خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

محدثه موحدی

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
3/2/21
ارسال ها
409
امتیاز واکنش
2,746
امتیاز
228
سن
24
زمان حضور
19 روز 14 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت نهم

از حیاط خانه که بیرون آمدم پایم را روی پدال گاز گذاشتم و ماشین از جا کنده شد.
عجله‌ای نداشتم اما فوق‌العاده عشق سرعت بودم. دست فرمون خوبی هم داشتم. من وارد هر حرفه‌ای می‌شدم بهترین خودم بودم همان‌طور که در حرفه‌ی تیراندازی و تکواندو و کاراته مهارت داشتم.
از بچگی عاشق ورزش‌های رزمی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آبی بیکران | mohadose کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: عروس شب، Mobina_8026، parädox و 22 نفر دیگر

محدثه موحدی

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
3/2/21
ارسال ها
409
امتیاز واکنش
2,746
امتیاز
228
سن
24
زمان حضور
19 روز 14 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت دهم

توی راه فقط به این فکر می‌کردم که چرا مادرم خودش با من تماس نگرفته که این موضوع را اطلاع بدهد؟ ذهنم درگیر و پریشان شده بود.
وقتی رسیدم جلوی در خانه‌ی عمه توقف کردم و ماشین را داخل نبردم و کناری پارک کردم و پس از فشردن زنگ و باز شدن در وارد شدم.
هیچ صدایی نشنیدم؛ احساس کردم، مادرم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آبی بیکران | mohadose کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: عروس شب، Mobina_8026، parädox و 22 نفر دیگر

محدثه موحدی

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
3/2/21
ارسال ها
409
امتیاز واکنش
2,746
امتیاز
228
سن
24
زمان حضور
19 روز 14 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت یازدهم:

مامان در آشپزخانه بود و مشغول آشپزی.
وارد شدم و گفتم:
-سلام به همگی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آبی بیکران | mohadose کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: عروس شب، Narín✿، Mobina_8026 و 19 نفر دیگر

محدثه موحدی

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
3/2/21
ارسال ها
409
امتیاز واکنش
2,746
امتیاز
228
سن
24
زمان حضور
19 روز 14 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت دوازدهم:

توی راه کلی مسخره بازی در آوردیم تا به مرکز خرید لباس مجلسی رسیدیم.
همان‌طور که از کنار ویترین‌ها قدم می‌زدیم چشمم به یک لباس آبی روشن که سنگ دوزی‌های قشنگی قسمت سـ*ـینه و کگر داشت و دامنش کلوش بود افتاد؛ ایستادم، رو به آناهیتا گفتم:
-نظرت در مورد اون لباس چیه؟
-کدوم؟
با دست به لباس اشاره کردم،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آبی بیکران | mohadose کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: دونه انار، FaTeMé_KH، Saghár✿ و 17 نفر دیگر

محدثه موحدی

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
3/2/21
ارسال ها
409
امتیاز واکنش
2,746
امتیاز
228
سن
24
زمان حضور
19 روز 14 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت سیزدهم:

بعد از سوار شدن رو به من کرد و گفت:
-آفرین! خوشم اومد زود خریدی.
-خب می‌دونستم چی می‌خوام زود هم خریدم دیگه.
-اوهوم.
-خودت می‌دونی من از لباسای باز نفرت دارم، واسه همین هم زود شد چون لباس تا آرنج آستین داره و یقه هفت هست طوری که بدنم رو نمایش بده نیست.
-آره، لباست خیلی قشنگه عزیزم.
-مرسی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آبی بیکران | mohadose کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: دونه انار، FaTeMé_KH، Saghár✿ و 16 نفر دیگر

محدثه موحدی

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
3/2/21
ارسال ها
409
امتیاز واکنش
2,746
امتیاز
228
سن
24
زمان حضور
19 روز 14 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت چهاردهم:

آنا:
-وای مهدیه عالی شد، احتمالا پخش کنن چون فیلم گرفتن.
-عالی می‌شه....

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آبی بیکران | mohadose کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • جذاب
  • تشویق
Reactions: Mobina_8026، *RoRo*، دونه انار و 10 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا