خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

nil_pr

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/4/21
ارسال ها
32
امتیاز واکنش
291
امتیاز
123
سن
19
زمان حضور
21 ساعت 13 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام رمان: تبهکار دلباخته
نویسنده: nil_pr و a_s_t (کار گروهی)
ناظر: ^~SARA~^
منتقدان: دونه انار حنانه سادات میرباقری
ژانر: جنایی_مافیایی، عاشقانه
خلاصه رمان:
شیدا بودن فردی که نیمه دیگرت نیست، پیوسته غلط‌انداز نخواهد بود. ثانیه‌های قلبم در انتظار تو نفس می‌کشند؛ منتها اهریمنی بی‌فروغی و من مهری که طلوعش باشکوه است. در قلبم احاطه می‌شوی و همرنگ منی می‌شوی که تو را فردی با لقب دلباخته صدا می‌زند. شاید آداب و رسوم جهانم با هستی‌ات مانند سکه‌ای باشد که با شیر درنده‌اش و باریکه‌ای از خطش صفحات دلمان را به هم گره بزند؛ ولیکن سمیره‌های موازی هم راضی به جداشدنمان نیستند. می‌دانم روزی می‌رسد که به هم باز خواهیم گشت که من و تو، می‌شویم واژه‌ای به نام «ما».

توضیحات: تو این رمان هنوز به مسئله اصلی داستان اشاره نشده، و داستان تازه شروع شده.


نقد و بررسی رمان تبهکار دلباخته | nil_prوa_s_tکاربران انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: حنانه سادات میرباقری، MĀŘÝM، دونه انار و یک کاربر دیگر

حنانه سادات میرباقری

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/11/19
ارسال ها
1,194
امتیاز واکنش
8,274
امتیاز
283
زمان حضور
40 روز 14 ساعت 32 دقیقه
نقد و بررسی رمان تبهکار دلباخته

به نام بزرگترین داستان نویس
*نکته: این نقد بخشی از رمان رو لو می‌دهد!
نویسنده در یک داستان، شبیه یک خدا برای دنیا عمل می‌کند و او می‌تواند سیر داستان را به هر سمت و سویی که تمایل دارد، هدایت کند‌. سیر رمان تبهکار دلباخته ‌کند بود، یعنی اتفاقات روزمره خواننده را خسته می‌کرد اما این نشانی از صبور بودن نویسنده هم بود که یعنی او قصد داشت آرام آرام داستان را وارد جریان اصلی کند چرا که هنوز ماجرای مافیایی رمان مشخص نشده و همچنین همه‌ی ژانرها دست نخورده مانده‌. در ضمن پیشنهاد می‌شود گه ژانر اجتماعی را هم به رمان اضافه کنید. امید است در ادامه ژانر‌ها کاملا وارد داستان شوند و ارتباطشان با شخصیت‌ها مشخص شود. در کل این کندی سیر احتمالا نشان از ماجرایی زیبا در ادامه است. جدا از سیر داستان، مهم‌ترین نکته و نقطه قوت یک رمان در شخصیت‌هایش می‌باشد، چرا که شخصیت‌ها بیشتر از هر چیزی قابلیت ماندگاری دارند. متاسفانه در رمان تبهکار دلباخته، شخصیت‌‌ها ماندگار نبودند. به طور مثال خواننده از آسو که شخصیت اول داستان است اطلاعات چندانی ندارد.
خواننده از توصیفات رگباری‌ای کلیشه‌ای جلوی آینه، از ظاهر آسو، تنها رنگ موی هایلایت شده‌اش را می‌داند و این‌که او هم مانند بسیاری از شخصیت‌های کلیشه‌ای بسیار ساده و زیبا است. این حتی نوعی اغراق غیر واقعی به شمار می‌آید و اسم های خاص هم این اغراق را تشدید و باور پذیری را پایین می‌آورند. همچنین نکات دیگری هم که در زیر قید می‌کنم، باعث پایین آمدن باور پذیری شده‌اند.
۱-این که چطور آسو یک روز کامل کیف پول ندارد و فقط برای پرداخت پول تاکسی متوجه می‌شود؟
۲-چطور می‌شود که آسو برای کار به شرکت عمویش رفته و بعد یکهو فقط با رفتن همراه دانیار در شرکت او استخدام می‌شود؟ و...
همان‌طور که می‌گفتم، به جز ظاهر ما از شخصیت درونی آسو هم اطلاعات چندانی نداریم، فقط می‌دانیم که بسیار عجول و رک است. همچنین نکته دیگری که در این‌جا وجود دارد این است که شما نباید مستقیما بگویید آسو رک است! همین که بعد از مراسم خواستگاری رفتار آسو را رسم کردید، کافی بودید. غیر از آسو، آکو برادرش هم که نسبتا یک شخصیت اصلی بود، شخصیت ماندگاری نداشت و از شخصیتش فقط این که عادت به معطل کردن داشت، برای خواننده آشکار شده و ظاهرش هم که متاسفانه هیچ توصیف ماندگاری نداشت. به غیر از شخصیت های اصلی، حتی شخصیت های فرعی مانند راننده، منشی و غیره هم نیاز به یک توصیف کوتاه و کوچک ظاهری و یک شخصیت پردازی مختصر دارند تا خواننده بداند با چه کسی سر و کار دارد. یک شخصیت برای ماندگاری باید یکسری علایق و عادات داشته باشد و تفاوت شخصیت‌ها از هم مشخص باشد. در مورد توصیفات ظاهر که پیش‌تر توضیح دادم اما در مورد توصیفات مکان باید بگویم توصیف خانه‌ی دانیار نسبتا خوب و قابل قبول بود و از این بابت نویسنده شایان تقدیر است اما خانه‌ی خود آسو هیچ توصیفی نداشت! نویسنده جان، توصیفات بخش مهمی از رمان هستند که حالات، احساسات قبل دیالوگ، ظواهر و مکان داستان را شامل می‌شوند. شما تا حدی توانسته بودید حالات و احساسات شخصیت را نشان دهید اما روشتان اشتباه و غیر ملموس بود. به طور مثال در برخی جاها گفتید که رنگ مبل فلان است، شخصیت چاق یا لاغر است اما این‌ها برای تصور خواننده، اصلا کافی نیستند.
اینکه شخصیت با خودش صحبت کند و این‌گونه احساساتش را بروز دهد هم اشتباه است. حتی این نوع بروز احساسات کلیشه‌ای باعث شده رمان شما مونولوگ محور باشد و دیالوگ های خیلی کمی داشته باشد. در کل سعی کنید در رمان چه در مونولوگ و چه دیالوگ از ‌کلمات و جملات ماندگار و زیبایی استفاده کنید. همچنین در تلاش باشید تا ترتیب جمله یعنی فعل و فاعل را مخصوصا در مونولوگ حتما رعایت کنید تا نثر یکدست عامیانه و راوی اول شخصتان بهم نخورد.
نمونه‌ای از بهم خوردگی نثر:
- دویدم سمت خونمون تا از مامانم پول بگیرم که داد راننده رفت هوا.
برای این‌که نثر خوب و یکدستی داشته باشید بهتر است از کلمات فینگلیش هم استفاده نکنید‌. در مواقع دیگر مثلا وقتی شخصیت عصبانی است، نباید بنویسید او عصبانی است، بلکه باید نشان دهید. به طور مثال بگویید قلبش تند می‌زند، دستش مشت می‌شود و بسیاری از حالات دیگر که می‌توانید استفاده کنید. همچنین یکی دیگر از راه های بروز احساسات، قید حالت قبل از دیالوگ است. اینه که دیالوگ فقط حرف زدن باشد، کاملا غلط است. رمان شما هنوز ایده و داستان نوینی به خواننده نشان نداده و در روزمرگی‌ها مانده اما برخی اتفاقات مانند، پیاده قدم زدن شخصیت های اصلی باهم و سوار نیسان شدن، ایده های جالب و جدیدی بود‌. برای بهتر شدن رمان، سعی کنید گذر رمان را کاملا مستقیم نگویید، مثلا در مرور خاطرات یا تغیر فصل این اتفاق را نشان دهید. در نهایت و در کل شناسنامه رمان هم خوب بود اما اگر کلمات نام رمان تعویض شوند و کلماتی جدیدتر اما همین گونه مرتبط با ژانر انتخاب شود، بهتر است. خلاصه شما زیبا بود و فقط اگر جملاتش را کوتاه‌تر کنید و از علامات نگارشی بیشتری بهره بگیرید متن جذاب‌تر می‌شود. مقدمه رمان هم احساسی بود اما کلماتش کلیشه بود و بیشتر به ژانر تراژدی شباهت داشت. قصد من به هیچ‌وجه تخریب نبود و امیدوارم درپیشرفت نویسنده موثر بوده باشم.
نکته: این رمان تا پست ۲۷ توسط بنده نقد شده است.
*همچنین هر گونه شباهت بین نقد‌ها امری منطقیست و همه‌ی ما طبق یک اصول نقد می‌کنیم.
بابت تاخیر و ناهماهنگی پیش اومده، عذر می‌خوام.
پایان.
۱۴۰۰/۴/۳۰
nil_pr
حنانه سادات میرباقری
کادر نقد رمان 98


نقد و بررسی رمان تبهکار دلباخته | nil_prوa_s_tکاربران انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: لاله ی واژگون، nil_pr، MĀŘÝM و یک کاربر دیگر

دونه انار

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/8/20
ارسال ها
339
امتیاز واکنش
8,936
امتیاز
313
سن
18
زمان حضور
93 روز 8 ساعت 32 دقیقه
به نام و یا او
نقد و بررسی رمان تبهکار دلباخته

زمانی که رمان را به قصد نقد مطالعه می‌کرد، مدام در بین پارت‌ها به دنبال نکته‌ی مثبتی بودم تا نقد را با آن شروع کنم، ولی قافل از نتیجه‌ای...
این رمان راه طولانیی را در پیش دارد و نیازمند یک ویرایش تکان دهنده است.
بسیاری از موارد در این رمان رعایت نشده بود، هر چند نمی‌توان منکر این شد که این رمان برای اولین قلم، خوب است و نویسنده هنوز جای پیشرفت دارد.
با شروع هر رمان، در ذهن خواننده فیلم و یا سریال ان رمان آغاز می‌شود و خواننده با خواندن روند داستان سریال را به جلو پیش می‌برد. ولی آیا رمان و سریال شبیه بهم هستند؟ خیر!
زمانی که فیلم و سریالی را می‌بینیم ما شاهد تمام چیزهایی هستیم که کارگردان، تهیه کننده و عوامل و صحنه غیره... آنها را فراهم کرده و بازیگر بازی، می‌کند، ولی رمان چی؟ نویسنده باید هم زمان کارگردان باشد، صحنه پرداز باشد، طراح لباس و اما از همه مهم‌تر بازیگر...
حال نویسنده باید تمام مسئولیت ابن افراد را به دوش بکشد تا در آخر رمانی که خلق می‌کند زیبا و دلنشین باشد، چه کار سختیست، نه؟
صحنه پرداز با توجه به گفته‌های کارگردان، صحنه‌ای متناسب با شرایط را فراهم می‌کند و ببینده شاهد ان صحنه در بکگراند فیلم است. اما در رمان چطور؟ کار صحنه پرداز را فضاسازی انجام می‌دهد که مجری آن نویسنده است. فضاسازی به راحت‌ترین حالت ممکن یعنی صحبت از مکان‌ و اتفاقات اطراف با استفاده از حواس پنجگانه...
فضاسازی قسمت اعظمی از یک رمان را تشکیل می‌دهد و نقش موثری را ایفا می‌کند. فضاسازی در اصل به خواننده کمک می‌کند تا بتواند صحنه پردازی سریال رمان را در ذهنش انجام دهد و به او در تصور و تصویر سازی کمک به سازایی می‌کند.
فضاسازی رمان بسیار ضضعیف و شکننده بود، در اصل خیلی کم از محیط اطراف بیان شده بود و موقعیت مکانی شخصیت‌ها به شدت گنگ و کم رنگ بود. نویسنده میتواند با استفاده از قوه‌س تخیل خویش این مشکل را به راحتی بر طرف کند.
تا به حال برای اکثرمان پیش امده که با یک فیلم اشک ریختیم و با یک فیلم خندیدم و... در رمان عنصر حس‌آمیزی چنین مسئولیت سنگینی را به دوش می‌کشد. گاهی حتی با یک دیالوگ مناسب حس‌آمیزی تعمین می‌شود و گاهی هم نیاز است که با کلمات بازی شود. حس‌آمیزی یعنی بیان احساسات با چاشنی بازی با کلمات...
یکی دیگر از نقطه ضعف‌هایاین رمان که بسیار در چشم خواننده می‌زد کمبوود حس‌آمیز در پارت‌ها بود. نویسنده می‌تواند با استفاده از ارایه‌های ادبی که با آنها در مدارس زنگ ادبیات اشنایی کافی داریم این کمبود را بر طرف کند.
هر بازیگر در فیلم کارکتر یک شخصیت را بازی می‌کند. در رمان‌هم نویسنده بازیگر تمام کارکتر شخصیت‌هاست و باید به هر شخصیت جان ببخشد، در اصل اول باید شخصیت سازی کند و بعد شخصیت پردازی...
شخصیت در ذهن نویسنده شکل می‌گیرد از ویژگی‌های اخلاقی گرفت است تا ویژگی‌های ظاهری و... و بعد نویسنده در گوشه گوشه‌ی رمان از آن و شخصیتش بگویید، این خلاصه‌وار تعریف شخصیت پردازی و شخصیت سازی است. در زمانی که رمان را می‌خواندم، متوجه یک موضوع بسیار شدم، شخصیت‌های رمان کلیشه بود، ترکیب دختر خنگ و پسر مغرور بارها و بارها استفاده شده است و دیگر محبوبیت ندارد و بیشتر تکرار و زننده است. شخصیت پردازی رمان، نسبت به دیگر موارد رمان بهتر بود، مخصوصا پردازش شخصیت آسو...
نویسنده سعی داشت با استفاده از الفاذ بد و فحش، نگارش رمان را طنز گونه جلو دهد، ولی قافل از اینکه با این کار رمان را زننده‌تر می‌کند و این سبک نگارش دیگر مورد پسند نیست و نخواهد بود. در اصل تفکرات نسبت به طنز نویسی تغییرکرده است و اکثر افراد فکر می‌کند با استفاد از القابی چون میمون و... آن رمان را طنز کرده اند که این مورد بسیار غلط و اشتباه است.
چند مورد دیگر در رمان وجود داشت که لازم می‌دانم آنها را ذکر کنم، رمان در برخی مسائل باور پذیر کمی داشت، مانند صحنه خاستگاری و... و همچنین رمان کلیشه‌هایی داشت که نیلی واضح بودند، برای مثال ثروت بیش از اندازه، زیبایی و جذابیت فوران کرده، آشناییت با برخورد به هم دیگر و...
رمان راه ژولانی را باید طی کند، ولی هر چیزی با تلاش مطلوب و زیبا می‌شود، نقد برای بهتر شدن آثار نویسندگان گرامی است و من از نویسنده در خواست دارم پر قدرت از قبل قلم به دست بگیرد و برای پیشرفتش تلاش کند و هرگز جا نزند، زیرا بهترین ها در انتظار اوست!

از تاخیر پوزش می‌طلبم!
کادر نقد رمان 98


نقد و بررسی رمان تبهکار دلباخته | nil_prوa_s_tکاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: لاله ی واژگون، nil_pr، MĀŘÝM و 2 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا