- عضویت
- 22/2/21
- ارسال ها
- 751
- امتیاز واکنش
- 11,208
- امتیاز
- 303
- زمان حضور
- 31 روز 14 دقیقه
نویسنده این موضوع
یاد روزهایی که جان کمترین متاع با ارزشی بود که برای دفاع از کیان و تمامیت ارضی ایران اسلامی از سوی هزاران ایرانی تقدیم به پیشگاه امام عصر (عج) و امام شهیدان است.
گلچینی از خاطرات همان روز ها از زبان رزمنده ها یا کتاب های مختلف
امیدوارم خوشتون بیاد
گلچینی از خاطرات همان روز ها از زبان رزمنده ها یا کتاب های مختلف
امیدوارم خوشتون بیاد
معلم ایستاد و گفت:شکیبا باشید بزرگواران شما و دغدغه مرگ مسافرین این جاده باشید و رهگذر ای پل که آنسو بهشت به تبسم ایستاده است و هرچه زیبایی و خوبی در انتظار.
دانش آموزان تشنه بودند و معلم تشنه تر .آیا آن روز کلاس تمام شد؟نه تازه آغاز شده بود.کلاسی بزرگ با شاگردانی بزرگ در کوچکترین جغرافیا در داغترین روز و در آ*غو*ش باز دشتی که در کرانه هایش شراره های شهادت قمقمه ها و همهمه ها با ضجه و عطش و بی تابی و اضطراب کودکان در آمیخته بود شیهه بود و شمشیر هیاهوی نیزه ها و بی تابی تیر ها در کمان معلم بزرگ.درسهایش را نگاه،در تبسم،در اشک و در هفتاد و دوبار سعی میان خیمه و میدان به هرکه تشنه فهمیدن بود داد و آنگاه دستی لرزان خنجر به سپیدای حنجره خشکیده اش کشید.هنوز درس می گفت:که الهی رضا برضائک تسلیا امرک لا معبود سوائک ...
آن کلاس بزرگ به همه روزگاران دامن گسترد و صدای صمیمی و سیال معلم وسعت همه سـ*ـینه ها و گوش ها را نواخت تا هیچکس فردا نگوید نمی دانستم چگونه باید بود چگونه باید باشد و چگونه باید رفت...
نقل از: ویژنامه اولین یادواره فرهنگی هنری خون خدا
گلچین خاطرات دفاع مقدس
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: