خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
در روایتی از امیر المؤمنین علی علیه السلام آمده است: «عدالت عبارت است از وضع و قرار دادن هر شی در جایگاه مناسب آن.»(5)

اقسام عدل الهی

می دانیم که واژه عدل هم در مورد کارهای انسان استعمال می شود و هم خداوند متصف به عدل می شود.

عدل الهی به این معنا است که همه کار های آفریدگار عالم اعم از آفرینش دنیا و آن چه درآن رخ می دهد؛ مانند حوادث طبیعی و همه امور تکوینی و تشریعی و آفرینش جهان روی مصلحت است و همگی حَسن و نیکو است و هرگز کار زشت و قبیح و بیهوده و ظلم و ستم از او صادر نگشته و نخواهد گشت.

به طور کلی، خداوند از دو جهت متصف به عدل می شود:

1. از آن جهت که جهان آفرینش را بر اساس عدل آفریده است، در حدیث نبوی آمده است: «و بالعدل قامت السموات و الارض ـ توسط عدل آسمان ها و زمین استوار باقی مانده است.»(6)

2. از آن جهت که خداوند قوانین و دستورات عادلانه را وضع نموده و توسط پیامبران به بشر ابلاغ فرموده است.

و مفهوم عدالت در این دو حوزه از یکدیگر متفاوت است، ولی در هر دو حوزه دو پرسش اساسی وجود دارد:

الف) عدالت چیست؟

ب)با چه معیاری می توان عادلانه بودن یک آفرینش و قانون را به دست آورد؟

عدالت در حوزه آفرینش

اگر فرض کنید نقاش چیره دستی وجود دارد که درصدد است اثر هنری بدیعی را بیافریند، در صورت فراهم بودن امکانات و وسایل لازم، هنرمند تمام تلاش خود را در جهت آفرینش اثر هنری زیبا و عالی به کار می بندد و در نهایت، اثر هنری هنرمندانه ای می آفریند. شما در چه صورت این اثر را متصف به عدل می کنید؟

با توجه به این مثال، وقتی ما به رابـ*ـطه جهان و خداوند می نگریم، می بینیم جهان اثر خداوند است و خداوند خالق این اثر است و ذات باری تعالی از علم لازم و فراوان جهت ایجاد اثر عالی برخوردار است و قدرت بر ایجاد آن را دارد و یکی از اوصاف او حکمت است، یعنی کارها را در نهایت اتقان و محکمی انجام می دهد، بنابراین از نظر فاعلی، هیچ منع و محدودیتی وجود ندارد، در این که خداوند جهان آفرینش را در نهایت جمال و زیبایی، اتقان و استحکام بیافریند.

با قطع نظر از فاعل، اگر ما به اثر با دقت بنگریم میان اجزای تک تک موجودات طبیعی و میان اشیا و مولفه های عالم طبیعت یک نوع تناسب و توازن خاص حاکم است که این توازن و تناسب را آفریدگار جهان عطا کرده است و این تناسب زیبایی خاصی را جلوه گر ساخته است.


روش های عملی، کارا و موثر در حوزه ی تربیت دینی(معنوی)

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
با توجه به مثالی که در ابتدا اشاره کردیم، مشخص می شود که عدل در حوزه جهان آفرینش، عبارت است از موزون بودن و هماهنگی کامل میان اجزا و مؤلفه های عالم وجود؛ که این تناسب و توازن از جانب خداوند اعطا شده است، و ما از دو طریق این عدالت را کشف می کنیم:

الف) از راه این که خداوند علیم و قادر و حکیم است و کارهای خود را بر اساس علم، قدرت و حکمت خود در نهایت احکام و اتقان ایجاد می نماید و هیچ منعی از فیض او نیست.

ب) از راه مطالعه آثار و عالم طبیعت که موزون بودن اجزا و مؤلفه های عالم طبیعت، برای ما به نحو شهودی معلوم و مشهود است.

البته ممکن است در موارد نادری، برخی از موجودات به کمال شایسته خود نرسد، این امر منافات با عدل ندارد زیرا جهان طبیعت عالم تزاحم است.(7)

عدالت در حوزه تشریع و قانون گذاری

فرض کنید پدری دارای سه فرزند است یکی از آنان عالم، دانشمند و اهل قلم و کتاب است و دیگری نجار و سومی کشاورز است. اگر شخص ثالثی اموالی را به آنان ببخشد که حاوی قلم، کتاب، آلات نجاری و کشاورزی است و پدر را مسئول تقسیم قرار دهد، که میان آنان عادلانه قسمت نماید. سه فرض در مقام قسمت متصور است:

هر شیء را سه قسمت کند، قلم سه قسمت، کتاب سه قسمت، و هر قسمت را سهم یکی از آنان قرار دهد.

بدون مزیتی، هر کدام از وسایل را به یکی از آنان بدهد.

با توجه به تناسب هر کدام، اشیا را میان آنان تقسیم نماید.. واضح است گزینه سوم عادلانه ترین راه قسمت است.

با توجه به مثال فوق، عدالت در حوزه قانون گذاری را می توانیم این چنین تعریف نماییم: عدالت عبارت است از دادن حقی به ذی حق آن. بنابراین، معیار در این عدالت، رعایت حق است. و کسی می تواند حقوق انسان و سایر موجودات طبیعی را به خوبی رعایت کند و حق را به ذی حق دهد که بر تمامی جنبه های وجودی انسان احاطه داشته باشد و از مسیر سعادت و انحطاط بندگانش آگاه باشد، و او خداوند است.

لذا با توجه به این خصوصیات، قوانین خود را وضع می کند، هر چند ممکن است در قوانین او تفاوت هایی به نظر برسد اما این تفاوت، مثل تفاوتی است که در تقسیم اشیاء در مثال فوق وجود داشت، و ناشی از حکمت الهی می باشد و تبعیض و ظلمی در کار نیست.(8)

علاوه بر این که، منشأ ظلم یکی از دو امر است: یا جهل به حق و صاحبان آن است و یا منتفع شدن ظالم از کار خویشتن می باشد و هر دو احتمال در مورد خداوند منتفی است؛ نه او جهل به احکام و حقوق و صاحبان آن دارد و نه انتفاعی در کار است. بلکه او مهربان و رئوف است و لازمه رأفت او این است که قوانینش عادلانه باشد.(9)

به هر حال ما به عدالت خداوند در حوزه آفرینش و قانون گذاری ایمان داریم، نه از آن رو که با عقل خودمان تک تک موارد آفرینش و قوانین الهی را محک بزنیم، چون عقل ما ضعیف تر از آن است که به همه جهان آفرینش و خصوصیات آن و رمز و راز قوانین آگاهی داشته باشد، هر چند موارد جزئی را ادراک می کند، بلکه از آن جهت خداوند را متصف به عدالت می دانیم که او حکیم و رؤوف به بندگان خود می باشد و هر آن چه از آفرینش و قانون وضع می کند از سر حکمت و رأفت است.


روش های عملی، کارا و موثر در حوزه ی تربیت دینی(معنوی)

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
عدالت در جزا

عدالت در حوزه سومی نیز به کار می رود و آن عدالت در جزا است. به این مثال توجه کنید: اگر نهادی و یا مقام مسئولی اعلام نماید: هر کسی در مسابقه مقاله نویسی در موضوع خاص و یا شعر و داستان حایز رتبه شود، به عنوان مثال فلان مبلغ، به او پادش داده خواهد شد، بعد چنانچه کسی و یا کسانی واجد شرایط دریافت پاداش شوند و مقام و یا نهاد مسئول، پاداش را نپردازد، آیا این کار عادلانه است؟ واضح است هیچ کسی این عمل را عادلانه ارزیابی نمی نماید.

مثال دیگر: اگر انسان باسخاوتی، جمعی را چند روزی میهمان خود قرار دهد و بخشی از اموال خود را در اختیار آنان قرار دهد و از تعدی و بی احترامی نسبت به بخشی دیگر آنان را برحذر دارد و در صورت تعدی مجازات خاصی را بر آنان ابلاغ نماید، تردیدی نیست صاحب خانه چنین حقی را دارد و در صورت افراط میهمانان حق دارد آنان را بر اساس اعلام و قراردادی که کرده است مجازات نماید و اگر نکند از روی بزرگواری و تفضل است، البته لازم است میان کیفر و جرم تناسبی باشد.

خداوند نیز در مقام پاداش و کیفر عادل است لذا در مقابل اعمال نیک، نیکوکاران آنان را پاداش می دهد و بدکاران به سبب کارهای زشت شان مستحق کیفر متناسب با جرم شان هستند و اگر خداوند عفو نماید منافات با عدل او ندارد، بلکه کار مستحسنی است.(10) این قسم از عدالت در واقع به عدالت در نظام آفرینش بازگشت می نماید.

اقسام عدل الهی

1ـ عدل تکوینی(وجودی): خداوند به هر موجودی به اندازه شایستگی های او از مواهب و نعمت هایش عطا می کند و هیچ استعداد و قابلیتی را، در این حوزه، بی پاسخ و مهمل نمی گذارد. به دیگر سخن، خداوند متعال به هر یک از مخلوقات خویش، به اندازه

ظرفیت وجودی آن، افاضه می کند و آن ها را به قدر قابلیت و استعدادشان از کمالات

بهره مند می سازد.

2ـ عدل تشریعی(وضعی): خداوند از یک سو، در وضع تکالیف و جعل قوانینی که سعادت و کمال انسان در گرو آن است، فرو گذار نمی کند و از سوی دیگر، هیچ انسانی را به عملی که بیش از استطاعت اوست، مکلف نمی سازد. بنابراین، شریعت الهی به هر دو معنای یاد شده، عادلانه است.

3ـ عدل جزایی: خداوند در مقام پاداش و کیفر بندگان خود، جزای هر انسانی را متناسب با اعمالش مقرر می کند. بر این اساس، خداوند در مقابل اعمال نیک نیکوکاران، آنان را پاداش می دهد و بدکاران را به سبب کارهای زشتشان، کیفر می کند.

همچنین، عدل جزایی خداوند اقتضا دارد که هیچ انسانی به سبب تکلیفی که به او ابلاغ نشده است، مجازات نشود. بخشی از این پاداش و کیفر در دنیا و بخش دیگری در آخرت واقع می شود. البته با توجه به حقیقت مجازات اخروی و رابـ*ـطه تکوینی آن با اعمال (که در ادامه به آن اشاره می کنیم) عدل جزایی، در نهایت، به عدل تکوینی خداوند باز می گردد.


روش های عملی، کارا و موثر در حوزه ی تربیت دینی(معنوی)

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
عدل و حکمت

یکی از معانی حکمت، اجتناب فاعل از انجام کارهای زشت و قبیح است و این معنا از حکمت، شامل عدل نیز می گردد، زیرا عدالت ورزی کاری شایسته و ظلم عملی قبیح و ناشایست است. بر این اساس، می توان صفت عدل را یکی از شاخه های صفت حکمت به شمار آورد. از این رو در میان صفات پروردگار دو صفت است که از نظر شبهات و ایرادهای وارده بر آن ها متقارب و نزدیک به یکدیگرند: عدالت و حکمت.

منظور از عادل بودن خدا این است که استحقاق و شایستگی هیچ موجودی را مهمل نمی گذارند و به هر کس هر چه را استحقاق دارد می دهد و منظور از حکیم بودن او این است که نظام آفرینش نظام احسن و اصلح یعنی نیکوترین نظام ممکن است.

اشکال مشترک در مورد«عدل» و «حکمت» پروردگار، وجود بدبختی ها و تیره روزی ها و به عبارت جامع تر «مساله شرور» است. «مساله شرور» را می توان تحت عنوان «ظلم» ایراد بر عدل الهی به شمار آورد و می توان تحت عنوان «پدیده های بی هدف » نقضی بر حکمت بالغه پروردگار تلقی کرد و از این رو است که یکی از موجبات گرایش به مادیگری نیز محسوب می گردد.

استدلال عقلی بر عدل الهی

مهم ترین مبنای عقلی عدل الهی، اصل حسن و قبح عقلی است. خلاصه استدلال عقلی بر اصل «عدل» این خواهد بود که: در نظر عقل، عدل کاری شایسته و ظلم عملی ناشایست است و خداوند حکیم از انجام کارهایی که عقل ناشایست می شمارد، منزه است. پس، خداوند هیچ گاه مرتکب ظلم نمی شود و تمام افعال او عادلانه است.

البته، متکلمان طرفدار عدل، ادله دیگری نیز ارائه کرده اند، ولی به نظر می رسد که هیچ کدام بدون استفاده از اصل «حسن و قبح عقلی» تمام نیست. برای نمونه گفته شده است: اگر فرض کنیم که خداوند سبحان مرتکب ظلم می گردد، با سه احتمال روبه رو خواهیم بود: یا این عمل ناشی از جهل است و یا از نیاز سرچشمه می گیرد و یا مقتضای حکمت است. دو احتمال اول به وضوح باطل اند، زیرا خداوند واجب الوجود و دارای علم مطلق است و لذا جهل او نسبت به ظالمانه بودن فعلی که انجام می دهد یا نیازمندی او به انجام آن محال است. احتمال سوم نیز باطل است، زیرا حکمت، مقتضی اجتناب از فعل زشت و قبیح است و از این رو، ممکن نیست موجب ارتکاب ظلم شود.

بنابراین، تمام احتمالات ممکن در باب ارتکاب ظلم از سوی خداوند، باطل اند و در نتیجه، ثابت می شود که تمام افعال او عادلانه است.


روش های عملی، کارا و موثر در حوزه ی تربیت دینی(معنوی)

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
شبهات عدل الهی

اینک پس از مرور کوتاهی در معنا و مفهوم عدل الهی، به طرح و پاسخ برخی شبهات و اشکالات وارده در این زمینه می پردازیم.

عدل الهی و مسأله شرور و بلاها

یکی از اشکالات مهمی که بر اندیشه عدل الهی وارد شده وجود شرور در عالم است. این مسئله از دیرباز اندیشه آدمی را به خود مشغول ساخته است. مواجهه آدمی با رخدادهای ناگوار، مصیبت ها و نقص ها و معلولیت ها، انسان های سفید و سیاه، زشت و زیبا، دارا و ندار و.... پرسش هایی را در ذهن جستجوگر او پدید می آورد، پرسش هایی که پس از گذشت هزاران سال، هنوز هم ذهن انسان ها را به خود مشغول ساخته است و به دنبال یافتن جواب آن هستند.

به عبارت دیگر، همه به دنبال درک این مطلب هستند که آیا اساساً شرّ در عالم وجود دارد؟ اگر وجود دارد منشأ آن چیست؟ آیا وجود شرور با اعتقاد به اوصافی همچون عدل و حکمت الهی سازگار است؟ آیا می توان جهان حاوی شر را بهترین جهان ممکن دانست؟ آیا وجود شرّ با وحدت آفریدگار سازگار است؟

آیا می توان به وجود شر باور داشت و در همان حال خداوند را عادل دانست؟

چگونه خداوند رحیم و خیرخواه وجود شرور را تجویز می کند؟ آیا وجود شرّ، نشانه ضعف و عجز خداوند از نابود کردن آن نمی باشد؟ و...

این مسأله یعنی رابـ*ـطه اعتقاد به وجود خداوند با وجود شرور در مباحث فلسفه دین و کلام در غرب مورد توجه ویژه ای بوده است. از منظر گروهی از آنان، وجود شرور با برخی اوصاف اصلی خداوند ناسازگار است. حتی دیوید هیوم فیلسوف تجربه گرای انگلیسی، از فیلسوفانی است که برای تضعیف پاره ای از براهین اثبات وجود خدا، به مسأله شرّ تمسک جسته است، او برهان نظم را مورد خدشه قرار می دهد.

هیوم در بخشی از کتاب همپرسه ها، تقریری از مسأله شرّ ارائه می دهد که اصل آن به اپیکور باز می گردد:

«آیا او (یعنی خداوند) می خواهد از وقوع شرّ جلوگیری کند ولی نمی تواند؟ در این صورت او ناتوان است. آیا قدرت دارد ولی نمی خواهد؟ در این صورت، او بدخواه است. آیا او هم قادر است و هم می خواهد از شرّ جلوگیری کند؟ در این صورت شرّ از کجا زاده می شود؟ و چرا أساساً شوم بختی در جهان وجود دارد؟(11)

پیش از بررسی شبهات و ارائه پاسخ این اعتراض ها، نخست لازم است به منشأ اصلی این شبهات اشاره کنیم.

منشأ خطای انسان درباره شبهات عدل الهی

دو عامل اصلی باعث به وجود آمدن اشکالات و شبهاتی در این باره شده است:

1) عدم تمایز بین کمال حقیقی و مجازی

کمال حقیقی در واقع، همان تقرب به بارگاه قدس الهی به وسیله ادراکات حضوری و شهودی و متصف شدن به صفاتی قابل اتصاف حق تعالی است. همچنین رسیدن به کمال اخروی و زندگی جاودانه نیز کمال حقیقی به شمار می رود.

طبق این تفسیر تمامی فضایلی که انسان را به کمال و سعادت و رضامندی الهی می رسانند، کمال حقیقی خواهند بود: صفاتی مانند ایمان و تقوا، عمل صالح، خوش اخلاقی، اخلاص، صبر و بردباری و...

ممکن است برخی از دارندگان این فضایل حقیقی و کمالات واقعی، از مال و منال و ثروت دنیوی کم بهره باشند، ولی با نگاهی متعالی و حقیقی به کمالات، بسیاری از شبهات و اشکالات قابل حل خواهد شد و نداشتن مال و ثروت و جمال، هوش و استعداد فوق العاده، خانواده مرفه و... برایشان معنا نخواهد داشت.


روش های عملی، کارا و موثر در حوزه ی تربیت دینی(معنوی)

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
2) عدم توجه به آخرت

وقتی ما معتقد شدیم که زندگی برتر و بهتری در انتظار ماست و باید از این سرای دنیوی عبور کرده به جایگاه حقیقی برسیم، آن وقت تحمل بسیاری از مصایب و آلام راحت تر خواهد شد.

زیرا اگر قایل بودیم که دنیایی ورای این عالم وجود ندارد، آن وقت بسیاری از ایرادات و شبهات عدالت الهی وارد بود. این که جنایتکاری، هزاران نفر را بکشد و بعد خود با خودکشی یا مرگ طبیعی و مانند آن از دنیا برود و کیفر رفتار خود را نبیند، قابل هضم و توجیه نخواهد شد.

بنابراین وقتی معتقد شدیم که ورای این عالم، جهانی برتر و زیباتر برای ما آماده شده که از هرگونه عیب و نقص و ضعفی مبراست، آن وقت تحمل هرگونه مشقتی و سختی در جسم و جان و مال، قابل تحمل خواهد شد.

یک نکته کلیدی

فرق گذاری بین تفاوت و تبعیض

آن چه در آفرینش وجود دارد، "تفاوت" است نه "تبعیض"، و آن چه با عدل الهی ناسازگار است، تبعیض است نه تفاوت.

تبعیض، عبارت است از این که در شرایط یکسان و با وجود استحقاق ها و شایستگی های همسان، میان اشیا یا اشخاص، فرق گذاشته شود؛ ولی تفاوت، عبارت از این است که در شرایط نامساوی و استحقاق ها و شایستگی های ناهمسان، میان اشیا و اشخاص فرق گذاشته شود؛ به عبارت دیگر، تبعیض از ناحیه دهنده است و تفاوت، از جانب گیرنده.

به عنوان مثال اگر دو ظرف را که هر کدام گنجایش ده لیتر آب دارند، زیر شیر آبی قرار دهیم، ولی در یکی ده لیتر آب بریزیم و در دیگری پنج لیتر، در این جا تبعیض صورت گرفته است. منشأ اختلاف میزان آب دو ظرف نیز کسی است که شیر آب را در این دو ظرف باز کرده است.

امّا اگر دو ظرف گنجایش و ظرفیت یکسان نداشته باشند، بلکه یکی گنجایش ده لیتر داشته باشد و دیگری گنجایش پنج لیتر، آن گاه هر دو را زیر شیر آب قرار دهیم و در یکی ده لیتر و در دیگری پنج لیتر آب بریزیم، در این صورت، میان این دو ظرف اختلاف هست، ولی منشأ اختلاف، تفاوتی است که خود آن دو ظرف از نظر گنجایش و ظرفیت دارند.

یا به عنوان مثال اگر یک استاد به دانشجویانی که از نظر استعداد و تلاش و درجه علمی در یک سطح قرار دارند، نمره های گوناگون بدهد، این تبعیض است و چنین استادی ظالم، ولی اگر سؤال ها برای همه یکسان باشد، ولی بعضی از شاگردان به خاطر استعداد کم یا جدّی نبودن در درس نمره کمتر و بعضی به دلیل استعداد بیشتر و کوشش افزون تر، نمره بیشتری بگیرند، در این صورت، کار استاد تفاوت هست امّا تبعیض نیست.

در مورد رمز و راز تفاوت ها، سخن زیاد است ولی آنچه که یادآوری آن ضروری است این است که باید توجه داشته باشیم که "تفاوت موجودات، ذاتی آن ها و لازمه نظام علت و معلول است".

یعنی: جهان هستی با یک سلسه نظام ها و قوانین ذاتی و تغییرناپذیر اداره می شود و بر اساس آن، هر پدیده مقام و مرتبه و موقعیت خاصی دارد که دگرگون ناپذیر است.


روش های عملی، کارا و موثر در حوزه ی تربیت دینی(معنوی)

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
لازمه "نظام داشتن هستی"، وجود مراتب مختلف و درجات متفاوت برای هستی است که خاستگاه اختلاف ها و تفاوت ها است.

تفاوت و اختلاف، آفریده نمی شود، بلکه لازمه ذاتی آفریدگان است. پس این پندار که خدا میان آفریدگان تبعیض روا داشته است، خطا و بی اساس است.

آن چه با عدل و حکمت الهی ناسازگار است، تبعیض است نه تفاوت، و آن چه در جهان وجود دارد تفاوت است نه تبعیض(12)

حقیقت شرور

باید گفت که وجود صفاتی چون قدرت، عدالت، حکمت و علم خداوند، شاهد بر آن است که شرّ واقعی در جهان وجود ندارد. از این رو اگر در جهان اموری مشاهده می شود که به ظاهر شرّ به حساب می آیند باید توجیه شوند. چون منشأ چنین شرّ و ظلمی، جهل یا عجز و یا نیاز است و هیچ کدام از این ها در خداوند متعال راه ندارد.

در دعاهای مأثور از معصومین رسیده است: «وَ قَدْ عَلِمْت أَنَّهُ لَیسَ فِی حُکمِک ظُلْمٌ، وَ لَا فِی نَقِمَتِک عَجَلَةٌ، وَ إِنَّمَا یعْجَلُ مَنْ یخَافُ الْفَوْتَ، وَ إِنَّمَا یحْتَاجُ إِلَی الظُّلْمِ الضَّعِیفُ، وَ قَدْ تَعَالَیتَ- یا إِلَهِی- عَنْ ذَلِک عُلُوّاً کبِیرا ـ و من دانسته ام که در حکم و فرمانت ستمی و در انتقام و به کیفر رساندنت شتابی نیست، و جز این نیست که کسی شتاب می کند که از فوت شدن و وقت کار گذشتن بترسد، و ضعیت و ناتوان به ستم نیازمند است، و تو - ای خدای من- برتری از این که ستم یا شتاب کنی؛ برتری بزرگ. »(13)

برای بازشناسایی حقیقت شرّ توجه به عناوین و دیدگاه های متفاوت زیر، ضروری و کارگشا خواهد بود:

الف) شرّ امر موهوم و پنداری است: آن چه که ما آن را شر می نامیم، ناشی از عدم درک ما از واقعیت آن امر است. اگر ما به حقیقت آن امر به خوبی آگاه باشیم خواهیم دید که در واقع خیر است. این نظریه در میان مکاتب و آیین های فلسفی هند باستان یافت می شود.(14)

ب) شرّ امری عدمی است: طبق این دیدگاه که در میان فلاسفه مسلمان رواج دارد، شرّ مساوی با عدم است. یعنی این که هر چه در جهان خارج می بینیم وجود است و همین وجودات است که مخلوق و معلول ذات حق اند. عدمیات مخلوق نیستند، بلکه «عدم الخلق» هستند. ما وقتی به موارد شرّ نگاه می کنیم، در همه آن ها می بینیم که مفهوم شرّ از آن بعد و جایگاهی انتزاع می شود که یک نوع «فقدان»، «نیستی» و عدم در کار است. دقیقامثل سایه که از فقدان نور به وجود می آید.

نتیجه ای که از این مسئله می توان گرفت آن است که نمی توان گفت خداوند عادل، قادر و عالم چرا شرّ را خلق نمود، چون خداوند شرّ را اصلاً خلق نکرده است. زیرا شرّ امر عدمی است و عدم مخلوق نیست. (15)

ج) شرّ از لوازم وجود خیر است: خاستگاه اولیه این نظریه به اندیشه های ارسطو باز می گردد و بر اساس تفسیری که در فلسفه اسلامی از این نظریه شده است، موجودات امکانی از پنج حالت بیرون نیستند:

اول) آن چه که خیر محض و ناب است.

دوم) آن چه که خیرش بیشتر از شرّش است

سوم) آن چه که خیر و شرش مساوی است

چهارم) آن چه که شرّش بیشتر از خیرش است

پنجم) آن چه که شرّ محض است.


روش های عملی، کارا و موثر در حوزه ی تربیت دینی(معنوی)

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
ابتدا این مطلب به اثبات می رسد که از میان احتمالات پنجگانه، تنها احتمال اول و دوم به واقعیت پیوسته است و سپس روشن می گردد که وجود این دو قسم در جهان، امری ضروری است. قسم اول که روشن است اما در مورد قسم دوم گفته می شود که اگر خداوند از این قسم از موجودات را به دلیل شر اندک نیافریند خیر فراوانی که ملازم با این شر است محقق نمی گردد، حال آن که ترک خیر کثیر، خود شرّ بزرگی است که در مقایسه با شر اندک، به مراتب عظیم تر است، بنابراین، خودداری خداوند از آفرینش این قسم، از آن رو که مقتضی تحقق شرّ بزرگ تری است، روا نخواهد بود.(16) البته در جهان آفرینش فقط قسم اول و آخر است که لباس تحقق می پوشند.

د) ماده، منشأ شر است: خداوند متعال جهان آفرینش را بر اساس سنن، قوانین و شیوه های معینی اداره می کند که در آن ها هیچ گونه تغییر و تبدیلی رخ نخواهد داد. از سوی دیگر، عوالم الکافی (تجرد، مثال و ماده) بر اساس سنخیت این عوالم و مرتبه وجودیشان در نظام هستی، هر یک دارای قوانین و سنن مخصوص به خودند؛ یعنی در عالم ماده احکام و آثار است که در عالم مثال و تجرد نیست و نیز در عالم مثال و تجرد سننی است که در جهان ماده نمی باشد. پس اگر عالم ماده باشد ولی اثری از احکام و سنن حاکم بر آن نباشد، عالم ماده دیگر عالم ماده، نخواهد بود. در این عالم ـ برخلاف عالم تجرد که تنها خیر محض است ـ تضاد، تزاحم، محدودیت، زوال و بطلان، غم و شادی و رنج و امید و بالاخره خیر و شرّ وجود دارد.(17)

هـ) شر معلول اختیار آدمی است: کمال آدمی در گرو اختیار او است. و همین اختیار منشأ پیدایش خیر و شرّ می باشد. «انا هدینا، السبیل اما شاکراً و اما کفوراً»(18) و البته جهان با موجودات مختار از جهان خالی از آن ها به مراتب کامل تر و برتر خواهد بود.(19) و همین کمال خود خیر است.

و) شر نسبی است: وقتی که بارش برف و باران زندگی و رفت و آمد را سخت می کند و هنگامی که ساختمان فرسوده ای را برای نوسازی ویران می کنند و برای رهگذران غیر از گرد و غبار، منفعتی به بار نمی آورد بسیاری از مردمان این امور را شر و بلا می دانند؛ وقتی اثر آن برف و باران حیات بخش را در نظر بگیریم، یا به جای آن بنای فرسوده، بنای عظیمی که احتمالاً یک بیمارستان عام المنفعه است را مشاهد کنیم، تصدیق خواهیم کرد که این حوادث که در یک بررسی کوتاه شر مطلق به نظر می رسیدند، خیر است.


روش های عملی، کارا و موثر در حوزه ی تربیت دینی(معنوی)

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
استاد مطهری می نویسد:

شرّ نسبی است، زیر پرده هر شرّی خیری نهفته است، خوبی ها و بدی ها آن گونه که جمادات و نباتات از هم جدایند از هم متمایز نیستند، بلکه چنان با هم آمیخته اند که گویی با هم ترکیب شده اند، البته نه از نوع ترکیب شیمیایی بلکه ترکیبی عمیق تر و لطیف تر از نوع ترکیب وجود و عدم.(20)

زهر مار آن مار را باشد حیات لیک آن مر آدمی را شد ممات

پس بد مطلق نباشد در جهان بد به نسبت باشد این را هم بدان(21)

اینک به جاست که به برخی دیگر از مصادیق اصلی شبهات وارده پیرامون عدل الهی اشاره کنیم.

آفرینش افراد ناقص الخلقه

آفت‎ها، مصیبت‎ها، تفاوت‎ها و. ..

آفرینش مرگ

مجازات اخروی و نسبت آن با گنـ*ـاه انسان

عدل الهی و درد و رنج انسان

پذیرش توبه گناهکاران

خداوند چرا بعضی را سیاه و بعضی را به رنگ های دیگر آفرید؟

ان شا ءالله در شماره آینده به پاسخ این شبهات خواهیم پرداخت.

منابع جهت مطالعه بیشتر:

عدل الهی و بیست گفتار شهید مطهری ـ آموزش عقاید آیت الله مصباح یزدی

پاسخ به شبهات کلامی و خدا و مسئله شرّ، محمد حسن قدردان ملکی

عقاید استدلالی، علی ربانی گلپایگانی ـ آموزش کلام اسلامی، محمد سعیدی مهر

عدل در جهان بینی اسلامی، محمد محمدی ری شهری

پی نوشت ها

1) رجوع کنید: مجموعه آثار، ج1.

2) المنجد فی اللغة، ماده عدل.

3) راغب الاصفهانی، مفردات القرآن.

4) ابن منظور، لسان العرب، ماده عدل.

5) نهج البلاغه، حکمت 437.

6) تفسیر صافی، ذیل آیه 7 سوره الرحمن.

7) ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 1، ص 78 ـ 84.

8) ر.ک: سعیدی مهر، محمد، کلام اسلامی، قم، موسسه فرهنگی طه، چاپ اول، 1377، ج 1، ص 328.

9) همان، ص 329.

10) همان،ج 1، ص 328.

11) نقل از نقد ونظر، سال سوم، شماره ۲ و ۳، ص ۲۰۳.

12) ر.ک: استاد شهید مطهری، مرتضی، عدل الهی، صص 119 - 99.

13) شیخ طوسی، مصباح المتهجدین، ص188ـ صحیفه سجادیه دعای 48

14) پلانتینجا، الوین، فلسفه و دین (خدا، اختیار و شر)، ترجمه محمد سعیدی مهر، قم، انتشارات طه،، ص 179.

15) مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج1، ص 149.

16) الوین پلانتینجا، فلسفه دین، ص202.

17) ر.ک: کاشفی، محمدرضا، پرسش ها و پاسخ ها، دفتر اول، خداشناسی و فرجام شناسی،، ص58 ـ 55.

18) دهر/3.

19) ر.ک: الوین پلانتینجا، فلسفه دین، ص205.

20) مطهری، مجموعه آثار، ج 1، ص 150.

21) مولوی.


روش های عملی، کارا و موثر در حوزه ی تربیت دینی(معنوی)

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و Saghár✿
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا