- عضویت
- 13/10/20
- ارسال ها
- 1,156
- امتیاز واکنش
- 33,669
- امتیاز
- 418
- محل سکونت
- ...
- زمان حضور
- 151 روز 7 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
سفرنامه پرو، سرزمین اینکاها؛ راهنمای کلی، هزینه های سفر و ویزا
با شنیدن اسم پرو اولین چیزی که به ذهن آدم میاد مـ*ـاچوپیچو و اینکاها هست. ولی پرو علاوه بر این جاذبه فوق العادش در زمینه های دیگه از اقیانوس گرفته تا آمازون و کوهستان آند و کویر حرف برای گفتن داره. کشوری که زادگاه سیب زمینی هست با تنوع غذایی برای شکم گردها هم مقصد جالبی هست.
درسته که پرو توی ایران سفارت نداره ولی سفارت ها و کنسولگری هاش در برزیل، بولیوی و شیلی با ایرانی ها همکاری قابل قبولی داشتند. در سفرنامه پرو سعی کردم جزئیات سفری که از مرز زمینی با بولیوی آغاز شد و در مرز زمینی پرو و اکوادور خاتمه یافت به همراه هزینه های سفرم و عکس های زیبایی از پرو رو با شما به اشتراک بذارم.
کشور پرو در آمریکای جنوبی با داشتن جاذبه های بسیار، قطعا ارزش بیش از یکبار سفر کردن رو داره. کوهستان های آند، جنگل های آمازون، خواستگاه و مرکز امپراتوری اینکاها، مـ*ـاچوپیچو، معماری مستعمراتی شهرها، سرخپوست ها با لباس های بومی، عمیق ترین دره های دنیا در آرکیپا، خطوط اسرارآمیز نازکا، گوتکا سومین آبشار بلند دنیا، بلندترین قله شنی دنیا، هزاران کیلومتر سواحل اقیانوس آرام و … بخشی از جاذبه های این سرزمین زیبا هستند.
غروب خورشید در کنار سواحل اقیانوس آرام در شهر لیما
شاید جالب باشه بدونید سیب زمینی رو مدیون بومی های پرو هستیم که ۸۰۰۰ سال قبل شروع به کشت این گیاه کردند. ۵۰۰ سال قبل وقتی اسپانیایی ها به اونجا رسیدند سیب زمینی رو به اروپا بردند و احتمالا مدتی بعد به ایران رسیده. در حاضر حدود ۳۰۰۰ نوع مختلف سیب زمینی توی پرو کشت میشه! پرو در زمینه ذرت هم بسیار غنی هست و بیش از ۵۵ نوع ذرت رنگ و وارنگ از سفید و صورتی و نارنجی گرفته تا سیاه! حالا که بحث کشاورزی شد کشور پرو در زمینه تولید کوکائین مقام اول رو در دنیا داره و ۲۰۰ هزار پرویی درآمدشون به تولید کوکائین وابسته است.
ویزای پرو
ایرانی ها برای رفتن به پرو نیاز به دریافت ویزا دارند و متاسفانه کشور پرو توی ایران سفارتخانه نداره. کاری که من انجام دادم با توجه به اینکه اولین توقف طولانی رو در ریودوژانیرو داشتم، قبل از سفر به کنسولگری پرو در ریودوژانیرو نامه نوشتم و پرسیدم برای ویزا پرو چه مدارکی باید بیارم و چند روز پروسه ویزا طول میکشه. کمتر از ۲۴ ساعت به ایمیلم جواب دادند که اینجا ترجمه اون رو مینویسم:
بله شما میتونید اینجا برای ویزای پرو اقدام کنید ولی توصیه میشه به یکی از سفارتخانه های پرو در ترکیه، قطر، کویت و یا دبی مراجعه کنید.
مدارک لازم برای درخواست ویزا:
همه مدارک رو در ایران آماده کردم و برنامه سفرم طوری تنظیم کردم که، صبح دوشنبه اولین روز کاری، برسم ریودوژانیرو. اولین کار من، در ریو پیدا کردن کنسولگری پرو در ریو بود. کنسولگری یک واحد آپارتمان از یک مجتمع بزرگ بود که با نمادها و تابلوهایی از پرو تزیین شده بود. بعد از کمی معطلی فرم ویزا رو دریافت کردم و بعد از پر کردن به همراه مدارک تحویل دادم و سپس به اتاق کنسول برای مصاحبه راهنمایی شدم. مصاحبه ده دقیقه ای، بیشتر به گپ دوستانه شبیه بود. از شهر زادگاهم اصفهان، آثار دیدنیش و صنایع دستی برای کنسول گفتم و تشویقش کردم سفری به ایران داشته باشه.
چهار روز بعد با کنسولگری تماس گرفتم و فهمیدم زودتر از زمانی که قولش رو داده بودند با ویزا موافقت شده. شب قبل همه لباس هام رو شسته بودم و فقط یک برمودا (اونجا به شلوارک می گفتند) داشتم. دوباره با کنسولگری تماس گرفتم و پرسیدم با برمودا میتونم برم کنسولگری؟ جواب داد شما میتونی با برمودا بیایی پرو پس کنسولگری پرو هم میتونی با برمودا بیایی. کنسولگری شلوغ بود و دو ساعتی معطل شدم تا برچسب ویزا توی پاسپورتم چسبانده شد. یک قلمکار کوچک به عنوان تشکر به کنسول دادم. من درخواست دو هفته ویزا کرده بودم و ویزایی که دریافت کرده بودم یک ویزای مولتیپل ۱۸۰ روزه با اعتبار یک ساله بود! بلند مدت ترین ویزایی که تا حالا گرفتم.
مرز زمینی اکوادور – پرو. مامور مرزی در حال ثبت اسم من در دفتر خروجی ها
مسیر سفر من در پرو
در مدت کوتاه ۹ روزه سفرم از مرز بولیوی-پرو بصورت زمینی وارد پرو شدم و از مرز پرو-اکوادور خارج شدم. شهرها و مکان هایی که دیدم شامل کوزکو یا کوسکو (Cusco)، مـ*ـاچو پیچو (Machu Picchu)، لیما (Lima)، تروخیلو یا تروخیو (Trujillo) و پیورا (Piura) میشه.
کوزکو، پایتخت امپراتوری اینکاها
از ایستگاه مرزی بولیوی تا ایستگاه مرزی پرو ۵۰ متر راه بود. خانم پلیس پرویی بعد از ۱۵ دقیقه زیر و رو کردن پاسپورت من و چند بار مراجعه به کتاب قوانینش و همینطور مافوقش، نهایتا بدون اینکه سوالی از من بپرسه مهر ورود به پرو رو در پاسپورتم زد. فرض رو بر این گذاشتم انگلیسی بلد نبود که سوال نپرسید.
اولین چیزی که توی پرو توجهم رو جلب کرد تاکسی های سه چرخه ای بود که ما به اسم توک توک و کشور هند میشناسیمشون.
سه چرخه هایی که بعنوان تاکسی استفاده میشه
ساعت حدود ۷ شب شده بود که سوار اتوبوس شدیم. بعد از یک ساعت به ترمینال شهر پونو (Puno) رسیدیم. مهماندار توضیح داد که ۳۰ دقیقه توقف داریم و علاوه بر تعویض بلیط ها در ترمینال باید ۲ سول عوارض خروج پرداخت کنیم. چهره افراد و ظاهرشون تفاوت چندانی با مردم بولیوی نداشت فقط داخل ترمینال قدری منظم تر بود. یک اسکناس ۲۰ دلاری رو در صرافی ترمینال تبدیل به ۵۸ سول پرو کردم. به دنبال غذای گرم بودم که، با دو تا مسافر دیگه به اسم آلیسیا و لورنزو آشنا شدم. یک زوج هنرمند فرانسوی که فهمیدم با یک اتوبوس راهی کوزکو (Cuzco) هستیم. توی یکی از کوچه های پشت ترمینال یک دستفروش با سیب زمینی های داغ خوشمزه پیدا کردیم و سریع برگشتیم تا از اتوبوس جا نمونیم.
ساعت ۶ صبح رسیدیم ترمینال کوزکو یا کوسکو. تعداد زیادی دلال هتل به سمتمون هجوم آوردند که به زحمت از دستشون خلاص شدیم. اون موقع صبح صرافی توی ترمینال باز نبود و فرانسوی ها که توی پونو پول چنج نکرده بودند به فکر رفتن با پای پیاده به سمت مرکز شهر بودند. بهشون گفتم نیازی نیست نگران باشند، پول تاکسی رو من پرداخت میکنم. کلی تشکر کردند و به سمت هاستل انتخابی من یعنی اکوپکرز (Ecopackers) رفتیم.
هاستل اکوپکرز یک خانه مستعمراتی ۲ طبقه با دو تا حیاط و اتاق هایی دور تا دورش بود. تـ*ـخت و سرویس بهداشتی تمیز، هموک هایی که جاهای مختلف هاستل بود، صبحانه رایگان خوشمزه، اینترنت پرسرعت و نزدیکیش به مرکز شهر باعث شد قیمت ۳۳ سول برای یک تـ*ـخت توی اتاق ۱۴ تخته خیلی گرون به نظر نیاد. البته نیمی از تـ*ـخت ها خالی بود و هاستل اونقدرها شلوغ نبود.
حیاط هاستل بک پکرز در کوزکو
قبل از هرکاری شروع کردم به جستجو برای پیدا کردن بلیط ورودی مـ*ـاچوپیچو. فرانسوی ها گفته بودند بلیطشون رو دو هفته قبل خریدند و احتمالش کمه بلیط گیرم بیاد! طبق سایت رسمی مـ*ـاچوپیچو حداکثر ۲۵۰۰ بلیط برای هر روز فروخته میشه. بلیط عادی ۱۲۰ سول برای روز بعد تمام شده بود و فقط بلیط ورودی مـ*ـاچوپیچو به همراه کوه کنارش، به قیمت ۱۴۰ سول موجود بود. هرکاری کردم با لپ تاپم نتونستم رزرو کنم. به دفتر آژانس توریستی که یک گوشه هاستل بود مراجعه کردم و ازشون راهنمایی خواستم. خود آژانس بلیط رو به قیمت ۲۲۰ سول میفروخت ولی دخترک لطف کرد و با کامپیوتر خودش بلیط فردا رو برام رزرو کرد. یک شماره به من داد و گفت سایت دو ساعت بهم وقت داده برم بانک ناسیونال و ۱۴۰ سول رو پرداخت کنم.
بعد از پرداخت پول در بانک ناسیونال به دنبال راهی برای رسوندن خودم به مـ*ـاچوپیچو بودم. از بین تمام گزینه ها که در سفرنوشت مـ*ـاچوپیچو توضیح خواهم داد، ارزونترین گزینه که ترکیبی از سفر با ون و پیاده روی بود رو انتخاب کردم. رفت و برگشت به مـ*ـاچوپیچو سه روز طول می کشید و قصد داشتم یک روز دیگه هم در کوزکو بمونم. قیمت اتوبوس از کوزکو به لیما ۱۹۰ سول بود و زمانش هم ۲۰ الی ۲۴ ساعت بود. قیمت پرواز یک ساعته تا لیما هم ۳۲۳ سول بود. از اونجایی که قصد توقف در مسیر و دیدن خطوط نازکا (Nazca Lines) رو نداشتم پرواز رو انتخاب کردم.
بعد از پرس و جو در مورد اپراتورهای موبایل پرو و جستجوی پکیج های مختلف اینترنت یک سیم کارت با ۵۰۰ مگابایت اینترنت به قیمت ۴۰ سول خرید کردم.
ساعت ۲ بعد از ظهر شده بود و معده ام داشت سوراخ می شد. راه افتادم به سمت بازار مرکزی کوزکو به اسم بازار سان پدرو. یک قسمت بزرگ بازار به حدود ۵۰ غرفه غذافروشی اختصاص پیدا کرده بود. از بین اون همه غذاهای رنگارنگ یک سوپ سبز رنگ که بیشتر شبیه آش بود سفارش دادم. چند قاشق که خوردم حس کردم مزه نا آشنایی توش هست. موبایلم را درآوردم و با نشان دادن باقالی به دختری که روی نیمکت کنارم نشسته بود با اشاره ازش خواستم از فروشنده بپرسه باقالی توی این آش هست یا نه. متاسفانه جواب مثبت بود. از دست خودم عصبانی بودم که چرا بی احتیاطی کردم و قبلش نپرسیدم، خوردن باقالی به راحتی من رو به کشتن میده. خودم رو جریمه کردم و فقط چند عدد سیب زمینی پخته شده برای ناهار سفارش دادم.
قسمت بسیار بزرگی از بازار به میوه و سبزی اختصاص داشت. ذرت های رنگارنگ بیشتر از هرچیزی توجه من رو به خودش جلب کرد. شاید اگر میوه های استوایی رو توی جنوب شرق آسیا و آفریقا ندیده بودم اونها هم برام جذاب می بودند. برگ کوکا هم به وفور پیدا می شد.
ذرت های رنگارنگ در بازار سان پدرو شهر کوزکو
میوه های جنگلی عجیب کوهستان های آند
منبع: سفر نوشت
با شنیدن اسم پرو اولین چیزی که به ذهن آدم میاد مـ*ـاچوپیچو و اینکاها هست. ولی پرو علاوه بر این جاذبه فوق العادش در زمینه های دیگه از اقیانوس گرفته تا آمازون و کوهستان آند و کویر حرف برای گفتن داره. کشوری که زادگاه سیب زمینی هست با تنوع غذایی برای شکم گردها هم مقصد جالبی هست.
درسته که پرو توی ایران سفارت نداره ولی سفارت ها و کنسولگری هاش در برزیل، بولیوی و شیلی با ایرانی ها همکاری قابل قبولی داشتند. در سفرنامه پرو سعی کردم جزئیات سفری که از مرز زمینی با بولیوی آغاز شد و در مرز زمینی پرو و اکوادور خاتمه یافت به همراه هزینه های سفرم و عکس های زیبایی از پرو رو با شما به اشتراک بذارم.
- مختصری در مورد پرو
- ویزای پرو
- مسیر سفر من در پرو
- کوزکو، پایتخت امپراتوری اینکاها
- مـ*ـاچوپیچو، شهر گمشده تمدن اینکاها
- تاریخچه مـ*ـاچوپیچو
- راههای دسترسی به مـ*ـاچوپیچو
- بازدید از مجموعه مـ*ـاچوپیچو
- مسیر بازگشت از مـ*ـاچوپیچو
- چند توصیه مهم برای سفر به مـ*ـاچوپیچو
- لیما پایتخت پرو، دومین شهر بزرگ کویری دنیا
- در امتداد جاده پان امریکن به سوی شهر تروخیو
- پیورا، نقطه شروعی برای سفرهای آمازون، اقیانوس آرام و کوهستان آند
- بهترین زمان سفر و بلیط پرواز بولیوی
- هزینه های سفر به پرو
کشور پرو در آمریکای جنوبی با داشتن جاذبه های بسیار، قطعا ارزش بیش از یکبار سفر کردن رو داره. کوهستان های آند، جنگل های آمازون، خواستگاه و مرکز امپراتوری اینکاها، مـ*ـاچوپیچو، معماری مستعمراتی شهرها، سرخپوست ها با لباس های بومی، عمیق ترین دره های دنیا در آرکیپا، خطوط اسرارآمیز نازکا، گوتکا سومین آبشار بلند دنیا، بلندترین قله شنی دنیا، هزاران کیلومتر سواحل اقیانوس آرام و … بخشی از جاذبه های این سرزمین زیبا هستند.
غروب خورشید در کنار سواحل اقیانوس آرام در شهر لیما
شاید جالب باشه بدونید سیب زمینی رو مدیون بومی های پرو هستیم که ۸۰۰۰ سال قبل شروع به کشت این گیاه کردند. ۵۰۰ سال قبل وقتی اسپانیایی ها به اونجا رسیدند سیب زمینی رو به اروپا بردند و احتمالا مدتی بعد به ایران رسیده. در حاضر حدود ۳۰۰۰ نوع مختلف سیب زمینی توی پرو کشت میشه! پرو در زمینه ذرت هم بسیار غنی هست و بیش از ۵۵ نوع ذرت رنگ و وارنگ از سفید و صورتی و نارنجی گرفته تا سیاه! حالا که بحث کشاورزی شد کشور پرو در زمینه تولید کوکائین مقام اول رو در دنیا داره و ۲۰۰ هزار پرویی درآمدشون به تولید کوکائین وابسته است.
ویزای پرو
ایرانی ها برای رفتن به پرو نیاز به دریافت ویزا دارند و متاسفانه کشور پرو توی ایران سفارتخانه نداره. کاری که من انجام دادم با توجه به اینکه اولین توقف طولانی رو در ریودوژانیرو داشتم، قبل از سفر به کنسولگری پرو در ریودوژانیرو نامه نوشتم و پرسیدم برای ویزا پرو چه مدارکی باید بیارم و چند روز پروسه ویزا طول میکشه. کمتر از ۲۴ ساعت به ایمیلم جواب دادند که اینجا ترجمه اون رو مینویسم:
بله شما میتونید اینجا برای ویزای پرو اقدام کنید ولی توصیه میشه به یکی از سفارتخانه های پرو در ترکیه، قطر، کویت و یا دبی مراجعه کنید.
مدارک لازم برای درخواست ویزا:
- پرکردن فرم ویزا
- پاسپورت
- بلیط رفت و برگشت به پرو
- رزرو هتل یا دعوتنامه
- مدرک توانایی مالی
- مصاحبه
- یک قطعه عکس رنگی ۴*۳
- مبلغ ویزا به میزان ۷۸ رئال برزیل (بعد از موافقت با ویزا)
همه مدارک رو در ایران آماده کردم و برنامه سفرم طوری تنظیم کردم که، صبح دوشنبه اولین روز کاری، برسم ریودوژانیرو. اولین کار من، در ریو پیدا کردن کنسولگری پرو در ریو بود. کنسولگری یک واحد آپارتمان از یک مجتمع بزرگ بود که با نمادها و تابلوهایی از پرو تزیین شده بود. بعد از کمی معطلی فرم ویزا رو دریافت کردم و بعد از پر کردن به همراه مدارک تحویل دادم و سپس به اتاق کنسول برای مصاحبه راهنمایی شدم. مصاحبه ده دقیقه ای، بیشتر به گپ دوستانه شبیه بود. از شهر زادگاهم اصفهان، آثار دیدنیش و صنایع دستی برای کنسول گفتم و تشویقش کردم سفری به ایران داشته باشه.
چهار روز بعد با کنسولگری تماس گرفتم و فهمیدم زودتر از زمانی که قولش رو داده بودند با ویزا موافقت شده. شب قبل همه لباس هام رو شسته بودم و فقط یک برمودا (اونجا به شلوارک می گفتند) داشتم. دوباره با کنسولگری تماس گرفتم و پرسیدم با برمودا میتونم برم کنسولگری؟ جواب داد شما میتونی با برمودا بیایی پرو پس کنسولگری پرو هم میتونی با برمودا بیایی. کنسولگری شلوغ بود و دو ساعتی معطل شدم تا برچسب ویزا توی پاسپورتم چسبانده شد. یک قلمکار کوچک به عنوان تشکر به کنسول دادم. من درخواست دو هفته ویزا کرده بودم و ویزایی که دریافت کرده بودم یک ویزای مولتیپل ۱۸۰ روزه با اعتبار یک ساله بود! بلند مدت ترین ویزایی که تا حالا گرفتم.
مرز زمینی اکوادور – پرو. مامور مرزی در حال ثبت اسم من در دفتر خروجی ها
مسیر سفر من در پرو
در مدت کوتاه ۹ روزه سفرم از مرز بولیوی-پرو بصورت زمینی وارد پرو شدم و از مرز پرو-اکوادور خارج شدم. شهرها و مکان هایی که دیدم شامل کوزکو یا کوسکو (Cusco)، مـ*ـاچو پیچو (Machu Picchu)، لیما (Lima)، تروخیلو یا تروخیو (Trujillo) و پیورا (Piura) میشه.
کوزکو، پایتخت امپراتوری اینکاها
از ایستگاه مرزی بولیوی تا ایستگاه مرزی پرو ۵۰ متر راه بود. خانم پلیس پرویی بعد از ۱۵ دقیقه زیر و رو کردن پاسپورت من و چند بار مراجعه به کتاب قوانینش و همینطور مافوقش، نهایتا بدون اینکه سوالی از من بپرسه مهر ورود به پرو رو در پاسپورتم زد. فرض رو بر این گذاشتم انگلیسی بلد نبود که سوال نپرسید.
اولین چیزی که توی پرو توجهم رو جلب کرد تاکسی های سه چرخه ای بود که ما به اسم توک توک و کشور هند میشناسیمشون.
سه چرخه هایی که بعنوان تاکسی استفاده میشه
ساعت حدود ۷ شب شده بود که سوار اتوبوس شدیم. بعد از یک ساعت به ترمینال شهر پونو (Puno) رسیدیم. مهماندار توضیح داد که ۳۰ دقیقه توقف داریم و علاوه بر تعویض بلیط ها در ترمینال باید ۲ سول عوارض خروج پرداخت کنیم. چهره افراد و ظاهرشون تفاوت چندانی با مردم بولیوی نداشت فقط داخل ترمینال قدری منظم تر بود. یک اسکناس ۲۰ دلاری رو در صرافی ترمینال تبدیل به ۵۸ سول پرو کردم. به دنبال غذای گرم بودم که، با دو تا مسافر دیگه به اسم آلیسیا و لورنزو آشنا شدم. یک زوج هنرمند فرانسوی که فهمیدم با یک اتوبوس راهی کوزکو (Cuzco) هستیم. توی یکی از کوچه های پشت ترمینال یک دستفروش با سیب زمینی های داغ خوشمزه پیدا کردیم و سریع برگشتیم تا از اتوبوس جا نمونیم.
ساعت ۶ صبح رسیدیم ترمینال کوزکو یا کوسکو. تعداد زیادی دلال هتل به سمتمون هجوم آوردند که به زحمت از دستشون خلاص شدیم. اون موقع صبح صرافی توی ترمینال باز نبود و فرانسوی ها که توی پونو پول چنج نکرده بودند به فکر رفتن با پای پیاده به سمت مرکز شهر بودند. بهشون گفتم نیازی نیست نگران باشند، پول تاکسی رو من پرداخت میکنم. کلی تشکر کردند و به سمت هاستل انتخابی من یعنی اکوپکرز (Ecopackers) رفتیم.
هاستل اکوپکرز یک خانه مستعمراتی ۲ طبقه با دو تا حیاط و اتاق هایی دور تا دورش بود. تـ*ـخت و سرویس بهداشتی تمیز، هموک هایی که جاهای مختلف هاستل بود، صبحانه رایگان خوشمزه، اینترنت پرسرعت و نزدیکیش به مرکز شهر باعث شد قیمت ۳۳ سول برای یک تـ*ـخت توی اتاق ۱۴ تخته خیلی گرون به نظر نیاد. البته نیمی از تـ*ـخت ها خالی بود و هاستل اونقدرها شلوغ نبود.
حیاط هاستل بک پکرز در کوزکو
قبل از هرکاری شروع کردم به جستجو برای پیدا کردن بلیط ورودی مـ*ـاچوپیچو. فرانسوی ها گفته بودند بلیطشون رو دو هفته قبل خریدند و احتمالش کمه بلیط گیرم بیاد! طبق سایت رسمی مـ*ـاچوپیچو حداکثر ۲۵۰۰ بلیط برای هر روز فروخته میشه. بلیط عادی ۱۲۰ سول برای روز بعد تمام شده بود و فقط بلیط ورودی مـ*ـاچوپیچو به همراه کوه کنارش، به قیمت ۱۴۰ سول موجود بود. هرکاری کردم با لپ تاپم نتونستم رزرو کنم. به دفتر آژانس توریستی که یک گوشه هاستل بود مراجعه کردم و ازشون راهنمایی خواستم. خود آژانس بلیط رو به قیمت ۲۲۰ سول میفروخت ولی دخترک لطف کرد و با کامپیوتر خودش بلیط فردا رو برام رزرو کرد. یک شماره به من داد و گفت سایت دو ساعت بهم وقت داده برم بانک ناسیونال و ۱۴۰ سول رو پرداخت کنم.
بعد از پرداخت پول در بانک ناسیونال به دنبال راهی برای رسوندن خودم به مـ*ـاچوپیچو بودم. از بین تمام گزینه ها که در سفرنوشت مـ*ـاچوپیچو توضیح خواهم داد، ارزونترین گزینه که ترکیبی از سفر با ون و پیاده روی بود رو انتخاب کردم. رفت و برگشت به مـ*ـاچوپیچو سه روز طول می کشید و قصد داشتم یک روز دیگه هم در کوزکو بمونم. قیمت اتوبوس از کوزکو به لیما ۱۹۰ سول بود و زمانش هم ۲۰ الی ۲۴ ساعت بود. قیمت پرواز یک ساعته تا لیما هم ۳۲۳ سول بود. از اونجایی که قصد توقف در مسیر و دیدن خطوط نازکا (Nazca Lines) رو نداشتم پرواز رو انتخاب کردم.
بعد از پرس و جو در مورد اپراتورهای موبایل پرو و جستجوی پکیج های مختلف اینترنت یک سیم کارت با ۵۰۰ مگابایت اینترنت به قیمت ۴۰ سول خرید کردم.
ساعت ۲ بعد از ظهر شده بود و معده ام داشت سوراخ می شد. راه افتادم به سمت بازار مرکزی کوزکو به اسم بازار سان پدرو. یک قسمت بزرگ بازار به حدود ۵۰ غرفه غذافروشی اختصاص پیدا کرده بود. از بین اون همه غذاهای رنگارنگ یک سوپ سبز رنگ که بیشتر شبیه آش بود سفارش دادم. چند قاشق که خوردم حس کردم مزه نا آشنایی توش هست. موبایلم را درآوردم و با نشان دادن باقالی به دختری که روی نیمکت کنارم نشسته بود با اشاره ازش خواستم از فروشنده بپرسه باقالی توی این آش هست یا نه. متاسفانه جواب مثبت بود. از دست خودم عصبانی بودم که چرا بی احتیاطی کردم و قبلش نپرسیدم، خوردن باقالی به راحتی من رو به کشتن میده. خودم رو جریمه کردم و فقط چند عدد سیب زمینی پخته شده برای ناهار سفارش دادم.
قسمت بسیار بزرگی از بازار به میوه و سبزی اختصاص داشت. ذرت های رنگارنگ بیشتر از هرچیزی توجه من رو به خودش جلب کرد. شاید اگر میوه های استوایی رو توی جنوب شرق آسیا و آفریقا ندیده بودم اونها هم برام جذاب می بودند. برگ کوکا هم به وفور پیدا می شد.
ذرت های رنگارنگ در بازار سان پدرو شهر کوزکو
میوه های جنگلی عجیب کوهستان های آند
منبع: سفر نوشت
سفرنامه پرو
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com