خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~BAHAR.SH~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/10/20
ارسال ها
1,156
امتیاز واکنش
33,669
امتیاز
418
محل سکونت
...
زمان حضور
151 روز 7 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
نیجر کشور بزرگیست در جنوب صحرای آفریقا، یعنی منطقه ای که بهش ساحل گفته میشه. اسمش شاید با نا امنی همراه باشه اما نسبت به همسایگانش اوضاع خوبی داره و از این بابت نگرانی نداشتم، پایتختش هم بسیار امن هست. البته این امنیت خوب شامل صحرای آفریقا و جاده های بین شهریش نمیشه. مثل کشور همسایش مالی، مردمان فوق العاده مهربان و دوست داشتنی داره.

برنامه اولیه سفرم ورود از مرز غربی و خروج از مرز جنوبی نیجر بود ولی نبود امنیت در صحرا (سمت مالی) باعث شد برنامه عوض بشه و ورود و خروجم از مرز جنوبی باشه. سفرم به نیجر در ادامه سفر غرب آفریقا و پس از دیدن کشورهای موریتانی ، سنگال ، گامبیا ، گینه بیسائو ، گینه کوناکری ، سیرالئون ، لیبریا ، مالی ، بورکینافاسو ، ساحل عاج ، غنا ، توگو و بنین بود. سفرنامه نیجر که در زیر میبینید داستان سفر کوتاهم به این کشور به همراه تصاویری از مردمش و شهر نیامی هست.

در صورتی که قصد دارید با منطقه غرب آفریقا آشنا بشید میتونید از سفرنامه کشور موریتانی شروع کنید و در جریان کل سفر قرار بگیرید.

  • ویزای نیجر
  • مختصری در مورد نیجر
  • روز اول، ورود به نیجر
  • روز دوم، نیامی پایتخت نیجر
  • روز سوم، ملاقات یک ایرانی در نیجر
  • روز چهارم، به سوی مرز
ویزای نیجر

ما ایرانی ها برای سفر به نیجر به ویزا نیاز داریم و متاسفانه کشور نیجر در ایران سفارت نداره. هیچ سیستم ویزای الکترونیکی نیجر و یا ویزای بدو ورود هم نداره بنابراین قبل از سفر به نیجر باید بریم یک کشور دیگه و ویزاش رو بگیریم. نزدیکترین و در دسترس ترین سفارت نیجر به ما در آنکارا پایتخت ترکیه هست. اگر مثل من به غرب آفریقا سفر می کنید، کشور نیجر توی خیلی از پایتخت هاش سفارت داره و می تونید از اونجا اقدام کنید.



من از سفارت نیجر در آکرا پایتخت غنا برای ویزای نیجر اقدام کردم. هزینه ویزا عادی که ۱۰ روز طول میکشه ۴۴ دلار و هزینه ویزای فوری نیجر که ۳ روز طول میکشه ۸۸ دلار بود. مدارک لازم برای ویزای نیجر موارد زیر میشه:

  • پاسپورت با اعتبار ۶ ماهه و کپی صفحه اول
  • رزرو هتل برای کل مدت اقامت در نیجر
  • رزرو پرواز رفت و برگشت به نیجر. اگر بتونید سفارت رو قانع کنید ورود و خروج تون زمینی هست، نیاز به رزرو پرواز نیست.
  • دو قطعه عکس
  • کارت بین المللی واکسن تب زرد و یک کپی
  • پر کردن فرم ویزای نیجر
  • پرداخت هزینه ویزای نیجر
در مورد ویزای نیجر و برخورد سفارت در آکرا، مفصل توی سفرنامه غنا نوشتم.

ویزایی که گرفتم سی روزه بود و شروعش هم از همون روز صادر کردن ویزا بود.

ویزا نیجر

مختصری در مورد نیجر

کشور جمهور نیجر (Niger) کشوری بزرگی در غرب آفریقاست که بخشی از اون در صحرای بزرگ آفریقا و بخشی دیگرش در منطقه ساحل (جنوب صحرای آفریقا) واقع شده. به منطقه ای در جنوب صحرای بزرگ آفریقا، ساحل گفته میشه و کشورهایی که روی این نوار از غرب تا شرق قاره آفریقا هستند هم کشورهای ساحل نامیده میشوند.

مساحت نیجر ۱،۲۶۶،۷۰۰ کیلومتر مربع هست که حدود ۷۷ درصد مساحت ایران میشه. علاوه بر زمین لم یزرع، نیجر ویژگی بدی دیگری هم داره و اون محصور بودن در خشکی و راه نداشتن به آب های آزاد هست. کشورهای بنین، نیجریه، چاد، لیبی، الجزایر، مالی و بورکینافاسو همسایه های نیجر هستند.


نقشه کشور نیجر، رودخانه نیجر و همسایه هاش. فاصله شهر نیامی تا کشور بنین توی ذهنتون بمونه



پرچم کشور نیجر شامل سه رنگ نارنجی، سفید و سبز خیلی به پرچم هند شباهت داره.

نیجر یکی از قدرتمندترین امپراطوری های غرب آفریقا رو داشته که با ورود استعمارگران رو به افول میره. نهایتا از قرن ۱۹ این کشور مستعمره فرانسه میشه و در سال ۱۹۵۸ اعلام استقلال میکنه. دو سالی طول میکشه تا بتونه بطور کامل به استقلال برسه. زبان فرانسه که در حال حاضر زبان رسمی این کشوره، یادگار دوران استعمار هست.

نیجر حدود ۲۳ میلیون نفر جمعیت داره. اکثر مردم نیجر مسلمان صوفی هستند که خود صوفی های نیجر به دو فرقه قادریه و تیجانیه تقسیم میشند. تعدادی از مسلمان های نیجر هم شیعه هستند (زیر ده درصد).





منبع: سفرنامه سفر نوشت


سفرنامه نیجریه | آفریقا

 

~BAHAR.SH~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/10/20
ارسال ها
1,156
امتیاز واکنش
33,669
امتیاز
418
محل سکونت
...
زمان حضور
151 روز 7 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
بخش عظیمی از جمعیت نیجر در اطراف رودخانه نیجر در جنوب کشور مستقر شدند. رود نیجر شاهرگ حیاتی کشور هست و نام کشور هم از نام این رودخانه بزرگ گرفته شده. منبع اصلی کشور کشاورزی و دامداری هست. نیجر منابع معدنی محدودی داره که یکی از اون ها سنگ اورانیوم هست. زمانی ایران قصد داشت سنگ اورانیوم از نیجر بخره.

بجز برخی قسمت های شمال که کوهستانی هست بقیه کشور با بیابان پوشیده شده و تابستان های داغی داره. مناسبترین زمان سفر به نیجر زمستان هست.

اگر بخواهید از ایران مستقیم به نیجر سفر کنید باید پروازهایی با یک توقف رو انتخاب کنید چون پرواز مستقیم بین دو کشور نیست. بهترین گزینه هواپیمایی ترکیش با توقف در فرودگاه استانبول هست. بلیط پرواز تهران-نیامی بصورت رفت و برگشت و با توقف در استانبول از ۹۰۰ دلار شروع میشه. برای محاسبه قیمت بلیط در تاریخ مشخص سفرتون، راهنمای خرید بلیط رو مطالعه کنید.

مراقبت بهداشتی الزامی برای نیجر واکسن تب زرد هست. در کشور نیجر ریسک بالای پشه مالاریا وجود داره و حتما قبل از سفر شروع به خوردن قرص ضد مالاریا کنید.

روز اول، ورود به نیجر

بعد از اینکه ماجرای ویزای بنین ختم به خیر شد، به همراه همسفرم فهیمه به سمت مرزبانی نیجر که فاصله چندانی نداشت حرکت کردیم. کوله پشتی های بزرگ دست تاکسی موتوری ها بود و نمیدونستم کجا هستند. نگران بودم از معطلی ما در مرز خسته شده باشند و رفته باشند. حالا رفتنشون به کنار، کوله ها رو با خودشون نبرند!

توی مرزبانی نیجر باید کارت ورود به کشور پر می کردیم و به همراه پاسپورت و کارت واکسن تب زرد تحویل مرزبانی میدادیم. پلیس مرزبان نیجر مدارک رو به همراه ویزا کنترل کرد و در مورد محل اقامت پرسید. رزرو هتل رو بهش دادم، نگاه رضایتمندانه ای بهش کرد و مهر ورود به نیجر رو توی پاسپورت زد.

به سمت درب خروجی محوطه بزرگی که هر دو مرزبانی بنین و نیجر داخلش واقع شده بود حرکت کردیم. موتوری ها به همراه کوله هامون کنار درب خروج ایستاده بودند و از اینکه کار ما طول کشیده بود عصبانی بودند یا حداقل اینطور نشون می دادند. با هاشون توافق کرده بودیم از شهر مالانویل در بنین تا شهر گایا در نیجر با ۱۵۰۰ فرانک غرب آفریقا (برای هر کدام) بریم. حالا دبه کرده بودند و می گفتند چون معطل شدیم باید بیشتر بدید و یک رقم عجیب غریبی می گفتند. بهشون گفتم کرایه تا همینجا رو میدم (فکر کنم ۵۰۰ تا گفتم) برگردید و من با یک وسیله دیگه میرم. یکی از راننده ها خیلی وحشی بود و دنبال بهانه بود دعوا راه بندازه. بعد از ۱۵ دقیقه جر و بحث نهایتا راضی شدند با کمی افزایش کرایشون راه بیافتیم.

رودخانه نیجر در مرز بنین و نیجر واقع شده و ما ساعت ۱۱:۰۷ با موتور از روی پل مرزی عبور کردیم. چند هفته قبل توی کشور مالی رود نیجر رو دیده بودم و اینبار کمی پایین تر در حالیکه مه و غبار روش رو گرفته بود دوباره زیارتش کردم. با اینکه رودخانه مرز دو کشوره اما هر دو مرزبانی در سمت جنوب رودخانه نیجر و در کشور بنین واقع شده بود. از روی پل که عبور کردیم توی یک جاده خاکی در امتداد رود نیجر و به سمت شرق ادامه مسیر دادیم تا به شهر کوچک و سی هزار نفری گایا رسیدیم.

اولین تصویر من از نیجر


من و راننده عصبی. راننده کاملا مجهز و من هم خاک می خوردم:l2b:


در راه گایا



شستشو در رودخانه نیجر



ظروف پلاستیکی حمل می کردند




منبع: سفرنامه سفرنوشت


سفرنامه نیجریه | آفریقا

 

~BAHAR.SH~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/10/20
ارسال ها
1,156
امتیاز واکنش
33,669
امتیاز
418
محل سکونت
...
زمان حضور
151 روز 7 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
همین شهر فسقلی گایا چند تا گاراژ داشت. به راننده گفتم ما رو ببر به گاراژی که اتوبوس های پایتخت یعنی نیامی حرکت می کنند. پول راننده وحشی رو دادم و از راننده خوش اخلاق خواستم کمی صبر کنه.

داخل گاراژ که رفتم پرس و جو کردم و فهمیدم اتوبوس نیامی ساعت ۱۴:۳۰ حرکت می کنه و بلیطش هم ۶۵۰۰ سفا هست. توی نیجر هم واحد پول فرانک غرب آفریقا یا همون سفا هست، واحد پولی که بین تعداد زیادی از کشورهای غرب آفریقا مشترک هست و نرخ تبدیل با یورو ثابت شده (یک یورو معادل ۶۵۶ سفا هست). تا ساعت ۱۴:۳۰ خیلی مونده بود و حدود سه ساعت علاف می شدیم. امیدوار بودم شب قبل به مرز برسیم و امروز صبح زود حرکت کنیم اما فاصله ها توی بنین خیلی زیاد بود و عملا ظهر به اینجا رسیدیم و اگر بیشتر میموندیم قسمتی از مسیر تا پایتخت رو احتمالا در شب طی می کردیم، چیزی که سعی داشتم ازش فرار کنم. توی نیجر شهرهای بزرگش امنیت داره ولی خطر راهزنی و آدم ربایی در جاده ها وجود داره. علاوه بر این خطر تصادف و چپ کردن در شب بسیار بیشتر از روز هست، راننده های آفریقا شب که میشه مثل زامبی ها رانندگی می کنند.

برگشتم درب گاراژ و به راننده گفتم من رو ببر یک گاراژ دیگه تا آمار اونجا رو هم بگیرم. گاراژ جدید مخصوص مینی بـ*ـو*س و ون بود. یک ون بود که گفت نیم ساعت دیگه حرکت می کنه. بلیط یک نفر تا نیامی ۴۰۰۰ سفا بود. به راننده گفتم بره و فهیمه رو از گاراژ قبلی بیاره. دو تا بلیط خریدم و برای هر نفر ۵۰۰ سفا اضافه تر دادم تا صندلی های کنار راننده رو بهم بده.



خرید بلیط نیامی از دفتر گاراژ

راننده فهیمه رو آورد، ازش تشکر کردم و بابت کمکی که کرده بود و اخلاق خوبش خیلی بیشتر از کرایش بهش دادم و خداحافظی کردم.

ظاهراً ون ما هم تا پر نمیشد حرکت نمی کرد و “نیم ساعت دیگه حرکت می کنه” رو توی هوا گفته بودند. از دستفروش های داخل گاراژ سیم کارت به قسمت ۲۵۰ سفا خریدم، ۱۰۰۰ سفا هم شارژش کردم و از توی منوهای فرانسویش که دیگه کاملا بهش وارد شده بود یک پکیج ۵۰۰ مگابایتی خریدم تا توی مسیر اینترنت داشته باشیم.

راننده موتور خوش اخلاق که کلی با هم رفیق شدیم


ون این ها اوضاعش خرابتره و خیلی مونده تا پر بشه

با سلیمان که توی یک حجره کنار گاراژ فروشندگی می کرد و انگلیسی هم خوب بلد بود هم صحبت شدم. وقتی فهمید ایرانی هستم خیلی خوشحال شد و رفت پدرش رو هم صدا زد بیاد من رو ببینه. ایران رو خیلی دوست داشت و چند بار گفت کاش ما هم ارتش قوی مثل ایران داشتیم و امنیتمون بهتر از این بود.



من و سلیمان توی مغازش




منبع: سفر نامه سفرنوشت


سفرنامه نیجریه | آفریقا

 

~BAHAR.SH~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/10/20
ارسال ها
1,156
امتیاز واکنش
33,669
امتیاز
418
محل سکونت
...
زمان حضور
151 روز 7 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع

دانه های آکرا (اولین بار توی لیبریا دیدمش) و ساقه نیشکر می فروخت

توی گاراژ و محله اطرافش نتونستیم غذای مناسب خوردن پیدا کنیم و نهایتا چند تا پرتقال و آب خریدیم. ون هم یواش یواش پر شد و ساعت ۱۲:۴۰ حرکت کردیم. تا نیامی پایتخت نیجر حدود ۲۸۰ کیلومتر راه داشتیم.

اوایل جاده قابل قبول بود ولی خیلی زود سر و کله چاله ها توی جاده پیدا شد. بعضی وقت ها به قدری جاده خراب شده بود و چاله ها بزرگ بودند که راننده باید کامل توقف می کرد و به آهستگی اون قسمت رو عبور می کرد. گاهی هم راننده کلا از جاده خارج می شد و از مسیر خاکی که کنار جاده ایجاده شده بود حرکت می کرد. با این اوضاع حتما به شب می خوردیم.

جاده های نیجر اصلا خوب نیست



اولین مسجدی که در نیجر دیدم، ساده و دوست داشتنی


بچه های روستا


وقتی جاده ای موازی جاده اصلی درست میشه. بز ها هم که همه جای نیجر جولان میدند




خانه ای با خشت خام





منبع: سفرنامه سفر نوشت


سفرنامه نیجریه | آفریقا

 

~BAHAR.SH~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/10/20
ارسال ها
1,156
امتیاز واکنش
33,669
امتیاز
418
محل سکونت
...
زمان حضور
151 روز 7 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
پوشش گیاهی هم دیگه کاملا متفاوت با بنین شده بود. درختچه هایی که برگ سبز نداشتند و کلا همه چیز بیابانی شده بود. هر از گاهی چند خانه که تشکیل روستایی رو داده بودند می دیدیدم. هیچکدام از این روستاها نام و نشانی روی نقشه نداشتند. علاوه بر خانه های گلی، نوعی از خانه های مدور که روی یک پایه چوبی و با فاصله از زمین ساخته شده بودند هم دیدم که توی کشورهای قبلی ندیده بودم و احتمالا سبک خانه های صحرا در نیجر هستند.

خانه های دوار روی یک اسکلت چوبی برای فاصله گرفتن از زمین


اهالی روستا به زیر سایه درخت پناه برده بودند


به نظر میرسه معضل قطع درخت و تبدیلش به سوخت و زغال توی نیجر هم هست


روستایی در نیجر


گاوها هم به سایه درخت پناه بردند




منبع: سفرنامه سفرنوشت


سفرنامه نیجریه | آفریقا

 

~BAHAR.SH~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/10/20
ارسال ها
1,156
امتیاز واکنش
33,669
امتیاز
418
محل سکونت
...
زمان حضور
151 روز 7 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع

دوچرخه سوار تنها در صحرا



سر و کله شترها هم توی نیجر پیدا شد

ساعت ۱۶:۱۵ توی یکی از همین روستاهای بی نام و نشان نیم ساعتی برای ناهار و دستشویی توقف کردیم. از خانم آشپز یک کاسه پلو لوبیا به همراه خورش گوشت بز و کلم به قیمت ۴۰۰ سفا گرفتم. دیدن اینکه سفید ها غذای خودشون رو کنار خودشون و به سبک خودشون می خوردند برای مردم جالب بود و من هم از دیدن کنجکاویشون و لبخندهاشون کیف می کردم و همه خستگی دو روز در راه بودن به در شد.

از این خانم غذا خریدم


نیمکت های رستورانش


اولین غذای من در نیجر. پلو لوبیا به همراه خورش گوشت بز و کلم


گوشت بز کباب شده. کباب رو توی کاغذی که شبیه پاکت سیمان بود تحویل مشتری میداد


اهالی خوشحال و با محبت روستایی نیجر



منبع: سفرنامه سفرنوشت


سفرنامه نیجریه | آفریقا

 

~BAHAR.SH~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/10/20
ارسال ها
1,156
امتیاز واکنش
33,669
امتیاز
418
محل سکونت
...
زمان حضور
151 روز 7 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع

خانم های روستا با لباس های محلی نیجر

هاون چوبی داشت

زیر سایه درخت بچش رو خواب کرده بود

ساعت ۶ عصر به شهر دوسو رسیدیم. از دوسو یک راه به سمت شرق میره به شهر زیندر (شهری که دوست داشتم ببینم ولی وقتم محدود بود) و یک راه هم از سمت غرب که مسیر ما بود به نیامی میره. ۱۵ دقیقه توی گاراژ دوسو توقف کردیم، بعضی مسافرها پیاده شدند و مسافرهای جدیدی سوار شدند.



گاراژ شهر دوسو و دستفروش هایی که به ماشین ما حمله کردند

از دوسو به بعد جاده بهتر شد و سرعت ماشین هم بیشتر. به محض اینکه هوا تاریک شد راننده برای نماز توقف کرد. تو ی کشوری که تقریبا همشون مسلمان هستند طبیعی بود.

ساعت ۹ شب به گاراژ شهر نیامی رسیدیم. جای بسیار شلوغ و تاریک با کلی راننده تاکسی که چسبیده بودن بهمون. توی نیامی هتل و مسافرخانه کم هست و قیمت هاشون هم خیلی بالاست. یک هتل که قیمت های مناسبی داشت و توسط چینی ها اداره میشد رو روی نقشه علامت زده بودم. تا هتل شش کیلومتر فاصله داشتیم و باید تاکسی می گرفتیم.



راننده توی تاریکی داشت بارها رو میاورد پایین



منبع: سفرنامه سفرگشت


سفرنامه نیجریه | آفریقا

 

~BAHAR.SH~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/10/20
ارسال ها
1,156
امتیاز واکنش
33,669
امتیاز
418
محل سکونت
...
زمان حضور
151 روز 7 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
با کمی فاصله گرفتن از گاراژ بالاخره تونستم یک تاکسی مناسب پیدا کنم. وقتی به سختی به هتل رسیدیم (راننده نمیتونست آدرس رو پیدا کنه) فهمیدم تمام اتاق هاش پر هست. فهیمه همونجا موند و من رفتم دنبال هتل بگردم. دو تا هتل دیگه پیدا کردم ولی اون ها هم پر بودند. نهایتا بعد از یک ساعت گشتن تونستم یک هتل تمیز که اتاق خالی داشته باشه پیدا کنم. قیمت یک اتاقش ۲۵۰۰۰ سفا بود و به سختی حاضر شد ۵۰۰۰ تا تخفیف بده. اتاق کولر، یخچال، دوش آب گرم و دستشویی تمیز داشت. پایان یک روز طولانی دیگه به خوبی تمام شد.

روز دوم، نیامی پایتخت نیجر

صبح توی خیابان های نیامی (Niamey) راه افتادیم به دنبال یک کافی نت. نزدیک اداره پلیس یک کافی نت تمیز و خلوت پیدا کردیم و مدارک لازم برای سفارت نیجریه رو پرینت کردیم. مدارک شامل رزرو هتل و رزرو پرواز باید بر اساس کشوری که از اونجا برای ویزا اقدام می کردیم به روز میشد.



پنجره اتاق که رو به حیاط باز میشد


حیاط هتل در نیامی


دستشویی بسیار تمیز اتاق هتل که به شیر آب هم مجهز بود. اون کتری پلاستیکی هم کاربرد آفتابه داره:l2b:

این خانم با لباس زیبا هم اومده بود توی کافی نت آدرس بپرسه

با تاکسی به سفارت نیجریه که با مرکز شهر فاصله داشت رفتیم. ما رو به اتاق انتظار هدایت کردند. بعد از ۲۰ دقیقه یک خانم اومد گفت کارتون چیه. براش توضیح دادم و اون هم فوری گفت اینجا فقط برای شهروندان نیجر و کسانی که اقامت نیجر رو دارند ویزای نیجر صادر می کنیم. گفتم من قبلا ویزای نیجریه رو گرفتم فقط سفارت نیجریه در تهران یک اشتباهی کرده. رفت با کنسول حرف بزنه. وقتی برگشت گفت کنسول میگه نمیشه. دوباره یک دلیلی آوردم، رفت و برگشت و گفت نمیشه. چند بار این قضیه تکرار شد و نهایتا بهش گفتم من می خوام خودم کنسول رو ببینم. گفت اصلا نمیشه و کنسول خیلی کار داره. گفتم تا کنسول رو نبینم از سفارت بیرون نمیرم. رفت و پنج دقیقه بعد با مامور مسلح سفارت برگشت و محترمانه از سفارت بیرونمون کردند.

همون روز برای ویزای بیزنس نیجریه که میشد آنلاین درخواست داد اقدام کردم ولی امید چندانی به پذیرش و حتی جواب دادن به درخواستم نداشتم.


اتاق انتظار سفارت نیجریه در نیجر



منبع: سفرنامه سفرگشت


سفرنامه نیجریه | آفریقا

 

~BAHAR.SH~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/10/20
ارسال ها
1,156
امتیاز واکنش
33,669
امتیاز
418
محل سکونت
...
زمان حضور
151 روز 7 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع

خیابان های نیامی پایتخت نیجر


فروشنده لباس دوره گرد

مشکل آب توی نیامی هم مثل اکثر شهرهای غرب آفریقا وجود داره


بقالی


تقریبا همه خانم های نیجر حجاب کامل داشتند



فروشنده های کنار خیابان

به هتل برگشتیم تا ناهار بخوریم و کمی استراحت کنیم. از بازارچه تره باری که سر کوچه بود کمی سبزی خریدیم. سبزی های نیجر بسیار تازه، معطر و خوشمزه هست. هتل یک آشپزخانه برای خودش داشت و مسافرها اجازه استفاده از اون رو نداشتند. با مذاکره و کمی زورگویی تونستیم از آشپزخانه استفاده کنیم و یک سوپ خوشمزه برای ناهار بپزیم.



بامیه فروش



واسه ناهار سوپ سبزیجات پختیم





منبع: سفرنامه سفرنوشت


سفرنامه نیجریه | آفریقا

 
آخرین ویرایش:

~BAHAR.SH~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/10/20
ارسال ها
1,156
امتیاز واکنش
33,669
امتیاز
418
محل سکونت
...
زمان حضور
151 روز 7 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
بعد از ناهار پیاده به سمت بازار بزرگ نیامی رفتیم. متاسفانه قسمت های بزرگی از بازار در حال بازسازی بود و دسترسی بهش هم سخت. یک ساعتی توی راهروها، دالان ها و کوچه های بازار قدم زدیم و گاهی هم از خوراکی هاشون چشیدیم. خرماهای درشت بازار که بعید میدونم مال خود نیجر بود، بسیار خوشمزه بود و یک کیلو خرما به قیمت ۱۵۰۰ سفا خریدم.

ورودی بازار بزرگ نیامی که در حال بازسازی بود


خرما فروش


پسرک شیرینی بادام زمینی می فروخت. مرد سمت چپ هم سعی داشت من رو قانع کنه شلوارم دیگه کهنه شده و باید این شلوار رو بخرم


بادام هندی رو بو داده بود و داشت از داخل پوسته خارج می کرد


شاخه های بلند نیشکر رو حمل می کرد


بازار بزرگ نیامی




منبع: سفرنامه سفرگشت


سفرنامه نیجریه | آفریقا

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا