خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نام نویسنده:فاطمه رمضانپور

خلاصه: تو مدرسه یه بیتی از شعر بود که میگفت:
[پایان شبِ سیه سپید است]
اما انگار تاریکی چمبره زده بود رو صبح های من!
رنگِ دنیای من از مشکی مشکی تر بود!
میگن بالاتر از سیاهی رنگی نیست
ولی من میگم
نا امیدی خودش یه رنگِ از سیاه،سیاه تر!!
از سیاه ترسناک تر!!
از سیاه خطرناک تر!!
فکر کنم تو لوح سرنوشتم ،نوشتن :
میخوام اسطوره ای بسازم از ایوب صبور تر!!میخوام نشون بدیم به دنیا،که آره میتونیم همه سختی هارو به یه دختر بی پناه بدیم و یه گوشه منتظرِ جنگیدنش بشیم!
ناظر شما: Asal_Zinati
روی اسم ناظر بزنید و سپس با زدن شروع گفتگو خصوصی با عنوان رمان فلان (اسم رمان ) ایجاد کنید و در آن اسم رمان، اسم نویسنده، ژانر، خلاصه، مقدمه، چکیده‌ی کل داستان و ۵ پارت اولیه را بفرستید.


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Parvin.Amirkafi، mahaflaki، Narges_Alioghli و یک کاربر دیگر

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
باسلام‌درخواست‌تایید رمان داشتم.
اسم‌رمان:پادشاهان‌‌صدا
ژانر:درام،‌داستانی
نویسنده:یونا
خلاصه:داستان راجع به یه گروه خواننده کره ای که تا بحال دوسال که زیر نظر یک کمپانی معروف فعالیت میکنند اما هنوز بعد گذشت دوسال نتوانستند که انطور که باید طرفداران زیادی داشته باشند...
تا اینکه سرنوشت دختری را سر راه این گروه قرار میدهد که اینده گروه را به کل تغییر میدهد...
ناظر شما: Narges_Alioghli
روی اسم ناظر بزنید و سپس با زدن شروع گفتگو خصوصی با عنوان رمان (اسم رمان) ایجاد کنید و در آن اسم رمان، اسم نویسنده، ژانر، خلاصه، مقدمه، چکیده‌ی کل داستان و ۵ پارت اولیه را بفرستید.


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Parvin.Amirkafi، Vahide.s.shefakhah، Narges_Alioghli و 2 نفر دیگر

دخترروزهای سخت

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/7/20
ارسال ها
5
امتیاز واکنش
65
امتیاز
83
زمان حضور
1 روز 7 ساعت 27 دقیقه
باسلام درخواست تعیین ناظر دارم
نام نویسنده:رویادستاره
نام رمان:سامیار
ژانر :اجتماعی، عاشقانه ،پلیسی
خلاصه رمان :سامیار تنها یه خواهر و یه مادر داره که پدرش از بچگی اونارو ترک کرده ، سامیار از بچگی سخت تلاش میکنه و درجوانی به یک پلیس کاربلد و خبره تبدیل میشه اما سرنوشت و تقدیر باهاش یار نیست .. ، مادرش ارزو داره که به امام رضا بره ، سامیار مرخصی میگیره وبرای شکسته نشدن دل مادرش اونو به امام رضا میبره ، هنگام برگشت ماشینی از جاده منحرف میشه و با سرعت تمام به ماشین سامیار برخورد میکنه
وقتی امبولانس سر میرسه و به بیمارستان میرسن مادر سامیار نیاز به پییوند قلب پیدا میکنه و قبلن هم بیماری قلبی داشته
خانواده ای هم که در تصادف مقصرن پدر خانواده رو از دست میدن . سوگول خواهر سامیار دستو پاش میشکنه و خود سامیارهم دستش وقتی ب هوش میاد توی بیمارستان علم شنگه به پا میکنه ‌...
مادر سامیار هم از دست میره و سامیار نابود میشه و حس انتقام میگیره پس پرونده مادرشو برعهده میگیره و به شهر خودشون برمیگرده . روز دادگاه سوگول نظر سامیارو عوض میکنه که شکایتشونو پس بگیرن
بعداز مدتها سامیار همراه با ارش سوگولو به شمال میبرن به دستور پزشک سوگول چون افسردگی گرفته از قضا اونجا دوباره خانواده مقصرو میبیننو اونجا جریاناتی رخ میده
بعداز چند وقت که به خونه برمیگردن پرونده ای به جریان می افته که یه باند جنایت کارن که شامل دو زن و دو مرد هستند
یکی از زن ها دختر خانواده ی مقصر در تصادفه که به دلیل مشکلات خانوادگی به این کار روی اورده در این جریانات سامیار عاشق اون دختر میشه اما به خودش سخت میگیره و این عشقو درون خودش سرکوب میکنه ... ارش سربه سرش میزاره و سعی میکنه که عاشق شدن سامیارو به روش بیاره
بعدها با اتفاقاتی که میوفته سامیار با اون دختره ازدواج میکنه و صاحب یه دخترمیشن
سوگولم با کمک های برادرش و به خاطر اتفاقی که برای مادرش افتاد تلاش میکنه و پزشک میشه
پدر سامیار هم سر میرسه بعداز چندین سال و به سامیار میگه که بچه ی اون خانواده نبوده ...
در این میان سردسته ی باند تبهکارهاهم دنبال زن سامیار میگرده و میخواد اونو بکشه
سامیارم که از گفته ی پدرش ناراحتع چند وقت از خونه بیرون میره سردسته گروه جنایتکار هاهم فرصتو غنیمت میشماره و به زن سامیار تیر اندازی میکنه
سامیار وقتی میاد خونه متوجه این ماجرا میشه و به بیمارستان میره
اما زن سامیارم چندوقتی دربیمارستان به سرمیبره اما برای همیشه قطع نخاع میشه
سامیار بچشو همراه با خواهرش بزرگ میکنه و ادامه داستان که مربوط به دختر سامیار میشه رو درجلد دوم مینویسم
این داستان از اینده به گذشته نوشته میشه و دردوجلده
تعیین ناظر :به صلاح دید مدیریت


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
  • عجیب
  • پوکر
Reactions: LIDA_M، Arnosh، ~HadeS~ و 4 نفر دیگر

ا.نوری

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/7/20
ارسال ها
5
امتیاز واکنش
56
امتیاز
83
سن
33
زمان حضور
1 روز 15 ساعت 10 دقیقه
سلام
درخواست ناظر رمان دارم.
نام رمان:ردپای خاطرات
ژانر: اجتماعی, عاشقانه
نویسنده: ا.نوری

خلاصه: گذشته ای که هیچوقت به گذشته نپیوست و در حال جریان دارد...
غروری که به عشقی در گذشته پیوست وحال، جایی برای بازگشت ندارد..!
ناظر پیشنهادی؛ به انتخاب انجمن


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: mahaflaki و Parvin.Amirkafi

Parvin.Amirkafi

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/20
ارسال ها
131
امتیاز واکنش
883
امتیاز
213
زمان حضور
2 روز 21 ساعت 8 دقیقه
باسلام درخواست تعیین ناظر دارم
نام نویسنده:رویادستاره
نام رمان:سامیار
ژانر :اجتماعی، عاشقانه ،پلیسی
خلاصه رمان :سامیار تنها یه خواهر و یه مادر داره که پدرش از بچگی اونارو ترک کرده ، سامیار از بچگی سخت تلاش میکنه و درجوانی به یک پلیس کاربلد و خبره تبدیل میشه اما سرنوشت و تقدیر باهاش یار نیست .. ، مادرش ارزو داره که به امام رضا بره ، سامیار مرخصی میگیره وبرای شکسته نشدن دل مادرش اونو به امام رضا میبره ، هنگام برگشت ماشینی از جاده منحرف میشه و با سرعت تمام به ماشین سامیار برخورد میکنه
وقتی امبولانس سر میرسه و به بیمارستان میرسن مادر سامیار نیاز به پییوند قلب پیدا میکنه و قبلن هم بیماری قلبی داشته
خانواده ای هم که در تصادف مقصرن پدر خانواده رو از دست میدن . سوگول خواهر سامیار دستو پاش میشکنه و خود سامیارهم دستش وقتی ب هوش میاد توی بیمارستان علم شنگه به پا میکنه ‌...
مادر سامیار هم از دست میره و سامیار نابود میشه و حس انتقام میگیره پس پرونده مادرشو برعهده میگیره و به شهر خودشون برمیگرده . روز دادگاه سوگول نظر سامیارو عوض میکنه که شکایتشونو پس بگیرن
بعداز مدتها سامیار همراه با ارش سوگولو به شمال میبرن به دستور پزشک سوگول چون افسردگی گرفته از قضا اونجا دوباره خانواده مقصرو میبیننو اونجا جریاناتی رخ میده
بعداز چند وقت که به خونه برمیگردن پرونده ای به جریان می افته که یه باند جنایت کارن که شامل دو زن و دو مرد هستند
یکی از زن ها دختر خانواده ی مقصر در تصادفه که به دلیل مشکلات خانوادگی به این کار روی اورده در این جریانات سامیار عاشق اون دختر میشه اما به خودش سخت میگیره و این عشقو درون خودش سرکوب میکنه ... ارش سربه سرش میزاره و سعی میکنه که عاشق شدن سامیارو به روش بیاره
بعدها با اتفاقاتی که میوفته سامیار با اون دختره ازدواج میکنه و صاحب یه دخترمیشن
سوگولم با کمک های برادرش و به خاطر اتفاقی که برای مادرش افتاد تلاش میکنه و پزشک میشه
پدر سامیار هم سر میرسه بعداز چندین سال و به سامیار میگه که بچه ی اون خانواده نبوده ...
در این میان سردسته ی باند تبهکارهاهم دنبال زن سامیار میگرده و میخواد اونو بکشه
سامیارم که از گفته ی پدرش ناراحتع چند وقت از خونه بیرون میره سردسته گروه جنایتکار هاهم فرصتو غنیمت میشماره و به زن سامیار تیر اندازی میکنه
سامیار وقتی میاد خونه متوجه این ماجرا میشه و به بیمارستان میره
اما زن سامیارم چندوقتی دربیمارستان به سرمیبره اما برای همیشه قطع نخاع میشه
سامیار بچشو همراه با خواهرش بزرگ میکنه و ادامه داستان که مربوط به دختر سامیار میشه رو درجلد دوم مینویسم
این داستان از اینده به گذشته نوشته میشه و دردوجلده
تعیین ناظر :به صلاح دید مدیریت
ناظر شما: Karkiz
روی اسم ناظر بزنید و سپس با زدن شروع گفتگو خصوصی با عنوان رمان (اسم رمان) ایجاد کنید و در آن اسم رمان، اسم نویسنده، ژانر، خلاصه، مقدمه، چکیده‌ی کل داستان و ۵ پارت اولیه را بفرستید.

لطفا منو هم توی گفتگو اد کنید.


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: mahaflaki، * رهــــــا *، Karkiz و یک کاربر دیگر

Parvin.Amirkafi

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/20
ارسال ها
131
امتیاز واکنش
883
امتیاز
213
زمان حضور
2 روز 21 ساعت 8 دقیقه
سلام
درخواست ناظر رمان دارم.
نام رمان:ردپای خاطرات
ژانر: اجتماعی, عاشقانه
نویسنده: ا.نوری

خلاصه: گذشته ای که هیچوقت به گذشته نپیوست و در حال جریان دارد...
غروری که به عشقی در گذشته پیوست وحال، جایی برای بازگشت ندارد..!
ناظر پیشنهادی؛ به انتخاب انجمن
سلام در خواست تعیین ناظر دارم.
نام رمان: ردپای خاطرات
ژانر: عاشقانه ،اجتماعی
خلاصه: گذشته ای که پایان نیافت
و آینده ای که هنوز در سایه گذشته جریان دارد..
مقدمه: از خانه ای که ساختیم ویرانه ای باقیست،
دنبال خود نگرد؛
تو هنوز با منی،
زیر همین آوار...!
ناظر: به انتخاب انجمن.
ممنون.
سلام دوست خوبم الان ناظر برای بنده انتخاب شده؟
ناظر شما: niloofar.H
روی اسم ناظر بزنید و سپس با زدن شروع گفتگو خصوصی با عنوان رمان (اسم رمان) ایجاد کنید و در آن اسم رمان، اسم نویسنده، ژانر، خلاصه، مقدمه، چکیده‌ی کل داستان و 6 پارت اولیه را بفرستید.

لطفا منو هم توی گفتگو اد کنید.


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: mahaflaki، ا.نوری، * رهــــــا * و 2 نفر دیگر

briska

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
1/7/20
ارسال ها
2
امتیاز واکنش
57
امتیاز
83
زمان حضور
1 روز 14 ساعت 33 دقیقه
با سلام
درخواست تعیین ناظر دارم
نام رمان : روزهای با تو بودن
شاید این نام تغییر کنه
نویسنده : بریسکا
ژانر : عاشقانه مجازی
خلاصه : اشنایی دختر و پسر در دنیای مجازی که منجر به عشق و علاقه شدید بین اونا میشه طوریکه یه لحظه بدون هم نمیتونن و ...


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: mahaflaki، Parvin.Amirkafi و * رهــــــا *

delaram02001

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/6/20
ارسال ها
123
امتیاز واکنش
1,713
امتیاز
163
زمان حضور
9 روز 4 ساعت 21 دقیقه
با سلام...درخواست ناظر دارم برای رمان

نام رمان: یک رای برای عشق
نام نویسنده: saha
ژانر:عاشقانه، طنز، کل‌کلی
خلاصه :
آوین میخواد شورای شهر بشه و میره سراغ تبلیغ کردن برای جمع کردن رای..
همزمان با آوین یه آقای دیگه هم به اسم امیرحسین که میخواد شورای شهر بشه تبلیغاتشو شروع میکنه...
توی این راه آوین و امیرحسین باهم رقابت میکنن که رای بیشتری جمع کنن...


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Karkiz، mahaflaki و Parvin.Amirkafi

Terme.n

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/5/20
ارسال ها
1
امتیاز واکنش
3
امتیاز
73
سن
24
زمان حضور
9 ساعت 59 دقیقه
سلام من درخواست ناظر دارم.
نام رمان:حس غریب
نام نویسنده:زهرا طوسی
ژانر:عاشقانه تراژدی
خلاصه: این رمان داستان زندگی دختر جوانی را روایت می کند که در اوج خوشبختی به طور ناگهانی مادرش را از دست می دهد و متوجه بیماری سخت پدرش می شود.وابستگی بسیاری که به خانواده اش داشته موجب افسردگی شدید او می شود اما درست در آن زمان توسط فردی ناشناخته روحیه اش را دوباره به دست می آورد و برای درمان پدرش به شهر فرانک فورت آلمان مهاجرت می کند و تصمیم می گیرد با دکتر پدرش که ایرانی هم بوده ازدواج کند اما روزگار برایش چیزهای دیگری رقم زده است...


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: mahaflaki، Parvin.Amirkafi و * رهــــــا *

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
با سلام
درخواست تعیین ناظر دارم
نام رمان : روزهای با تو بودن
شاید این نام تغییر کنه
نویسنده : بریسکا
ژانر : عاشقانه مجازی
خلاصه : اشنایی دختر و پسر در دنیای مجازی که منجر به عشق و علاقه شدید بین اونا میشه طوریکه یه لحظه بدون هم نمیتونن و ...
ناظر شما: Ryhwn
روی اسم ناظر بزنید و سپس با زدن شروع گفتگو خصوصی با عنوان رمان (اسم رمان) ایجاد کنید و در آن اسم رمان، اسم نویسنده، ژانر، خلاصه، مقدمه، چکیده‌ی کل داستان و 6 پارت اولیه را بفرستید.


پ.ن: مدیر کتاب را هم به گفتگو دعوت کنید


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Mahla_Bagheri، Ryhwn و Parvin.Amirkafi
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا