خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,975
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
وای بر من که در این بازی بی‌سود و زیان
پیش پیمان‌شکنی چون تو شدم عهدشکن
وهم راحت صید الفت‌کرد مجنون مرا
مشق تمکین لفظ‌گردانید مضمون مرا

گریه توفان‌کرد چندانی‌که دل هم آب شد
موج سیل آخر به دریا برد هامون مرا


مشاعره با حرف و

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH- و MaRjAn

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
وهم راحت صید الفت‌کرد مجنون مرا
مشق تمکین لفظ‌گردانید مضمون مرا

گریه توفان‌کرد چندانی‌که دل هم آب شد
موج سیل آخر به دریا برد هامون مرا
ورنه خوب میدانی بی توقف و جاری
دم به دم به سوی تو مهر بیشتر دارم


مشاعره با حرف و

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، MaRjAn و moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,975
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
ورنه خوب میدانی بی توقف و جاری
دم به دم به سوی تو مهر بیشتر دارم


وه وه که به دیدار تو چونم تشنه
چندانکه ببینمت فزونم تشنه

من بندهٔ آن دو لعل سیراب توام
عالم همه زانست به خونم تشنه


مشاعره با حرف و

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH- و MaRjAn

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
وه وه که به دیدار تو چونم تشنه
چندانکه ببینمت فزونم تشنه

من بندهٔ آن دو لعل سیراب توام
عالم همه زانست به خونم تشنه
ورنه دوست میدارم سوی تو پریدن را
با تو پر کشیدن را تا که بال و پر دارم

#حسین_منزوی


مشاعره با حرف و

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، moh@mad و MaRjAn

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,975
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
ورنه دوست میدارم سوی تو پریدن را
با تو پر کشیدن را تا که بال و پر دارم

#حسین_منزوی
وقت آن شد که دلم را بگذارم بروم
با تو او را تک و تنها بگذارم بروم

به کجا می شود از معرکه عشق گریخت
گیرم امروز از اینجا بگذارم بروم

سرنوشت من عاشق هم از اول این بود
سر دیوانه به صحرا بگذارم بروم


مشاعره با حرف و

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و -FãTéMęH-

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
وقت آن شد که دلم را بگذارم بروم
با تو او را تک و تنها بگذارم بروم

به کجا می شود از معرکه عشق گریخت
گیرم امروز از اینجا بگذارم بروم

سرنوشت من عاشق هم از اول این بود
سر دیوانه به صحرا بگذارم بروم
وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار
اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا


مشاعره با حرف و

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
معاونت سایت
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
10,008
امتیاز واکنش
41,271
امتیاز
508
زمان حضور
312 روز 13 ساعت 27 دقیقه
و چشمانت رازِ آتش است
و عشقت پیروزیِ آدمی‌ست
هنگامی که به جنگِ تقدیر می‌شتابد
و آ*غو*شت
اندک جایی برای زیستن...
اندک جایی برای مردن

- احمد شاملو


مشاعره با حرف و

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
و چشمانت رازِ آتش است
و عشقت پیروزیِ آدمی‌ست
هنگامی که به جنگِ تقدیر می‌شتابد
و آ*غو*شت
اندک جایی برای زیستن...
اندک جایی برای مردن


- احمد شاملو
وقتی تو رفتی ...
اندوه شوق زندگی را از دلم برد


مشاعره با حرف و

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
معاونت سایت
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
10,008
امتیاز واکنش
41,271
امتیاز
508
زمان حضور
312 روز 13 ساعت 27 دقیقه
ویران کن و بگذار که ویرانه بماند
از قصه‌ی تو غصه‌ی جانانه بماند!
از روی سرم رد شو و نگذار پس از تو
جز خاطره‌ی موی تو بر شانه بماند!

- حمید عرب‌ عامری


مشاعره با حرف و

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad و MaRjAn

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,975
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
ویران کن و بگذار که ویرانه بماند
از قصه‌ی تو غصه‌ی جانانه بماند!
از روی سرم رد شو و نگذار پس از تو
جز خاطره‌ی موی تو بر شانه بماند!


- حمید عرب‌ عامری

وقت آن شد که بدان روح فزا آمیزی
مرغ زیرک شوی و خوش به دو پا آویزی

سـ*ـینه بگشا چو درختان به سوی باد بهار
ز آنک زهر است تو را باد روی پاییزی

مولانا


مشاعره با حرف و

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH- و MaRjAn
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا