خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Ashly

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/2/21
ارسال ها
48
امتیاز واکنش
1,064
امتیاز
153
محل سکونت
ماه
زمان حضور
3 روز 18 ساعت 35 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت9

جیک :
تلفنش رو از دفتر برداشته بودم یه لبخند زدم ،از دزدی خوشم نمی اومد اما از تلافی چرا !
بخاطر سلنا جریمه شده بودم پس باید یه جوری جبران می کردم .
سلنا داشت می اومد طرفم ،مثل اونایی که کشتی هاشون غرق شده بهم نگاه می کرد .
بهش گفتم :
_ ظرف ها تموم شد؟
_ آره ولی الان اومدم تلفنم رو پس بگیرم پس زود باش بهم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان مهره‌های گمشده | Ashly کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻، SelmA، Z.a.H.r.A☆ و 23 نفر دیگر

Ashly

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/2/21
ارسال ها
48
امتیاز واکنش
1,064
امتیاز
153
محل سکونت
ماه
زمان حضور
3 روز 18 ساعت 35 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت10

جیک :
بعد از شکار به خونه رفتم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان مهره‌های گمشده | Ashly کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻، SelmA، Z.a.H.r.A☆ و 21 نفر دیگر

Ashly

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/2/21
ارسال ها
48
امتیاز واکنش
1,064
امتیاز
153
محل سکونت
ماه
زمان حضور
3 روز 18 ساعت 35 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت11

جیک
:
دیده بودمش بین جمعیت وقتی رفتم نزدیکش ذهنش رو خوندم بعد از اون حرفایی که به هم زدیم و دعوایی که پیش اومد من ترسیدم بلایی سرش بیاد اونوقت اگر حتی یک قطره خونش هم روی زمین می ریخت مجبور بودم زودتر از قفسه ها جونش رو بگیرم برای همین بهش کمک کردم اما اون عوض تشکر منو مقصر اتفاقات زندگیش می دونست، منم که صبرم کم بود و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان مهره‌های گمشده | Ashly کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻، SelmA، Z.a.H.r.A☆ و 19 نفر دیگر

Ashly

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/2/21
ارسال ها
48
امتیاز واکنش
1,064
امتیاز
153
محل سکونت
ماه
زمان حضور
3 روز 18 ساعت 35 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت12

«جیک»
سر میز غذا نشست اما من باید از اون دختر سر در می آوردم!
تا حالا گونه ای مثل اون ندیده بودم پس باید پیش رفیق قدیمی و نویسنده تاریخ سرزمین جادو می رفتم تا اطلاعاتی به دست بیارم .
منم کتم رو بر داشتم از هر دو خداحافظی کردم ولی یه چیز رو فراموش کردم !
چرا ایندفعه سموئل به دنبال سانی نیومد اون...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان مهره‌های گمشده | Ashly کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻، SelmA، Z.a.H.r.A☆ و 17 نفر دیگر

Ashly

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/2/21
ارسال ها
48
امتیاز واکنش
1,064
امتیاز
153
محل سکونت
ماه
زمان حضور
3 روز 18 ساعت 35 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت13

سموئل:
همیشه از تعطیلات متنفر بودم چون قرار بود اون رو با سه تا آدم احمق سر کنم.
می دونی تازه دارم به معنی واقعی یه گرگ همیشه تنهاست و اعتمادی نسبت به دیگر گلش ندارها پی میبرم .
کوله کلفت و سنگینم رو روی زمین گذاشتم وسایل کوهنوردی رو از داخلش بیرون کشیدم اگر به خودم بود با سرعت به قیافه گرگیم تبدیل میشدم اما...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان مهره‌های گمشده | Ashly کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻، SelmA، Z.a.H.r.A☆ و 14 نفر دیگر

Ashly

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/2/21
ارسال ها
48
امتیاز واکنش
1,064
امتیاز
153
محل سکونت
ماه
زمان حضور
3 روز 18 ساعت 35 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت14

جیک :
توی سرما بدنم مقاوم بود اما چرا من مثل خون آشامای که درد رو احساس نمی کردن نبودم من سرما رو احساس می کردم و این تفاوت من با اونا بود.
حتی اریک هم می تونست در ثانیه حرکت کنه و اوج سرعت بگیره اما من نه! من شش ساعت زمان میبرد تا حرکت کنم و به جایی برسم!
شاید الان می فهمم که چرا اریک اون روز اینقدر از...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان مهره‌های گمشده | Ashly کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻، SelmA، Z.a.H.r.A☆ و 14 نفر دیگر

Ashly

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/2/21
ارسال ها
48
امتیاز واکنش
1,064
امتیاز
153
محل سکونت
ماه
زمان حضور
3 روز 18 ساعت 35 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت15
....
سلنا :
از صبح یه احساس بد دارم احساس می کنم قراره یه اتفاق بد بیوفته این حس مثل اون روزه که مادرم رو بـ*ـغل کردم یه حس مبهم مثل درد توی دلم، اشکی از چشمم چکید.
یعنی قراره چه اتفاقی بیوفته ؟
از تـ*ـخت بلند شدم وقتش بود که از سانی و اریک خداحافظی کنم!
ولی قبل از اینکه به جای دیگه از خونه حرکت کنم به خونه نگاهی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان مهره‌های گمشده | Ashly کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻، SelmA، Z.a.H.r.A☆ و 14 نفر دیگر

Ashly

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/2/21
ارسال ها
48
امتیاز واکنش
1,064
امتیاز
153
محل سکونت
ماه
زمان حضور
3 روز 18 ساعت 35 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت16

جیک :
بدنم داشت توی شعله ی قرمز می سوخت!
فریاد هام کلبه رو می لرزوند.
من توی خواب رفته بودم با اینکه در واقعیت درد داشتم اما اونجا سالم بودم به اطرافم نگاه کردم .
من روی کوه بودم! آسمون صاف و دوست داشتنی بود ولی زیر پام برف های چک چک صدا می دادن جلوتر رفتم تا ببینم چقدر ارتفاع داره که..
حالا انگار برام آشنا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان مهره‌های گمشده | Ashly کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻، SelmA، Z.a.H.r.A☆ و 14 نفر دیگر

Ashly

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/2/21
ارسال ها
48
امتیاز واکنش
1,064
امتیاز
153
محل سکونت
ماه
زمان حضور
3 روز 18 ساعت 35 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت17


سلنا:
من کجا بودم؟
یعنی نجات پیدا کرده بودم؟
توی قصری عجیب درست مثل اونی که قبلاً دیدم بودم.
چقدر اینجا سیاه بود ابر ها داشتن به سرعت دور هم می چرخیدن و بالای قصر در آسمان مثل خرس ها غرش می کردن!
انگار خیلی وقت پیش اینجا بودم اما نمی دونم یه احساس تاریک توی وجودم بهم میگه تو قبلا خیلی کارا کردی که ازش خبر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان مهره‌های گمشده | Ashly کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻، SelmA، Z.a.H.r.A☆ و 14 نفر دیگر

Ashly

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/2/21
ارسال ها
48
امتیاز واکنش
1,064
امتیاز
153
محل سکونت
ماه
زمان حضور
3 روز 18 ساعت 35 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت18

سموئل :
هنوز روی گل ها نشسته بودم و به اون دوتا نگاه کردم!
انگار خواهر و برادر بودن چون جفتشون مثل هم بودن ولی انگار این پسره با موهای سفیدش شیطون تر بود.
تله ی خرگوش رو آماده کردن بعد اومدن سمت جنگل و جایی که من نشسته بودم نشستن.
اونا منو نمی دیدن !
این جنگل خیلی سر سبز عجیب انگار قبلا این جنگل رو دیده...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان مهره‌های گمشده | Ashly کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻، SelmA، Z.a.H.r.A☆ و 14 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا