خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
از خاطرات جالب یا خنده دار ماه رمضونتون بگید:bubbleb:


خاطره بازی

 
  • تشکر
  • عالی
  • قهقهه
Reactions: Mahla_Bagheri، SelmA، Tabassoum و 3 نفر دیگر

Leila_r

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/10/20
ارسال ها
19
امتیاز واکنش
3,251
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
25 روز 23 ساعت 38 دقیقه
یه بار رفتم تو آشپز خونه اصلا حواسم نبود یه لیوان اب برداشتم بخورم که. وسط راه یادم اومد روزم:tobedb:


خاطره بازی

 
  • قهقهه
  • تشکر
Reactions: Mahla_Bagheri، SelmA، Tabassoum و 4 نفر دیگر

Leila_r

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/10/20
ارسال ها
19
امتیاز واکنش
3,251
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
25 روز 23 ساعت 38 دقیقه
یه بار دیگه هم داشتم سالاد شیرازی درست میکردم
یه خیار گذاشتم تو دهنم خوردمش
بعد یادم اومد روزه بودم
بخدا یادم نبود:tobedb:


خاطره بازی

 
  • قهقهه
  • تشکر
  • خنده
Reactions: Mahla_Bagheri، SelmA، Tabassoum و 4 نفر دیگر

• Zahra •

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/10/20
ارسال ها
1,133
امتیاز واکنش
11,577
امتیاز
373
زمان حضور
90 روز 22 ساعت 54 دقیقه
یه عادت خیلی بدی که دارم، اینکه زیاد ناخونک می‌زنم
برای همین یه بار که داشتم هویج رنده می‌کردم، یکمیشو خوردم:yumb:
خالم بهم گفت مگه روزه نیستی منم که تازه فهمیده بودم چه گندی زدم همرو تف کردم:l2b:


خاطره بازی

 
  • تشکر
  • قهقهه
Reactions: Mahla_Bagheri، SelmA، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 3 نفر دیگر

ozan♪

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
3/9/20
ارسال ها
2,122
امتیاز واکنش
43,349
امتیاز
418
سن
22
زمان حضور
132 روز 15 ساعت 21 دقیقه
تقریبا ۱۳,۱۴ سالم بود از مکتب خونه اومده بودم، دم ظهری.. :thinking:
یکم غذا از سحری مونده بود همشو زدم بالا :yumb:
بعد ک بلند شدم یادم اومد روزه ام :bathtub:


خاطره بازی

 
  • قهقهه
  • تشکر
  • خنده
Reactions: Mahla_Bagheri، SelmA، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 4 نفر دیگر

Elaheh_A

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/10/20
ارسال ها
1,158
امتیاز واکنش
17,924
امتیاز
323
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
59 روز 6 ساعت 34 دقیقه
من خیلی شکمو تشریف دارم:l3b:کلا ب قول بعضیا باید فکم حرکت کنه!
یه بار قشنگ یه لیوان آب یخخخخ و چندتا زولبیا بامیه خوردم:smileb:
همه رو خوردم و یادم افتاد روزه‌ام:neutral:


خاطره بازی

 
  • قهقهه
  • خنده
  • تشکر
Reactions: Mahla_Bagheri، SelmA، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 5 نفر دیگر

محدثه موحدی

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
3/2/21
ارسال ها
409
امتیاز واکنش
2,746
امتیاز
228
سن
24
زمان حضور
19 روز 14 ساعت 6 دقیقه
ی بار پدر بزرگم رفته بود نون وایی نون بگیره بعد که اومد خونه نصف ی نون رو خورده بود بنده خدا اومده بود خونه فکر کرده بود نصفه نون خریده بعد که یادش افتاد ناراحت شد گفت وای من روزه بودم و نصف این نون رو خوردم


خاطره بازی

 
  • قهقهه
  • تشکر
Reactions: Mahla_Bagheri، SelmA، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 2 نفر دیگر

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
جونم بگه براتون
نون گرفتم تا خونه یدونشو خوردم‌
دم در فهمیدم روزه‌م:straight_face::گل:


خاطره بازی

 
  • تشکر
  • قهقهه
  • خنده
Reactions: Mahla_Bagheri، SelmA و Tabassoum

SelmA

مدیر تالار بیوگرافی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
عضویت
11/2/22
ارسال ها
2,312
امتیاز واکنش
42,775
امتیاز
418
سن
18
محل سکونت
قلبِ زی‌زی جونم.
زمان حضور
113 روز 17 ساعت 7 دقیقه
خب این اتفاوقات همیشه برام رخ میده
پارسال داشتم شکلات می‌خوردم یعنی یادم نمیومد روزه‌ام از جلو آینه رد شدم دوباره برگشتم یادم اومد
(آخه خداجون چرا،می‌خوردمش دیگه:sorrow:) بعد بدو که رفتیم سلما کجاست؟ داره دهنشو میشوره :bathtub:
یه بار یه لیوان آب خوردم:bathtub:

نون، هندونه کلا یه بار یادم میاد یه چیزی رو زیاد خورده بودم اذان گفتن ولی من نشسته بودم که گشنم نیست :bathtub::tearsofjoy:
# و تا چند روز دستم می‌نداختن ،عامل ایجاد خنده‌ای اطرافیان با حواس پرتی های بشدت زیاد:bathtub:


خاطره بازی

 
  • تشکر
  • خنده
Reactions: Mahla_Bagheri و Tabassoum

Tabassoum

دستیار تالار هنر
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
31/3/22
ارسال ها
1,106
امتیاز واکنش
5,459
امتیاز
283
محل سکونت
کنج اتاق:)
زمان حضور
25 روز 12 ساعت 12 دقیقه
توی یه روز سه بار آب خوردم:sighb:
پارسال بود روز اول ماه رمضان
اصلا یادم نبود
یکی خوردم اومدم تو اتاق گفتم عه..
سه بار این اتفاق افتاد:tearsofjoy::tearsofjoy::tearsofjoy:
ولی جدی یادم نبود:tearsofjoy:
چون زیاد آب میخورم عادت بود :give_up:


خاطره بازی

 
  • تشکر
Reactions: Mahla_Bagheri، Mobina.85 و SelmA
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا