نقد و بررسی رمان ستاره مرگ | ...Hilda... کاربر انجمن رمان ۹۸

...Hilda... · 25/4/21

نام رمان: ستاره مرگ
نام نویسنده: Hilda
ژانر: عاشقانه ، جنایی_مافیایی
ناظر رمان : *~SARA~*

خلاصه: آرامش داشت؛ اما آینده‌اش، چندان آرام و قراری نداشت. همچو آتش، کشنده و خشمگین بود که به اطرافیانش حتی خود، صدمه می‌زد و مروتی نشان نمی‌داد. خانواده‌ای که به جای خاموش کردن شراره‌های رمیدگی، نفت می‌ریختند تا دردش افزون‌تر شود و شعله‌های زبان‌کشیده، او را در خودش ببلعد؛ اما در نهایت، آتش خاموش می‌شود و ققنوس، از خاکستر آذر خود برمی‌خیزد و همه را از محبسی که ایجاد کرده بودند نجات می‌دهد.

در حال تایپ - رمان آرزوی زندگی | ...Hilda... کاربر انجمن رمان 98

آرامش داشت؛ اما آینده‌اش، چندان آرام و قراری نداشت. همچو آتش، کشنده و خشمگین بود که به اطرافیانش حتی خود، صدمه می‌زد و مروتی نشان نمی‌داد. خانواده‌ای که به جای خاموش کردن شراره‌های رمیدگی، نفت می‌ریختند تا دردش افزون‌تر شود و شعله‌های زبان‌کشیده، او را در خودش ببلعد؛ اما در نهایت، آتش خاموش...

forum.roman98.com

فاطمه بیابانی · 2/5/21

"به نام خداوند زیبایی ها"
{نقد و بررسی رمان ستاره مرگ}
میگویند زندگی بالا و پایین دارد و همیشه بر وقف مراد نیست. گاها خوب است و در مواردی کفر آدمیزاد را در‌می‌آورد. داستان ها و رمان‌هایی که ما میخوانیم هم همینطور است. وقتی خواننده‌ای رمان یا داستانی را می‌خواند، توقع او از چیزی که قرار است بخواند زیاد است. در بعضی اوقات آنقدر توقع خواننده بالا می‌رود که وقتی میبیند نمیتواند با آن داستان انس بگیرد، آن‌را رها میکند و به دنبال داستانی دیگر خواهد رفت.

این توقعات می‌تواند شخصیت سازی و یا توصیفات و هر چیز دیگر باشد؛ که شما شخصیت سازی را تا حد بسیار کمی رعایت کرده بودید، اما توصیفات خیر!
وقتی می‌گوییم شخصیت سازی، یعنی برای هر کارکتر یک رفتار منحصر به فرد خلق کنید. برای مثال می‌توانید عادت‌های روزمره را ملاک قرار دهید. یعنی مثلا آرین عادت دارد هر صبح قهوه بی‌شکر بخورد.
تا شما بنویسید قهوه‌ بی‌شکر خواننده در ذهنش آرین را تصور میکند و همینطور بقیه شخصیت ها.
همانطور که در بالا ذکر کردم، تا حد بسیار کمی شما در امر شخصیت پردازی موفق عمل کرده بودید، تا جایی که دختر داستان، فردی بود که دوست داشت اورا بزرگ بدانند و همینطور آرسن که از رفتار پدرش ناراضی و اورا ترک کرده بود.
ولیکن اگر بخواهم در مورد توصیفات بگویم، این چنین است:
وقتی کل ماموریت را یک جا برای خواننده شرح دهید باعث خسته شدن خواننده میشود. او انتظار دارد توصیفات در تک تک و در تمام لحظات رمان باشد، پس پنجاه درصد امکان دارد این قسمت‌هایی که شما دارید کل دار و دسته شارمین را توضیح میدهید را نخواند، به امید اینکه در پارت‌های بعد دقیق‌تر و ریز تر توصیف شود.
بهتر است برای اینکه یک کشش ایجاد کنید، وقتی دخترک دارد برگه‌ای که پدرش به او داده را می‌خواند، اواسط خواندنش، اتفاقی بیفتد که در دادن اطلاعات وقفه ایجاد کند، تاهم خواننده شخصیت‌های جدیدی که وارد داستان شده است را درک کند و هم مشتاق شود برای خواندن ادامه داستان!
توصیفات حال و احوال، چهره، مکان و... باید به صورت قطره چکانی باشد. برای مثال باید طوری توصیفات انجام شود که تا شما گفتید چشمان آبی رنگش و چال گونه‌اش خواننده سریع یاد آرمین بیفتد.(مثال بود). این امر هم به شخصیت سازی شما و هم به توصیفات دقیق نویسنده برمی‌گردد.
استفاده از اسم‌هایی همچون آرسن، شارمین و... کمی از باور پذیری رمان میکاهد. درست است این که اسم‌ها بسیار دلنشین هستند اما اگر از اسم‌هایی که بیشتر شناخته شدند‌اند استفاده شود، بهتر است.
و اما ایده نسبتا کلیشه بود. رمان ستاره مرگ تقریبا مشابه یکی از رمان هایی ایست که خوانده‌ام است؛ زیرا تنها تفاوتش زاویه دید داستان بود. با این حال نمیشود ایده را کلیشه دانست، ولی میتوان با تغییراتی در اتفاقات و سیر داستان آن را کاملا متفاوت کرد.
اگر بخواهم در مورد شناسنامه رمان نظر دهم باید بگویم اسم داستان ذهنم را به سمت و سوی ژانر ترسناک برد. ستاره مرگ میتواند برای ژانر ترسناک و فانتزی باشد. اما از آنجایی که ژانر جنایی_مافیایی هم در حال و هوای مرگ، پلیس، بدجنسی و... هست پس میشود اسم رمان را اسمی درست دانست، هر چند که کلمه ستاره و مرگ کلیشه و تکراری‌ایست؛ اما به نوبه خود ترکیبی زیباست!
خلاصه و مقدمه هم خوب بود، اما باز هم میگویم ذهن را کمی منحرف میکرد و به سمت و سوی ژانر ترسناک.
از بحث شناسنامه که فاصله بگیریم، میرسیم به قسمتی از رمان که من را متعجب کرد. فردی که عضو تیم شارمین بود اما قبلا در اداره پلیس مشغول به کار!
مافیا هیچ وقت، تاکید میکنم هیچ وقت حاضر به استخدام کردن کسی نیست که قبلا در اداره پلیس مشغول به کار بوده است.
زیرا مافیا ریسک کردن را دوست ندارد پس هیچگاه اینگونه خطری را برای خود برنمیگزیند. ژانر رمان جنایی_مافیایی ایست، پس به دقت و ریز بینی نیاز دارد و همچنین مطالعه زیاد!
رمان ستاره مرگ اشکالاتی داشت، اما میشود با یک بازنویسی دقیق آن را بسیار جذاب کرد، زیرا قلم نویسنده روان و ساده است و مخاطب‌ها قلمی که روان باشد را بیشتر دوست دارند تا نویسنده‌ای که سخت بنویسد.
نوشتن را رها نکنید، زیرا هیچ داستانی بی اشکال نیست. دلزده نشوید چون داستانتان دلنشین است و همیشه ادامه دهید زیرا شما در نوبه خود، بهترین هستید.
متشکر از انتقاد پذیری شما
فاطمه بیابانی
کادر نقد انجمن رمان۹۸

فاطمه باقری · 3/5/21

به نام خدا

«نقد و بررسی رمان ستاره مرگ»

واقعیت آن است، قبل از آن که شروع به نوشتن کنم، در ذهن خود شخصیت ها، مکان ها و رنگ و بویش را تصور می کنم.
(فرانسوز ساگان)
به نظرم باید یه خدا بیامرز به نویسنده ی عزیز برای ذکر این جمله ی طلایی گفت؛ چون می تونیم بگیم لپ کلام نویسندگی توی این جمله خلاصه شده. در حقیقت نویسنده با هر نوع ژانری که شروع به نوشتن می کنه، باید این نکته رو هم در نظر داشته باشه که خودش رو کاملا در خط سیر داستان قرار بده، تا هم شخصیت ها و هم اتفاقاتی که توی داستان می افتن، از کلیشه نجات پیدا کنن.
نکته ای که می تونه ژانر جنایی _ مافیایی رو جذاب تر کنه، پیچیده گی و ابهام در خط سیر داستان و اتفاقات اون هست؛ اما وقتی نگاهی به داستان میندازیم، با خط سیر از پیش تعیین شده روبرو می شیم. به طور مثال پرداختن به شرح کل ماموریت دختر داستان، که اون رو در پارت های اول مشاهده می کنیم، داستان رو تا حدی قابل حدس کرده و این اصلا خوب نیست؛ چون خواننده تا حدودی از محتوای کلیه داستان آگاهی داره و اتفاقات جدید به دیدش تازه نمیان؛ که این باعث می شه خود به خود از هیجان اتفاقات داستان کم بشه و خواننده اشتیاقی به دنبال کردن داستان نداشته باشه. به نویسنده ی عزیزمون توصیه می کنم یه بازبینی دوباره روی این بخش داشته باشن.
در بحث توصیفات چهره و مکان باید بگم که، این دسته از توصیفات خصوصا در ژانر جنایی _ مافیایی، به خواننده این امکان رو می ده تا بتونه با کاراکتر های داستان ارتباط بگیره و سرنخ های خوبی هم برای درک بهتر اتفاقات آینده می ده.
توصیه می کنم که کمی جزئی تر به توصیفات پرداخته بشه.
در بحث شخصیت سازی؛ احساسات کاراکتر اصلی کمی ضدو نقیض بود. بذارید بیشتر توضیح بدم:
توی داستان می بینیم که کاراکتر می گه : اگه شش ماه پیش بود، شاید می تونست سربه سر شخصی که الان اون رو دیده بذاره؛ اما الان اوضاع فرق کرده. اما جای دیگه توی جمع خانواده همه چیز تقریبا نرماله؛ این سوال توی ذهن خواننده به وجود میاد که اگه کاراکتر به دلیل اتفاقی که براش افتاده، احساساتش خدشه دار شده، و اون رو انکار نمی کنه و توی رفتارش هم نشون می ده، پس چرا جای دیگه توی جمع خانواده، عکس اون رفتار رو داره؟
اما با پرش نویسنده و نپرداختن بیشتر به احساسات مبهم کاراکتر اصلی، خواننده که جواب قانع کننده ای برای سوالش پیدا نکرده، دوباره دچار سردرگمی می شه و سرنخ های اصلیه بقیه ی داستان، از دست خواننده خارج می پره. درمورد کاراکتر های فرعی هم متاسفانه شاهد کلیشه بودیم که به نویسنده ی محترم توصیه می کنم که توی این بخش هم تغییرات کوچیکی رو ایجاد کنن.
در بحث شناسنامه ی رمان به نظرم خلاصه مناسب بود و همینطور روانیه قلم نویسنده هم خیلی خوب بود.
در کل با همه ی این نکات باید بگم، پختگیه قلم نویسنده در اثر خیلی خوب دیده می شد که باید بهشون تبریک گفت.
در آخر این که ستاره ی مرگ به ویرایش نیاز داره.
با تشکر از نقد پذیری شما
F_B_T از تیم نقد انجمن

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

نقد و بررسی رمان ستاره مرگ | ...Hilda... کاربر انجمن رمان ۹۸

...Hilda...

عضو تازه وارد انجمن

در حال تایپ - رمان آرزوی زندگی | ...Hilda... کاربر انجمن رمان 98

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

فاطمه بیابانی

ناظر کتاب

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

فاطمه باقری

دوستدار انجمن رمان ۹۸

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

عضو تازه وارد انجمن

ناظر کتاب

دوستدار انجمن رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین