خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

سیده کوثر موسوی

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/21
ارسال ها
1,870
امتیاز واکنش
19,815
امتیاز
373
سن
19
محل سکونت
ته قلب فاطیم:)❤️
زمان حضور
76 روز 6 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
بهار اومده و برفا آب شدند و برگای درختان از دوباره در اومدند و همه ی حیوانات جنگل بیدار شدند و با هم بازی می کنند.

اما خرس کوچولو هنوز خوابه و نمی دونه که بهار اومده. گوش بدید صدای خرخرش میاد.

حالا فصل تابستونه. هوا گرم شده و حیوونای جنگل مشغول بازی و شادی اند. اما بازم خرس کوچولو نیست. اون کجاست؟

خرس کوچولو هنوز خوابه. اون نمی دونه که تابستون شده.

حالا پاییزه. برگ درخت ها زرد و قرمز و نارنجی شده. همه ی حیوونا دارن خودشون رو برای زمستون آماده می کنن. اما خرس کوچولو کجاست؟

خرس کوچولو هنوز خوابه. اون نمی دونه که پاییزم اومده.

حالا زمستون شده! هیچ حیوونی تو جنگل دیده نمی شه. اونا همه به خونه های گرمشون رفتند و خوابیدند. اما خرس کوچولو کجاست؟

خرس کوچولو از خواب بیدار می شه و می گه: وای که چه خواب خوبی بود. چقدر خوابیدم! الان زمستونه! من که خیلی تنهام! و باز دوباره خوابید.

دوبار بهار اومد و همه ی حیوونا شاد و سرحال بودند. اونا با هم یک جشن بزرگ گرفتند. اما خرس کوچولو کجاست؟

همه با صدای بلند خرس کوچولو رو صدا کردند. خرس کوچولو! بالاخره خرس کوچولو از خواب بیدار می شه و فصل بهار رو می بینه.

منبع:tebyan.net

ba2115


قصه خرس تنبل

 
آخرین ویرایش:
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا