکی از آنها را بر می داشت و ضمن اینکه آن را هوا می کرد سنگی را از روی زمین برمی گرفت و می بایست قبل از اینکه سنگ هوا شده به زمین برسد او سنگ خود را برداشته باشد و با همان دست سنگ هوا شده را نیز بگیرد . این بازی چندین مرحله مختلف داشت ابتدا سنگ ها را تک تک بر می داشتند سپس دو تا دو تا سپس یک تکی و یک سه تایی و به همین ترتیب تا پایان تمام مراحل . اگر در حین بازی سنگ هوا شده به زمین می خورد بازیکن دیگر بازی را شروع می نمود و به همین ترتیب بازی دور می زد و هر بار بازیکن بازی را از مرحله ای آغاز می کرد که قبلا نتوانسته بود تا اینکه یکی از آنها زودتر به پایان مراحل برسد و برنده محسوب شود.
از دیگر بازی های دخترانه می توان به بازی آلنجی کولنجی یا آسمان رنگه و چوزی و خط خط اشاره نمود.
بازی محلی کلاوریزان:
فردی کلاهی را پر از سنگریزه می نمود وآن را وارونه روی یک سطح قرار می داد سپس می بایست کلاه را طوری از زمین بردارد که سنگریزه ای برجای نماند اما اگر موفق نمی شد می بایست سنگریزه های باقیمانده در روی زمین را تک تک طوری بردارد که بقیه سنگریزه ها موجود در سطح تکان نخورند در غیر این صورت بازنده اعلام می گردید . هر کس در این بازی موفق می شد که یا کلاه را پر از سنگریزه برگرداند یا اینکه سنگریزه ها را تک تک بردارد به طوری که بقیه ی آنها تکان نخورد برنده اعلام می شد در این بازی دقت زیادی لازم بود و کسی که نمی توانست اعصاب آرامی داشته باشد موفق نمی گردید.
بازی محلی هیلکه مارانی:
هیله مارانی (تخم مرغ شکستن) این بازی که به صورت برد و باخت انجام می گرفت به این صورت بود که در هر مرحله دو نفر با هم روبرو می شدند هر کدام از طرفین تخم مرغی را محکم در دستش نگه می داشت به طوری که یک سر تخم مرغ به طرف بالا باشد و دیده شود سپس فرد دیگری تخم مرغ خود را از طرف سر آن به تخم مرغ طرف مقابل می زد اگر تخم مرغ یکی از آنهاترک بر می داشت این بار دو سر دیگر تخم مرغ را به هم می زدند اگر این بار نیز همان تخم مرغ ترک بر می داشت صاحب این تخم مرغ بازنده محسوب می شد و می بایست تخم مرغ خود را به طرف مقابل بدهد و اگر هر دو ترک برمی داشتند آن طرفی بازنده محسوب می شد که تخم مرغش بیشتر شکسته باشد. به این طریق یک فرد ممکن بود در روز چند تخم مرغ را صاحب شود.
بازی محلی خرمایله (خواستگارى از شرف نسا):
این بازى نمایشى بسیار قدیمى است و نشاندهنده مراسم خواستگارى دختران کوچک است و اشعارى که در این بازى خوانده مىشود نوع خاصى از اشعار هفت هجائى است. خرمایله یعنى موخرمائى که اشاره به عروس است. بازیکنى که نقش عروس را بازى مىکند در جمع دختران سر بهزیر مىنشیند و دو نفر از دختران دسته داماد دست به گردن هم مىاندازند و جلو مىآیند و شعرى را مىخوانند که در آن از عروس تعریف و به او سلام مىکنند. اطرافیان عروس جواب سلام را مىدهند . فرستادگان داماد مىگویند که طشت طلا هدیه آوردهاند تا شرف نسا را ببرند آنوقت چشم عروس را مىبندند و او را بههمان شکل که نشسته از زمین بلند مىکنند، در حالىکه انگشتهاى بزرگ پاى خود را در مشت گرفته است. او نباید انگشتهاى خود را رها کند. سپس او را به مکانهائى که قبلاً مشخص کردهاند بهنام بهشت و دوزخ و برزخ مىبرند و مىپرسند که کدامیک را مىخواهد . اگر دوزخ را انتخاب کند برسرش مىکوبند و او را دوزخى مىنامند. اگر برزخ را انتخاب کند برسرش مىکوبند و مىگویند 'گِل برسرت برزخی ولى اگر بهشت را انتخاب کند مىگویند 'گُل برسرت بهشتی که این نشانه خوشبختى عروس است. این بازى امروزه بهشکل دیگرى اجراء مىشود. بدین صورت که خانواده عروس و داماد دو دسته مىشوند و در مقابل هم قرار مىگیرند. خانواده داماد مىگویند هدیه آوردهاند که عروس را ببرند ولى خانواده عروس هدیه را رد مىکنند. خواستگارها عقب مىنشینند و دوباره با هدیه دیگرى برمىگردند. پس از چندبار پیشنهاد دادن و رد شدن پیشنهاد، یکى از خواستگارها سعى مىکند یکى از افراد عروس را به دسته ٔ خود بکشاند. این وضع ادامه مىیابد تا در دسته عروس بازیکنى باقى نماند.
کتکپرانى (اسلامآباد غرب):
بههنگام آوردن عروس به خانه داماد، جوانان و بزرگان ورزیده و سوارکار دست به عملیات نمایشى جالبى مىزنند. هر سوار یک کتک خوشخط و خال و زیبا در دست گرفته و شروع به تاختن در اطراف کاروان عروس مىکند و با پرتاب کتک خود در حین تاختن به زمین و گرفتن مجدد آن باعث حیرت و شگفتى بیننده مىشود. به ازاء هر پرتاب کتک و گرفتن یا عدم گرفتن آن، از سوى سر سوارکاروان امتیازى به سوارکار داده و یا امتیازى از او کم مىشود. البته این امتیازها فقط لفظى است و از نظر مورد توجه قرار گرفتن سوارکار نزد مردم اهمیت دارد.
ازمخروط های چوبی استفاده می کردند و دور آن را نخ محکمی می پیچاندند و به نوک آنها یک میخ فلزی ته گرد که بیشتر در نعل اسب و قاطر استفاده می گردد می زدند سپس با کشیدن نخ مخروط شروع به دوران روی زمین می نمود و با چنان سرعتی می چرخید که صدایی نیز ایجاد می کرد . برای به حرکت درآوردن آن می بایست سر بالایی نخ را به صورت حلقه ای در آورند و انگشت اشاره را در آن قرار دهند سپس مخروط ها را که در دست بود محکم به طرف زمین پرتاب می کردند و نخ را می کشیدند بعضی اوقات مخروط خود رابه مخروط افراد دیگری که در حال چرخش بود می زدند و به این ( خلورته مارانی ) یا مخروط شکستن می گفتند اگر مخروط شخصی بدون ترک برداشتن موفق می شد مخروط دیگران را بشکند یا ترک اندازد مخروط او بهترین مخروط محسوب می گردید.
بازی محلی هه ملوقوانی یا گوره کانی:
هه ملوقوانی از بازیهایی است که دختران انجام می دادند به این صورت که پنج قطعه سنگ به اندازه ی بزرگتر از یک حبه قند انتخاب می کردند و هر کدام از بازیکنان به نوبت با آنها به بازی می پرداختند . برای این کار ابتدا با یک دست سنگ ها را روی زمین ولو می کرد و سپس یکی از آنها را بر می داشت و ضمن اینکه آن را هوا می کرد سنگی را از روی زمین برمی گرفت و می بایست قبل از اینکه سنگ هوا شده به زمین برسد او سنگ خود را برداشته باشد و با همان دست سنگ هوا شده را نیز بگیرد . این بازی چندین مرحله مختلف داشت ابتدا سنگ ها را تک تک بر می داشتند سپس دو تا دو تا سپس یک تکی و یک سه تایی و به همین ترتیب تا پایان تمام مراحل . اگر در حین بازی سنگ هوا شده به زمین می خورد بازیکن دیگر بازی را شروع می نمود و به همین ترتیب بازی دور می زد و هر بار بازیکن بازی را از مرحله ای آغاز می کرد که قبلا نتوانسته بود تا اینکه یکی از آنها زودتر به پایان مراحل برسد و برنده محسوب شود.
از دیگر بازی های دخترانه می توان به بازی آلنجی کولنجی یا آسمان رنگه و چوزی و خط خط اشاره نمود.
بازی محلی کلاوریزان:
فردی کلاهی را پر از سنگریزه می نمود وآن را وارونه روی یک سطح قرار می داد سپس می بایست کلاه را طوری از زمین بردارد که سنگریزه ای برجای نماند اما اگر موفق نمی شد می بایست سنگریزه های باقیمانده در روی زمین را تک تک طوری بردارد که بقیه سنگریزه ها موجود در سطح تکان نخورند در غیر این صورت بازنده اعلام می گردید . هر کس در این بازی موفق می شد که یا کلاه را پر از سنگریزه برگرداند یا اینکه سنگریزه ها را تک تک بردارد به طوری که بقیه ی آنها تکان نخورد برنده اعلام می شد در این بازی دقت زیادی لازم بود و کسی که نمی توانست اعصاب آرامی داشته باشد موفق نمی گردید.
بازی محلی هیلکه مارانی:
هیله مارانی (تخم مرغ شکستن) این بازی که به صورت برد و باخت انجام می گرفت به این صورت بود که در هر مرحله دو نفر با هم روبرو می شدند هر کدام از طرفین تخم مرغی را محکم در دستش نگه می داشت به طوری که یک سر تخم مرغ به طرف بالا باشد و دیده شود سپس فرد دیگری تخم مرغ خود را از طرف سر آن به تخم مرغ طرف مقابل می زد اگر تخم مرغ یکی از آنهاترک بر می داشت این بار دو سر دیگر تخم مرغ را به هم می زدند اگر این بار نیز همان تخم مرغ ترک بر می داشت صاحب این تخم مرغ بازنده محسوب می شد و می بایست تخم مرغ خود را به طرف مقابل بدهد و اگر هر دو ترک برمی داشتند آن طرفی بازنده محسوب می شد که تخم مرغش بیشتر شکسته باشد. به این طریق یک فرد ممکن بود در روز چند تخم مرغ را صاحب شود.
بازی محلی خرمایله (خواستگارى از شرف نسا):
این بازى نمایشى بسیار قدیمى است و نشاندهنده مراسم خواستگارى دختران کوچک است و اشعارى که در این بازى خوانده مىشود نوع خاصى از اشعار هفت هجائى است. خرمایله یعنى موخرمائى که اشاره به عروس است. بازیکنى که نقش عروس را بازى مىکند در جمع دختران سر بهزیر مىنشیند و دو نفر از دختران دسته داماد دست به گردن هم مىاندازند و جلو مىآیند و شعرى را مىخوانند که در آن از عروس تعریف و به او سلام مىکنند. اطرافیان عروس جواب سلام را مىدهند . فرستادگان داماد مىگویند که طشت طلا هدیه آوردهاند تا شرف نسا را ببرند آنوقت چشم عروس را مىبندند و او را بههمان شکل که نشسته از زمین بلند مىکنند، در حالىکه انگشتهاى بزرگ پاى خود را در مشت گرفته است. او نباید انگشتهاى خود را رها کند. سپس او را به مکانهائى که قبلاً مشخص کردهاند بهنام بهشت و دوزخ و برزخ مىبرند و مىپرسند که کدامیک را مىخواهد . اگر دوزخ را انتخاب کند برسرش مىکوبند و او را دوزخى مىنامند. اگر برزخ را انتخاب کند برسرش مىکوبند و مىگویند 'گِل برسرت برزخی ولى اگر بهشت را انتخاب کند مىگویند 'گُل برسرت بهشتی که این نشانه خوشبختى عروس است. این بازى امروزه بهشکل دیگرى اجراء مىشود. بدین صورت که خانواده عروس و داماد دو دسته مىشوند و در مقابل هم قرار مىگیرند. خانواده داماد مىگویند هدیه آوردهاند که عروس را ببرند ولى خانواده عروس هدیه را رد مىکنند. خواستگارها عقب مىنشینند و دوباره با هدیه دیگرى برمىگردند. پس از چندبار پیشنهاد دادن و رد شدن پیشنهاد، یکى از خواستگارها سعى مىکند یکى از افراد عروس را به دسته ٔ خود بکشاند. این وضع ادامه مىیابد تا در دسته عروس بازیکنى باقى نماند.
کتکپرانى (اسلامآباد غرب):
بههنگام آوردن عروس به خانه داماد، جوانان و بزرگان ورزیده و سوارکار دست به عملیات نمایشى جالبى مىزنند. هر سوار یک کتک خوشخط و خال و زیبا در دست گرفته و شروع به تاختن در اطراف کاروان عروس مىکند و با پرتاب کتک خود در حین تاختن به زمین و گرفتن مجدد آن باعث حیرت و شگفتى بیننده مىشود. به ازاء هر پرتاب کتک و گرفتن یا عدم گرفتن آن، از سوى سر سوارکاروان امتیازى به سوارکار داده و یا امتیازى از او کم مىشود. البته این امتیازها فقط لفظى است و از نظر مورد توجه قرار گرفتن سوارکار نزد مردم اهمیت دارد.
بازیهای محلی کرمانشاه
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com