خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

raha.j.m

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/7/20
ارسال ها
46
امتیاز واکنش
1,140
امتیاز
203
زمان حضور
21 روز 3 ساعت 1 دقیقه
نام رمان: جنگل شیشه‌ای

ژانر: فانتزی، اجتماعی

نویسنده: رها جهانی مقدم

خلاصه:
درباره‌ی جادوی باور چیزی شنیده‌اید؟ آغاز این رمان با جادوی باور شکل می‌گیرد. تنها باورِ آنها بود که باعث شد به جنگل شیشه‌ای منتقل شوند. دوری از خانواده سخت است، اما این موضوع که بفهمی آن چیزی که فکر می‌کردی نیستی، دشواری بیشتری دارد.
اکنون، آنها در این دنیای جدید گیر افتاده‌اند. دنیایی که هم روشنی در آن یافت می‌شود و هم تاریکی... ولی راه نجات چیست؟ کسی نمی‌داند.

ناظر پیشنهادی: ~حنانه حافظی~ و یا *ELNAS*
اگه هیچکدوم نشد *~SARA~*:flowerb:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Mahla_Bagheri و Ryhwn

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
962
امتیاز واکنش
4,223
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
سلام وقت بخیر برای تایپ رمانم درخواست یک ناظر خانم دارم.

نام رمان : (شکار آیینه)
ژانر:عاشقانه ، طنز اجتماعی و رمزآلود
نویسنده : رایا


خلاصه رمان:
فریب ، چیزی است که انسان در دوری کردن از آن مجذوبش میشود.
ما فریب حقیقت را می خوریم و باورش میکینیم ،چون نیازمند به آنیم .
این داستان معشـ*ـوقه ی مغرور صیادی زیبا است و حقیقت به زانو درآمده در برابر سیر و تحول زورگار و بازی احساسات.
سلام. ناظر شما Mahla_Bagheri . منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید. ~PARLA~ رو هم اد کنید.


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Mahla_Bagheri

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
962
امتیاز واکنش
4,223
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
نام رمان: جنگل شیشه‌ای

ژانر: فانتزی، اجتماعی

نویسنده: رها جهانی مقدم

خلاصه:
درباره‌ی جادوی باور چیزی شنیده‌اید؟ آغاز این رمان با جادوی باور شکل می‌گیرد. تنها باورِ آنها بود که باعث شد به جنگل شیشه‌ای منتقل شوند. دوری از خانواده سخت است، اما این موضوع که بفهمی آن چیزی که فکر می‌کردی نیستی، دشواری بیشتری دارد.
اکنون، آنها در این دنیای جدید گیر افتاده‌اند. دنیایی که هم روشنی در آن یافت می‌شود و هم تاریکی... ولی راه نجات چیست؟ کسی نمی‌داند.

ناظر پیشنهادی: ~حنانه حافظی~ و یا *ELNAS*
اگه هیچکدوم نشد *~SARA~*:flowerb:
سلام. ناظر شما ~حنانه حافظی~ . منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید. من رو هم اد کنید.


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Mahla_Bagheri و Tavan

sonia_jamali

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/7/21
ارسال ها
1
امتیاز واکنش
0
امتیاز
72
سن
19
زمان حضور
56 دقیقه
نام رمان: سامارا
ژانر: ترسناک، جنایی
خلاصه: به تنها درخت سکویای این منطقه خیره شدم، صدای آژیر ماشین ها تمام جنگل را پر کرده بود، تک تک جنازه ها را از درخت خارج می کردند. فقط نوجوان ها! با اطمینان می گویم که این ها کار یک حیوان نیست، اما واقعا کار چه کسی است؟ یا چه چیزی؟ پوست صورت تمام نوجوان ها کامل کنده شده بود، به گونه ای که تنها جمجمه و لایه ای نازک از ماهیچه ی صورتشان باقی مانده بود. به خودم قول میدهم هر طور که شده مقصر این اتفاق شوم را پیدا میکنم...


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 

Anita12

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/7/21
ارسال ها
1
امتیاز واکنش
1
امتیاز
73
زمان حضور
1 ساعت 47 دقیقه
عنوان:تناسخ پادشاه
ژانر:تخیلی،اکشن،طنز،معمایی

خلاصه:آرتور لیموند مردی که تو زندگی قبلیش پادشاه بوده!
آخربن چیزی که یادش میاد اینه که مسموم شد و به طرز رقت انگیزی مرد،
و درست وقتی که به سمت نور میرفت و فکر میکرد دیگه آخر زندگیشه
دوباره چشماش و باز کرد
_تبریک میگم پسرتون سالمه
آرتور:من کیم؟اینجا کجاس؟مگه نمرده بودم؟این کیه؟هیی چرا دستام کوچولو شدن!!چیییییییی من دوباره به دنیا اومدم؟
همراه باشید با آرتور و زندگی دومش
با معلوماتی که از زندگی قبلیش به یاد داره و دنیای جادویی و عجیبی که توش تناسخ کرده
آرتور:خب کاریش نمیشه کرد من دوباره به دنیا اومدم
این دفعه میخوام زندگی کنم
وایسا اون مامان این زندگیمه؟اون چیه هعییی جادو؟اینجا کجاس اصلا؟


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Ryhwn

Dekhi Turk

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/7/21
ارسال ها
1
امتیاز واکنش
13
امتیاز
73
سن
19
زمان حضور
11 ساعت 24 دقیقه
سرنوشت
دختری که در اوج کودکی و شیطنتش بود پدر و مادرش از هم طلاق میگیرند و در سن دوازده سالگی بدترین ضربه را از پدر خود می‌بیند!
اما شکست نمیخورد و با مقاومت به بهترین های که از بچه گی ارزو میکرد یعنی شهرت و معروفیت میرسد و حسرتی بزرگ در دل پدرش میگذارد
نتیجه صبر و شکست ناپذیری اش اینده درخشان و عشقی ابدی در پس تمام سختی ها که روزگار برایش ساخته است


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
962
امتیاز واکنش
4,223
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
نام رمان: سامارا
ژانر: ترسناک، جنایی
خلاصه: به تنها درخت سکویای این منطقه خیره شدم، صدای آژیر ماشین ها تمام جنگل را پر کرده بود، تک تک جنازه ها را از درخت خارج می کردند. فقط نوجوان ها! با اطمینان می گویم که این ها کار یک حیوان نیست، اما واقعا کار چه کسی است؟ یا چه چیزی؟ پوست صورت تمام نوجوان ها کامل کنده شده بود، به گونه ای که تنها جمجمه و لایه ای نازک از ماهیچه ی صورتشان باقی مانده بود. به خودم قول میدهم هر طور که شده مقصر این اتفاق شوم را پیدا میکنم...
سلام. ناظر شما Narín✿ . منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید. ~ROYA~ رو هم اد کنید.


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
962
امتیاز واکنش
4,223
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
عنوان:تناسخ پادشاه
ژانر:تخیلی،اکشن،طنز،معمایی

خلاصه:آرتور لیموند مردی که تو زندگی قبلیش پادشاه بوده!
آخربن چیزی که یادش میاد اینه که مسموم شد و به طرز رقت انگیزی مرد،
و درست وقتی که به سمت نور میرفت و فکر میکرد دیگه آخر زندگیشه
دوباره چشماش و باز کرد
_تبریک میگم پسرتون سالمه
آرتور:من کیم؟اینجا کجاس؟مگه نمرده بودم؟این کیه؟هیی چرا دستام کوچولو شدن!!چیییییییی من دوباره به دنیا اومدم؟
همراه باشید با آرتور و زندگی دومش
با معلوماتی که از زندگی قبلیش به یاد داره و دنیای جادویی و عجیبی که توش تناسخ کرده
آرتور:خب کاریش نمیشه کرد من دوباره به دنیا اومدم
این دفعه میخوام زندگی کنم
وایسا اون مامان این زندگیمه؟اون چیه هعییی جادو؟اینجا کجاس اصلا؟
سلام. ناظر شما ~حنانه حافظی~ . منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید. من رو هم اد کنید.


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
962
امتیاز واکنش
4,223
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
سرنوشت
دختری که در اوج کودکی و شیطنتش بود پدر و مادرش از هم طلاق میگیرند و در سن دوازده سالگی بدترین ضربه را از پدر خود می‌بیند!
اما شکست نمیخورد و با مقاومت به بهترین های که از بچه گی ارزو میکرد یعنی شهرت و معروفیت میرسد و حسرتی بزرگ در دل پدرش میگذارد
نتیجه صبر و شکست ناپذیری اش اینده درخشان و عشقی ابدی در پس تمام سختی ها که روزگار برایش ساخته است
سلام. ناظر شما دونه انار. منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید. من رو هم اد کنید.


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 22 دقیقه
هرهرهرهر
بی مزه ها:morningb:
اومدم اینجا وس چی؟
آب نبات بخورم؟ خو ناظر میخوام دیگه:angryb::l3b:
جدی باش:neutral:
نام رمان: خانه تهدید
ژانر: ترسناک
نویسندگان: مریم رضایی، مبینا حسینی فر
خلاصه:
کار من این بود؛ ضربه بخورم!
زمین گرد است!
روزی خواهد آمد که گریبان گیرشان‌را به آتش می‌کشانم!
تقاص پس خواهند داد؛ اما
بعد از مرگ من!
آری؛ تقاص این دیوانه‌گی را پس خواننده داد!


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
  • قهقهه
Reactions: *ELNAZ*، Tavan، Ryhwn و 2 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا